انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222Application scope for professional recognition of Public Procurement in Iranدامنهی کاربرد قدرت تشخیصی کارشناسان در تدارکات عمومی ایران:
مطالعهی اختصاصی چهار شرکت زیرمجموعهی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی221271FAمهرانسپهریعضو هیأت علمی دانشکدهی مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریفمحسنقدیریدانشجوی دکتری مدیریت در دانشکدهی اقتصاد و مدیریت دانشگاه شریفJournal Article20180811Abstract: Public Procurement is one of the most challenging areas in public organizations. Around the world, different solutions are devised to combat corruption and enhance healthy work environment in public procurement. Aligned with international approaches proposed for improving performance in public procurement systems, policies and tools, there are also some management approaches to improve organizational performance and productivity in public procurement. This research focuses on how public procurement professionals, as executive agencies use their recognition power and what factors may affect their recognition power. We first, reviewed relevant literature on public procurement and agency theory. Then, special characteristics of public procurement in Iran are discussed and evaluated. We used a qualitative research approach that contained semi-structured interviews of experts and focus groups as well. The results show that, in most situations, public procurement professional in Iran do not possess full agency powers due to limiting legal, organizational and political factors. They simply have to coordinate themselves with their superiors within their limited and controlled authoritiesتدارکات عمومی از مناقشهبرانگیزترین حیطههای سازمانی در بخش عمومی است. در سراسر دنیا راهکارهای متنوعی برای ارتقای سلامت و کاهش فساد در این حیطه مورد استفاده قرار میگیرد. همگام با رویکردهای بینالمللی که سیاستها و ابزارهایی را برای بهبود عملکرد نظامهای ملی تدارکات عمومی پیشنهاد میکنند، رویکردهایی مدیریتی نیز از سوی پژوهشگران مختلف مطرح شده که تلاش میکنند تدابیری سازمانی را برای ارتقای عملکرد و کارآمدی تدارکات عمومی ارائه دهند. این مطالعه در پی پاسخ به این سوال است که کارشناسان تدارکات عمومی در ایران به عنوان عاملان اجرایی چگونه از «قدرت تشخیصی» خود بهره میبرند و چه عواملی بر دامنهی کاربرد قدرت تشخیصی آنها تاثیر می گذارد؟. در این مقاله، ابتدا ادبیات تخصصی تدارکات عمومی از منظر عاملیت کارشناسان مورد بررسی قرار گرفته و سپس ویژگیهای عاملیت در تدارکات عمومی چهار شرکت زیرمجموعهی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی ایران بر اساس خصوصیات بخش عمومی اقتصاد ایران (به عنوان زمینهی نهادی تدارکات عمومی) شناسایی شده است. روش کیفی مورد استفاده در این پژوهش موردپژوهی و شامل استفاده از ابزارهای گروه کانونی و مصاحبهی عمیق با نخبگان تدارکات عمومی بوده است. نتایج حاصله از آن حکایت دارند که کارشناسان تدارکات عمومی در سازمانهای مورد مطالعه به دلیل غلبهی عوامل حقوقی و نهادی در سطوح سازمانی، وزارتی و قضایی، عملاَ در پارهای امور شأن «عاملیت» ندارند و قدرت تشخیصی خود را صرفاً در هماهنگی با مدیران در دامنهای محدود و کنترل شده به کار میگیرند.http://journal.iams.ir/article_271_497ddb8db1ad480de59c1fc9b7072765.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222Identifying the market cyber experts in social networks: The application of thematic analysisشناخت خبرگان سایبری بازار در شبکههای اجتماعی با استفاده از روش کیفی2540272FAمیلادفرزیندانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانحسینوظیفه دوستاستاد مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانکریمحمدیدانشیار مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20180811<strong>Abstract</strong>: With the growing use of social networks by many people, consumers take their purchasing decisions based on information in their social circles, and take advantage of the experiences of other consumers and their peers. The purpose of this study is to identify consumers in the name of market cyberspace experts that their views on attitudes and actions of other consumers are influential. Therefore, this exploratory research aims to create a better understanding of those factors that influence and being affected by this concept. The statistical population of the study was the consumers (24 persons) who were involved in cyberspace activities, such as social networks disseminating their information and experiences about products, brands and markets. We collected data using Snowball sampling with sequential approach and for analysis of the research data, thematic analysis has been used. Finally, the structures and identified variables have been reported in the form of conceptual map to answer the research question.با توجه به رشد فزاینده استفاده افراد از شبکههای اجتماعی، بسیاری از مصرفکنندگان تصمیمگیریهای خود در فرآیند خرید را با توجه به اطلاعات موجود در حلقههای اجتماعیشان اتخاذ میکنند، و از تجربیات سایر مصرفکنندگان و همتایان خود بهره میبرند. هدف این تحقیق شناخت مصرفکنندگانی به نام خبرگان بازار در فضای سایبری است که نظر آنان بر نگرش و رفتار سایر مصرفکنندگان تأثیرگذار میباشد. تلاش این تحقیق اکتشافی ایجاد درک بهتری از عوامل تأثیرگذار و تاثیرپذیر بر رفتار مصرفکنندگان است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده مصرفکنندگانی است که در فضاهای سایبری چون شبکههای اجتماعی به اشاعه اطلاعات و تجارب خود درباره محصولات، برندها و بازار میپردازند. نمونهگیری در این جامعه، نمونهگیری متوالی و روش نمونهگیری زنجیرهای است. برای تحلیل دادههای تحقیق از روش تحلیل تم بهره گرفته شده است. در نهایت سازهها و متغیرهای شناسایی شده جهت پاسخ به سؤال تحقیق، در قالب نقشهای مفهومی گزارش شده است.http://journal.iams.ir/article_272_84f4b4aad5273fc7b5eb15b074fdda0d.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222Conceptualizing entrepreneurial alertness based on human information processingمفهومسازی هوشیاری کارآفرینانه بر مبنای رویکرد پردازش اطلاعات انسانی4060273FAمحمدرضاطالبی کوهستانیدانشجوی دکتری کارآفرینی(گرایش کسب و کار جدید)، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی،قزوین، ایرانسید مهدیالوانیاستاد، دانشکده مدیریت و حسابداری ، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایرانسید مجتبیمحمودزادهاستادیار، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائیمحمدعطاییاستادیار، دانشکده مدیریت و حسابداری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایرانJournal Article20180815<strong>Abstract</strong><strong>: </strong>Creating a contingency perspective on the role of entrepreneurial alertness in order to identify opportunities can improve the theoretical value of entrepreneurship and ability for analysis and advice to entrepreneurs as well. This paper investigates the basis of entrepreneurial alertness and relates it to existing theories of cognitive psychology. The purpose of this research is to create a conceptual framework by identifying main dimensions and components of entrepreneurial alertness in order to ease understanding the formation of entrepreneurial opportunities. In this study, we reviewed 159 articles from external and internal databases in a period of 1970 - 2016 and 1380-1395 respectively. Then, through (CASP)1 we selected 49 primary articles for analysis. A seven steps meta-synthesis approach was used by researchers to analyze the fore-mentioned study findings. The result show that the concept of entrepreneurial alertness can be categorized into five dimensions of; successful intelligence, attention, prior knowledge, mindfulness and market analysis, and 24 components. Then, the kappa coefficient method was used between two coders to ensure the study’s reliability. The paper is finalized with a discussion on entrepreneurial alertness model that include processes relating to human information processing at individual level.این مقاله با استفاده از رویکردهای نظری روانشناسی شناختی به بررسی مبنای هوشیاری کارآفرینانه میپردازد و آن را به نظریههای موجود در حوزه کارآفرینی ارتباط میدهد. هدف پژوهش، شناسایی ابعاد اصلی و مولفههای تاثیرگذار بر هوشیاری کارآفرینانه در قالب یک چارچوب مفهومی به منظور درک هر چه بهتر مفهوم هوشیاری کارآفرینانه و سیر پژوهشی این پدیده در شکلگیری فرصتهای کارآفرینانه است. در این پژوهش یکصدوچهل ونه مقاله برگرفته از پایگاه دادههای خارجی در بازه زمانی 2016-1970 و داخلی 1395- 1380 مورد بررسی قرار گرفت.سپس،از طریق برنامه مهارتهای ارزیابی حیاتی (CASP)،چهل ونه مقاله به عنوان مقالات برتر جهت تحلیل شناسایی شدند. پژوهشگران با بکارگیری روش کیفی فراترکیب، به تحلیل نتایج و یافتههای قبلی پرداخته و با انجام گامهای هفتگانۀ روش مذکور، پدیدهء هوشیاری کارفرینانه را در پنج بُعدِ؛ دانش پیشین، هوش موفق، توجه، ذهن آگاهی و تحلیل بازار،و بیست وچهار مولفه طبقهبندی کردند. سپس ازروش ضریب توافق کاپا بین دو کدگذار برای سنجش پایایی، استفاده شد و درنهایت، براساس مدل طراحیشده، هوشیاری کارآفرینانه، دربردارنده چهار فرآیند مرتبط با پردازش اطلاعات انسانی در سطح فردی، مورد بحث قرار گرفت.http://journal.iams.ir/article_273_f495e0b4ff01769222220230e4ec8538.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222Examining Differences between TBF1 and HMT2 sectors in the context of developing countriesبررسی تفاوت میان شرکتهای دانشبنیان (فنّاوریمحور) و بخشهای با فنّاوری بالا و متوسط در بستر کشورهای در حال توسعه: شواهدی از پیمایش نوآوری در ایران6180274FAابراهیمسوزنچی کاشانیهیاتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه صنعتی شریفمحبوبهنوری زادهدانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فنّاوری، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه تربیت مدرس،Journal Article20180815<strong>Abstract</strong>: The paper draws on results from the first round on innovation survey in Iran in order to examine the extent of differences among High-Medium-Tech sectors with Technology-Based-Firms (TBFs). Although the differences between HMT and LMT sectors have been examined widely before, the comparison between HMT and TBFs could not be operationalized before because of lack of adequate data. This comparison is made possible by an interesting database generated in this specific context. We found that the main difference between them lies in reliance of TBFs on STI mode of innovation, given that HMT sectors in this context do not show the similar pattern. However, their behavior in market look likes very similar. We suggested that the context of a developing country like Iran heavily impact the under-establishment status of advanced sectors, although TBFs in this context struggle to maintain their connections with the world of science and technology. Moreover, this context pushes them to stay far from customer interactions that in turn enhance the purity of STI mode of innovation.<strong>چکیده</strong>اگر چه در گذشته تفاوت بین بخشهای فنّاوری بالا و متوسط (High-Medium Tech Sectors) با بخشهای فنّاوری پایین و متوسط (Low-Medium Tech Sectors) به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفتهاست ولیکن بهدلیل کمبود اطلاعات مقایسه میان بخشهای فنّاوری بالا و متوسط با بنگاههای فنّاوریمحور (Technology Based Firms) انجام نشدهاست. هدف مقاله حاضر این است که این تفاوت را واکاوی کرده و نشاندهد که در کشور در حال توسعهای مانند ایران، تفاوت میان یک بخش با یک بنگاه را از منظر رفتار نوآورانه آنها چگونه میتوان توضیح داد. بدین منظور، از اطلاعات پایگاه داده جدید پیمایش نوآوری در ایران استفاده شده است و رفتار دو گروه از طریق بررسی آماری و آزمون t مستقل با یکدیگر مقایسه شدهاند. یافتههای پژوهش نشانداد که تفاوت اصلی بین آنها در ایناست که بنگاههای فنّاوریمحور به استفاده از مدل فشار علم و فنّاوری تمایل بیشتری نشان دادهند ولیکن بخشهای با فنّاوری بالا و متوسط در این زمینه الگوی مشابهی را نشان ندادهاند. در مقایسه رفتار آنها با بازیگران بازار مشاهده میشود که رفتار آنها بسیار شبیه به هم بوده است. همچنین نتایج پژوهش نشانداد که بسترِ یک کشور در حال توسعه مانند ایران به شدت بر ضعف شکلگیری بخشهای با فنّاوری بالا و متوسط در مقایسه با کشورهای پیشرفته ﺗﺄثیر گذاشتهاست و آنها اصلا مشابه بخشهای نظیر خود کشورهای پیشرفته عمل نمیکنند. <strong> </strong>http://journal.iams.ir/article_274_0546b15a4bee189b0d6e3917b5841c02.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222Identifying the dimensions of mental models of strategic decision makers:
A study of Iranian MPsشناسایی ابعاد مدلهای ذهنی تصمیم گیران استراتژیک در نهادهای حاکمیتی
(موردمطالعه: نمایندگان مجلس شورای اسلامی)86100276FAمحمدحق شناس گرگابیدانشجوی دکترای مدیریت دولتی دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبائی، ایران:علیحیدریاستادیار گروه MBA دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایرانمحمد علیشاه حسینیدانشیار گروه MBA دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، ایرانJournal Article20180815This paper, by examining the trends and events in the Ninth Parliament, seeks to explore the dimensions and components of mental models of MPs that affect the decisions and behavior of parliamentarians. Participants of this study were forty parliament representatives who had served in the Ninth Parliament, and played a significant role in enactment of forty major legislative bills. We collected data by semi-structured interviews and used thematic analysis for its interpretation. The analysis of interviews led to the discovery of four fundamental dimensions of PMs mental models that dominate their decisions and behavior at the Parliament. These include: MPs beliefs and values, attentiveness to principles of sovereignty, their past experiences and individual worldviews, each of which has several components that in general, makes up the MPs mental framework at work.این پژوهش با استفاده از روندهای اساسی رخداده در مجلس نهم، درصدد کشف ابعاد و مؤلفههای مدلهای ذهنی مؤثر بر تصمیمات و رفتار نمایندگان مجلس است. پژوهش حاضر با مشارکت چهل نماینده باسابقه مجلس نهم که درچهل موضوع اساسی قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین نقش فعالی داشتند با روش نمونهگیری قضاوتی انجام شد. جمعآوری دادهها با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته در جهت فهم علل رفتار و تصمیمات نمایندگان انجام گردید و تحلیلتم مصاحبهها درنهایت به کشف چهاربعد اساسی مدلهای ذهنی نمایندگان مجلس شامل؛ باورها و ارزشها، اصول حاکمیتی، تجربه پیشین و جهانبینی فردی منجر شد که هریک از آنها دارای زیر مؤلفههایی است که بهعنوان چارچوب ذهنی بر فرایند تصمیمگیری و نوع رفتار نماینده گان مجلس تأثیرگذار است. شرح هرکدام از این ابعاد و تأثیرات آن در تصمیمات نمایندگان مجلس در متن این مقاله تشریح و تفسیر شده است.http://journal.iams.ir/article_276_168572fd752d05435325f831cf5104d6.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619124820171222job embeddedness: a new idea for retaining employeesتثبیت شغلی: ایدهای نو در ادبیات ترک خدمت6285275FAهاجرآراموندانشجوی دکتری مدیریت دولتی پیام نور، تهران، ایرانطاهرهفیضیدانشیار گروه مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانمسعودگرامی پوراستادیار گروه روانشناسی،دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.Journal Article20180815<strong>Abstract</strong> :One of the important questions for sociologists and administrators in organizational context is to find out why some employees stay at work, and some leave organizations. For many years, job satisfaction and organizational commitment were considered as important and effective factors on employees remaining at work. Gradually, the research findings showed that these two variables had a small share to the staff remaining or quitting organizations. To overcome this problem, at the getting to 21th. Century, researcher introduced the new concept of job embeddedness, as an inverse idea. A clear understanding of this concept, its dimensions and theoretical and applied developments can be considered as a better solution for managers and executives to maintain the organizations qualified employees. This review paper is based on a review and analysis of thirty journal articles that have been published between 2001 and 2016 on the concept of job embeddedness. In this review, we first go over the subject of employees turnover and then introduce the concept of job embeddedness and finally theoretical and practical developments of the concept will be analyzed. We hope this review could present the gap of literature to be filled in future local research.یکی ازمهمترین چالشهای جامعه شناسان و مسئولان اجرایی دانستن این موضوع است که چرا عدهای از کارکنان سازمان را ترک میکنند و چرا عدهای در سازمان میمانند؟. سالهای زیادی رضایت شغلی و تعهد سازمانی از عوامل مهم و موثر بر ترک خدمت کارکنان در نظر گرفته میشد. به تدریج پژوهشگران نشان دادند که این دو متغیر سهم کوچکی در تببین واریانس ترک خدمت دارد و قطعاً عوامل موثر دیگری در این فرایند تاثیرگذارند. برای رفع این مشکل ایده جدید تثبیت شغلی که به مثابه پیشرفتی در ادبیات ترک خدمت بود، معرفی شد. در این تحقیق درصدد هستیم با استفاده از تحلیل استنتاجی؛ ایده تثبیت شغلی را به عنوان سازهای که ماندگاری کارکنان در سازمان را تبیین میکند،موردبحث قرارداده و با استفاده از مدل سه بعدی هولتوم و همکاران(2008) دسته بندی جامعی از مطالعات انجام شده در این حوزه ارائه کنیم. برای این منظورتعداد سی مقاله مرتبط باهدف تحقیق، که در بازه زمانی سالهای 2001 تا 2016 در جورنالهای خارجی چاپ شده اند را انتخاب کرده و مورد تحلیل قراردهیم. نتایج این تحقیق درک روشنی از مفهوم تثبیت شغلی، نحوه ارتباط آن با متغیرهای دیگر و ضرورت بکارگیری این مفهوم در مباحث سازمانی و مدیریتی را نشان میدهد و موضوعهای کاربردی و نظری پیرامون این موضوع که نیازمند بررسی بیشتر میباشند را برای پژوهشهای آینده معرفی میکند.http://journal.iams.ir/article_275_b7e145c39c781fc8e6da7c28878acad1.pdf