انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413Organizational Codes of Ethics: Concepts, Methods and Challengesمنشور اخلاقیات سازمانی: مفاهیم، روشها و چالشها124123FAJournal Article20130413Code of ethics is recognized as one of the most significant tools in preventing unethical organizational behaviors and satisfying the needs of both internal and external organizational stakeholders. The purpose of this study is to focus on previous studies and provide a systematic review of the related literature published from 1977 to 2012 in academic journals in order to determine the gaps, strengths and weaknesses of these studies. To achieve this end we examined the existing literature in terms of the publication trends, their purpose of studies, the focus of themes and contents, methodologies and findings as well as their contribution and managerial implication. The findings of this paper suggest that in order to improving the literature upon the organizational code of ethics worldwide, comparative and cross-cultural studies with diverse use of statistical samples as well as qualitative methods has to be emphasized.پیچیدهتر شدن روزافزون محیط سازمانها و افزایش میزان کارهای غیراخلاقی، غیرقانونی و غیر مسئولانه در محیط کار، توجه مدیران و صاحبنظران را به بحث اخلاق کار و مدیریت اخلاق معطوف کرده است. یکی از ابزارهای مهم برای پیشگیری از رفتارهای غیر اخلاقی تدوین منشور اخلاقیات سازمانی است که پاسخگویی به نیازهای ذینفعان داخلی و خارجی سازمان را ممکن میسازد. در این مقاله سعی شده تا ضمن معرفی منشور اخلاقیات سازمانی، تحقیقات 35 سال اخیر مورد بررسی و واکاوی قرار گیرد. در این مطالعه روند انتشار پژوهشها در مجلات، هدف و محتوای پژوهشهای منشور اخلاقیات، روشهای تحقیق، چگونگی اجرا، نتایج و بالاخره چالشهای منشور اخلاقی مرور شده اند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که تحقیقات بیشتر بویژه انجام مطالعات تطبیقی و فرا فرهنگی با استفاده از روشهای کیفی به خصوص مطالعات دلفی برغنای تحقیقات منشور اخلاقی خواهد افزود.در پایان همچنین توصیههایی برای پاسخ به انتقادات وارده بر منشور اخلاقی ارائه شده است.http://journal.iams.ir/article_123_376f47e29eed86150a65b3d933a5f5e8.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413On economic prosperity: Providing a model for improving national competetiveness of Iranتأثیر رقابتپذیری جهانی (GCI) بر کامیابی اقتصادی کشورها: ارائه مدلی برای ارتقای رقابتپذیری ملی ایران2548124FAJournal Article20130413National competitiveness as a platform for economic prosperity, attaining higher levels of welfare and living standards has attracted ample attention of both governors and scholars during the past decade. As a result of this attention, Global Competitiveness Index (GCI) of the World Economic Forum consists of twelve pillars, each of which addresses a certain (hardware or software) aspect of national competitiveness. This study aims at investigating the relationship between the pillars of GCI and economic prosperity in order to use that information for presenting a model to improve national competitiveness in Iran. We used the canonical correlation analysis (CCA) to identify the pillars that have more relevance in establishing the particular relationship between national competitiveness and economic prosperity, then we prioritized them by Entropy technique. Canonical correlation analysis on data from 139 countries shows that Technological readiness,Infrastructure and Higher education and training are respectively the most important pillars that affect Iran’s economic prosperity.رقابتپذیری ملی به عنوان بستری برای کامیابی اقتصادی و دستیابی به سطوح بالاتر رفاه و استانداردهای زندگی اهمیت فراوانی در میان سیاستگذاران و همینطور محققین دانشگاهی پیدا کرده است. در این راستا "شاخص رقابتپذیری جهانی" که توسط مجمع جهانی اقتصاد ایجاد شده است، از دوازده رکن تشکیل شده که هریک از آنها جنبهی خاصی از رقابتپذیری ملی (سخت افزاری یا نرم افزاری) را مورد بررسی قرار میدهد. هدف این پژوهش، بررسی روابط میان ارکان شاخص رقابتپذیری ملی و متغیرهای کامیابی اقتصادی است تا بتوان با استفاده از اطلاعات حاصله، الگویی را برای ارتقای رقابتپذیری ملی ایران ارائه داد. برای این کار، از روش تحلیل همبستگی متعارف (کانونی) استفاده کردیم تا آن دسته از ارکان رقابت پذیری ملی را که اهمیت بیشتری در ایجاد این رابطهی خاص میان رقابتپذیری ملی و کامیابی اقتصادی دارند، شناسایی کرده و با استفاده از تکنیک آنتروپی اولویت بندی کنیم. نتایج تحلیل همبستگی کانونی بر روی دادههای 139 کشور جهان در سال 201-2011، نشان میدهد سه رکنی که رتبههای اول تا سوم "اهمیت" را در ایجاد این رابطه کسب کرده اند، به ترتیب ارکان دسترسی به تکنولوژی (رکن نهم)، زیرساخت (دوم) و آموزشهای علمی و کاربردی (پنجم) میباشند. در نهایت، اولویتهای بهبود رقابت پذیری کشورمان در هریک از مراحل توسعه اقتصادی، در قالب نمودارها نشان داده شده است.http://journal.iams.ir/article_124_b952896bd766e8f8ff90566ae910c8bf.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413Competition: The Missing Link in Brand Extension Evaluation Processرقابت، حلقهای مفقوده در فرایند ارزیابی بسط برند4970125FAJournal Article20130413New products usually are launched to market after performing a series of preliminary studies and assessing the customer acceptance. Many brand extensions have failed in spite of the extensive testing and estimation of products success. Even world's top brands are not immune from such failure. For years, most studies focused on the role of product features and the customer decision process in brand extension evaluation process and it seems that the role of product category variables have not been fully considered. This study aims to show that in addition to the fit the product category variables like competition and brand dominancy affect the initial supply test results. Ignoring these variables in success estimation of a new product and relying solely on concepts like fit, will cause over-estimation in the brand extension assessment and bring an irreversible failure to the company. The results of the study show that competition variables are active in different brand extension launch methods and competition significantly affects the brand extension assessment.محصولات جدید معمولا پس از انجام یک سری مطالعات اولیه بازار و ارزیابی میزان پذیرش آنها توسط مشتریان، به بازار عرضه می شوند. علیرغم انجام آزمونهای گسترده اولیه و تخمین موفقیتآمیز بودن معرفی محصولی خاص، بسیاری از این بسط برندها با شکست مواجه میشوند و حتی نام های برتر تجاری دنیا نیز از این شکستها مصون نمانده اند. از سالها پیش، بیشتر مطالعات این حوزه بر نقش ویژگیهای محصول و فرایند تصمیمگیری مشتریان متمرکز بوده و به نظر می رسد متغیرهای ساختار طبقه محصول کمتر مورد توجه واقع شده اند. در پژوهش حاضر بر آنیم تا با مطالعه ادبیات بسط برند، شکستهای معروف نامهای تجاری و همچنین بررسی آزمونهای انجام گرفته برای معرفی این برندهای جدید، نشان دهیم که علاوه بر تناسب ویژگیهای محصول جدید با برند مادر، متغیرهای ساختار طبقه محصول مثل «رقابت» و «حضور یک برند غالب» در طبقه محصولی هدف نیز نتایج آزمونهای اولیه را تحت تاثیر قرار میدهند. نادیده گرفتن این متغیرها در تخمین موفقیت محصول جدید و تکیه صرف بر مفاهیمی مثل «تناسب»، میتواند باعث تخمین بیش از اندازه موفقیت برند جدید شده و شکستهای جبران ناپذیری را برای شرکت رقم بزند. نتایج بررسیها نشان داد که مولفههای رقابتی در شرایط مختلف ورود به بازار حضور فعال دارند و رقابت بصورت معناداری، ارزیابی بسط برند را تحت تاثیر قرار میدهد.http://journal.iams.ir/article_125_a5cca1cd835c65da9eb1f6620930dc4c.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413The role of BPR in the realization of ERP benefitsتاثیر اجرای مهندسی مجدد فرایندها بر کسب مزایای حاصل از سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان7188126FAJournal Article20130413Implementing enterprise resource planning (ERP) projects needs relatively high amount of investment costs. Due to the high failure rates, these projects face real challenges and risks which in case of failure, lots of expenses are imposed to organizations. Business process reengineering (BPR) is one of the most important ERP critical success factors which is not appropriately investigated and discussed in academic literature. With this in mind, this study has evaluated the effects of BPR projects on ERP systems implementation benefits' realization. The statistical analysis in this study is based on questionnaire data gathered through Iranian organizations that implemented the ERP systems. The results reveal that there is a positive relationship between implementing BPR projects and gaining more benefits from ERP systems.پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان نیاز به سرمایهگذاریهای نسبتاً بالایی دارد و با توجه به نرخ شکست بالا، با ریسکهای فراوانی نیز همراه است که در صورت شکست پروژه، هزینههای بسیار زیادی را بر سازمانها تحمیل مینماید. مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار به عنوان یکی از فاکتورهای کلیدی موفقیت پروژههای پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان، شناخته میشود که علیرغم اهمیت بالای آن، کمتر به صورت علمی مورد تحقیق قرار گرفته و جنبههای تاثیرگذار آن شناسایی شده است. از اینرو، در این تحقیق به بررسی تاثیر مهندسی مجدد فرایندها بر کسب مزایای حاصل از پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان پرداخته¬ شده است. بدینمنظور پس از تعریف مدل مفهومی، شرکتهایی در سراسر ایران انتخاب شدند که پروژه مهندسی مجدد را انجام داده و سیستم معتبر داخلی یا خارجی را پیادهسازی نمودهاند که حداقل نه ماه از زمان پیادهسازی سیستم در آنها گذشته باشد. بررسی آماری انجام شده در این مطالعه تاثیر اجرای مناسب مهندسی مجدد فرایندها بر کسب مزایای بیشتری از پیادهسازی سیستمهای برنامهریزی منابع سازمان را تایید مینماید.http://journal.iams.ir/article_126_c3713f26925a80bca124d4cf60066c6a.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413The Impact of organizational citizenship behavior and psychological capital on social capitalتحلیل تاثیر رفتار شهروندی سازمانی و سرمایه های روانشناختی بر سرمایه های اجتماعی89112127FAJournal Article20130413In traditional view of management, economic, physical and human capitals, play a critical role in development of a society, but today, social capital is more important than other forms of capital, because in the absence of social capital, optimum use of other forms of capital is so hard to attain.
For improving social capital in organizations, recognition of influential factors, is necessary. In this study, organizational citizenship behavior and psychological capital are considered as two influential factors that have some effects on the improvement of social capital. The survey was conducted in the university of Isfahan and the sample was selected among the university staff based on a random sampling. Three questionnaires were used for measurement of organizationl citizenship behavior , psychological capital and social capital . The results show that both
organizational citizenship behavior and psychological capital have positive effect on social Capital. در دیدگاههای سنتی مدیریت، سرمایههای اقتصادی، فیزیکی و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا میکردند؛ لیکن برای توسعه در عصر حاضر به سرمایه اجتماعی بیش از سرمایه اقتصادی ، فیزیکی وانسانی نیازمندیم. زیرا بدون این سرمایه، استفاده بهینه از دیگر سرمایه ها امکانپذیر نیست.
برای بهبود سرمایه اجتماعی در سازمانها لازم است که عوامل موثر بر آن، شناسایی شوند؛ این پژوهش در میان عوامل گوناگونی که به گسترش و بسط سرمایه اجتماعی در سازمانها یاری میرسانند به بررسی تأثیر رفتار شهروندی سازمانی وسرمایههای روانشناختی بر سرمایه اجتماعی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری پرداخته است و این امر به صورت مطالعه موردی در دانشگاه اصفهان انجام شده است؛ ازاینرو از بین کارکنان دانشگاه اصفهان با استفاده از نمونه گیری تصادفی، نمونه مورد بررسی در این پژوهش انتخاب شده است. ابزار اصلی جمعآوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه بوده که برای سنجش رفتار شهروندی سازمانی از پرسشنامه اُرگان(1988)، برای سنجش سطح سرمایههای روانشناختی از پرسشنامه 24 گویهای لوتانز و همکاران و به منظور سنجش سرمایه اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است . نتایج این پژوهش، حاکی از تأیید تأثیر سرمایه روانشناختی و رفتار شهروندی سازمانی بر سرمایه اجتماعی است. http://journal.iams.ir/article_127_7de3f0d1f46588e8b87d3d7df7f24e9b.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-261972620130413Identification and classification of information technology program risksشناسایی و دستهبندی ریسکهای طرحهای کلان
فناوری اطلاعات113126128FAJournal Article20130413In the challenging environment, organizations are facing the threats to survival and success requires using the approaches of risk management. Although the literature on project management and risk management are
abound but none of them has paid much attention to risk management as
a critical factor which contributes to the performance of the information technology strategic plan. In this paper the authors reviewed the literature on information technology project risks, general risks of the program, difference of program management and project management. By using meta synthesis approach and considering face and content’s similarities, 48 major risks in the area of information technology projects were identified. The priority of different factors were determined by experts and indicators in six main areas were categorized based on the Project Management Institute’s standards. Based on hierarchy clustering the result shows that the risks of benefits, environment, design, program, operation, project and portfolio are
in periority respectively در محیطهای متلاطم که سازمانها با تهدیداتی برای بقاء و عملکرد موفق مواجهند، رویکردهای مبتنی بر مدیریت ریسک میتواند در بسیاری موارد اثربخش باشد. در آمریکا بسیاری از پروژهها و طرحهای فناوری اطلاعات به دلایل تغییر در اهداف، انحراف از هزینههای پیشبینیشده، تاخیر در زمان تحویل و پیچیدگی این پروژهها و طرحها مجددا برنامهریزی و یا با شکست مواجه شدهاند. در ایران نیزچندین طرح کلان فناوری اطلاعات از جمله طرح سامانه نظارت الکترونیک (سنا)، طرح جامع امور مالیاتی کشور، طرح توسعه گمرک نوین و طرح کارت هوشمند ملی در حال پیاده سازی میباشد، برای هر یک از این طرحها میلیاردها تومان هزینه شده است که هنوز غالب این طرحها در حال تکمیل میباشند. علیرغم طرح مباحث متعددی در خصوص مدیریت پروژه و مدیریت ریسک هیچکدام به بررسی مدیریت ریسک به عنوان یکی از عوامل حیاتی دخیل در نتایج و عملکرد طرحهای کلان فناوری اطلاعات نپرداخته است. در این تحقیق ابتدا با بررسی ادبیات در زمینه ریسکهای پروژههای فناوری اطلاعات, ریسکهای عمومی طرحهای کلان , تفاوتهای مدیریت طرح و پروژه و استفاده از روش متاسنتز و در نظر گرفتن شباهتهای ظاهری و محتوایی , 48 ریسک در حوزه طرحهای کلان فناوری اطلاعات شناسایی گردید. سپس با استفاده از نظرات خبرگان این ریسکها اعتبار سنجی شد و پس از آن با روش فریدمن مشخص گردید که اولویت عوامل متفاوت است. شاخصهای شناسایی شده در شش حوزه اصلی براساس تقسیم بندی موسسه مدیریت پروژه دسته بندی گردیدو در انتها براساس روش تحلیل سلسله مراتبی مشخص گردید که ریسکهای منافع, محیط , طرح, عملیاتی, پروژه و پورتفلیو در اولویتهای اول تا ششم قرار دارند .http://journal.iams.ir/article_128_a720243d2e76c45b64985035e6d27f3c.pdf