انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120Internal success factors for research and technology organizations in Iran: the case of ACECRطراحی الگوی عوامل درونسازمانی مؤثر بر موفقیت سازمانهای پژوهش و فنآوری در ایران (مورد مطالعه: جهاد دانشگاهی)12699FAJournal Article20121120In any country the national innovation system and research and technology organizations are responsible for creating and supporting technology development. These organizations include universities, industrial and governmental organizations which create an infrastructure for development of science, technology and innovation. This article studies and presents the case of internal success factors of a research and technology organization in Iran, ACECR. After reviewing the literature, we interviewed experts and developed a model of success factors for ACECR. Research data is analyzed using factor analysis and structural equation modeling.در سیر تکامل سیاستگذاری علم، فنآوری و نوآوری، چارچوب¬های نظری مختلفی تجربه شده است که تکاملیافتهترین آنها، رویکرد نظام نوآوری است. نظام نوآوری هر کشور در برگیرندهی نهادهایی است که در فرایندی تعاملی عملکرد نوآورانهی یک کشور را تعیین میکنند. در نظام نوآوری هر کشور سازمان¬های پژوهش و فنآوری نقش قابل توجهی در ایجاد و حمایت از توسعهی فنآوری بر عهده دارند. این سازمان¬ها نقش حلقهی واسط را بین دانشگاه، صنعت و دولت ایفا میکنند و بخش مهمی از زیرساختهای توسعهی علم، فنآوری را و نوآوری تشکیل میدهند. اغلب کشورها از چنین سازمانهای مستقل، عمومی یا نیمهدولتی، مأموریتگرا (به شکل شفاف یا تلویحی) و غیرشرکتی که تحت حمایت مالی دولتند و در عین حال به دنبال جذب مشتریان دیگر نیز هستند، برخوردارند. هدف این مقاله ارائهی الگوی عوامل مؤثر بر موفقیت جهاد دانشگاهی به مثابه یک سازمان پژوهش و فنآوری ملی است. به همین منظور پس از مرور ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان، الگوی مفهومی تدوین و سپس با استفاده از تکنیکهای تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری مدل نهایی ارائه شد. طبق نتایج کسبشده از این پژوهش، مشخص شد که تمام مؤلفه¬های شناساییشده در ادبیات پژوهش در موفقیت سازمان¬های پژوهش و فنآوری مؤثرند و از میان عوامل درونسازمانی، موفقیت یک سازمان پژوهش و فنآوری ملی (مانند جهاد دانشگاهی) بیش از هر چیز تحت تأثیر فرهنگ سازمانی است.http://journal.iams.ir/article_99_dee0ec822d9f93eb60c0b06041021f60.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120Developing a pattern for e-Business model typology: A study among Iranian e-SMEsارائهی الگویی برای گونهشناسی مدلهای کسب و کار الکترونیکی کوچک و متوسط ایران2750100FAJournal Article20121120Researchers have studied various aspects of businesses including business model definitions, taxonomies, industry-specific business models, reference models and meta-models or ontologies. Few authors have focused on business model typologies. This study aims to examine different business models and typologies and introduce a new typology in small and medium sized e-businesses (e-SMEs) in Iran. In the first place, we review the literature in order to present a new typology of e-business model based on the strategic reference points. For the purpose of this research, 400 small and medium Iranian e-businesses participated in the study. Research data are analyzed using SPSS 16 and LISREL 8.5. Results show that strategic reference points of focus and control are effective factors in selecting e-business models.با گسترش و توسعهی فنآوری اطلاعات و تغییر فضای کسبوکار، بهرهگیری از مدلهای کاری نوین از جمله مدلهای کسبوکار الکترونیکی، به عنوان یک الزام مطرح شده است. اهمیت استفاده از مدلهای کسبوکار الکترونیکی تا حدی است که آنها را به عنوان ابزار توانمندساز در فرایند جهانیسازی معرفی کردهاند. پژوهشگران پیشین ضمن بیان تعاریف و اجزای مختلف از مدل کسبوکار به بیان نقش و اهمیت مدلهای کسبوکار الکترونیکی در خلق ارزش برای مجموعهی ذینفعان سازمانی پرداختهاند. اما تحقیقات بسیار اندکی در زمینهی معرفی گونهشناسی مدلهای کسبوکار الکترونیکی انجام شده است. از این رو، این پژوهش با بررسی ادبیات موضوع، اقدام به ارائهی گونهشناسی جدیدی از مدلهای کسبوکار الکترونیکی بر مبنای نقاط مرجع استراتژیک در کسبوکارهای الکترونیکی کوچک و متوسط ایران نموده است. بدین منظور 400 کسبوکار الکترونیکی کوچک و متوسط ایران توسط پرسشنامهی الکترونیکی مورد بررسی قرار گرفت و به منظور تجزیه و تحلیل¬ دادهها و پاسخگویی به سؤالات پژوهش از نرمافزارهای SPSS 16 و LISREL 8.5 استفاده شد. نتایج نشان داد که محور توجه و میزان کنترل، نقاط مرجع استراتژیک مؤثری در انتخاب مدلهای کسبوکار الکترونیکی در گونهشناسی مذکور هستند.http://journal.iams.ir/article_100_03e978b269a584ddc4715bb16236f483.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120The evolution trend of electronic readiness models and digital gap from a methodological perspectiveروند تکامل مدلهای آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی از منظر روش شناسی5180101FAJournal Article20121120By rapid formation and growth of Information and Communication Technology (ICT), new concepts such as information society, digital economy, electronic readiness, and digital gap have been added to the word banks and have attracted the attention of researchers, experts, and decision-makers. The concept of “digital gap” has been used for around one decade to address social, economic, and demographical differences in access and use of ICT. Thus, in recent years, great efforts have been made for developing models of electronic readiness and digital gap each of which following their own specific purposes. Corresponding measures for evaluating are still rather inaccurate. In this study, various models are investigated with respect to their methodologies and the weaknesses and strengths of each are identifies. The compound indices which combine a number of indices and constitute a single index are also discussedبا شکل گیری و رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات، اصطلاحات جدیدی مانند جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دیجیتالی، آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی به مجموعه واژگان و اصطلاحات اضافه شده است و توجه محققان، متخصصان و تصمیم گیران رابه خود جلب کرده است. اصطلاح "شکاف دیجیتالی" برای تقریباً یک دهه برای بررسی تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و جمعیتی در دسترسی و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد استفاده قرار گرفته اند. بنابراین، در سالهای اخیر تلاشهای زیادی برای توسعه مدلهای آمادگی الکترونیکی و شکاف دیجیتالی انجام شده است که هر کدام، اهداف خاص خود را دنبال میکنند. سنجههای متناظر برای ارزیابیها هنوز نسبتاً غیر دقیق هستند. در این تحقیق مدلهای مختلف بر حسب روش شناسیهایشان مورد بررسی و نقاط قوت وضعف آنها شناسایی میشود. شاخصهای مرکب که تعدادی از شاخصها را با هم ادغام کرده و یک شاخص مجرد را میسازند، مورد بحث قرار میدهند.http://journal.iams.ir/article_101_cf0da374aaf5d8d700fbad8063001a12.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120Factors affecting informal learning: A study among entrepreneurs within ICT Industryشناسایی چارچوبی برای عوامل تأثیرگذار بر یادگیری غیررسمی کارآفرینان در صنعت ارتباطات و فنآوری اطلاعات81100102FAJournal Article20121120Entrepreneurial learning is a continuous process of acquiring knowledge and skills in order to start and manage businesses. Based on formality or the extent to which there are predetermined guidelines, learning is categorized into formal and informal learning. According to the literature, only 20-30 percent of what people learn is through formal and structured processes and the rest is through informal processes of learning. Since entrepreneurial learning plays an important role in the success of entrepreneurs, it is so important to explore factors which influence the informal learning of entrepreneurs. In this research, 12 habitual entrepreneurs that work in ICT industry were interviewed. The tree stage analysis indicates that three factors: entrepreneurial characteristics, business futures, and business environment, influence the informal learning of entrepreneurs.از یادگیری کارآفرینانه به عنوان فرایند مستمر کسب دانش و مهارتهای لازم برای راهاندازی و ادارهی یک کسبوکار نام برده میشود که نقشی اساسی و مؤثر در شکلگیری و موفقیت فعالیتهای کارآفرینانه دارد. یادگیری بر اساس معیار میزان سامانیافتگی و قاعدهمندی شامل دو بخش رسمی و غیررسمی است. نتایج برخی از پژوهشها حاکی از آن است که فقط20-30 درصد از یادگیری¬ افراد به شیوههای رسمی و ساختارمند و مابقی حاصل روشهای یادگیری غیررسمی است. بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی کارآفرینان جهت تسریعبخشی به این دغدغه، موضوع بااهمیتی محسوب میشود. در این پژوهش به منظور جمعآوری اطلاعات مورد نیاز از روش تحقیق روایتی با تکنیک مصاحبههای نیمهساختاریافته (5W1H) استفاده شده است. کارآفرینان کارکشتهی فعال در صنایع ارتباطات و فنآوری اطلاعات جامعهی آماری پژوهش بودند. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند با 12 کارآفرین فعال در جامعهی موصوف به عنوان نمونهی آماری مصاحبه صورت گرفت. برای شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی، از روش کدگذاری سه مرحلهای استفاده شد و در نهایت عوامل مؤثر بر یادگیری غیررسمی شامل سه مقولهی ویژگیهای رفتاری کارآفرین، ویژگیهای کسبوکار و ویژگیهای محیط کسبوکار تعیین و سپس مؤلفههای هریک از مقولهها نیز شناسایی گردید.http://journal.iams.ir/article_102_2ee97923f68b2d2a55160fa0efe7340d.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120The influence of brand familiarity and product type on consumer responses to cause-related marketingتاثیر آشنایی با برند و نوع محصول بر پاسخ مشتری به بازاریابی خیرخواهانه101126103FAJournal Article20121120This study investigates the effects of brand familiarity and product type on consumer responses to cause-related marketing (CRM). The study uses the involvement construct to categorize the products and assesses the general reaction of consumers to CRM campaigns in low-CRM-awareness situation. This study utilizes a classical experimental design with 202 respondents and analyzes the results using repeated-measures ANOVA and paired t-tests. The results show that brand familiarity and its interaction with product type are influential on consumer responses. The study demonstrates the favorable reaction of consumers to cause-related ads, even in an atmosphere that familiarity with the practice of CRM is low. Finally, the paper closes with implications of findings along with a justification using relevant theories.امروزه نقش اجتماعی شرکتها بسیار پررنگتر از قبل شده است. مشتریان به مسئولیتپذیری اجتماعی شرکتها اهمیت زیادی میدهند. بسیاری از شرکتها جهت رسیدن به منافع تجاری به سمت همکاری تجاری با سازمانهای غیرانتفاعی مشخص متمایل شدهاند. بازاریابی خیرخواهانه یا عامالمنفعه نمونهای از این دست همکاریهاست و به نوعی خاص از همکاری و کمک شرکتها به برنامههای عامالمنفعه اطلاق میگردد. تعریف دقیق این استراتژی محل بحث است، اما به طور معمول به کمکهای منوط به خرید کالایی معین توسط مشتریان شرکتها به سازمانی غیرانتفاعی اشاره میکند. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر آشنایی با برند و نوع محصول بر پاسخهای مشتری در بازاریابی خیرخواهانه (CRM) است. برای دستهبندی محصولات از ساختار مشارکت استفاده شد. همچنین واکنش عمومی مصرفکننده به تبلیغات بازاریابی خیرخواهانه در شرایط آگاهی پایین بازاریابی خیرخواهانه نیز بررسی شد. در این مطالعه از یک آزمایش با طراحی کلاسیک با 202 پاسخدهنده بهرهگیری شد و نتایج با تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و و آزمون t زوجی تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که چگونه اثر متقابل آشنایی با برند و نوع محصول میتواند بر پاسخهای مشتری به تبلیغات بازاریابی خیرخواهانه تاثیر بگذارد. ثابت شد که نوع محصول و آشنایی با برند بر پاسخ مصرفکننده تاثیرگذار است. همچنین یافتههای این مطالعه پاسخ مناسب به مصرفکنندگان به تبلیغات خیرخواهانه را حتی در فضایی که پیشتر بازاریابی خیرخواهانه به ندرت اجرا شده بود نشان داد. در نهایت کاربرد یافتهها و همترازی آنها با تئوریهای مرتبط مورد بحث قرار داده شده است.http://journal.iams.ir/article_103_21aeea1d192e4eb159a698ed4f7338c6.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120Designing a model for integrating management systemsطراحی مدلی برای یکپارچهسازی سیستمهای مدیریتی127150104FAJournal Article20121120The purpose of this article is to design a model for integrating management systems in organizations. The most significant integrating models in the existing literature were reviewed, strength and weaknesses of these models were compared and finally a model was adopted. This
model incorporates most of the strengths of former models in the literature. The “Integrated Management System” model, proposed in this study, is based on common features of three main management systems: quality management system ISO 9001, environmental management system ISO 14001, and occupational health and safety management system OHSAS 18001. The contribution of the model proposed in this paper is that it combines all the clauses and sub-clauses of the standards mentioned above. This model also develops a new integrated management system.هدف این پژوهش طراحی مدلی برای یکپارچهسازی سیستمهای مدیریتی در سازمانهاست. برای این منظور، مهمترین مدلهای یکپارچهسازی بررسی شد. سپس با بهکارگیری روش فراترکیب، سطوح پیشنهادی برای یکپارچهسازی که توسط پژوهشگران مختلف ارائه شده بود شناسایی شد، نقاط ضعف و قوت هریک از مدلها در مقایسه با دیگری مشخص شد و در نهایت مدل پیشنهادی به نحوی طراحی گردید که تا حد ممکن نقاط قوت مدلهای پیشین را دربر گیرد. «سیستم مدیریت یکپارچه» پیشنهادی، بر مبنای شباهتها و نقاط اشتراک موجود در سه سیستم مدیریت کیفیت بر پایهی ایزو 9001، سیستم مدیریت محیط زیست بر پایهی ایزو 14001 و سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت حرفهای بر پایهی اسس 18001 در سه سطح طراحی گردید. در این مدل از فرایند مدیریت ریسک استفاده شده است و بر اساس رویکرد فرایندی و تعامل با ذینفعان، کلیهی بندها و زیربندهای استانداردهای مذکور را دربر میگیرد. مهمترین مزیت الگوی پیشنهادی این است که تمام بخشها و زیربخشهای موجود در هریک از سه سیستم مدیریتی مورد اشاره را ترکیب و سیستم مدیریت یکپارچهی جدیدی ایجاد کرده است. با این کار، فرایند اجرا و ممیزی نیز به صورت واحد قابل انجام خواهد بود.http://journal.iams.ir/article_104_dda2161df8ccebe4e1f81fe30700f8fe.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261962320121120Flexibility of compensation and rewards systems a way to promote entrepreneurshipانعطافپذیری سیستمهای جبران خدمات؛ زمینهساز ارتقاء کارآفرینی151167105FAJournal Article20121120Compensation and reward systems play critical roles in attaining, maintaining and motivating human resource of any organization. This paper aims to examine the impact of compensation and reward systems on entrepreneurship. A survey questionnaire was designed for the purpose of this research. Personnel of Research Institute of Petroleum Industry (RIPI) completed the survey. Research data are analyzed using descriptive, correlational analyses and Structural Equation Modeling. Research results indicate that compensation and rewards have a positive and significant relationship with organizational entrepreneurship. Equitable, incentive and performance based compensation also have positive and significant relationships with organizational entrepreneurship.علیرغم اهمیت و جایگاه منابع انسانی به عنوان محرک کارآفرینی، لزوم توجه به مدیریت منابع انسانی و زیرسیستمهای فرعی آن بیش از پیش احساس میشود. با توجه به نقش سیستمهای جبران خدمات در تأمین، نگهداری و انگیزش نیروی انسانی، پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تأثیرگذاری سیستمهای جبران خدمات بر کارآفرینی میپردازد. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی از شاخهی همبستگی و مبتنی بر مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعهی آماری پژوهش دربرگیرندهی کارمندان شاغل در پژوهشگاه صنعت نفت میباشد. ابزار اصلی گردآوری دادهها پرسشنامه است. نتایج پژوهش نشان میدهد جبران خدمات بر کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین جبران خدمات عادلانه، تشویقی و مبتنی بر عملکرد بر کارآفرینی سازمانی تأثیری مثبت و معنادار دارد، بدین معنا که با انعطافپذیر ساختن ساختارهای جبران خدمات، امکان ارتقای کارآفرینی فراهم میگردد.http://journal.iams.ir/article_105_ff2a317acaad745e7261f85bb13ed1ea.pdf