A Model for Intelligence Implementation of Public Policies in governmental organizations: A Grounded Theory approach

Document Type : Research Paper

Authors

1 Public management department-management & accounting faculty-Islamic azad university

2 Faculty of Management and Accounting, Allameh Tabataba'i University, Tehran, Iran

3 Prof. School of Management and Accounting, Allameh Tabatabaei University, Tehran, Iran

4 Associate Professor, School of Management and Accounting, Allameh Tabatabaei University, Tehran,Iran

Abstract

Apart from formulation step, effective implementation of public policies is a challenging phase in the public policy making process. So, several models have been developed to implement public policies in a way to achieve the highest success rate. Also, the management of opportunities and challenges play important role for achieving success in policy implementation step. In addition, the time interval between formulation and implementation phases creates a gap that can change policy goals. Continuous changes in implementation variables may cause this step encounter a high degree of uncertainty and complexity. These uncertainty and complexity require public policies being implemented intelligently and insightful. The ability to recognize possible changes needs appropriate plans for successful implementation stage of public policies. The purpose of this study is to design an organizational intelligence implementation model. In this qualitative research, we collected data by using semi-interviews with 12 academics and experts who were selected by judgmental sampling approach. Findings indicate that the model embrace 5 dimensions that covers causal factors, implementation context, intervention conditions, strategies and outcomes.

Keywords


مدل اجرای هوشمند خط‌مشی‌های عمومی در سازمان‌های دولتی: مطالعه‌ای با روش داده بنیاد

جمال بوستان­زر   [1] *

حسین رحمان­سرشت **

فتاح شریف زاده  *[2]**

محمدتقی تقوی فرد****

تاریخ دریافت: 18/12/1400

تاریخ پذیرش: 07/03/1401      

 

چکیده

موفقیت خط‌مشی‌های عمومی، فقط تابع مرحله تدوین خط­مشی نیست، بلکه مدیریت فرصت­ها و چالش­های اجرا، نقش موثری در این موفقیت دارند. تغییرات مستمر متغیرهای موثر بر اجرا سبب شده است خط­مشی­های عمومی در شرایطی تصمیم­گیری و اجرا ‌شوند که درجه بالایی از عدم اطمینان و پیچیدگی وجود دارد، این عدم اطمینان و پیچیدگی، هوشمندی اجرای خط­مشی­ها را ضروری می­سازد، زیرا قابلیت شناخت تغییرات محیط و برنامه­ریزی مناسب برای اجرای موفق خط­مشی­ها با بکارگیری هوش سازمانی و متناسب­ سازی قابلیت­ها براساس آموخته­ها امکان­پذیراست. هدف این پژوهش، طراحی مدل اجرای هوشمند خط مشی های عمومی درسازمانهای دولتی ایران است. پژوهش حاضر با بکارگیری نظریه داده بنیاد انجام شد، داده­های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه اکتشافی جمع­آوری و پس از کدگذاری، مفاهیم و مقوله­ها شناسایی شدند. خط داستان و ایده­ای که باید راهبردهای مشخص برای عملیاتی کردن آن مشخص شود بر محور اصلی اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی شکل گرفت. با توجه به کدگذاری انجام شده و ارتباط مقوله­ها، مدلی با 5 بُعد عوامل علّی، بستر اجرا، شرایط مداخله­گر، راهبردها و پیامدها طراحی شد. مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی توجه مجریان را به بکارگیری هوش و یادگیری برای ایجاد قابلیت­هایی متناسب با شرایط اجرا جلب می­کند و به آنها کمک می­کند تا درک کنند که هر خط­مشی برای اجرای موفقیت آمیز نیاز به قابلیت­های اجرایی خاص خود را دارد.

مفاهیم کلیدی: خط­مشی عمومی، هوش سازمانی، اجرای هوشمند، یادگیری.

مقدمه

هر یک از مراحل خط مشی­گذاری نقش انکارناپذیری در موفقیت خط­مشی­های عمومی دارند، هر چند هر مرحله با چالشهایی مواجه است ولی می­توان گفت اجرا چالش برانگیزترین مرحله فرایند خط­مشی­گذاری است. اجرای خط‌مشی یک فرایند خطی نیست که بتوان با دستکاری متغیرهای از قبل تعریف‌شده نتیجه آن را با دقت مشخص کرد، بلکه فرایندی است که در آن مجریان در ساخت یک واقعیت اجتماعی خاص، درگیر می‌شوند، شاید همین موضوع سبب شده تا اجرای خط‌مشی­های عمومی منجر به پیامدهای زیادی شود که فقط برخی از آنها را می‌توان در حین تدوین خط‌مشی یا شروع فرایند اجرا، پیش‌بینی کرد(منوریان, 1394a:37). علاوه بر این بین سطوح دولت از تنظیم خط مشی تا اجرای خط مشی فاصله وجود دارد که این فاصله می­تواند اهداف خط مشی را تغییر دهد(Qing & Lili, 2017). به همین دلیل خط مشی های عمومی در اجرا دستخوش تغییر و تحولاتی می‌شوند که گاهی آنها را از اهداف پیش­بینی شده دور می‌سازد. به بیان دیگر، مجریان به گونه‌ای تصمیمات را اجرا می­کنند که شکل تازه‌ای به خود می­گیرند(منوریان, 1394b). دو نکته در اجرای خط­مشی­های عمومی قابل تامل است: اول تعامل بین هدف­گذاری و اقداماتی که در جهت حصول به آن­ها طرح­ریزی شده است، دوم توانایی ایجاد پیوندهای متوالی در زنجیره روابط علّی به صورتی که نتایج مطلوب به دست آیند(الوانی و شریف زاده, 1394:96). به عبارت دیگر مرحله اجرا و ارزیابی رابطه علّی دارند که بر موفقیت اجرا اثرگذار است، یک خط‌مشی زمانی به‌طور موفقیت‌آمیز اجراشده است که به اهداف از پیش تعیین‌شده برسد و تغییرات موردنظر را به­وجود آورد(Shahab, Clinch, & O'Neill, 2019). اجرای موفقیت آمیز خط‌مشی‌ها، همان­قدر که پیامد مرحله تدوین خط­مشی است، به همان میزان هم پیامد مسائل خاص اجرا است(منوریان, 1394b). از اینرو اصلی­ترین مسئله اجرا این است که بعد از اتخاذ تصمیم برای اجرای فعالیت­ها، آن­گونه عمل شود که تشابهی معقول و منطقی با آنچه که در مورد آن تصمیم گرفته شده، وجود داشته باشد و در چارچوب آن به­خوبی عمل شود(الوانی و شریف زاده, 1394:97). وجود رویکردهای متعدد در اجرای خط­­مشی­ها نشان می­دهد با تغییرات محیطی، سازوکار اجرای خط­مشی نیز تغییر کرده است و خط­مشی­گذاران و مجریان تغییر مستمر محیط را به عنوان یک واقعیت پذیرفته­ و آن را در مراحل مختلف تدوین، اجرا و ارزیابی خط مشی مورد توجه قرار داده­اند. تغییرات مستمر متغیرهای اجتماعی، سیاسی، فناوری و مدیریتی سبب شده است خط­مشی­های عمومی در شرایطی تصمیم­گیری و اجرا ‌شوند که درجه بالایی از عدم اطمینان[i] و پیچیدگی[ii] وجود دارد(Kotnik, Umek, Kovač, Stanimirović, & Vintar, 2020)، این عدم اطمینان و پیچیدگی، یادگیری نظام خط مشی گذاری را ضروری می­سازد، زیرا تصمیم­ها باید با شناخت محیط همراه بوده و با عوامل خارجی هماهنگی داشته باشد تا بتواند با موفقیت، تصمیم­هایی سازگار با محیط بگیرد که در شرایط موجود با کامیابی اجرا شود(الوانی و شریف زاده، 165:1394). با توجه به اهمیت اجرای موفقیت آمیز خط­مشی­های عمومی و فراهم نمودن زمینه مناسب برای آن،  برخی صاحبنظران خط مشی­ها را به سه دسته کلان، میانبرد و خرد تقسیم کرده­اند، خط مشی های کلان خط مشی هایی هستند که اصول اساسی خط مشی گذاری را معرفی نموده و معیارهای بنیادین سیستم مقررات گذاری را شکل می‌دهد، خط مشی­های خرد حریم اقدام خط مشی گذاران را در چارچوب اختیارات قانونی و مطابق با خط مشی کلان، برای کاربست و شفاف‌سازی خط مشی­های کلان مشخص می کنند. خط مشی های میانبرد بین سطوح خرد و کلان قرار گرفته و به تدوین مقرراتی می‌پردازد که چالش‌های تعارض و قدرت را در بین گروه‌های سازمان‌یافته مشارکت کننده در قلمرو یک موضوع خاص خط مشی، ساختاربندی می نماید. از آنجا که نیل به اهداف بخش عمومی دشوار است و نیاز به هماهنگی و انسجام عمل در سطحی بسیار گسترده دارد، در این تقسیم‌بندی برای اجرای خط­مشی­ها نیز نوعی خط­مشی پیش­بینی شده است تا مجریان را در چارچوب خط مشی­های تدوین شده برای حل مسائل عمومی سازماندهی کند، به عبارت دیگر وجود خط­مشی­های میانبرد بر ضرورت هماهنگی و انسجام مجریان متناسب با خط­مشی­های خرد و کلان تاکید دارد. پیچیدگی روزافزون مسائل و افزایش انتظارات عامه مردم، چالش‌های بی‌سابقه‌ای را برای توسعه ظرفیت حکومت­ها در اجرای خط­مشی‌های اثربخش ایجاد کرده و توجه گسترده­ای به مفهوم ظرفیت خط­مشی [iii]جلب نموده است. ظرفیت خط­مشی، بیانگر مجموعه‌ای از مهارت­ها، منابع، شایستگی‌ها و قابلیت­هایی است که برای تدوین و به اجرا درآوردن خط­مشی، ضرورت دارند(پورعزت و همکاران، 1398: 30-27). هر خط­مشی شرایط اجرایی خاص خود را دارد که باید در دستورالعمل­های آن یا در خط­مشی­های میانبرد مشخص شده باشد ولی با وجود تغییرات مستمر محیطی، در اجرای بسیاری از خط مشی ها باید ساز و کارهای اجرایی پیش بینی شده، تغییر کند. توانایی شناخت تغییرات محیط و بکارگیری فعالیتهای مناسب برای اجرای موفق خط مشی نیازمند هوش سازمانی[iv] است و هوش فردی مدیران به تنهایی توانایی چیرگی بر مسائل پیش روی سازمان را ندارد، از اینرو برای غلبه بر مشکلات داخلی و محیطی، افزایش هوش جمعی در درون سازمان­ها، به عنوان یک ضرورت مورد توجه قرار گرفته است (فقیهی و همکاران، 1398) و سازمان­ها باید تلاش کنند تا با بکارگیری ابزارهای مناسب نسبت به آن واکنش نشان دهند.

ادبیات پژوهش

خط مشی عمومی مجموعه­ای از اقدامات است که دولت­ها با هدف تغییر شرایط اقتصادی و اجتماعی خود اجرا می کنند(Metcalf, Kijima, & Deguchi, 2019) و به دنبال برنامه­ریزی برای شکل­دهی[v] به حوزه­های[vi] اجتماعی و سیستم­های اقتصادی از طریق تصمیماتی هستند که برای همه الزام­آور[vii] است. (Johanson, 2018:20)اجرای خط­مشی یک فرایند است که با بکارگیری منابعی مانند مجریان[منابع انسانی]، سرمایه­های مالی و قابلیت­های سازمانی توسط بخش دولتی و خصوصی عملیاتی می­شود(Bahri et al, 2020). در اجرای خط­مشی، فعالیت­های بخش دولتی و خصوصی در راستای اهداف پیش­بینی­ شده در خط مشی هدایت[viii] می­شوند. این فعالیت­ها می­تواند تلاش­های فوری برای تبدیل تصمیمات به عملیات و همچنین ادامه این تلاش­ها برای ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک تعیین شده[ix] در خط­مشی باشد(Sætren & Hupe, 2018). فرایند اجرا به­طور قابل ملاحظه‌ای با فرآیند پیچیده برنامه­ریزی، اقدامات سازمانی و بین سازمانی، همکاری و ارتباطات که همگی برای دستیابی به اهداف آرمانی و عملیاتی خط مشی ضروری می باشند، در ارتباط است و در آن بازیگران، سازمان­ها، رویه‌ها و روش‌های متفاوت در هم می آمیزد تا خط مشی را به نتیجه مطلوب و مثبت برسانند(احدزاده و همکاران، 1399).

با بررسی ادبیات اجرای خط مشی، می توان به چهار دسته­بندی کلی دست یافت، دسته اول با پژوهشگرانی سر و کار دارد که تلاش کردند مدل های تحلیلی برای اجرا ارائه دهند، از این مدل ها با عنوان های کلی نسل اول، نسل دوم و نسل سوم یاد می شود. دسته دوم تلاش افرادی را شامل می شود که رویکردهای مختلفی از اجرا مطرح کردند، نظیر رویکرد بالا به پایین، پایین به بالا و ترکیبی. دسته سوم بر تعیین متغیرهای اجرا تاکید دارند. دسته چهارم افرادی هستند که رویکردهای نوین اجرا را در عصر پسابروکراتیک و حاکمیت چند سطحی مطرح کرده‌اند. رویکردهای نوین در عرصه اجرای خط مشی در سه زمینه مطرح شده اند: نخست حاکمیت شبکه ای به دلیل اینکه اجرا آن چنان پیچیده شده است که سازمان نمی‌تواند خط مشی را به خوبی اجرا کند و برای این منظور به شبکه ای از سازمان ها نیاز است. دوم، اعتقاد بر این است که به شکل روز افزون، اجرای خط مشی از طریق فرایندهای اجتماعی-سیاسی مذاکره، سازش و چانه‌زنی شکل می‌گیرد و محقق می‌شود. سوم، اجرای خط مشی در پرتو نظریه مدیریت دولتی نوین است.(منوریان, 1394b) تنوع رویکردهای اجرا نشان می­دهد سازمانها باید با درک صحیح موقعیت­ها، رویکردهای مناسب را برای اجرا انتخاب کنند. سازمان­ها برای درک بهتر موقعیت­ها و ارایه راه­حل­های مناسب باید هوش خود را افزایش دهند. افزایش هوش[x] بیانگر جنبه­های کلیدی "افزایش قابلیت­ها[xi]" برای داشتن درک سریع­تر و بهتر از موقعیت­ها و کسب درجه مناسبی از توانایی درک موقعیت­های پیچیده است. علاوه بر این یافتن راه­حل­هایی برای مسائلی که قبل از آن غیرقابل حل به نظر می­رسید را ممکن می­سازد(Gunasekaran, Ahmad, Tang, & Mostafa, 2016). هوش سازمانی به معنای به کار بستن توان فکری سازمان برای رسیدن به ماموریت‌ها و رسالت‌های سازمان است(کیخا و عباس پور, 1398)، به عبارت دیگر بیانگر توانایی فکری یک سازمان برای حل مسائل سازمانی است که بر یکپارچگی توانایی­های فنی و انسانی برای حل مسائل تاکید دارد و شامل کسب دانش، یادگیری، پیش­بینی و حل مسئله است(فقیهی و همکاران، 1398). امروزه استفاده به موقع و صحیح از هوش و مهارت­های یادگیری، اساس و پایه موفقیت سازمان­های مجری است(رحیمی, بقالی‌نژاد‌شوشتری و نداف, 1399)، به­گونه­ای که هوش کسب و کار[xii] به یکی از مهم‌ترین محرک‌های(پیش ران)[xiii] موفقیت سازمان­ها در دهه اخیر تبدیل شده است(Gonzales & Wareham, 2019). اگر چه تحلیل­ها و هوش کسب و کار[xiv] در ابتدا برای حمایت از فعالیت‌های تصمیم­گیری استفاده شد ولی امروزه به طور فزاینده­ای برای یادگیری سازمانی، بهبود بهره‌وری[xv] و تقویت هوش سازمانی[xvi] مورد توجه قرار گرفته است. هوش کسب و کار عبارت است از فنون[xvii]، فناوری­ها[xviii]، سیستم­ها، روش­شناسی­ها[xix]، اقدامات[xx] و ابزارهایی[xxi] که برای تحلیل داده­های کسب و کار استفاده می­شوند تا در درک بهتر اجرای فعالیت­ها و اتخاذ تصمیمات به­موقع[xxii] به سازمان کمک کنند(Božič & Dimovski, 2019). هوش کسب و کار با تحلیل به موقع حجم زیادی از اطلاعات مفید، فرآیند تصمیم­گیری را ارتقا داده و با پشتیبانی از تصمیم گیرندگان به بهبود عملکرد سازمان­ها کمک می­کند(El-Adaileh & Foster, 2019). این دیدگاه می­تواند جنبه­های مختلف فرایند ایجاد ارزش[xxiii] را  در سازمان هدایت کند (Božič & Dimovski, 2019).

پیشینه پژوهش

منوریان (۱۳۹۴) مدل اجرای خط مشی های اصلاح اداری را با رویکرد یادگیری پیشنهاد نمود. در این پژوهش به ارتقای قابلیت و شایستگی مجریان خط مشی­ها از طریق یادگیری خط مشی پرداخته شده و نظریه ای در زمینه اجرای خط­مشی­های تحول اداری (با رویکرد یادگیری) و چرخه یادگیری خط مشی ارائه شده است. بر اساس نتایج این پژوهش برای اجرای موفق خط­مشی­های اصلاح اداری باید به عوامل و بازیگران متعددی که به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر فرایند اجرا اثر گذارند، توجه شود و با بسترسازی مناسب و عزم ملی و پیش آمادگی برای اجرا، می توان انتظار داشت که روند اجرا، با حمایت قاطع مدیران ارشد و ایجاد انگیزه در کارگزاران برای یادگیری موثر، بستر مناسبی برای اجرای موفق خط­مشی­های تحول اداری فراهم سازد(منوریان, 1394b). حاجی پور و همکاران (1394) الگوی آسیب‌شناسی اجرای خط مشی عمومی در ایران را طراحی کردند. نتیجه پژوهش آنها الگویی جامع و مبتنی بر عمل بود که به مولفه های موثر در اجرای ناموفق خط مشی عمومی توجه کرده است. الگوی آنها تصویر کاملی از چالش‌های فضای خط مشی گذاری عمومی، فضای عمومی خط مشی و فضای اجرای خط مشی ترسیم و در نهایت پیامدهای اجرای ناموفق را ارائه نموده است(حاجی­پور، فروزنده، دانایی­فرد و فانی، 1394).  احدزاده و همکاران (۱۳۹۹) عوامل موثر بر اثربخشی اجرای خط مشی­های عمومی را در وزارت نیرو بررسی کردند. در این پژوهش با استفاده از روش کیفی،6 بعد، ۲۰ مولفه و ۱۱۰ شاخص برای اجرای خط مشی در وزارت نیرو شناسایی شد. براساس این ابعاد شبکه مضامین عوامل اجرای اثربخش خط مشی­های عمومی بر اساس حکمرانی اقتضایی ارائه شد که با کاربست آن می‌توان دستیابی به اهداف خط مشی ها را تسهیل نمود(احدزاده و همکاران، ۱۳۹۹).

 عباسی و همکاران(۱۳۹۵) موانع اجرای خط مشی های عمومی در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را بررسی کردند. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عمده‌ترین عوامل بازدارنده و تنگناهای کارآمد کردن اجرای خط مشی است. نتایج پژوهش نشان داد مشکلات مربوط به تدوین کنندگان، مجریان و استفاده‌کنندگان، ماهیت خط­مشی، سازمان مجری، انواع کنش‌ها، گروه‌های فشار و محیط با اجرای خط­مشی رابطه دارد(عباسی، معتضدیان و میرزایی، 1395). موگامبوا[xxiv] و همکاران (۲۰۱۸) به بررسی بنیادهای مفهومی[xxv] اجرای خط مشی پرداختند. آنها معتقدند اجرای خط مشی دارای بنیاد نظریه یکپارچه ای[xxvi] نیست. در این پژوهش روند تاریخی، روش شناسی و توسعه عملی اجرای خط مشی­­ها بررسی شد. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد شبکه‌ها، حکومت‌ها و بین المللی سازی، بخش ها و منابعی هستند که می توانند سبب پیشرفت اجرای خط‌مشی شوند(Mugambwa et al., 2018).ریکو و شولتز[xxvii](2019) پژوهشی درباره یادگیری سازمانی در دوره اجرای خط مشی انجام دادند. آنها در این پژوهش دو هدف را دنبال کردند: 1- شناخت فرآیندها و پیامدهای یادگیری جمعی در مدت زمان اجرای خط مشی و 2- درک عوامل درون سازمانی پشتیبانی­کننده یا مانع یادگیری در دوره اجرا. نتایج پژوهش آنها نشان داد عوامل چندگانه­ای شامل شبکه­ها و ابزارهای درون سازمانی برای اشتراک­گذاری اطلاعات و جلساتی برای مبادله درس‌های آموخته­شده، به سازمان­ها کمک می­کند تا در دوره اجرای خط­مشی به عنوان یک سازمان یادگیرنده عمل کرده و از آموخته­ها برای بهبود اجرا استفاده کنند(Ricco & Schultz, 2019). کاتنیک[xxviii] و همکاران (۲۰۲۰) عوامل کلیدی اجرای موفقیت خط مشی را در اسلونی تحلیل کردند. پژوهش کیفی آنها با هدف شناسایی عوامل کمک کننده به اجرای خط مشی­های عمومی انجام شد. یافته های پژوهش آنها نشان می‌دهد ارزیابی عملکرد، تغییرات سریع دولت، هماهنگی ضعیف بین بخشی و جلسات دولتی ناکارا و غیر اثربخش عوامل اصلی عدم اجرای موفق خط­مشی­های عمومی است(Kotnik et al., 2020). کولمن[xxix] و همکاران(2021) در پژوهشی به بررسی ابهام و تضاد در اجرای خط­مشی­ها پرداختند. آنها رابطه بین رویکردهای اجرای بالا به پایین و پایین به بالا را بررسی نموده و به این نتیجه رسیدند که مقابله با فشارهای اجرا نیازمند یادگیری سریع[xxx] است. آنها پیشنهاد دادند برنامه­های آینده برای اجرای خط­مشی­ها در مقیاس بزرگ[xxxi]، باید با در نظر گرفتن محیط اجرا تدوین شوند(Coleman et al, 2021). کاموزینزی[xxxii] (2021) در پژوهش خود به نقش اصول سنتی ایجاد انسجام در مدیریت شبکه­های پیچیده پرداخت و عنوان داشت چارچوب‌های نظری حاکم بر اجرای خط­مشی­ها هنوز از اصول مدیریتی درون سازمانی[xxxiii] الهام می گیرند، در حالیکه باید خط مشی­های عمومی به وسیله شبکه­های پیچیده با گره­ها و ارتباطات[xxxiv] چندگانه اجرا شوند. نتایج این پژوهش نشان داد در اجرای یک خط­مشی باید نهادهای چندگانه مجری بدون پیوندهای سلسله‌مراتبی کنار یکدیگر قرار گیرند تا اقدامات متنوع خط­مشی را هماهنگ نموده و بر موانع عملیاتی و بروکراتیک غلبه نمایند(Kamuzinzi, 2021)

چارچوب نظری پژوهش

بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش نشان داد مدلی برای اطمینان از اجرای موفقیت آمیز خط­مشی ها در تمام شرایط توصیه نشده است و عوامل متعددی در اجرای خط مشی­ها نقش دارند. برخی از این عوامل سبب شده­اند مجریان ناچار به بکارگیری راهبردهایی برای اجرای هوشمند خط­مشی­ها باشند و این راهبردها را در شرایط محیطی و تحت تاثیر عوامل تسهیل کننده یا محدود کننده پیاده­سازی کنند تا به پیامدهای مورد نظر از اجرای خط­مشی­ها دست یابند. بر این اساس مدل مفهومی پژوهش به شکل زیر طراحی شد:

 

 

پیامدهای اجرای هوشمند خط­مشی­ها

شرایط محیطی موثر بر راهبردهای اجرای هوشمند خط­مشی­ها

راهبردهای اجرای هوشمند خط­مشی­ها

علت­های نیاز به اجرای هوشمند خط­مشی­ها

عوامل تسهیل کننده و محدودکننده پیاده­سازی راهبردهای اجرای هوشمند خط­مشی­ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1: چهارچوب نظری پژوهش (نویسندگان)

 

با توجه به مدل مفهومی ارایه شده در شکل 1، پژوهش حاضر برای پاسخ به سوالات زیر انجام شد:

  1. چه عواملی مجریان را ناچار به اجرای هوشمند خط­مشی­ها نموده است؟
  2. راهبردهای اجرای هوشمند خط مشی­های عمومی چیست؟
  3. چه شرایط محیطی می‌تواند بر اجرای هوشمند خط­مشی­ها اثرگذار باشد؟
  4. عوامل تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای خط­مشی­های عمومی چیست؟
  5. اجرای هوشمند خط مشی عمومی چه پیامدهایی دارد؟

روش پژوهش

در این پژوهش کیفی کوشیده ایم، متغیرهای اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی را شناسایی کنیم ومدلی برای اجرای اثربخش خط­مشی­ها طراحی کنیم. این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و از نظر زمان، پژوهشی مقطعی است. داده­ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 12 تن از خبرگان دانشگاهی و اجرائی، شامل استادان دانشگاه و مدیران وکارشناسان مسئول اجرای خط مشی های عمومی با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی جمع آوری و پس از تحلیل، مدل اجرای هوشمند خط مشی ها طراحی شد. لازم به ذکر است که پس از انجام دوازده مصاحبه به اشباع[xxxv] رسیدیم. جمع‌آوری داده‌ها تا زمانی ادامه یافت که داده‌های جدید، دیدگاه‌ها یا ویژگی‌های جدیدی در مورد موضوع پژوهش ارائه نشد(37:Creswell, 2014). بر این اساس پس از مصاحبه با هشت نفر از خبرگان، پاسخ‌های خبرگان بعدی مشابه نمونه‌های قبلی بود، تا نمونه دوازدهم که مطالب حالت تکراری پیدا کرد و داده‌ها با 12 نمونه به اشباع رسید.

جدول 1: ترکیب خبرگان پژوهش

گروه­بندی

تعداد

تحصیلات

سابقه خدمت

استاد دانشگاه

6

دکترا

بیش از 20 سال

مدیران و کارشناسان سازمانهای دولتی

6

دکترا

4 نفر بیش از 25 سال

2 نفر بین 15 تا 25 سال

 

به منظور اعتبارسنجی مدل، پس از طراحی آن با 5 نفر از خبرگان مصاحبه شد که ایشان روایی مدل را تایید کردند.

تجزیه و تحلیل داده­ها

در نظریه داده بنیاد داده­های جمع­آوری شده با استفاده از فرایند کدگذاری تحلیل می­شوند، کدگذاری فرایندی است که در آن مصاحبه ها ابتدا کدگذاری شده و سپس با تقلیل و کاهش کدها،مفهوم پردازی صورت می گیرد. کدگذاری فرایند اصلی ساختن و پرداختن نظریه از داده هاست(خنیفر و مسلمی، ۱۳۹۸: 214). در نظریه داده ­بنیاد از سه مرحله کدگذاری باز[xxxvi]، کدگذاری محوری[xxxvii] و کدگذاری انتخابی[xxxviii] برای تحلیل داده­ها استفاده می­شود(خورشیدی، 169:1396).

با توجه به مراحل بالا، متن مصاحبه­ها که در واقع داده­های پژوهش بودند به مفاهیم تبدیل و به این ترتیب کدگذاری باز انجام شد، پس از آن با شناسایی ارتباط مفاهیم، مقوله­ها مشخص و کدگذاری محوری صورت گرفت، محورها نیز با ارتباط بین مقوله­ها شناسایی و براساس ارتباط آنها مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی طراحی شد. نمونه­هایی از فرایند تبدیل مصاحبه­ها به مقوله­های محوری در جداول 2، 3 و 4 مشاهده می­شود. پس از تحلیل همه مصاحبه­ها، مفاهیم، مقوله­ها و مقوله­های محوری پژوهش طبق جدول 5 شناسایی شدند:

جدول 2: نمونه اول از فرایند کدگذاری مصاحبه­ها

داده1

مفهوم

مقوله

مقوله محوری

باید همان خط مشی ابلاغ شده، اجرا شود.(چه مورد تایید مجری باشد یا نباشد.)

تعهد مدیران

تعهد به خط مشی

محیط اجرای هوشمند خط مشی

اگر آنچه تدوین شده به درستی اجرا شود اهداف محقق میشود.

اثربخشی اجرا

افزایش بهره وری

پیامد اجرای هوشمند خط مشی

در اجرا باید به مساله مورد نظر توجه شود.

درک رابطه خط مشی با مساله

تعهد به خط مشی

محیط اجرای هوشمند خط مشی

درنظر نگرفتن قدرتهای اقتصادی و سیاسی در تدوین خط مشی، در اجرا مشکل ایجاد میکند.

شناسایی انواع ذینفعان

مدیریت ذینفعان

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند خط مشی

باید ساختار مناسبی برای اجرا ایجاد شود.

طراحی ساختار با توجه به اهداف خط مشی

متناسب سازی ساختار

راهبرداجرای هوشمند خط مشی ها

باید منابع لازم برای اجرا تامین شود.

تجهیز منابع اجرا

چگونگی تامین منابع

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند خط مشی

منابع انسانی موردنیاز باید تامین شود.

تجهیز منابع اجرا

چگونگی تامین منابع

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند خط مشی

باید منابع برنامه واقع گرایانه باشد.

کفایت منابع

چگونگی تامین منایع

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند خط مشی

باید روشهای پیاده سازی  به درستی طراحی شود.

بازنگری فرایندهای اجرا متناسب با الزامات اجرا

متناسب سازی فرایندها

راهبردهای اجرای هوشمند خط مشی ها

 

جدول 3: نمونه دوم از فرایند کدگذاری مصاحبه­ها

داده2

مفهوم

مقوله

مقوله محوری

باید شیوه مدیریتی اجرا مورد توجه قرار گیرد ممکن است خط مشی به دلیل عدم بکارگیری شیوه مدیریتی مناسب به نتیجه نرسد.

مهارتهای مدیریتی مجریان

قابلیت مجریان

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند خط مشی

باید قابلیتهای پیشگیری از انحراف پیش بینی شود.

توجه به اقدامهای پیشگیرانه در اجرا

توانایی های مدیران

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

خط مشی برای پیامد و اثر مشخصی تدوین شده است، بنابراین باید در همه مراحل اجرا، خروجی ها و پیامدها مورد توجه باشند.

جمع آوری اطلاعات مربوط به پیشرفتها در حل مساله

داده کاوی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

باید سازوکاری برای دریافت بازخوردهای حین اجرا طراحی شود.

ایجاد سازوکار برای ارایه به موقع یازخوردها

ایجاد ساختارهای بازخوردی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

فرایندهای اجرا چقدر میتواند به تحقق اهداف کمک کند.

بازنگری فرایندهای اجرا متناسب با الزامات اجرا

متناسب سازی فرایندها

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

قابلیت ارزیابی کننده برای ارایه بازخورد مناسب باید افزایش یابد.(بازخوردادن صحیح به دلیل ضعف بازخورد دهنده دچار مشکل نشود.)

طراحی نظام بازخورد

ایجاد ساختارهای بازخوردی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

قابلیت مجریان در استفاده از بازخورد باید افزایش یابد. (آموزشهای لازم برای استفاده از بازخورد برگزار شود.)

طراحی نظام بازخورد

ایجاد ساختارهای بازخوردی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

اجرا باید به طور مستمر رصد و پایش شود.

گزارش گیری سریع و مستمر از داده های اجرا

مدیریت اطلاعات

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

استفاده از تحقیق برای رفع کمبود اطلاعات و کمبود دانش در مورد نتایج و پیامدها اجرا

پردازش هوشمند داده های اجرا

داده کاوی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

 

جدول 4: نمونه سوم از فرایند کدگذاری مصاحبه­ها

داده3

مفهوم

مقوله

مقوله محوری

سرعت تغییر فناوری و اثر آن بر اجرا باید مورد توجه باشد.

تغییرات مستمر فناوری

پیشرفت فناوری

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

باید رابطه خط مشی با مساله ای(فرصتی) که برای رفع(بهره برداری) آن تدوین شده مشخص باشد.

درک رابطه خط مشی با مساله

تعهد به خط مشی

محیط اجرای هوشمند خط مشی

در هر دوره اجرا باید تجربه های دوره های قبل شناسایی شده و مبنایی برای اصلاح و پیشگیری از انحراف در اجرا باشد.

دسترسی به موقع به اقدامات قبلی

مدیریت دانش

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

فعالیتهای پیش بینی شده باید به ترتیب تعیین شده اجرا شوند تا نتایج آنها یکدیگر را تکمیل کنند.

آگاهی از تقدم و تاخر فعالیتها و رعایت آنها

مدیریت پروژه

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

فعالیتهای پیش بینی شده برای اجرای خط مشی باید در زمان مناسب انجام شوند تا اثربخش باشند.

تعیین و ابلاغ زمانبندی فعالیتها

مدیریت پروژه

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

روند تحولات و رخدادهای سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، اجتماعی و فنی باید تحلیل شود

تحلیل روندها

شکل گیری روندها

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

افزایش رویدادهای تاثیرگذار داخلی و جهانی بر سازمان ها

تغییرات روندها

شکل گیری روندها

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

اجرای برنامه باید مدام با اقدامهای اصلاحی و بهبودها هدایت شود.

توانمندسازی مجریان برای بهره برداری از بازخوردها

توانمندسازی مجریان

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

مدیریت برنامه باید همواره ورودی را کنترل کند تا خروجی از لحاظ کمیت و کیفیت بر اساس شاخص های مرتبط به حد مطلوب برسد

پردازش هوشمند داده های اجرا

داده کاوی

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

قوانین و استانداردها باید از اجرا حمایت کنند.

الزامات قانونی و حقوقی

قوانین و مقررات

محیط اجرای هوشمند خط مشی

باید تغییرات ابعاد مختلف مساله و نتایج آن پیش بینی شود.

پیش بینی تعییرات

شکل گیری روندها

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

به توانمندی های محوری کارکنان در پیشبرد هدفها و ارتقای سطح عملکرد آنها باید توجه شود.

آموزش کارکنان

توتنمندسازی مجریان

راهبرد اجرای هوشمند خط مشی

هماهنگی در اجرا حلقه مفقوده بسیاری از برنامه هاست که مانع تحقق اهداف میشود.

جلب مشارکت مجریان

تعامل و هماهنگی

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای خط مشی

باید گزارشها و مستندات اجرا در اختیار همه مجریان باشد.

اشتراک گذاری اسناد اجرا

مدیریت دانش

علت اجرای هوشمند خط مشی ها

جدول 5: مفاهیم و مقوله­های پژوهش

مفهوم

مقوله

مقوله محوری

دسترسی به فناوری نوین-تغییرات مستمر فناوری-درک نقش فناوری در سهولت اجرا-ارتباطات سریع و برخط

پیشرفت فناوری

علل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی

هزینه های بالای اجرا-افزایش کارآیی-محدودیت منابع مالی- کمبود نیروی انسانی با انگیزه- بهره­وری پایین

مدیریت منابع

حجم زیاد اطلاعات-تحلیل به موقع اطلاعات-کنترل اطلاعات-ضرورت تحلیل مستمر داده های اجرا-گزارش گیری سریع و مستمر از اجرا-بروزآوری سریع اطلاعات-دسترسی سریع به اطلاعات- ضرورت دسترسی به اطلاعات دقیق

مدیریت اطلاعات

تغییرات روندها-تحلیل روندها- پیش بینی تغییرات-وابستگی رویدادها به یکدیگر

شکل گیری روندها

توجه به تغییرات زیاد عوامل محیطی-تصمیم گیری سریع-سیستمهای جدید مدیریتی-پاسخگویی در مورد بهبود عملکرد-تصمیم گیری به موقع برای اصلاح انحراف-مدیریت زمان-توجه به اقدامهای پیشگیرانه

توانایی­های مدیران

ماهیت مساله-پویایی محیط اجرا-تغییرپذیری مساله-ضرورت نگرش سیستمی به مسائل-تغییرات اجتماعی

پیچیدگی مسائل

تکرار فرایندهای اجرا-هزینه­های اجرای بدون امکان­سنجی-یادگیری پرهزینه حین اجرا

هزینه­های بالای آزمون و خطا

فراهم نمودن امکان پاسخگویی-ارایه به­موقع گزارش­های اجرا-توجیه جامعه هدف-پذیرش مسئولیت مرحله اجرا

پاسخگویی

دسترسی به­موقع به اطلاعات خط­مشی-دسترسی به موقع به اقدامات قبلی-سهولت دسترسی به اسناد قانونی-سهولت دسترسی به سوابق اجرا-اشتراک گذاری اسناد-ثبت نارسایی­های احتمالی تدوین خط­مشی

مدیریت دانش

نرم افزارهای مناسب-امنیت شبکه-کیفیت ارتباط شبکه-سخت افزارهای کافی-یکپارچگی شبکه‌ها- یکپارچگی نرم افزارها

زیرساخت­های فناوری اطلاعات

محیط اجرای هوشمند          خط­مشی­های عمومی

توجه خط­مشی­گذاران-حمایت نهادهای قانونگذاری-حمایت مدیران ارشد نظام-تعهد مدیران-اطمینان از امکان پذیری اجرای خط مشی-احساس مسئولیت در مورد مساله-درک صحیح رابطه مساله با خط مشی-تعهد مدیران و مجریان برای پیگیری اجرا تا حصول نتیجه- تعهد خط مشی گذاران برای پیگیری اجرا- انگیزه مجریان

تعهد به خط­مشی

فرهنگ بازخورد-فرهنگ کار تیمی-فرهنگ مشارکت

فرهنگ سازمانی

الزامات قانونی و حقوقی-ثبات قوانین مربوط-همسویی با قوانین مربوط-همسویی با سایر قوانین-ضمانت اجرا

قوانین و مقررات

شرایط اقتصادی-فساد اداری-گزارش رسانه ها از اجرا-گزارش رسانه ها از مساله-جو سازمانی مجریان

محیط خط مشی

هماهنگی مجریان با توجه به بازخوردها-هماهنگی مجریان برای اجرا-سازوکارهای موجود هماهنگی- چگونگی ارتباط مجریان- تضاد مجریان

ساختارهای تعامل و هماهنگی مجریان و تدون کنندگان

رویه های اداری-انتخاب مجریان مناسب-زمانبندی اجرا-درک رابطه علی مساله(فرصت) و خط مشی-رهبری هوشمند-درک کارکنان سازمانهای مجری از خط مشی-شایستگی کارکنان-تخصص مجریان-درک صحیح مجریان از دستورالعملها-شناسایی دقیق مسائل عمومی-زیرساخت های فناوری اطلاعات سازمانهای مجری(نرم افزار، سخت افزار، شبکه)- مهارت‌های مدیریتی مجریان- دانش مجریان- مسئولیت پذیری مجریان- تجربه مجریان

قابلیت مجریان

شرایط تسهیل کننده یا محدود کننده اجرای هوشمند

جلب مشارکت مجریان-تعامل مستمر تدوین کنندگان، مجریان و جامعه هدف

تعامل و هماهنگی

تخصیص به موقع بودجه پیش بینی شده-کفایت منابع- تجهیز منابع اجرا- روش های تامین بودجه

چگونگی تامین منابع

تمایل به شفاف سازی مراحل اجرا برای گروههای هدف-اطلاع رسانی از مراحل اجرا-سهولت اطلاع‌رسانی به ذینفعان-اطلاع رسانی مستمر به ناظران- اشتراک گذاری اطلاعات اجرا

اطلاع رسانی به ذینفعان

ترکیب گروه هدف-رفتار گروههای هدف و غیرهدف- جلب مشارکت و همکاری ذینفعان- مشارکت جامعه هدف در اجرا- شناخت انواع ذینفعان- تنوع جامعه هدف- دریافت بازخورد از ذینفعان- تضاد منافع

مدیریت ذینفعان

شفاف بودن دستورالعملها-طول مدت اجرا- مقطع زمانی اجرا-وضوح اهداف خط مشی-اهداف خط مشی باید واضح باشد- توجه خط مشی به ارزش‌های حاکم

ویژگی خط مشی

خط مشی باید به طور جدی در دستورکار قرار گیرد- مجریان به عنوان ذینفعان کلیدی با اهداف موافق باشند- اولویت خط مشی- اولویت مسئله – ضمانت اجرایی خط مشی(تضمین اجرا)

حمایت از خط مشی

به تعویق انداختن اجرای خط­مشی-اجرا نکردن فرایندهای تعریف شده برای خط­مشی­-طراحی نکردن فرایند جدید برای اجرای خط­مشی-اصرار به حفظ فرایندهای موجود برای اجرای خط مشی-اصرار به حفظ ساختار موجود برای اجرا

مقاومت در برابر تغییر

تسلط مدیران به فرایندهای فعلی سازمان مجریان-تسلط مدیران به دستورالعمل­ها و آیین نامه­های سازمان مجریان-شناخت اسناد موجود از اجرای خط مشی ها در سازمان-شناخت سوابق موجود در سازمان

حافظه سازمانی

توانمندسازی مجریان برای بهره برداری از بازخوردها-توانمندسازی مجریان برای تحلیل روندها-توانمندسازی نهادهای نظارتی برای ارایه بازخوردهای مناسب-تشویق و ترغیب مدیران به بهبود مستمر-آموزش مجریان برای اجرا-آموزش مدیران-آموزش کارکنان-تقویت مهارت مجریان

توانمندسازی مجریان

راهبردهای اجرای هوشمند

خط مشیهای عمومی

ایجاد سازوکار برای ارایه به موقع بازخوردها-توجه به پیشنهادهای اصلاحی سازمانهای مجری-طراحی نظام بازخورد-طراحی داشبورد اجرای خط مشی-پایش مستمر-نظارت مستمر بر فرایندها-گزارشهای مستمر اجرا-ارزیابی برای بهبود

ایجاد ساختارهای بازخوردی

بکارگیری اصول مدیریت پروژه در اجرای خط مشی-طراحی فرایندهای اجرایی شفاف و مبتنی بر فناوری های نوین-بازنگری فرایندها متناسب با الزامات اجرا

متناسب­سازی فرایندها

طراحی شبکه اجرا-طراحی ساختار مناسب-ایجاد ساختارهایی برای داده کاوی-معماری سازمانی- افزایش قابلیت ها برای اجرا- ظرفیت‌سازی برای اجرا

متناسب­سازی ساختارها

تجزیه و تحلیل مستمر داده­های اجرا-شناسایی رابطه داده­های اجرا با سایر برنامه­ها در دست اجرا-پردازش هوشمند داده­های اجرا-جمع­آوری اطلاعات مربوط به پیشرفت­­ها در حل مسأله-استخراج الگوهای مسأله

داده کاوی

ارتقای کیفیت نیروی انسانی-توزیع کمی و کیفی نیروی انسانی بر مبنای اصول منطقی

متناسب­سازی نیروی انسانی

شناسایی دقیق فعالیتهای اجرا-تعیین و ابلاغ زمانبندی فعالیتها به مجریان-آگاهی از تقدم و تاخر فعالیتها و رعایت آنها-تاکید بر زمانبندی اجرا

مدیریت پروژه

اجرای اثربخش خط مشی-افزایش بهره­وری-افزایش کیفیت خدمات مرتبط-استفاده بهینه از اطلاعات-افزایش کیفیت نیروی انسانی-افزایش اثربخشی فعالیت­ها-بهبود عملکرد سازمان­های مجری

افزایش بهره وری

پیامدها و نتایج اجرای هوشمند خط مشی های عمومی

حل مساله یا استفاده از فرصتی که خط مشی برای آن تدوین شده-رفع مشکل جامعه هدف

حل مساله

رضایت گروه هدف-رضایت مجریان

رضایت ذینفعان

حل به موقع مساله-انطباق نتایج با گزارش­ها

جلب اعتماد عمومی

بهبود ارتباط مجریان با یکدیگر- ارتباط مجریان با جامعه هدف-ارتباط مجریان با تدوین کنندگان

هماهنگی اجرا

شناسایی تجربیات موفق و ناموفق اجرای خط­مشی­ها-بهره­برداری از تجربه­ها در اجرا-ثبت و نگهداری تجربه­های حل مشکلات اجرا

یادگیری از تجربیات

 

 

براساس مفاهیم و مقوله­های استخراج شده از مصاحبه­ها، مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی با 5 مقوله محوری شرایط علّی، شرایط محیطی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها طبق شکل 2 طراحی شد.

فرهنگ سازمانی-ساختارهای تعامل و هماهنگی بین مجریان و تدوین کنندگان-زیرساختهای فناوری اطلاعات-قوانین و مقررات- تعهد به خط مشی-محیط خط مشی

·       پیشرفت فناوری

·       مدیریت منابع

·       مدیریت اطلاعات

·       توانایی های مدیران

·       پیچیدگی مسائل

·       شکل­گیری روندها

·       هزینه­های بالای آزمون و خطا

·       مدیریت دانش

·       پاسخگویی

اجرای هوشمند خط مشی های عمومی

مقاومت در برابر تغییر-چگونگی تامین منابع-حافظه سازمانی-قابلیت مجریان-میزان تعامل مجریان(تعامل و هماهنگی مجریان)-ویژگی خط مشی-مدیریت ذینفعان-حمایت از خط مشی- اطلاع رسانی به ذینفعان

-افزایش بهره وری

-جلب اعتماد عمومی

-رضایت ذینفعان

-هماهنگی اجرا

-حل مساله

- یادگیری از تجربیات

توانمندسازی مجریان-داده کاوی-ایجاد ساختارهای بازخوردی-متناسب سازی نیروی انسانی-متناسب سازی فرایندها-متناسب سازی ساختارها مدیریت پروژه

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل2: مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی

نتیجه­گیری و پیشنهادها:

خط­مشی­های عمومی به منظور بهره­برداری از یک فرصت یا حل یک مشکل تدوین می­شوند و دولت­ها باید تلاش کنند با توجه به پیشرفتهای دانش و بکارگیری ابزارهای مناسب، خط مشی های عمومی را به طور اثربخش اجرا کنند. هر چند پژوهشهای متعددی در زمینه اجرای خط مشی های عمومی انجام شده و مدلهای گوناگونی نیز ارایه شده است ولی هیچ مدلی اجرای موفقیت­آمیز خط مشی های عمومی را در همه شرایط تضمین نمی­کند. علاوه بر این، تغییر مستمر متغیرهای محیطی شرایط اجرا را پیچیده تر کرده است. از اینرو مجریان خط­مشی­های عمومی ناگزیر هستند قابلیت­های خود را افزایش دهند تا بتوانند با بکارگیری هوش سازمانی و یادگیری از آموخته­ها فرایندهای اجرا را بازنگری و پیاده­سازی نمایند.

براساس مدل طراحی شده با استفاده از نظریه داده­بنیاد، خط داستان براساس پدیده اصلی اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی شکل گرفته است، ایده­ای که باید راهبردهای مشخص برای عملیاتی کردن آن بکارگرفته شود. با توجه به داده های بدست آمده از مصاحبه ها، مدل اجرای هوشمند خط مشی­های عمومی با 5 بعد عوامل علی، بستر اجرا، شرایط مداخله­گر، راهبردها و پیامدها طراحی شد. در این پژوهش منظور از اجرای هوشمند خط مشی های عمومی، فقط بکارگیری فناوری در اجرای آنها نیست، بلکه فناوری ابزاری است تا قابلیت­های مجریان را برای اجرای اثربخش خط مشی ها افزایش دهد، همان­طور که بیان شد اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی، بکارگیری هوش سازمانی و افزایش مهارت یادگیری از طریق پایش مستمر فرایندهای اجرا و دریافت بازخوردهای صحیح و به موقع و استفاده از این بازخوردها برای بهبود اجرا است. در این مدل پس از اینکه ضرورت­ها و علت­های اجرای هوشمند خط مشی های عمومی برای اجرای موفقیت آمیز آنها بیان شد، راهبردهای لازم برای چگونگی اجرای آن و پیامدهای حاصل از اجرای راهبردها تحت تاثیر شرایط مداخله گر و در بستر محیطی اجرا، مشخص شد. با توجه به الگوی طراحی شده، پیشرفت فناوری-مدیریت منابع-مدیریت اطلاعات-توانایی­های مدیران-پیچیدگی مسائل-شکل­گیری روندها-هزینه­های بالای آزمون و خطا-مدیریت دانش و پاسخگویی به ذینفعان، اجرای هوشمند خط مشی های عمومی را ضروری ساخته و اثر روزافزون این عوامل سبب جلب توجه خط­مشی­گذاران به این پدیده شده است.

اجرای هوشمند خط مشی­های عمومی نیازمند بکارگیری راهبردهایی برای توانمندسازی مجریان-داده کاوی-ایجاد ساختارهای بازخوردی-متناسب سازی نیروی انسانی-متناسب سازی فرایندها-متناسب سازی ساختارها و مدیریت پروژه است تا با در نظر گرفتن بستر اجرایی شامل فرهنگ سازمانی-ساختارهای تعامل و هماهنگی بین مجریان و تدوین کنندگان تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات-قوانین و مقررات-تعهد به خط مشی و محیط خط مشی اجرا ­شوند. با وجود اینکه این راهبردها می­توانند به مجریان کمک کنند تا خط­مشی­های عمومی را به صورت هوشمند اجرا کنند ولی شرایط ساختاریی وجود دارند که برخی از آنها اجرای این راهبردها را تسهیل و برخی دیگر محدود کرده­اند که براساس نظر خبرگان عبارتند از مقاومت در برابر تغییر-چگونگی تامین منابع-حافظه سازمانی-تعامل و هماهنگی مجریان-ویژگی خط مشی-مدیریت ذینفعان-حمایت از خط مشی-اطلاع رسانی به ذینفعان-حافظه سازمانی و تعهد به جامعه هدف. اجرای راهبردها در شرایط محیطی خاص و تحت تاثیر عوامل تسهیل کننده و محدودکننده موجب پدیدارشدن پیامدهایی از جمله افزایش بهره­وری-جلب اعتماد عمومی-رضایت ذینفعان-هماهنگی اجرا-حل مساله و یادگیری از تجربیات می­شود.

مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی توجه مجریان را به بکارگیری هوش و یادگیری برای ایجاد قابلیت­هایی متناسب با شرایط اجرا جلب می­کند تا امکان اجرای موفقیت­آمیز خط­مشی­ها فراهم شود. متناسب­سازی از ویژگی­های مهم اجرای هوشمند خط مشی­های عمومی است که براساس آن مجریان باید نسبت به شرایط مداخله­گر و بستر اجرا واکنش نشان داده و خط­مشی­ها را متناسب با آنها به­گونه­ای اجرا ­کنند که اهداف موردنظر محقق شوند. به­ عبارت دیگر بکارگیری این مدل، به مجریان کمک می­کند تا درک کنند که هر خط­مشی برای اجرای موفقیت آمیز نیاز به قابلیت­های اجرایی خاص خود دارد و نمی­توان همه خط­مشی­ها را با دانش، مهارت، ساختارها، فرایندها و منابع سازمانی فعلی اجرا کرد.

یافته­های این پژوهش با یافته­های منوریان(1394) مشابه است که نشان می­دهد بحث یادگیری در عرصه اجرای خط مشی بسیار حائز اهمیت است و در فرایند اجرا باید به عوامل متعددی توجه شود تا یادگیری خط­مشی، افزایش قابلیت سازمانی را فراهم سازد. همچنین با نتایج پژوهش عباسی و همکاران(1395) که عنوان کرده اند تحولات اداری باید به سمتی جهت گیری شود که ساختار مناسب را برای اجرای خط مشی ها فراهم کند، وظایف و مسئولیتها را روشن سازد و افراد مستعد و توانمند را برای اجرای خط مشی بکارگیرد، شباهت دارد. تفاوت این پژوهش با سایر پژوهشهای انجام شده در زمینه اجرای خط­مشی این است که پژوهشهای دیگر متغیرهای اجرای موفقیت آمیز یا موانع اجرای خط مشی را شناسایی کرده­اند و مقوله­های مربوط به شرایط مداخله­گر و بستر اجرا را به عنوان بخشی از عوامل موفقیت یا محدودیت شناسایی کرده­اند ولی به متناسب­سازی آنها با شرایط و کارکردهای آنها در شرایط مختلف نپرداخته­اند. علاوه بر این در پژوهش حاضر منظور از هوشمندی فقط بکارگیری فناوری اطلاعات در جمع­آوری و تحلیل داده­ها نیست، بلکه فناوری اطلاعات ابزار و قابلیتی برای یادگیری و هوش سازمانی است.

با توجه یافته­های پژوهش، پیشنهادهای زیر می­توانند خط­مشی­گذاران را در اجرای اثربخش خط­مشی­ها یاری رسانند:

  • اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی نیاز به متناسب­سازی قابلیت­های سازمانی مجریان دارد، از اینرو تدوین­کنندگان خط­مشی باید در هنگام تدوین خط­مشی، قابلیت­های سازمانی مورد نیاز برای اجرای آن را تعیین نموده و مجریان را مکلف کنند قبل از شروع اجرای خط­مشی گزارشی از میزان انطباق قابلیت­های سازمانی فعلی با مورد نیاز ارایه نمایند.
  • همان­طور که تاکید شد منظور از هوشمندی فقط بهره­برداری از سیستم­های اطلاعاتی و جمع­آوری داده­ها نیست، بلکه استخراج روندها و الگوهای ایجادشده و یادگیری از آنها برای بهبود اجرا، نشانه اصلی هوشمندی سازمان است، از اینرو همه سازمان­ها به­ویژه سازمان­های دولتی باید زمینه­های مناسب برای بکارگیری روش­های داده­کاوی[xxxix] را فراهم نماید.
  • ارایه بازخورد به­موقع و درست و بهره­برداری از آن، نوعی مهارت محسوب می­شود و از الزامات حرکت در مسیر هوشمندی است. از اینرو باید دوره­های آموزشی ویژه برای ایجاد و تقویت مهارت بازخورددهی و بازخوردپذیری برای مدیران و کارکنان سازمان­های مجری برنامه­ریزی و برگزار شود.
  • سازمانهای مجری پس از ابلاغ خط­مشی­ عمومی، داشبوردهای مدیریتی را با توجه به هدف­های خط­مشی بروزآوری نمایند و اگر داشبورد مدیریتی ندارند، برای خط­مشی ابلاغ شده داشبورد مدیریتی ایجاد نمایند تا امکان پایش مستمر اجرای خط­مشی فراهم شود.

برای پژوهش­های آتی نیز پیشنهاد می­شود مدل اجرای هوشمند خط­مشی­های عمومی را با بکارگیری روش­های تحلیل عاملی اکتشافی یا دلفی فازی طراحی و با مدل پیشنهادی مقایسه شود، علاوه بر این می­توان با تعریف فرضیه­های آماری، مدل پیشنهادی را با استفاده از روش­های آمار استنباطی، آزمون نمود.

پی‌نوشت‌ها

  1. Uncertainty 2. Complexity
  2. Policy capacity 4. Organizational intelligence
  3. Formation 6. Domains
  4. Binding 8. Directed
  5. Mandated 10. Intelligent augmentation
  6. Increasing capabilities 12. Business Intelligence
  7. Drive 14. Business intelligence and analytics
  8. Improving operational efficiency 16. Organizational intelligence
  9. Techniques 18. Technologies
  10. Methodologies 20. Practices
  11. Applications 22. Timely
  12. Value creation process 24. Mugambwa
  13. Conceptual foundations 26. Integrated theoretical foundation
  14. Ricco & Schultz 28. Kotnik
  15. Coleman 30. Rapid Learning
  16. Large-Scale 32. Kamuzinzi
  17. Intra-organizational 34. Nodes and Linkage
  18. Saturation 36. Open coding
  19. Axial coding 38. Selective coding
  20. Data Mining

 

* دکترای مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی-واحدتهران جنوب Boustanzar@post.com

** استاد گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

*** استاد دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

**** دانشیار دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال هفدهم، شمارۀ 65، بهار 1401، صفحه 51-29

 

[i] Uncertainty

[ii] Complexity

[iii] Policy capacity

[iv] Organizational intelligence

[v] Formation

[vi] Domains

[vii] Binding

[viii] Directed

[ix] Mandated

[x] Intelligent augmentation

[xi] Increasing capabilities

[xii] Business Intelligence

[xiii] Drive

[xiv] Business intelligence and analytics

[xv] Improving operational efficiency

[xvi] Organizational intelligence

[xvii] Techniques

[xviii] Technologies

[xix] Methodologies

[xx] Practices

[xxi] Applications

[xxii] Timely

[xxiii]  Value creation process

[xxiv] . Mugambwa

[xxv]. Conceptual foundations

[xxvi]. Integrated theoretical foundation

[xxvii] Ricco & Schultz

[xxviii]. Kotnik

[xxix] Coleman

[xxx] Rapid Learning

[xxxi] Large-Scale

[xxxii] Kamuzinzi

[xxxiii] Intra-organizational

[xxxiv] Nodes and Linkage

[xxxv] Saturation

[xxxvi] Open coding

[xxxvii] Axial coding

[xxxviii] Selective coding

[xxxix] Data Mining

حاجی پور، ابراهیم، فروزنده، لطف الله، دانایی­فرد، حسن، فانی، اصغر. (1394). طراحی الگوی آسیب شناسی اجرای خط مشی عمومی در ایران. فصلنامه مدیریت نظامی, 15(58), 1-23.
احدزاده, احد, صیاد شیرکش, سعید, جمشیدی اوانکی, مینا. (2021). شناسایی عوامل موثر بر اجرای خط‏مشی‌‏ها ی عمومی در وزارت نیرو. فصلنامه سیاستگذاری عمومی, 7(1)
استراوس, انسلم, کربین, جولیت. (1394). مبانی پژوهش کیفی فنون و مراحل تولید نظریه زمینه ای (ابراهیم افشار, Trans.). تهران: نشر نی.
الوانی, سیدمهدی, شریف زاده, فتاح. (1394). فرایند خط مشی گذاری عمومی. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
پورعزت , علی اصغر, رضایان قیه باشی , احد, اوستان , الهام. (1398). خط مشی گذاری سناریو مبنا. تهران: مهربان نشر.
خنیفر, حسین, مسلمی, ناهید. (1395). اصول و مبانی روش‌های پژوهش کیفی (Vol. 0): نگاه دانش.
خورشیدی, عباس. (1396). روشهای پژوهش در علوم انسانی(با رویکرد عملی). تهران: یسطرون.
رحیمی, ‌فرج‌اله, بقالی‌نژاد‌شوشتری, ‌محمدحسن, نداف, ‌مهدی. (1399). طراحی مدل هوشمندی کسب و کار با رویکرد داده‌-بنیاد. مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند, 34(9), 247-272.
عباسی, ‌عباس, معتضدیان, ‌رسول, میرزایی, ‌محمدقاسم. (1395). بررسی موانع اجرای خط مشی های عمومی در سازمان های دولتی. پژوهش های مدیریت منابع سازمانی, 22(6), 49-70.
کریمی, مهناز, فقیهی, ابوالحسن, عالم تبریز, اکبر. (1398). هوش سازمانی: شناسایی مولفه ها با رویکرد رفتاری و عاطفی و رتبه بندی به روش مدل سازی ساختاری تفسیری. پژوهش های مدیریت منابع انسانی, 11(1)
کیخا, احمد, عباس پور, عباس. (1398). رابطه بین هوش سازمانی و عملکرد سازمانی با میانجی گری خلاقیت (مورد کاوی: دانشگاه تهران). ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی, 8(4)
منوریان, عباس.(1394.a)اجرا و ارزیابی خط مشی عمومی. تهران: نشر مهربان.
منوریان, عباس. (1394b.) مدل اجرای خط مشی های اصلاح اداری با رویکرد یادگیری. مدیریت دولتی, 7(4)
Božič, Katerina, & Dimovski, Vlado. (2019). Business intelligence and analytics for value creation: The role of absorptive capacity. International Journal of Information Management, 46, 93-103. doi: https://doi.org/10.1016/j.ijinfomgt.2018.11.020.
Coleman, Anna, Billings, Jenny, Allen, Pauline, Mikelyte, Rasa, Croke, Sarah, Maciness, Julie, Checkland, Kath (2021), Ambiguity and Conflict In Policy Implementation the Case of the New Care Models Programme in England, Society Policy, Vol.50, No.2, pp: 285-304.
Creswell, J. W. (2014). Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches. CA: Sage.
El-Adaileh, Nadeem Ali, & Foster, Scott. (2019). Successful business intelligence implementation: a systematic literature review. Journal of Work-Applied Management, 11(2), 121-132.
Gonzales, Rolando, & Wareham, Jonathan. (2019). Analysing the impact of a business intelligence system and new conceptualizations of system use. Journal of Economics, Finance and Administrative Science, 24(48), 345-368.
Gunasekaran, S. S., Ahmad, M. S., Tang, A., & Mostafa, S. A. (2016, 23-24 Aug. 2016). The Collective Intelligence concept: A literature review from the behavioral and cognitive perspective. Paper presented at the 2016 2nd International Symposium on Agent, Multi-Agent Systems and Robotics (ISAMSR).
Johanson, Jan-Erik. (2018). Strategy formation and policy making in government.
Kamuzinzi, Masengesho (2021), When Traditional Principles Brings Coherence in Complex Networks Management, Vol.42, No.1, pp: 98-116.
Kotnik, Žiga, Umek, Lan, Kovač, Polonca, Stanimirović, Dalibor, & Vintar, Mirko. (2020). Analysis of the Key Factors for Successful Public Policy Implementation: A Qualitative Study in Slovenia. DANUBE, 11(2), 113-140.
Metcalf, G.S., Kijima, K., & Deguchi, H. (2019). Handbook of Systems Sciences: Springer Singapore, Imprint: Springer.
Mugambwa, Joshua, Nabeta, Nkote, Ngoma, Muhammed, Rudaheranwa, Nichodemus, Kaberuka, Will, & Munene, John. (2018). Policy Implementation: Conceptual Foundations, Accumulated Wisdom and New Directions. Journal of Public Administration and Governance, 8, 211.
Qing, Xu, & Lili, Gao. (2017, 2017/11). The Causes Analysis of Public Policy Implementation Deviation: Based on a Framework of Paul A. Sabatier and Daniel A. Mazmanian. Paper presented at the Proceedings of the International Conference on Education Innovation and Social Science (ICEISS 2017).
Ricco, Gwendolyne, Schultz, Courtney (2019), organizational learning during policy implementation: lessons from US Forest planning, Journal of Environmental policy and planning, Vol.21, No.3, pp: 275-287.
Sætren, Harald, & Hupe, Peter L. (2018). Policy Implementation in an Age of Governance.
Shahab, Sina, Clinch, J. Peter, & O'Neill, Eoin. (2019). Impact-based Planning Evaluation: Advancing Normative Criteria for Policy Analysis. Environment & Planning B, 46, 534-550.