انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619103920150923Realizing combination of exploration and exploitation capabilities by designing Marketing and Sales Relationship(مقالات این شماره فصلنامه، به مقالات منتخب سیزدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت اختصاص یافته است.) تحقق ترکیب توانمندی های دوگانهی اکتشاف و بهره داری از طریق طراحی رابطه بخشهای فروش و بازاریابی132213FAمهدیقندی آرانیکاندیدای دکترای مدیریت، دانشگاه صنعتی شریفمنوچهرنجمیدانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20150528In the strategy literature, the combination of the dual capabilities of exploration and exploitation is called "organizational ambidexterity". Organizations in one hand should maximize utilization of current resources, and in other hand, they should enter new sphere to adapt themselves with environmental changes. In this research, we study how to realize ambidexterity by designing appropriate relationships between marketing and sales departments. Despite similarities in working areas, there are structural differences between sales and marketing departments. Previous studies indicate that the proper alignment between the two departments is a critical challenge for many organizations. Based on a multiple case study method, and a qualitative approach in data analysis, we studied five FMCG companies in Iran. Research output is a new theoretical framework for explaining the mechanisms and consequences of configuration of sales and marketing departments. The results show that appropriate configuration of the relationship between sales and marketing departments not only can solve existing challenges but also by using integration mechanism and structural differences between two departments can pave the way for realizing organizational ambidexterity. Mutual support between sales and marketing is an important factor in the realization of organizational ambidexterity.در ادبیات استراتژی ترکیب قابلیتهای دوگانهی اکتشاف[i] و بهرهبرداری[ii] "<em>دوسوتوانی سازمانی[iii]" </em>نامیده میشود. سازمانها باید از یک طرف در کوتاهمدت حداکثر بهرهبرداری از منابع موجود را بنمایند و از طرف دیگر در بلندمدت به کمک اکتشاف وارد ساحتهای کاملا جدیدی شوند و خود را با تغییرات محیطی تطبیق دهند. در این تحقیق نحوه تحقق دوسوتوانی از طریق طراحی مناسب رابطه بین بخشهای فروش و بازاریابی مورد بررسی قرار میگیرد. بخشهای فروش و بازاریابی علیرغم تشابه در حوزههای کاری، تمایزات ساختاری[iv] زیادی دارند. مطالعات قبلی نشان میدهد که ایجاد تعامل مناسب بین این دو بخش چالشی جدی برای بسیاری از سازمانها است. این تحقیق به صورت کیفی انجام شده است و در آن روی پنج سازمان تولیدکننده کالاهای مصرفی در ایران مطالعه موردی صورت گرفته است. خروجی تحقیق یک چارچوب نظری جدید جهت تبیین مکانیسمها و پیآمدهای پیکربندی[v] بخش های فروش و بازاریابی است. نتایج این تحقیق نشان میدهد پیکربندی مناسب رابطه بین بخش های فروش و بازاریابی نه تنها میتواند چالشهای موجود را برطرف نماید بلکه با استفاده از تمایزات ساختاری و مکانیسمهای یکپارچهسازی[vi] بین این دو واحد میتوان زمینه را برای تحقق دوسوتوانی سازمانی فراهم آورد. همچنین پشتیبانی متقابل دپارتمانهای فروش و بازاریابی از رویکردهای یکدیگر عاملی مهم در تحقق دوسوتوانی است. <br /><br /> <br /> <br /> <br />[i] Exploration <br /> <br /> <br />[ii] Exploitation <br /> <br /> <br />[iii] Organizational ambidexterity <br /> <br /> <br />[iv] Structural differentiation <br /> <br /> <br />[v] Configuration <br /> <br /> <br />[vi] Integration mechanismانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619103920150923Presenting a Framework for the Management of Benefits in the Lifecycle of Information System Projects(مقالات این شماره فصلنامه، به مقالات منتخب سیزدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت اختصاص یافته است.)
ارائه چارچوبی برای مدیریت منافع در چرخه حیات پروژههای سیستم اطلاعاتی3352214FAفؤادبقراطیدانشجوی دکتری مدیریت فناوری اطلاعات دانشگاه تهرانمهدیشامی زنجانیاستادیار گروه مدیریت فناوری اطلاعات دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانمحمدموسی خانیدانشیار گروه مدیریت فناوری اطلاعات دانشکده مدیریت دانشگاه تهرانJournal Article20150701Lack of a formal process for benefits management is considered as one of the main factors of failure in achieving expected benefits from investments in Information Systems. Although various models have been proposed for benefits management process, their practical application has been limited due to the lack of integration with Information Systems projects’ lifecycle. This research attempts to identify the main phases of Information Systems project lifecycle, map connections between these phases and different stages of benefits management lifecycle, and introduce benefits management activities and related inputs and outputs separated by their attributed phases. The proposed framework has been totally validated based on the opinions of the domain experts. The applicability and usefulness of this framework has been evaluated through scrutinizing Information Systems projects in System Group company as one of the forerunners of the software industry in Iran. The results indicate that more benefits has been realized in those projects that paid more attention to the benefits management activities proposed by this research.فقدان فرآیندی مدون برای مدیریت منافع، یکی از عوامل اصلی شکست سازمانها در دستیابی به منافع مورد انتظار از سرمایهگذاری در حوزه سیستمهای اطلاعاتی به شمار میآید. برای جبران این کمبود، تاکنون چندین مدل برای مدیریت منافع ارائه گردیده اما عدم یکپارچگی با چرخه حیات پروژههای سیستم اطلاعاتی، کاربرد عملی آنها را در پروژهها محدود نموده است. پژوهش حاضر کوشیده است با تکیه بر مرور و تحلیل پیشینه، ضمن شناسایی فازهای اصلی چرخه حیات پروژههای سیستم اطلاعاتی، نگاشتی میان این فازها و مراحل مختلف چرخه مدیریت منافع برقرار، و فعالیتهای مدیریت منافع، و ورودیها و خروجیهای مربوطه را در قالب چارچوبی یکپارچه معرفی نماید. نتایج نظرسنجی از خبرگان، اعتبار چارچوب پیشنهادی را به طور کامل تایید نموده است. همچنین نتیجه بررسی سودمندی و کاربردپذیری این چارچوب در قالب مطالعه پروژههای سیستم اطلاعاتی داخلی شرکت همکاران سیستم حاکی از آن است که میزان تحقق منافع، در آن دسته از پروژهها که توجه بیشتری به فعالیتهای مدیریت منافع بر اساس چارچوب پیشنهادی، معطوف داشتهاند، نسبت به سایر پروژهها، بالاتر بوده است.انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619103920150923Identification of influence mechanisms of executive/non-executive board composition on board’s attribution about firm performance(مقالات این شماره فصلنامه، به مقالات منتخب سیزدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت اختصاص یافته است.)شناسایی مکانیزمهای تاثیرگذاری ترکیب هیئتمدیره بر شیوهی اسناددهی نتیجه عملکرد5386215FAحامدهلالیدانشجوی کارشناسیارشد مدیریت MBA؛ دانشگاه صنعتی شریفسید بابکعلویدانشیاردانشکدهی مدیریت و اقتصاد؛ دانشگاه صنعتی شریف0000-0001-8531-3505Journal Article20160430This article intends to identify the influence mechanisms of executive/non-executive board composition, on board attribution about firm performance. To this end, the case study method was chosen. In the case study, each member’s causal interpretation of a critical incident, how executives and non-executives think differently, and their process of coming to a collectively agreed attribution was investigated. Data was gathered through semi-structured interviews with all members of the board and was analyzed using qualitative techniques. According to the results, board of directors’ collective attribution formation process can be divided into three stages of members’ expression of perceived information and facts at board meetings, forming the individual judgments of members, and at last, agreement on the collectively admitted attribution. We found that individual attribution judgments are directed by members’ perceived scope of control, and this perceived scope of control may differ systematically in executive and non-executive members. At the stage of agreement on a collective attribution, board members’ referent power determines the weight of their judgments in the collective attributionدر این مقاله مکانیزمهای تاثیرگذاری ترکیب اعضای هیئتمدیره از لحاظ ترکیب هیئتمدیره از منظر موظف بودن اعضا بر روی شیوهی اسناددهی جمعی در هیئتمدیره مورد مطالعه قرار گرفته است. برای مطالعهی این موضوع، تفاوت ارائهی اطلاعات و قضاوتهای اسناددهی اعضای موظف و غیرموظف و چگونگی شکلگیری اسناددهی جمعی هیئتمدیره در مورد یک رویداد مشخص در یک شرکت در صنعت مخابرات موردکاوی شدهاست. دادههای این موردکاوی از طریق مصاحبهی نیمه ساختاریافته با تمامی اعضای هیئتمدیرهی آن شرکت جمعآوری شده و از طریق کد گذاری و تحلیل روابط بین کدها بررسی شده است. نتیجهی این موردکاوی نشان میدهد که اعضای موظف و غیرموظف این شرکت مجموعهی متفاوتی از متغیرهای کسبوکار را تحت کنترل و نفوذ خود میپندارند، و بر اساس همین حوزهی کنترل درکشدهشان اطلاعات را بر میگزینند و قضاوت اسناددهی شخصیشان را شکل میدهند. در مرحلهی تضارب آراء و قضاوتهای اعضا نیز اعضایی که قدرت مقبولیت بالاتری داشتهاند، تاثیر بیشتری بر جمعبندی و توافق اعضا بر روی یک اسناددهی جمعی گذاشتهاند.انجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619103920150923(Proposing a Solution for Selecting and Differentiating Performance Indicators of Service Supply Chain Using Net IndicatorsScore (NIS The Case of a Double-Bilateral Supply Chain(مقالات این شماره فصلنامه، به مقالات منتخب سیزدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت اختصاص یافته است.)ارائه راهکاری برای انتخاب و تفکیک شاخصهای عملکرد زنجیره تأمین خدمات با رویکرد امتیاز ویژه شاخصها (NIS)
مورد مطالعه یک زنجیره تأمین دوسطحی – دوسویه87115216FAآرششاهیندانشیار گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهانمریمدژطاهریاندانش آموخته کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی، دانشگاه اصفهانJournal Article20150706The aim of this study is to propose an approach for selecting and separating performance indicators of service supply chains. In this appraoch, a 10 point scale has been used in designing the questionnaire, and the importance of each indicator has been determind in the double-bilateral supply chain from the viewpoints of customer and service provider. Five hospitals at the center of Isfahan province have been selected, and their indicators associated with the ultrasound process that were addressed as SMART in previous studies, have been investigated. Based on the NIS approach, the importance value of each indicator has been determined and they have been separated from the viewpoints of service provider and service receiver. By determining the importance value of each indicator from the viewpoints of service provider and customers, an organization can make appropriate plannings. This in turn will lead to increased productivity, efficency and effectiveneess; satisfied employees and customers; enhanced objective oriented service in the supply chain; higher turnover; and agile supply chain. NIS is a developed form of Net Promoter Score (NPS) in the domain of customer loyalty and is being applied in supply chain management for the first time.هدف از این پژوهش ارائه راهکاری برای انتخاب و تفکیک شاخصهای عملکرد زنجیره تأمین خدمات میباشد. در این پژوهش رویکرد امتیاز ویژه شاخصها (NIS) جهت تعیین امتیاز شاخصها پیشنهاد شده است. در این رویکرد با در نظر گرفتن یک طیف 10 درجهای در تدوین پرسشنامه، اهمیت هر شاخص در زنجیره تأمین خدمات دوسویه- دوسطحی، از دیدگاه مشتری و ارائهکنندهی خدمت نشان دادهشده است. پنج بیمارستان در بخش مرکزی استان اصفهان جهت مطالعه انتخاب شدند و شاخصهای مرتبط با فرآیند سونوگرافی که در پژوهش گذشته SMARTبودنشان مورد سنجش قرار گرفته بود، مورد بررسی قرار گرفتند. با بهرهگیری از روشNIS اهمیت هر شاخص از دیدگاه ارائهکننده خدمت و دریافتکننده خدمت مشخص و از یکدیگر تفکیک گردید. با شناخت میزان اهمیت هر شاخص از دیدگاه ارائهکننده خدمت و مشتریان، سازمان میتواند برنامهریزیهایی متناسب را طرحریزی کند و از این طریق موجب افزایش بهرهوری، کارایی و اثربخشی، رضایت در کارکنان و مشتریان در بخش خدمات، ارتقای سرویسدهی هدفمندی در زنجیره تأمین، گردش مالی بالا، چابکی زنجیره تأمین گردد. روش NIS توسعهیافته روش NPS در حوزهی وفاداری مشتری است که برای اولین بار در حوزهی مدیریت زنجیره تأمین مورد استفاده قرار میگیرد. <br />واژههای کلیدی: زنجیره تأمین خدمات دوسطحی- دوسویه، رویکرد امتیاز ویژه شاخصها (NIS)، شاخص عملکرد، SMART، بیمارستانانجمن علوم مدیریت ایرانفصلنامه انجمن علوم مدیریت ایران2717-2619103920150923Quantitative Evaluation of Sustainable Competitive Advantage by Defining CSV(مقالات این شماره فصلنامه، به مقالات منتخب سیزدهمین کنفرانس بین المللی مدیریت اختصاص یافته است.)ارزیابی کمی مزیت رقابتی پایدار موسسات بانکی کشور با معرفی معیار مالی CSV116131217FAمحمد سعیدآقاجانیدانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت MBA ، دانشگاه صنعتی شریفمحمد امیناحمدیهدانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت MBA ، دانشگاه صنعتی شریفآرشخلیلی نصرستادیار دانشکده مدیریت و اقتصاد ، دانشگاه صنعتی شریفJournal Article20150727To understand why CSV often goes away and how important strategic thinking is, a manager should understand the relationship between competitive advantage, value creation, and business strategy. Every manager knows something about those things individually. Competitive advantage means outperforming competitors along dimensions like cost, technological capability, and acquisition of raw materials or providing superior value to customers. Value creation is the increase in shareholder value, which requires that the company earn more than its cost of capital, but not every manager understands how competitive advantage and shareholder value interact. A sound strategy generates both: for a strategy to win in the marketplace, it must create sustainable advantage; only when a strategy wins in the marketplace, it can generate sustainable shareholder value. In this paper, we will define and analyze shareholder value creation. To help us understand this concept better, we will use Iranian Banks, between 2007 and 2014. To obtain the created shareholder value, we must first define the increase of equity market value, the shareholder value added, the shareholder return, and the required return to equity. We have collected necessary data through Comprehensive Database of All Listed Companies. Results show that 45 percentage of total created shareholder value in banking industry created by only two leading Iranian banks.در دنیای رقابتی امروز، خلق ارزش<sup> </sup>برای مشتریان و سهامداران، هدف اصلی شرکتها میباشد. اقتصاد به هم پیوسته جهانی، پارادایم جدیدی در مفهوم ارزش شرکت از منظر سهامداران پدید آورده است. دیگر، داراییهای مشهود و نقدینگی، منشاء اولیه و اصلی ارزش بنگاه را تشکیل نمیدهند و عواملی همانند داراییهای نامشهود و الگوی نوین سازمانی مبتنی بر استراتژیمداری و ارزشآفرینی است که بیش از پیش مورد توجه میگیرد. از طرفی به دنبال پیشرفت فناوری اطلاعات، انتظارات سرمایهگذاران از اطلاعات و معیارهای کاراتر برای ارزیابی و تصمیمگیری بالاتر رفته است. به همین جهت معیارهای مالی راهبردی، بهتر میتواند منعکس کننده عملکرد مالی سازمانها و مزیت رقابتی پایدار آنها باشد. معیار ارزش خلقشده سهامداران، با در نظر گرفتن پارامترهایی نظیر ارزش بازار سهام، میزان سود تقسیم شده و افزایش سرمایه، هم میتواند سرمایهگذاران را در انتخاب پرتفوی سرمایهگذاری با بازده مناسبتر کمک نموده و هم به مدیران جهت فهم بهتر استراتژیهای رقابتی کمک مینماید. در پژوهش حاضر، مفهوم معرفی شده، در نظام بانکداری کشور مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا، 14 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی شش دوره زمانی (1388 لغایت 1393) ارزیابی و رتبهبندی شدند. نتایج این تحقیق نشان میدهد بیش از 45% مجموع ارزش خلق شده در صنعت، تنها توسط دو بانک با میزان تقریبا یکسان صورت پذیرفته است در حالیکه مقدار متوسط آن در صنعت 7% بوده میباشد.