انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110225Bureaucracy and Culture in Iranتاملی بر تعامل بوروکراسی و فرهنگ در ایران13280FAJournal Article20110426The purpose of this study is to examine the interaction between Iranian bureaucratic characteristics and the Society's cultural traits. Data was collected via questionnaire, semi- structured interviews and documents from four Iranian ministries. Findings show that the Iran's bureaucratic features of rule obedience, professionalism and merit, deviate from those of Weberian legal- rational ideal type. In addition, we found that the prior studies of the society's cultural traits will support the results. The findings of this research imply that the public administration of Iran has to take on a rigorous administrative reform in order o make public organizations more effective and competent. Otherwise, the society's vision toward its developmental goals will be at stake. It is assumed that a competent bureaucracy, in the long run will positively affect the cultural traits that are favorable for developmental goals.هدف این پژوهش، مطالعه ساختار بوروکراسی ایران از منظر فرهنگی است. رویکرد انتخابی نویسندگان، رویکردی است که بوروکراسی را نهادی با ویژگیهای مهم ساختاری تعریف کرده است. جامعه آماری پژوهش بر اساس گروهبندی مندرج در قانون مدیریت خدمات کشوری، چهار وزارتخانه از چهار گروه امور فرهنگی/اجتماعی، امور خدماتی، امور زیربنایی و امور اقتصادی است. برای گردآوری داده از پرسشنامه، مصاحبه نیمه ساختار یافته، مطالعات آرشیوی، بررسی اسناد و مدارک و مطالعات اکتشافی استفاده شد. نتایج نشان می¬دهد که ساختار بوروکراسی ایران با الگوی عقلایی سنتی متفاوت است. این ساختار از نظر وجود سلسله مراتب اختیار و تقسیم کار به الگوی عقلایی نزدیک است ولی از لحاظ پیروی از قوانین و مقررات، بها دادن به تخصص و نظام شایستگی با این الگو فاصله دارد. همچنین یافته¬های پژوهش حکایت از آن دارد که عوامل فرهنگی بر ساختار بوروکراسی ایران تاثیر عمیقی داشته است. در نهایت با توجه به آنکه توسعه یافتگی هر کشوری به ذهن علمی، شخصیت کاری، مسئولیت پذیری و قانونمندی نیازمند است پیشنهاد شده است که به سازگاری ساختار بوروکراسی با ارزشهای ایرانی- اسلامی و ویژگیهای فرهنگی¬ای که از عقلانیت بیشتری برخوردارند توجه شود. چنین ساختاری در بلندمدت متقابلاً می¬تواند گامی در جهت ایجاد تغییرات لازم در سایر ویژگیهای فرهنگی¬ باشد.http://journal.iams.ir/article_80_c1da2d20237993102c10733e60eb5833.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110225Phenomenology in Entrepreneurship studiesپدیدارشناسی در مطالعات کارآفرینی336281FAJournal Article20110426Abstract
If there doesn’t exist an appropriate relation between subject and method in entrepreneurship as a field of research it wouldn’t be able to educate its audience. Perhaps this has caused fundamental issues in the field of entrepreneurship studies which remain unresolved. This paper tends to describe the importance of entrepreneurship with regard to interpretive paradigms such as phenomenology, qualitative research strategies used as a method for understanding entrepreneurship as a whole. In other words, since the entrepreneurship is an integrated process of life experience and since life experience is too difficult to study, so many studies in this field have failed. To overcome this methodological problem this study intends to leave functionalism paradigm and instead use interpretive methods such as Phenomenology. Therefore, the first section introduces and describes the phenomenology approach as a research method. Then in the second section the focus is on methodological challenges in the field of entrepreneurship. In addition, the benefits of interpretive methods in the field are discussed. This paper is a response to the growing trend of entrepreneurship research that requires qualitative methods to generate descriptive and exploratory research in this academic domain.اگر در کارآفرینی به عنوان یک حوزه فکری- علمی تناسبی میان موضوع و روش وجود نداشته باشد یا ضعیف باشد (وضعیت کنونی در کارآفرینی به عنوان رشته ای علمی و استراتژی های تحقیق برخاسته از پارادایم کارکردگرایی نظیر: پیمایش، تک روش های توصیفی و....) آن حوزه علمی در آموختن و یادگیری به مخاطبان ناتوان است. شاید همین مسئله، شیوه ای را مطرح می سازد که چرا تعدادی از مباحث عمده و بنیادی در حوزه مطالعات کارآفرینی، حل نشده باقی مانده است. بنابراین در مقاله حاضر هدف، بیان و توصیف اهمیت رو به گسترش نگریستن به قلمرو کارآفرینی از دید پارادایم تفسیری و استراتژی های تحقیق کیفی نظیر پدیدارشناسی به عنوان بخشی از مواد و ارکان لازم جهت فهم کارآفرینی به عنوان یک کل است. به عبارت دیگر، از آنجا که کارآفرینی فرایند یکپارچه ای از تجارب زندگی است و تجارب زندگی جهت مطالعه با دشواری بسیاری همراه هستند و اغلب روش شناسی های پیشین جهت مداقه این عامل با شکست مواجه گردیده اند؛ راه حل چالش روش شناسی مذکور در این مقاله خروج و فرا رفتن از مرزهای پارادایم کارکردگرایی در حوزه علمی کارآفرینی برای نیل به تبیین و فهم مناسب پدیده های کارآفرینانه و استفاده از پارادایم تفسیری و استراتژی های پژوهشی مناسب نظیر روش پدیدارشناسی پیشنهاد می شود. به همین منظور در بخش اول به معرفی و تشریح مواضع رویکرد پدیدارشناسی به عنوان یک ابزار تحقیق پرداخته و در بخش دوم، ضمن اشاراتی به وضعیت چالش برانگیز حاکم بر روش شناسی رشته علمی کارآفرینی، مطلوبیت و فواید بکارگیری این رویکرد تحقیقی همراه با نمونه هایی در حوزه کارآفرینی ذکر شده اند تا مدخلی جهت انجام مطالعات آتی در حوزه کارآفرینی با استفاده از پدیدارشناسی به مثابه روش تحقیق باشد. مقاله حاضر را می توان به عنوان پاسخی به روند فزاینده نیاز قلمرو پژوهشی کارآفرینی به روشهای کیفی برای تولید پژوهشهای اکتشافی و توصیفی قلمداد نمود.http://journal.iams.ir/article_81_1aa00339eff7be01b5d6f53fce5083b3.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110225Social Responsibility in Corporations Listed in Tehran Sock Exchangeمسئولیت اجتماعی نزد شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران638282FAJournal Article20110426The purpose of this article is to evaluate how Iranian companies perceive corporate social responsibility. After a review of the literature, Carroll’s framework was selected for the construction of a questionnaire which was sent to all companies listed in Tehran Stock Exchange. The analysis indicated that the perceptions of social responsibility among Iranian companies are closed to legal dimension in Carroll’s pyramid. Furthermore, the corporations first emphasize the economic aspect of social responsibility followed by moral, legal, and finally humanitarian dimension. The differences between manufacturing and service oriented companies as well as large vs. small organizations were identified. The analysis indicated that the manufacturing companies emphasize the legal and moral aspects of corporate social responsibility more than the service sector companiesهدف این مقاله سنجش دیدگاه بنگاههای ایرانی نسبت به مفهوم مسئولیت اجتماعی میباشد. پس از بررسی ادبیات، چارچوب کارول انتخاب و بر اساس آن پرسشنامهای تهیه شد و برای همهی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان جامعهی آماری ارسال شد. تحلیل دادهها مبین این موضوع است که تعریفی که شرکتهای ایرانی از مسئولیت اجتماعی دارند بیشتر به بعد حقوقی هرم کارول نزدیک است و اولویتبندی آنها نیز با هرم کارول مطابقت دارد. همچنین شرکتها در وهلهی اول به بعد اقتصادی و سپس اخلاقی و حقوقی و در انتها به بعد نوعدوستانه اهمیت میدهند. در این پژوهش، تفاوتهای بین بنگاههای تولید خدمات و کالا و بنگاههای بزرگ و کوچک در رابطه با یافتهها مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیلهای آماری حکایت از این دارد که شرکتهای تولیدی بیش از شرکتهای خدماتی برای فعالیتهای حقوقی و فعالیتهای اخلاقی اهمیت قایل هستند.http://journal.iams.ir/article_82_dd169300dac7e4e4641d9008d4cce625.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110225A framework for knowledge management maturity assessment: a study of organizations involved in rebuilding Bam provinceارائهی چارچوبی برای ارزیابی سطح و میزان بلوغ از منظر مدیریت دانش در سطح بین سازمانی: بازسازی واحدهای مسکونی در شهرستان بم8110283FAJournal Article20110426When a province encounters problems such as air pollution or destroyed buildings and houses as a result of natural disasters, more than one organization is involved in solving the problem. Solving this kind of problems needs high levels of coordination and communication of knowledge between organizations involved. Knowledge management as a systematic process of creating, distributing, and applying knowledge within the organization for the purpose of improving service quality is a useful means of decreasing confusion, costs, losses, and number of errors in such situations. In this paper different models of knowledge management maturity assessment and their critical success factors were reviewed. These models were then utilized to develop a framework for knowledge management maturity assessment at inter-organizational level. Critical success factors of this model were extracted and evaluated with Delfi method. A questionnaire was developed to assess the level of knowledge management maturity at inter-organizational level of a group of organizations involved in rebuilding Bam provinceمسائل زیادی مانند آلودگی هوا در شهرها و بازسازی واحدهای مسکونی آسیبدیده ناشی از حوادث طبیعی در جامعه وجود دارد که بیش از یک سازمان با آن مرتبط هستند و هر گونه اقدامی در آن زمینه مستلزم وجود هماهنگی مدیریتی و ارتباط دانشی مناسب و روان بین این سازمان¬ها می¬باشد. مدیریت دانش به عنوان یک رویکرد منظم و بابرنامه برای مدیریت خلق، توزیع و به-کارگیری دانش در سازمان در جهت توانمندتر شدن سازمان در بهبود کیفیت خدمات می¬تواند در بسیاری از موارد از سردرگمی، تکرار مکرر یک اشتباه و افزایش خسارات و هزینهها جلوگیری نماید. در این مقاله ابتدا مدلهای ارزیابی سطح بلوغ سازمان از منظر مدیریت دانش و عوامل کلیدی موفقیت مرتبط با آنها در ادبیات بررسی شدهاند و از آنها جهت تعیین مدلی برای ارزیابی بلوغ و استخراج عوامل کلیدی موفقیت در سطح بین سازمانی استفاده گردیده است. سپس با استفاده از روش دلفی و با کمک متخصصان آشنا به مدیریت دانش این عوامل اصلاح و نهایی شدهاند. در انتها با طراحی پرسشنامه و انجام مطالعات میدانی، میزان توسعهیافتگی و بلوغ سازمانهای درگیر در پروژهی بازسازی بم تعیین و میزان اعتبار و قابلیت اطمینان نتایج با استفاده از روش آماری و خبرگان بررسی شده است.http://journal.iams.ir/article_83_c44c27b0dce5ccfce5d179d323b233d9.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110426The Impact of Organizational Factors on Academic Entrepreneurshipتأثیر عوامل سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی10311884FAJournal Article20110426In the current study the impact of organizational factors on academic entrepreneurship are investigated. Organizational factors that are examined in the research include; control systems, human resource management systems, leadership behavior, culture and structure. The sample includes 220 university professors with academic degree of trainer, assistant professor, associate professor, and professor in 2 universities in Shiraz including Payam-e-Noor University (PNU), and Islamic Azad University. The results of correlation analysis showed that the relationship between 5 organizational factors and academic entrepreneurship is positive. The results of regression analysis indicated that amongst organizational factors, structure had no predictive impact on academic entrepreneurship regardless of their positive relationship. Additionally, based on t values in standard regression, human resource management systems, culture and leadership behavior had a positive impact on academic entrepreneurship but, the structure and control systems had no positive impact on levels of academic entrepreneurship regardless of their positive impact with academic entrepreneurship in correlation analysis.در تحقیق حاضر به بررسی تأثیر عوامل سازمانی بر کارآفرینی دانشگاهی پرداخته شده است. عوامل سازمانی مورد بررسی در تحقیق عبارتند از سیستمهای نظارتی، ساختار، سیستمهای مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی و رهبری. نمونهی مورد بررسی نیز شامل 220 نفر از اساتید دانشگاهی دانشگاه پیام نور استان فارس و واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در استان فارس با درجهی علمی مربی، استادیار، دانشیار و استاد میباشد. نتایج حاصل از تحلیل همبستگی نشاندهندهی این است که رابطهی 5 عامل سازمانی با گرایش به سمت کارآفرینی دانشگاهی مثبت است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون نشان میدهد که علی¬رغم مثبت بودن رابطهی ساختار سازمانی با کارآفرینی دانشگاهی، ساختار سازمانی نمی¬تواند پیش¬بینیکنندهی کارآفرینی دانشگاهی باشد. همچنین بر اساس تحلیل مقادیر t، سیستمهای مدیریت منابع انسانی، فرهنگ و رفتار رهبری تأثیر مثبت و معناداری بر سطح کارآفرینی دانشگاهی دارند. اما سیستمهای کنترلی و ساختار، تأثیر معناداری بر کارآفرینی دانشگاهی ندارند، اگرچه رابطهی آنها در فرضیات آزمون همبستگی مثبت گزارش شده است.http://journal.iams.ir/article_84_517bd71a390ddddadff7054442940cf8.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-26195شماره 1920110426The relationship between emotional intelligence and collaboration and compromise styles among head nurses in Milad hospitalسنجش رابطهی هوش هیجانی و سبکهای همکاری و مصالحه در سرپرستان بیمارستان میلاد11913485FAJournal Article20110426Work conflict is a major issue among nurses and conflict management requires emotion-based skills. Thus nurses need to learn to manage conflict effectively. The purpose of this study was to examine the relationship between emotional intelligence (EI) and conflict management styles among head nurses in Milad hospital. 55 head nurses of Milad hospital went through a quantitative study during the year 1388. Data was gathered by two 5-point Likert scale questionnaires. The questionnaire used for EI was "Sieber or Shrink" questionnaire with 84 percent reliability, and conflict management questionnaire was "Robbins" questionnaire with 81 percent reliability. Data was analyzed by descriptive and inferential statistics, including mean, Kolmogorov-Smirnov, Pearson correlation, and multiple regression methods. Cooperation (mean = 11.85) and compromise (mean = 11.16) styles were the most prominent conflict-handling styles. EI was positively correlated with conflict management. Self-awareness and cooperation style were positively correlated. The results of the study show that nurses' EI influences their conflict management styles and that nurses prefer cooperation and compromise styles. Such studies can be useful for managers in order to improve human resource productivity in the organization.موضوع تعارض شغلی در حرفهی پرستاری از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است و مدیریت تعارض نیاز به مهارتهایی دارد که پایه و اساس احساسی دارند. از این رو پرستاران باید چگونگی مدیریت تعارض را به طور اثربخش فرا بگیرند. هدف از انجام این پژوهش بررسی این موضوع بوده که چه رابطهای بین هوش هیجانی و سبکهای مدیریت تعارض در بین سرپرستاران بیمارستان میلاد وجود دارد. پژوهش حاضر مطالعهای کمی است که بر روی 55 سرپرستار از بیمارستان میلاد در سال 1388 انجام شد. برای جمعآوری اطلاعات از دو پرسشنامهی بستهپاسخ که بر اساس مقیاس پنج گزینهای لیکرت تنظیم شده بود استفاده گردید. هوش هیجانی توسط پرسشنامهی «سایبر یا شرینگ» با پایایی 84 درصد و سبکهای مدیریت تعارض به وسیلهی پرسشنامهی «رابینز» با پایایی 81 درصد سنجیده شد. داده¬های به دست آمده از این ابزار توسط روشهای آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که شامل میانگین، آزمون کالموگرافـاسمیرنف، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بود. سبک همکاری با میانگین 85/11 و سبک مصالحه با میانگین 16/11 سبکهای غالب در حل تعارضات بود. بین هوش هیجانی و مدیریت تعارض رابطهی مثبتی با سطح معنیداری 01/0 وجود داشته. 16 درصد از پراکندگی متغیر مدیریت تعارض توسط پنج متغیر مستقل هوش هیجانی «توجیه» شد. بین خودآگاهی و سبک همکاری با 99 درصد اطمینان رابطهی مثبت و معنیداری وجود داشت و نتایج این تحقیق نشان داد که هوش هیجانی پرستاران در چگونگی مدیریت کردن تعارضات مؤثر است و پرستاران سبک همکاری و مصالحه را ترجیح میدهند. مطالعاتی از این دست میتواند در جهت افزایش بهرهوری نیروی انسانی و در نهایت، سازمان مورد استفادهی مدیران قرار گیرد.http://journal.iams.ir/article_85_1ce203c1ae0b823be70376bc52517de1.pdf