انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210610Designing a Model of Empowerment for Small and Medium-Sized Businesses Knowledge-Based with a DEMATEL Approachطراحی مدل توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط دانش بنیان با رویکرد دیمتل116345FAرضامحمدکاظمیدانشیار، گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-5442-7857کامبیزطالبیاستاد، گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.علیداوریاستادیار، گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.0000-0002-3304-8970عامردهقان نجم آبادیدانشجوی دکترا، گروه کارآفرینی، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20201101This study aimed at designing a model of empowerment for knowledge based small and medium-sized enterprises. We conducted this study, considering the shortages of previous studies on comprehensive empowerment model of SMEs. We used a mixed method to collect data. The statistic population in both qualitative and quantitative parts of the study included academicians and the experts from SME enterprises. In qualitative part of the study, we conducted a semi-structured interviews and in quantitative part, pairwise comparison questionnaire was used to be filled by experts. Data were collected in qualitative part of the study by a semi-structured interviews and in quantitative part; pairwise comparison questionnaire was used for expert survey. We used theme analysis in the qualitative part of the study and the DEMATEL method for quantitative part of the study. The findings of theme analysis showed that the knowledge-based SME empowerment model is consisted of five dimensions; individual, financial, entrepreneurial, marketing and technology empowerment. The quantitative findings indicated that the factors affecting SME empowerment are individual and financial empowerment and impressible factors are entrepreneurial, marketing, and technology empowerment.پژوهش حاضر به طراحی مدل توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط دانشبنیان میپردازد. پژوهش با درک نقش و اهمیت توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط و با توجه به ضعف مطالعات پیشین در خصوص معرفی یک مدل جامع توانمندسازی در این کسب و کارها اجرا گردید. برای به دست آوردن مدل از چارچوب آمیخته ترکیبی در گردآوری دادهها استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی و کمی شامل خبران دانشگاهی و صنعت مرتبط با موضوع پژوهش میباشد. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی مصاحبههای عمیق و نیمهساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه مقایسات زوجی برای نظرسنجی از خبرگان بوده است. تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش تحلیل تم و در بخش کمی،از تکنیک دیمتل جهت تعیین رابطه علی متغیرها استفاده شد. یافتههای بخش کیفی نشان داد که مدل توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط دانشبنیان متشکل از پنج بعد توانمندی فردی، توانمندی مالی، توانمندی کارآفرینانه، توانمندی بازاریابی و توانمندی فناوری است. همچنین یافتههای بخش کمی نشان داد عواملتاثیرگذاربر توانمندسازی کسب و کارهای کوچک و متوسط، توانمندی فردی و توانمندی مالی بوده و عواملتاثیرپذیر نیز شامل توانمندی کارآفرینانه، توانمندی بازاریابی و توانمندی فناوری هستند.http://journal.iams.ir/article_345_279470bfbbda0ed286c832689e96550b.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210615Responsible Management Education (RME): The evolution path, drivers and challengesآموزش مدیریت مسئولانه: مسیر تکامل، پیشرانها و چالشها1752350FAهامونطهماسبیدانشجوی دکتری مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریفمنوچهرنجمیدانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20210528In recent decades, the traditional economic-centric development model of management education has been questioned and criticized for its destructing social and environmental consequences. Meanwhile, the role of business schools in educating future managers and development influencers in many societies has been contemplated and demand for paying more attention to management education in areas of responsibility and sustainable development has increased. As a aresult of these demands, the concept of "Responsible Management Education", which focuses on corporate responsibilities and social impact of private sector activities on societies was born. The RME focal points refers to the environment, sustainable development, and business ethics in business school curriculums. In the last two decades, important developments have taken place in reference to RME and have opened up new discourses and paths in the field of management education and research. In this paper, we review a significant volume of related articles from reputable international publications, aiming at classifying the drivers and challenges business schools are facing, while introducing the evolution of RME. Findings of this critical review of the literature indicate that following the first wave of changes in the curriculum of management schools, a new wave of demands for RME has been formed, which beyond just adding a limited number of optional or compulsory courses, calls for more fundamental changes and seeks to integrate these issues in the entire curriculum of business schools.در چند دهه اخیر، الگوی توسعه سنتی اقتصاد-محور، به واسطه پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی مخربی که باقی گذاشته، مورد سوال و انتقاد قرار گرفته است. در این بین، نقش مدارس کسبوکار در پرورش مدیران آینده و تاثیرگذاران بر توسعه در جوامع مورد توجه قرار گرفته و تقاضا برای توجه بیشتر آموزش مدیریت به حوزه مسئولیتپذیری و توسعه پایدار، افزایش یافته است. مفهوم «آموزش مدیریت مسئولانه» در نتیجه این مطالبات متولد شده است که به معنای درنظر گرفتن دیدگاههای مرتبط با مسئولیتهای بنگاهها و اثرات اجتماعی فعالیتهای بخش خصوصی بر جامعه، توجه به محیط زیست ، توسعه پایدار و تمرکز بر اخلاق کسبوکار در برنامه آموزشی مدارس کسبوکار است. در دو دهه اخیر، در سطح بینالملل، تحولات مهمی در ارتباط با آموزش مدیریت مسئولانه رخ داده است و گفتمان و مسیرهای جدیدی را در حوزه آموزش و تحقیقات مدیریت باز کرده است. این مقاله، با بررسی حجم قابل توجهی از مقالات مرتبط این حوزه در نشریات معتبر بینالمللی، سعی کرده تا ضمن معرفی سیر تحولات آموزش مدیریت مسئولانه، چالشها و پیشرانهای مرتبط به آن را جهت توجه مدارس کسبوکار دستهبندی کند. یافتههای مرور تحلیلی ادبیات نشان میدهد پس از موج اول تغییرات در برنامه آموزش دانشکدههای مدیریت، موج جدیدی از مطالبات برای توجه به آموزش مدیریت مسئولانه شکل گرفته است که خواهان تغییرات بنیادیتری بوده و به دنبال ادغام و یکپارچگی این مباحث در کل برنامه آموزشی مدارس کسبوکار و نه فقط اضافهکردن تعداد محدودی دروس اختیاری یا اجباری است.http://journal.iams.ir/article_350_b3b521bd76a58f5600d50900cd2fef66.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210610Explainingthe effective Environmental Scaninig Pattern of Iran's sports Strategic Foresigh and drawing critical uncertaintiesالگوی محیطی موثر بر آینده نگاری راهبردی ورزش ایران و تعیین عدم قطعیت های کلیدی5383346FAرضافرخ شاهی نیادانشجوی دکتری مدیریت راهبردی در سازمانهای ورزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0001-8936-158Xجوادشهلاییدانشیارگروه مدیریت ورزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانحبیبهنریدانشیارگروه مدیریت ورزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانغلامعلیکارگردانشیارگروه مدیریت ورزشی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانمسلمشیروانی ناغانیاستادیار پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظامJournal Article20210107The purpose of this paper was to design an effective Environmental Scanning model for Iran’s sports strategic foresight based on the STEEPELD model. This exploratory and mixed research was aimed at setting the critical uncertainties through a sample survey method. The statistical population were25 faculties of sports management who at least holding an associate professor degree. They were selected based on simple random sampling method. In order to adjust the environmental factors, a 61-item questionnaire with convergent validity of (0.622) and composite reliability coefficient of (0.868) was designed. We used, Friedman test, structural equation modeling (PLS) and panel of experts for analysis of questionnaires. The results confirmed the overall fit of the model with eight environmental indicators and GOF = 0.745. The components of increasing social capital, expanding mass media and social networks, and developing a legal system were identified as key uncertainties. Therefore, the research model can be effective as a guide in predicting the future of sports organizations.هدف این تحقیق تبیین الگوی محیطی موثر بر آینده نگاری راهبردی ورزش ایران براساس مدلSTEEPELD و ترسیم عدم قطعیتهای کلیدی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی، از نظر ماهیت آمیخته و از نظر مسیراجرا در تحقیقات آینده، پیمایشی و تحلیل تاثیرات متقابل است. جامعه آماری 25 تن اعضای هیأت علمی مدیریت ورزشی دارای مرتبه دانشیاری و بالاتر بودند که با نمونه گیری ترکیبی در سه بخش از آنها استفاده شد. برای تنظیم عوامل محیطی پرسشنامه ای 61 سوالی با روایی همگرا ( 622/0) و ضریب پایایی مرکب (868/0) طراحی شد که برای تحلیل آن از آزمون فریدمن، مدلسازی معادلات ساختاری ((SEM به کمک نرم افزارPLS و پنل خبرگان استفاده گردید. نتایج نشان داد برازش کلی مدل با هشت شاخص محیطی و 745/0 GOF= مورد تأیید است و مؤلفههای سرمایه اجتماعی، رسانه های جمعی وشبکههای اجتماعی، سرانه استاندارد ورزشی و سیاست های زیست محیطی بهعنوان عدم قطعیتهای کلیدی شناخته شدند. ازاینرو، الگوی پژوهش میتواند بهعنوان یک راهنما در کاهش عدم اطمینان محیطی و اتخاذ تصمیمات راهبردی اثربخش باشد.http://journal.iams.ir/article_346_cefcd32366198e68930dd93e3eb3a6bc.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210321CSR Branding Model in Iran Banking Industry based on Structural Equation Modeling with the Focus on Brand Social Identityمدل برند سازی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی سازمانی در صنعت بانکداری ایران بر اساس رویکرد مدل معادلات ساختاری (SEM) و با تمرکز بر هویت اجتماعی برند85115347FAامیربیگدلیدانشجوی دکتری رشته مدیریت بازرگانی- مدیریت بازاریابی، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.محمد علیعبدالوند(نویسنده مسئول) استادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.0000-0001-6581-5030کامبیزحیدرزادهدانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و اقتصاد، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.0000-0002-4592-3816محسنخون سیاوشاستادیار، گروه ریاضی و آمار، دانشکده مدیریت و حسابداری، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران.Journal Article20210108The literature on CSR branding models show that little attention has paid to service industries such as banking industry. The aim of this research is to present a CSR branding model in Iran’s banking industry by applying the SEM method. We interviewed eighteen banking experts via a semi-structured interview and used a thematic analysis approach to analyze the data. This process helped us to figure out the components associated with CSR branding model in Iran’s banking system which in turn helped us to design a questionnaire for quantitative phase of our study. The questionnaire were distributed among 520 customers in three branches of each sixteen public and private banks which had chosen on the basis of multiple cluster sampling method. We analyzed the collected data by applying SEM method and the l i s r el software. The results show that the hypothesis of the research were confirmed and all effective factors on the CSR brand in the conceptual model were effectual in creating a strong social brand in the banking industry. Furthermore, the brand social identity variable had the most effective impact in creating a social brand. The findings, also indicate that the three brand image, brand reputation, and brand performance were reflective and can be measurement component of the CSR brand in the bank.در ادبیات نظری مرتبط به مدل های برند سازی شرکتی،نویسندگان به جایگاه مسئولیت اجتماعی سازمانی به عنوان عاملی تاثیرگذار در صنایع خدماتی نظیر بانک ها، کمتر پرداخته اند. هدف این پژوهش ارایه مدل برندسازی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی سازمانی با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری (SEM)[1] در صنعت بانکداری ایران است. در این تحقیق با هجده تن از خبرگان بانکداری کشور مصاحبه نیمه ساختار یافته برگزار شد.سپس، با استفاده از رویکرد تحلیل تم، مولفه های موثر بر ایجاد مدل برند سازی مبتنی بر مسولیت اجتماعی، تعیین شدند و براساس آن، پرسشنامه تحقیق تدوین شد. پس از انجام آزمون های روائی و پایائی، پرسشنامه ها در میان 520 تن مشتریان سه شعبه شانزده بانک دولتی وخصوصی توریع شدند. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان دهنده تایید فرضیه های پژوهش در قالب مدل معادلات ساختاری (SEM)است. همچنین، عوامل تاثیر گذار بر برند مسئولیت اجتماعی سازمانی در مدل پژوهش، در ایجاد یک برند اجتماعی قوی در صنعت بانکداری موثر می باشند و متغیر هویت اجتماعی برند، مهمترین تاثیر را در ساخت برند اجتماعی دارد. بعلاوه سه متغیر تصویر برند، شهرت برند و عملکرد برند منعکس کننده و سازه اندازه گیری وضعیت برند مسئولیت اجتماعی سازمانی در بانک می باشند.<br /><br clear="all" /><br /><br />[1]- Structure Equation Modeling (SEM)http://journal.iams.ir/article_347_591689356e6873ad4416454875eb989b.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210610Application of artificial intelligence in the public sector (meta-combination study)کاربست هوش مصنوعی در بخش دولتی (مطالعه ای فرا ترکیب)117145349FAسید علیقلیروشندانشیار مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایراننورمحمدیعقوبیاستاد مدیریت، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانامیررضامومنیدانشجوی کاشناسی ارشد مدیریت دولتی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانJournal Article20210221 The advent of artificial intelligence in recent years has led to many changes in the global arena. Despite technological advances, governments still provide services in traditional ways. To take advantage of artificial intelligence in the public sector, administrators need dramatically to increase the use of AI-based systems. This paper aimed at reviewing the research related to artificial intelligence in the public sector. We use meta analysis for studies on the application of artificial intelligence in the public sector utilizing the PRISMA protocol. In this study, 400 articles from Gail, Science Direct, ProQuest and Web of Science databases were reviewed for the period from 2015 to 2020. After two stages of screening, 29 studies were identified as high and medium quality articles for deeper analysis. We presented a framework on usability of artificial intelligence in the public sector. The results of the study showed that artificial intelligence can be applied in almost all public sectors activities and governments can use artificial intelligence to provide better services in the public sector by appropriate policy-making and ethical considerations. However, more extensive studies are recommended.ظهور هوش مصنوعی در سالهای اخیر تغییرات بسیاری را در عرصه جهانی به دنبال داشته است. با وجود پیشرفت های فناوری ، دولت ها هنوز هم خدمات را به روش های سنتی ارائه میدهند. برای بهرهگیری از مزایای هوش مصنوعی در بخش دولتی مدیران سازمانهای عمومی لازم است به طور چشمگیری استفاده از سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی را افزایش دهند. هدف این مقاله،تعیین پژوهشی برکاربست تحقیقات مربوط به هوش مصنوعی در بخش عمومی است. در این مقالۀ با استفاده از روش فراترکیب و با بهره گیری از پروتکل PRISMA چارچوبی برای مطالعات در باب کاربست هوش مصنوعی در بخش دولتی ارائه می دهیم . به این منظور، 400 مقاله برگرفته از از پایگاه های اطلاعاتی گیل ، ساینس دایرکت، پروکوئست و وب آو ساینس، در بازۀ زمانی سالهای 2015 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. پس از انجام دو مرحله غربالگری، 29 پژوهش به عنوان مقاله با کیفیت بالا و متوسط جهت تحلیل عمیقتر شناسایی شدند و در نهایت چارچوبی مطالعاتی در باب کاربست هوش مصنوعی در بخش دولتی ارائه شد. نتایج حاصل از پژوهش حاکی ازآن بود که میتوان از هوش مصنوعی تقریبادر تمامی بخشهای دولتی بهره گرفت و دولت ها میتوانند با سیاستگذاری مناسب و در نظر گرفتن جنبههای اخلاقی ، از هوش مصنوعی برای ارائه خدمات بهتر در بخش عمومی بهره گیرند. با این حال ، توصیه میشود مطالعات گستردهتری در این باب صورت پذیرد.http://journal.iams.ir/article_349_66e15bd8db9fef94ae9e7387cef1d182.pdfانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619166120210610Providing a Model for Developing Dynamic Marketing Capabilities in Small and Medium Dairy Enterprises.ارائه مدل توسعه قابلیتهای پویای بازاریابی در شرکتهای کوچک و متوسط لبنی147174348FAمهدیابراهیمیاستادیار، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانوحیدنورنژادونوشدانشجوی دکتری سیاستگذاری بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20210407The purpose of this study is to develop a model of dynamic marketing capabilities. We used grounded theory approach to conduct this qualitative research. A semi-structured interview with eight experts was performed to collect data. Data analysis was carried out in three stages of open, axial and selective coding in order to develop the research model. Based on the research findings, the axial category is marketing dynamic capability. Causal conditions include characteristics of industry competitive, individual and human, managerial and organizational and environmental monitoring systems. Contextual conditions include collective culture based on discourse and knowledge, customer relationship management, information technology platforms, and efficient manpower. confounding conditions include the government's macro policy, domestic economic factors, productive factors, developments in international communities, and social and cultural factors. Strategies include forming environmental monitoring teams, idea generation, holding discourse-based meetings, updating monitoring and environmental information systems, market orientation, facilitating knowledge sharing, and strengthening organizational learning processes; Finally, the consequences include sustainability of the business, better identification and understanding of customer needs, rapid reaction to environmental changes, new product development, increasing the quality of products, better adaptation to market conditions and strengthening the export vision.هدف پژوهش حاضر ارائه مدل توسعه قابلیتهای پویای بازاریابی است. این پژوهش از نوع کیفی و با بهکارگیری رویکرد داده بنیاد انجام شد. جهت جمعآوری دادهها با هشت نفر از خبرگان و افراد مطلع مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت و سپس مدل کیفی پژوهش طراحی شد. بر اساس یافتههای پژوهش، مقوله محوری قابلیت پویای بازاریابی است. شرایط علّی در این پژوهش، ویژگیهای رقابتی صنعت، ویژگیهای فردی و انسانی، ویژگیهای مدیریتی، ویژگیهای سازمانی و سیستمهای پایش محیطی شناسایی شدند. همچنین در این پژوهش شرایط زمینهای و بستر شامل فرهنگ جمعی مبتنی بر گفتمان و دانش، مدیریت ارتباط با مشتری، بسترهای فناورانه اطلاعاتی و نیروی انسانی کارآمد میباشند. شرایط مداخلهگر نیز شامل سیاستهای کلان دولت، عوامل اقتصادی داخلی، عوامل تولیدی، تحولات مجامع بینالمللی و عوامل اجتماعی و فرهنگی شناسایی شدند. راهبردها شامل تشکیل تیمهای پایش محیطی، ایدهیابی، برگزاری جلسات مبتنی بر گفتمان، بهروزرسانی سیستمهای پایش و کسب اطلاعات محیطی، گرایش به سمت بازار، تسهیل اشتراکگذاری دانش و تقویت فرایندهای یادگیری سازمانی است؛ و در نهایت پیامدها شامل پایداری و ماندگاری کسبوکار، شناسایی و درک بهتر نیازهای مشتریان، واکنش سریع به تغییرات محیطی، توسعه محصول جدید، افزایش کیفیت محصولات، انطباق بهتر با شرایط بازار و تقویت نگاه صادراتی میباشند.http://journal.iams.ir/article_348_f9a2b9b00f9b083a275f23e9840a30e4.pdf