Facilitating methods of entrepreneurial Idea generation: A literature review

Document Type : Research Paper

Authors

1 PhD Candidate, Department of Business Creation, Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran, Iran

2 Associate Professor, Department of Entrepreneurship Development, Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran, Iran

3 Associate Professor, Department of Business Creation, Faculty of Entrepreneurship, University of Tehran, Iran

Abstract

Idea generation is considered as a core to entrepreneurship, but it has not been researched enough compared to other related phases, nor has its facilitation stage been studied adequately. The purpose of this study is to search and studies the methods that lead to facilitating entrepreneurial ideation. We did conduct a comprehensive systematic literature review over previous researches that has been indexed in Scopus database. Following a screening of 111 related documents, we found 42 related journal papers to be studied by thematic analysis approach. The results indicate that the methods were grouped into 7 categories and 39 sub-categories. The main categories include: Education, Networking, Practical Experiences, Performing Projects, Communicating Facilitators, Challenges and Mind Stimulating Techniques. These methods affect ideas quantity and quality through cognitive and behavioral changes. As the studies in the field are not integrated and structured, a spectrum from cognitive to behavioral methods is defined as the contribution of this research. Future researches are required to test each method and combinations of them and their effects on ideation skills and results.

Keywords


روش‌های تسهیل ایده ‌پردازی کارآفرینانه :
 مروری بر پژوهش ها

فاطمه سادات غفوریان  [1] *

قنبر محمدی الیاسی **

محمود احمدپور داریانی   [2]***

جهانگیر یداللهی فارسی ****

تاریخ دریافت: 05/07/1401

تاریخ پذیرش: 10/09/1401

 

چکیده

ایده‌ پردازی مرحله اول و هسته محوری کارآفرینی است، اما در پژوهش‌های پیشین توجه اندکی به تسهیل‌گری آن شده است. پژوهش حاضر در جستجوی روش‌هایی است که می‌توانند ایده‌ پردازی کارآفرینانه را تسهیل کنند. برای نیل به این هدف یک مرور جامع نظام مند بر روی یافته‌های پژوهش‌های مرتبط پیشین انجام شده است. چهل و دو مقاله در این مرور مورد مطالعه قرار گرفتند که با استفاده از تحلیل مضمون، مجموعه ای از روش های تسهیل ایده‌پردازی شناسایی و دسته بندی شدند. پژوهشگران، آموزش، یادگیری از تجربه، ارتباط با تسهیل‌گر، شبکه سازی، شرکت در چالش و رقابت، اجرای پروژه و استفاده از تکنیک های تحریک ذهن را برای تسهیل ایده‌پردازی پیشنهاد داده اند. مشاهده شد که با به‌کارگیری روش‌هایی که ابعاد "شناختی" و "رفتاری" کارآفرینان بالقوه را تحت تاثیر قرار می‌دهند می‌توان ایده‌پردازی کارآفرینانه را تسهیل نمود و نتایج آن در کمیت و کیفیت ایده‌های فرد نمود پیدا می‌کنند. در نتیجه این مرور، یک چارچوب منسجم از روش‌ها در قالب طیفی از شناختی تا رفتاری شکل گرفته است که می‌تواند سرآغاز سلسله پژوهش‌هایی جهت بررسی روش‌های تسهیل‌گری معرفی شده و اثرات متقابل آنها بر یکدیگر باشد.

واژگان کلیدی : ایده‌پردازی کارآفرینانه؛ تسهیل‌گری؛ روش‌های تسهیل‌گری شناختی؛ روش‌های تسهیل‌گری رفتاری، مرور سیستماتیک

 

 

مقدمه

ایده‌پردازی یک عامل کلیدی در خلق کسب و کارهای جدید و یا نوآوری در کسب و کارهای موجود است (Rasmussen & Sørheim, 2006; Tang et al., 2012). گفته شده در ابتدای مسیر کارآفرینی همیشه یک ایده وجود دارد و زمان و تلاش لازم جهت شکل گیری آن بسیار کمتر از سایر مراحل راه اندازی کسب و کار است (Thomas & Heinemann)، اما به نظر می رسد که باید کارآفرینان زمان بیشتری را صرف مرحله ایده‌پردازی کنند (Vogel, 2017)، زیرا هر ایده خوب، لزوما فرصت خوبی نیست (Timmons et al., 1994).ارائه نظریه توانمندسازهای خارجی از سوی دیویدسون در سال 2015، نقطه عطفی برای  توجه پژوهشگران به مفهوم ایده و اهمیت ایده‌پردازی در کارآفرینی بود. او مفاهیم ایده کسب و کار، توانمند ساز‌های خارجی و اطمینان از فرصت را به عنوان جایگزین مفهوم عمومی‌ فرصت پیشنهاد کرد (Davidsson, 2015). پیش از آن، پژوهش‌ها توجه کمتری نسبت به این مرحله در مقایسه با سایر مراحل داشته اند (Ghafourian et al., 2021; Luoto, 2009).

موضوع ایده‌پردازی از منظر‌های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است، مانند دیدگاه شناختی، دیدگاه رفتاری، نگاه فرآیندی[i]، نگاه منابع و کارکردها. اینکه کارآفرین جهان را در چه چارچوبی می‌بیند، نحوه یادگیری او و نگاه ویژه ای که او به ابعاد اقتصادی دارد می‌تواند دیدگاه شناختی او را نشان دهد (Hayton & Cholakova, 2012).

دیدگاه رفتاری بر نمود بیرونی رفتار فرد و بازخوردهایی که از دیگران دریافت می‌کند تمرکز دارد. توجه اندیشمندان به موضوع شبکه سازی و اثرگذاری آن در مراحل مختلف ایده‌پردازی (Rhee & Leonardi, 2018) نمونه ای از این دیدگاه است. نگاه فرآیندی ناظر بر مراحل و تکنیک‌های شکل گیری ایده است. این نگاه از یک سو به جایگاه ایده‌پردازی در دل فرایند کارآفرینی و نوآوری (Mumford et al., 2013) توجه دارد و از یک سو گام‌هایی که برای شکل‌گیری خود ایده طی می‌شود (Perry-Smith & Mannucci, 2014; Wallas, 1926) را آشکار می‌سازد. مطالعه تکنیک‌هایی چون طوفان فکری (Osborn, 1953) نیز در این رویکرد می‌گنجد. نگاه منابع و کارکرد‌ها، به اثرات ایده‌پردازی در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی می‌پردازد (Eesley et al., 2011; Timmons et al., 1994) و ارزش ایجاد شده را مورد ارزیابی قرار می‌دهد (McMullen & Shepherd, 2006; Vogel, 2017). اینکه منشاء ایده‌های کارآفرین بالقوه چیست و چه محرک‌هایی این فرایند را فعال می‌کنند (Bird, 1988; Ruef, 2002) نیز مورد توجه پژوهشگرانی با نگاه منابع و کارکرد‌ها است.

کارآفرینان بالقوه به دلایل مختلف در مرحله ایده‌پردازی متوقف می‌شوند (Dimov, 2007) و با غوطه ور شدن در ایده‌های نا‌متناسب با توانمندی‌ها و علائق خود (Ahsan et al., 2018) و یا نامناسب دچار شکست می‌شوند. مناسب بودن ایده به معنای پاسخگویی به نیاز موجود به روشی برتر نسبت به گذشته است (Zhan et al., 2022). لذا تقویت مهارت‌های مرتبط با ایده پردازی حائز اهمیت بسیار است (Gafar et al., 2013; Rasmussen & Sørheim, 2006; Wu, 2004).

با در نظر گرفتن ایده‌پردازی به عنوان یک مهارت رفتاری (Dyer et al., 2019)، تسهیل‌گری می‌تواند رویکرد مناسبی برای تقویت آن باشد که با رویکردهای تقویت شناختی (Hynes, 1996; Rasmussen & Sørheim, 2006) و تسهیل رفتاری (Cooper et al., 2004) به آن پرداخته شده است. شتاب دهنده‌ها، انکوباتورها، پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد و ساختارهایی از این دست، شاخص ترین نقش را در تسهیل‌گری کارآفرینی دارند. برنامه های فشرده آموزش عملی کارآفرینی نیز در سال های اخیر بسیار مورد توجه دانشگاه ها و سازمان ها بوده اند (Cincera et al., 2018; Colombelli, 2022; Souitaris et al., 2007). اما تقریبا تمامی ‌این ساختارها، پس از شکل گیری ایده به ایفای نقش می‌پردازند و به بیان دیگر نقش پسینی نسبت به امر ایده‌پردازی دارند؛ در حالی که  می‌توان گفت بدون داشتن ایده، یادگیری کارآفرینی بصورت عمیق رخ نداده است (Valliere, 2013).

گرچه توجه به تسهیل ایده‌پردازی در سال‌های اخیر در میان پژوهشگران رشد داشته است (Ghafourian et al., 2021) اما پراکندگی بسیار و تناقضاتی در میان این پژوهش‌ها دیده می‌شود. برخی ایده‌پردازی را کاملا شناختی فرض کرده اند و برای تسهیل آن به روش های آموزشی رسمی ‌اکتفا کرده اند، برخی دیگر یادگیری عملی را روش اصلی تسهیل می‌دانند (Colombelli, 2022; Ravi et al., 2022). برخی مفهوم ایده‌پردازی و خلاقیت را یکسان فرض کرده‌اند و برخی تمایزاتی میان آنها فرض متصور هستند. به عقیده وگل(2017)، این حوزه دچار کمبود مفهومی ‌است. عدم یکپارچگی و دسته بندی شفاف میان رویکردها، روش‌ها و ابعاد اثرگذار آنها، موجب پیچیدگی ادبیات برای پژوهشگران شده است. در نبود یک الگوی جامع، هم‌پوشانی و تناقض میان پژوهش‌ها اتفاق افتاده است و درک دانش پیشین و توسعه دانش در این زمینه را دشوار ساخته است. از سوی دیگر شفاف و یکپارچه نبودن روش‌های تسهیل کننده، مانع بهره گیری از دانش در عرصه عمل می‌گردد.

پژوهش حاضر به شناسایی و معرفی طیف وسیعی از روش‌های پیشنهاد شده برای تسهیل ایده‌پردازی کارآفرینانه و دسته بندی آنها بر اساس اینکه مبتنی بر ابعاد شناختی و یا رفتاری هستند می‌پردازد. این دسته بندی مبتنی بر تئوری یادگیری شناختی اجتماعی بندورا[ii] (1999) انجام شده‌است که تغییرات در رفتار را در ارتباط متقابل با تغییرات شناختی و محیطی می‌داند. یافته‌های این پژوهش به سیستم‌های تسهیل‌گر کمک می‌کند تا روش‌های مناسب خود را انتخاب کرده و مورد استفاده قرار دهند.

پژوهش حاضر تلاش کرده است پژوهش‌های مرتبط با تسهیل ایده‌پردازی را بررسی نماید و به سوال زیر پاسخ دهد:"با چه روش‌هایی می‌توان ایده‌پردازی کارآفرینانه را تسهیل کرد؟"

برای رسیدن به این هدف، طبق مراحل معرفی شده برای مرور سیستماتیک، با جستجو در پژوهش‌های نمایه شده در پایگاه اسکوپوس، 42 پژوهش معتبر کاملا مرتبط شناسایی شده اند و از یافته‌های آنها، روش‌های تسهیل ایده‌پردازی شناسایی و در قالب یک چارچوب منسجم ارائه شده است.

مبانی نظری پژوهش

با توجه به موضوع، لازم به نظر می‌رسد مفاهیم ایده‌پردازی کارآفرینانه و تسهیل‌گری شفاف گردند که در ادامه تعریف می‌شوند.

واژه ایده‌پردازی در دانش کارآفرینی کمتر به کار رفته و ریشه در مفهوم حل مساله دارد (Kier & McMullen, 2018) اما ایجاد و پی گیری آگاهانه ایده‌های کارآفرینانه که ظرفیت تجاری سازی را داشته باشند، نقش اساسی و اجتناب ناپذیری در فرایند کارآفرینی ایفا می‌کند (Tang et al., 2012; Vogel, 2017). وگل (2017) ایده کسب و کار مخاطره‌آمیز را "بازنمایی ذهنی ناقص و ابتدایی از مفهوم کسب و کار مخاطره‌آمیز بالقوه آتی" تعریف می‌کند.

ایده‌پردازی کارآفرینانه به "ارائه برداشت‌های ذهنی کارآفرینان حاوی و حامل کالاها و محصولات جدید، خدمات جدید و حتی تحولات و جنبش‌های اجتماعی جدید بر اساس الهام گفته می‌شود" که با شکل گیری و تقویت دو مؤلفه کلیدی شامل :" توجه مستمر و قصد" آشکار و عملی می‌شوند (Bird, 1988).

در حالت کلی، تسهیل‌گری را می‌توان "آسان کردن امور و رفع موانع و چالش‌های پیش روی یک امر" دانست (Franklin et al., 2013; Raelin, 2006). این عمل ممکن است توسط فرد خاصی به نام تسهیل‌گر (در سطح تحلیل فردی) و یا یک ساختار و فرایند (در سطح تحلیل فرآیندی) انجام شود. فرد تسهیل‌گر "یک انسان خود تأمل و فرایند محور است که دانش و مهارت انسانی، فنی و فرآیندی به همراه تجربه‌های متنوع دارد تا به گروه‌هایی از مردم در جهت نیل به اهداف شان کمک کند" (Hogan, 2005). در قالب یک فرایند، مجموعه ای از اقدامات در راستای ساده سازی می‌تواند به عنوان سیستم تسهیل‌گری شناخته شود.

پژوهشگران مختلف در مورد تسهیل ایده‌پردازی به عنوان یک فرایند ذهنی، نظرات متفاوت و در مواردی متناقض دارند.  برخی بر این باورند که تغییر در توانمندی‌های ذاتی و ویژگی‌های شخصیتی چندان ممکن نیست اما برخی بر این باور هستند که ایده‌پردازی یک قابلیت ذاتی نیست و تلاش‌های آگاهانه فرد، نظم و آمادگی بالای او بر آن اثرگذار است (de Miranda et al., 2009) و برخی به ارائه راهکارهایی برای تسهیل این فرایند پرداخته اند. آمابیل (1983) اشاره می‌کند که  مهارت‌های شناختی در طولانی مدت قابل توسعه هستند و این اتفاق با تغییر در ابعادی از محیط اجتماعی که موثر بر ایده‌پردازی است با سرعت بیشتری امکان پذیر است و می‌توان آثار توسعه خلاقیت را به سرعت مشاهده نمود.

با استناد به نظریه ژن نوآوران دایر[iii] و همکاران (Dyer et al., 2019)، ایده‌پردازی در تعامل ابعاد شناختی و رفتاری فرد رخ می‌دهد و تسهیل آن به عنوان یک رفتار، امکانپذیر است. در پژوهش ها، روش های متعددی برای این کار معرفی شده است. راسموسن و سورهیم[iv] (2006)، راوچ و هالسینک[v] (2015) ، کالومبلی[vi] (2022) و سینسرا[vii] (2018) و رَوی[viii] (2022) از طریق آموزش و یادگیری از تجربه و اجتماع، آدت[ix] (2012) و کوتزانووا[x] (2009) با استفاده از مربی گری، احسن[xi] (2018) با مرشدی، یلنیک[xii] (2012) با در اختیار گذاشتن اطلاعات متنوع، این رویکرد را تایید می‌کنند.بندورا (1999) بر این باور است که یادگیری در محیط غنی، با تقویت توانمندی‌های شناختی و توسعه رفتار رخ می‌دهد. به بیان دیگر، تقویت رفتار مورد انتظار، همزمان با رشد مهارت‌های شناختی و در بستر محیط مناسب ممکن است. از آنجا که هدف پژوهش حاضر شناسایی روش‌های توسعه فرد در زمینه مهارت ایده‌پردازی است، نظریه یادگیری شناختی اجتماعی[xiii] بندورا[xiv] که پشتوانه یادگیری عملی است می‌تواند چارچوب تئوریک مدل پیشنهادی باشد. تمرکز این پژوهش بر شناسایی روش‌های شناختی و رفتاری است.

پیشتر وگل(2017) در یک پژوهش مروری، چارچوب مفهومی ‌برای سیر تکامل ایده تا فرصت در کسب و کارهای مخاطره آمیز را پیشنهاد داده‌است. یافته‌ها (مدل‌ها و مفاهیم) و طرح تحقیق و تکنیک‌های ارزیابی پژوهش‌های پیشین، محورهای مورد بررسی او بوده اند. اندرسِن(2014) نیز موضوع نوآوری و خلاقیت در سازمان‌ها را مورد بررسی قرار داده است. او به دنبال یک تعریف جامع بود و عوامل مطرح در هر سطح تحلیل و روش‌های ارزیابی آنها را شناسایی کرده بود. پژوهش حاضر با توجه به اینکه قصد ترکیب یافته‌های پژوهش های پیشین را دارد از این دو پژوهش الگو گرفته است.

در ادامه، پس از تبیین روش تحقیق مورد استفاده، نتیجه ترکیب پژوهش‌های پیشین در قالب چارچوب شناختی-رفتاری تسهیل ایده‌پردازی تشریح شده است.

روش تحقیق

روش‌های متعددی برای مرور نظام مند[xv] متون و پژوهش‌های پیشین وجود دارد. شیائو[xvi] (2019) هشت مرحله را میان آنها مشترک می شمارد که پژوهش حاضر مطابق آن به مرور پرداخته است.

1- فرمول بندی مساله: پژوهش حاضر در پی شناسایی روش‌های تسهیل‌گری ایده‌پردازی بر اساس پژوهش‌های پیشین است. به بیان دیگر به این سوال پاسخ می‌دهد که "چه روش‌های مداخله ای می‌تواند منجر به تسهیل ایده‌پردازی گردد؟"

2- تعریف و اعتبار‌بخشی پروتکل جستجو: جهت بررسی نظام‌مند پیشینه پژوهشی تسهیل ایده‌پردازی کارآفرینانه، بانک اینترنتی نشریات اینترنتی Scopus که مقالاتی با درجه اعتبار بالا را نمایه می‌کند، انتخاب و منطق جستجو به شرح زیر تعیین شده است:

ارتباط مقاله با ایده‌پردازی کارآفرینانه: ایده مفهومی ‌است که در حوزه‌های مختلف دانش به کار رفته است؛ لذا به جهت اطمینان از قرار گرفتن پژوهش‌های انتخابی در حوزه کارآفرینی، شرط وجود واژه کارآفرینی در "عنوان، چکیده و کلمات کلیدی" تعریف شد. از آنجا که محوریت پژوهش بر روی ایده‌پردازی و نه دیگر مراحل کارآفرینی است، شرط قرار گرفتن واژه‌های ایده و یا خلاقیت[xvii] در عنوان تعیین شد.

ارتباط مقاله با تسهیل‌گری : در جستجوی اولیه با واژه تسهیل‌گری (Facilitation) در زمینه ایده‌پردازی کارآفرینانه، نتیجه قابل قبولی حاصل نشد. در نتیجه با استناد به کتاب " Understanding facilitation: Theory and principle" نوشته کریستین هوگن[xviii] (2005) به عنوان یک مرجع معتبر در حوزه تسهیل‌گری،  کلمات مترادف تسهیل‌گری برای جستجو در عنوان، چکیده و کلمات کلیدی استفاده شدند:

کمک (Aid)، تقویت (boost)، تسریع (catalyze)، تغییر (changing)، مربی گری (coaching)، مشورتconculting))، مشاوره (counseling)، قدرت دادن empowering))، توانمندسازی (enabling)، تشویق (encouraging)، انرژی دادن (energizing)، تسهیل (Facilitating)، پرورش (fostering)  ، کمک (helping)، مداخله (intervening)، مرشدی (mentoring)، تعدیل (moderating)، برانگیختن (motivating)، ترویج (promoting)، تحریک (provocateur)، حمایت (support)، آموزش (teaching)، تعلیم (training)، تحریک (triggering )

طبق تعریف مساله، مقالات منتخب باید هر سه شرط را داشته باشند، پس از منطق AND چنانچه در عبارت جستجو مشاهده می شود استفاده شده است.

TITLE (idea* OR creativity) AND TITLE-ABS-KEY (entrepreneur*) AND TITLE-ABS-KEY (facilitat*)[xix]

3- جستجوی ادبیات (مرور عناوین)، 4- غربال گری نتایج (مرور چکیده)، 5- ارزیابی کیفیت (مرور کل متن):

نتیجه جستجو در پایگاه داده 788 مقاله که با بررسی عناوین مقالات 300 مقاله نا‌مرتبط تشخیص داده شدند. سپس با مطالعه چکیده 488 مورد باقیمانده، 111 مقاله مرتبط با موضوع شناسایی شدند. در نهایت جهت حفظ اعتبار، با حذف مقالات کنفرانسی، 61 مقاله ژورنالی جهت بررسی انتخاب شدند. در مرحله نهایی، متن مقالات مورد مطالعه قرار گرفتند و 27 مقاله کاملا مرتبط باقی ماندند.

پژوهشگران با رفت و برگشت در منابع مورد استناد پژوهش‌های منتخب، 15 مقاله معتبر اثرگذار در حوزه تسهیل ایده‌پردازی را به این مجموعه اضافه نمودند تا غنای بیشتر به محتوای مرور ببخشند. نهایتا 42 مقاله به عنوان مقالات منتخب برای تحلیل و ترکیب مورد بررسی قرار گرفتند. فرایند غربال‌گری در شکل زیر نمایش داده شده است.

 

لازم به ذکر است به علت کم بودن اسناد مرتبط، محدودیتی بر دوره زمانی و همین طور متدلوژی پژوهش‌های منتخب اعمال نشد.

6- استخراج داده: دراین پژوهش ، تمرکز را بر بررسی بخش‌های چکیده، یافته‌ها و نتیجه گیری قرار دادیم و روش‌های تسهیل‌گری قابل استفاده در سطح فردی (Anderson et al., 2014) را شناسایی کرده  و بخش های منتخب را با استفاده از نرم افزار اطلس تی[xx] تحلیل نمودیم.

7- تحلیل و ترکیب داده: با توجه به حجم بالای داده، از روش تحلیل مضمون مبتنی بر الگو[xxi] برای مرور پژوهش‌ها استفاده شد. مرور مبتنی بر الگو، نوعی تحلیل مضمون است با این تفاوت که در تحلیل مضمون ابتدا کل داده‌ها کد‌گذاری باز می‌شوند و سپس کد‌گذاری محوری آغاز می‌شود. اما در تحلیل مبتنی بر الگو بخشی از داده‌ها تحلیل می‌شوند تا مقولات اصلی و فرعی شناسایی شوند و به عنوان الگو برای ادامه تحلیل و کد‌گذاری مورد استفاده قرار گیرند (Saunders et al., 2016, p. 587).

در پژوهش حاضر تحلیل مضمون طی شش مرحله پیشنهادی کلارک و براون (2006) به صورت رفت و برگشتی میان تمام مراحل انجام شد.

(1) آشنایی اولیه با داده در مرور چکیده که برای انتخاب اسناد انجام شد و بخش‌های یافته‌ها و نتیجه گیری به عنوان داده اولیه مطالعه شدند.

(2) مطابق روش کدگذاری مبتنی بر الگو، ابتدا چهار سند جهت تحلیل اولیه و شکل گیری الگوی تحلیل انتخاب شدند. این اسناد بر اساس H-index ژورنال منتشر کننده انتخاب شدند و همگی امتیاز بالای 170 داشتند. پس از کد‌گذاری اولیه گزاره‌های نوشتاری این اسناد و شکل گیری یک الگوی اولیه، 11 سند دیگر که امتیاز بالای 50 داشتند مورد کدگذاری اولیه قرار گرفتند و سپس بقیه اسناد به مجموعه اسناد اضافه و کدگذاری شدند. کدگذاری باز بصورت In Vivo انجام شد، زیرا واژه‌های به کار برده شده توسط پژوهشگر در ژورنال های معتبر، قابل استناد فرض می‌شوند. مجموعا 118 گزاره نوشتاری از متن 42 مقاله شناسایی شدند.

(3) جستجو برای مقولات فرعی از طریق ادغام، ترکیب و دسته بندی معنایی کدهای باز انجام شد. در نهایت 72 کد باز (روش تسهیل) شکل گرفت که در چارچوب39 مقوله فرعی دسته بندی شدند. (4) با مرور و اصلاح رفت و برگشتی بر روی مقولات فرعی، هفت مقوله اصلی تعریف شدند. (5) برای هر یک از مقولات فرعی و اصلی، معنایی در نظر گرفته شد و بر اساس منطق تئوری یادگیری شناختی اجتماعی بندورا در یک طیف شناختی – رفتاری جایگاه خود را پیدا کردند. (6) نتیجه این کدگذاری در  به صورت سلسله مراتبی از گزاره‌ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی گزارش شده است.

جهت افزایش اعتبار توصیفی، تفسیری، نظری و عملی، تیمی ‌از متخصصین کارآفرینی با تمرکز بر تسهیل‌گری و ایده‌پردازی اجرای پژوهش را بر عهده گرفتند و تعریف مضامین با توافق ایشان اجرا شد. جستجو در پایگاه داده اسکوپس انجام شد تا جامعیت جستجو را در عین اعتبار پژوهش‌ها تامین کند. ضمنا تمامی ‌مراحل پژوهش مستند سازی شدند.

8- گزارش نتایج : خروجی این مرور بر اساس دسته بندی انواع پژوهش‌های مروری توسط توراکو (2016, p. 14) ، یک دسته بندی جدید از مفاهیم دیگر پژوهش‌ها ‌خواهد بود که در برگیرنده مجموعه روش‌هایی است که ممکن است موجب تسهیل ایده‌پردازی باشند. تبیین این طیف در بخش بحث و نتیجه‌گیری ارائه شده است.

یافته‌ها

پژوهش حاضر به دنبال شناسایی روش‌های تسهیل ایده‌پردازی بوده است و روش را چگونگی انجام فعل در نظر گرفته است. لذا هر آنچه به عنوان عامل یا روش تسهیل در بخش یافته‌های اسناد منتخب مطرح شده بود گردآوری و سپس براساس وجوه مشابهت و هم آفرینی در معنا، مقوله بندی شدند و هفت مقوله اصلی را شکل دادند. در نهایت، بر اساس منطق شناختی رفتاری، طیفی از روش‌ها شکل گرفت.در ادامه، روش های شناسایی شده، به ترتیب جایگاه نهایی خود در طیف و ذیل مقولات شکل گرفته معرفی می‌شوند.

روش‌های شناختی

شناخت به رویدادهای ذهنی مانند افکار، باورها، انتظارات و خود‌پنداره بر می‌گردد (Reeve, 2014) و بر اساس روانشناسی شناختی، کنش تحت تاثیر ابعاد شناختی است. در این رویکرد، هدف این است که با ایجاد تحول در ابعاد شناختی فرد، تغییراتی در رفتار او ایجاد شود (Bandura, 1999, p. 7).

طبق نظریه آرنولد[xxii] (Arnold, 1960)، ایجاد باور، قضاوت و احساس مثبت در فرد، کنش او را شکل می‌دهد؛ زیرا تغییر رفتار، از انگیزه‌های بیرونی و درونی فرد نشات می‌گیرد و این انگیزه‌های درونی و بیرونی فرد هم ناشی از قضاوت‌های شناختی و عواطف اوست (Reeve, 2014).

در زمینه ایده‌پردازی، روش‌هایی که توانمندی‌های شناختی را پرورش می‌دهند، به توسعه ظرفیت‌های فکری (Radovic-Markovic, 2013) و ایجاد باور، قضاوت و احساس مثبت در فرد (Reeve, 2014) کمک می‌کنند. برخی از روش‌های شناختی، علاوه بر آموختن ابعاد مختلف کارآفرینی، باور به ظرفیت‌های خلاقانه آن‌ها را هم تقویت می‌کنند (Gundry & Kickul, 1996).

تفکیک روش‌های شناختی و رفتاری چندان امکان پذیر نیست و در بسیاری از موارد این دو در هم آمیخته اند اما روش‌های زیر به عنوان روش‌های صرفا شناختی تعریف شده اند:

تحریک ذهن

پژوهشگران، در حوزه عمل تکنیک‌های متعددی را برای تقویت مهارت ایده‌پردازی به کار می‌گیرند. تکنیک‌هایی که در پژوهش‌های مورد بررسی ذکر شده بودند در جدول 1 معرفی شده اند.

جدول 1 - تعریف تکنیک های تحریک ذهن

 

تکنیک

تعریف

1

نقشه ذهنی

 

با نوشتن کلمات کلیدی مساله آغاز می‌شود و با برقراری ارتباط میان این کلمات با ایده‌ها و کلمات دیگر ادامه می‌یابد.

2

طوفان فکری و اتاق فکر

(ایده‌پردازی بی فکرانه)

افراد با هدف بالا بردن کیفیت و کمیت ایده‌ها، آزادانه و بدون ترس از انتقاد، تخیلات خود را طرح می‌کنند و دیگران هم بر آن می‌افزایند. این فرایند در سه مرحله فهم مساله، ایده‌پردازی و برنامه ریزی برای عمل رخ می‌دهد.

 طوفان فکری فردی: ذهن خود را باز می‌گذارد تا هر تعدادی که می‌تواند ایده تولید کند.

3

تفکر عرضی یا جانبی

برای یک مساله راهکارهای غیر مرتبط جستجو می‌شود. یعنی ویژگی‌های یک ایده را با مفاهیم غیر مرتبط پیوند می‌زنند.

4

برقراری آزادانه روابط[xxiii]

 این روش با ایجاد رویکرد کاملا متفاوت به یک مساله راه حل‌های جدید تعریف می‌کند. با تفکیک اجزاء مساله آغاز می‌شود. سپس به برقراری انواع ارتباط میان این اجزا، تحلیل و مدل سازی همه روابط ممکن می‌پردازد و نهایتا ایده‌های جدید از مدل روابط شکل می‌گیرند

5

تفکر استعاره ای

ایجاد ارتباط میان مساله با یک سیستم غیر مرتبط و توصیف مساله در آن سیستم

6

بازی وار سازی[xxiv]

استفاده از تفکر و رفتار بازی گونه برای حل مسائل. در مواردی که انگیزه و ترغیب، تصمیم گیری معنادار ، الگوریتم پذیر بودن رفتار، مطلوب و حل تضاد مورد نظر باشد قابل استفاده است. می‌توان از این روش برای انتخاب میان ایده‌ها و همین طور ایجاد انگیزه برای یافتن ایده‌ها کمک گرفت.

7

ایفای نقش

به هر فرد یک طرز فکر اختصاص داده می‌شود و بر آن اساس با مساله روبرو می‌شوند.

8

وک پک[xxv] خلاقیت

مجموعه کارت‌هایی مملو از جملات و پیشنهادهای عجیب و غریب جهت تحریک فعالانه ذهن. روش‌های این چنینی در ذهن زاویه‌هایی[xxvi] ایجاد می‌کنند (ذهن را بر هم می‌زند) تا طور دیگری به موضوعات بیندیشد.

9

تحریک کلامی

استفاده از  ساختارهای زبانی برای فعال سازی ذهن

تحریک تفکر واگرا با استفاده از کلمات مترادف

طرح کلمات متضاد جهت شکستن الگوهای ذهنی

شناسایی الگوهای رایج، به چالش کشیدن آنها و طراحی الگوهای جایگزین

10

تحریک تصویری[xxvii]

استفاده از تصاویر نا مرتبط به موضوع، جهت تحریک ذهن و شکل گیری ایده‌های جدید

11

طوفان فکری معکوس

به عنوان مکملی برای دیگر روش‌های محرک ایده‌پردازی به کار برده می‌شود و شرکت کنندگان، اشکالات ایده را مطرح می‌کنند.

12

تصویر سازی

استفاده از تخته و نرم افزارهای گرافیکی، نقاشی کردن و کلاژ جهت افزایش کمیت و کیفیت ایده‌ها و همین طور ایجاد انگیزه برای فرد یا تیم.

13

شبیه سازی کامپیوتری

 موقعیت‌های حقیقی در برابر افراد تصویر می‌شوند تا بتوانند حل مساله و تصمیم گیری را تجربه کنند.

14

بازی

( تخته ای و ویدئویی)

بازی‌ها به فعال سازی مهارت ایده‌پردازی و ارائه ایده‌های بی فکرانه متعدد کمک می‌کنند، مانند اتاق فکر ( Think Tank ) و همین طور بازی C.R.E.A.T..E.

در ارزیابی مهارت‌های کارآفرینانه هم از بازی‌های تخته ای می‌توان بهره برد.

15

روش گوردون

کارآفرین با افرادی که نسبت به اصل مساله آگاه نیستند مصاحبه می‌کند. او اطلاعاتی در مورد مساله به افراد می‌دهد و ایده‌های آنها را گردآوری می‌کند. نهایتا آنها را تحلیل کرده و مفهوم جدیدی را شکل می‌دهد

16

چک لیست

کارآفرین فرمی ‌از سوالات تهیه می‌کند که افراد را به سوی ایده‌پردازی سوق می‌دهد.

17

روش علمی

شامل تعریف و تحلیل مساله، گردآوری داده و تحلیل آنها و انتخاب بهترین ایده است.

18

تحلیل پارامترها

ابعاد مساله و متغیرهای آن شناسایی و ارزش گذاری می‌شوند و سپس یک ترکیب خلاقانه از آنها شکل می‌گیرد.

 

شرح تکنیک های تحریک ذهن برگرفته از پژوهش های زیر هستند :

 (Gundry & Kickul, 1996; Kumar & Raghavendran, 2015; Luoto, 2009; Pettersen et al., 2019; Radovic-Markovic, 2013; Siemon & Robra-Bissantz, 2018; Vogel, 2017)

آموزش

اندیشمندان بر این امر توافق دارند که استراتژی‌های مبتنی بر عمل و تجربه، برای آموزش کارآفرینی و ایده‌پردازی مناسب تر هستند (Rasmussen & Sørheim, 2006). دانشگاه‌ها و مراکز آموزش کسب و کار، در کنار برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌ها از روش‌هایی چون سخنرانی افراد متخصص، برگزاری کلاس‌های تعاملی، تمرینات ایفای نقش، شبیه سازی کسب و کار، تمرینات چند رسانه ای، حل مسائل واقعی و حتی آموزش مجازی استفاده می‌کنند (Cooper et al., 2004; Gafar et al., 2013; Karlusch et al., 2018; Radovic-Markovic, 2013; Tang et al., 2012).

از سوی دیگر یادگیری از تجربه دیگران یا مکانیسم الگوی نقش در بسیاری از پژوهش‌ها به عنوان عامل موثر بر ایده‌پردازی افراد شناسایی و به عنوان یکی از چهار مهارت اصلی نوآوران معرفی شده است (Dyer et al., 2019; Rasmussen & Sørheim, 2006). حضور افراد موفق به عنوان منتور، مورد کاوی کارآفرین مهمان[xxviii]یا مطالعه زندگی نامه، بازدید از شرکت‌های نوآور، مشاهده فیلم و امثال آن (Gafar et al., 2013; Kramer, 1991; Radovic-Markovic, 2013)، ذهنیت فرد را تغییر می‌دهد و می تواند منجر به یادگیری مشاهده ای[xxix] ‌شود. به لحاظ نظری، این مکانیسم از زاویه نظریه خود تنظیمی ‌بندورا، قابل تحلیل است. بدین معنا که فرد جهت هماهنگی با نمونه‌های مشاهده شده، به توسعه خویش می‌پردازد (Ahsan et al., 2018).

مطالعه زندگی افراد نوآور، نشان داده است که سرگرمی‌جانبی مانند نقاشی و موسیقی، سازه‌های دستی مانند کار با چوب / فلز / مکانیک و الکترونیک و همین طور ادبیات بر تقویت ظرفیت خلاقیت فرد موثر است. این فعالیت‌ها از آنجا که تجسم فضایی و ارتباط دست و چشم، مهارت کار با دست، مدل سازی و تفسیر آن، حساسیت هنری و زیبایی شناختی را فعال می‌کنند بر موفقیت اثرگذار هستند (Dewi & Mashami, 2019; Gangi, 2018; Root-Bernstein, 2015).

روش‌های شناختی رفتاری

در بیشتر روش‌ها، ابعاد شناختی و رفتاری بطور همزمان مورد هدف قرار می‌گیرند، لذا در اینجا نیز دسته ای از روش ها به عنوان ترکیبی از شناختی و رفتاری تعریف شد:

شبکه سازی

ارتباط ایده با شبکه اجتماعی، بصورت یک چرخه است؛ بدین معنا که یافتن ایده منجر به ارتباطات جدید می‌شود که خود مبدا جستجوی ایده‌های جدیدتر است (Tang et al., 2012). از طرف دیگر، شبکه اجتماعی فرد، زمینه ای برای تبادل اطلاعات نامتقارن و شکل گیری ایده است (Wu, 2004). به بیان دیگر سرمایه اجتماعی موجب شکل گیری سرمایه فکری می‌شود که در مرحله ایده‌پردازی به شدت مورد نیاز است (Nahapiet & Ghoshal, 1998). البته  دانشمندان تنوع شبکه را نیز با اهمیت می‌دانند و ترکیبی از انواع شبکه (قوی و ضعیف) را به عنوان منبع مورد استفاده کارآفرینان ذکر می‌کنند (Ruef, 2002).

شبکه اجتماعی با استفاده از مکانیسم‌های "الگوی نقش"، "آگاهی بخشی" و "یادگیری تعاملی" می‌تواند منجر به تسهیل ایده‌پردازی شود. الگوی نقش با مشاهده یک الگو آغاز می‌شود، سپس بازیابی و ترجمه آن برای موقعیت جدید منجر به شکل گیری انگیزه اقدام می‌گردد (Harinie et al., 2017). ارتباط با کارآفرینان و هم افزائی تیمی، منجر به شکل گیری دانش و آگاهی از اطلاعات بازار می‌شود (Wu, 2004). در یادگیری تعاملی[xxx]و گروهی هم، اعضای تیم به کارگیری خلاقانه دانش در پروژه‌های حقیقی را تجربه می‌کنند (Karlusch et al., 2018) که البته نیازمند مربیان و مدرسانی است که خلاقانه رفتار کنند (Dewi & Mashami, 2019).

رابطه تسهیل‌گری

در ادبیات ایده‌پردازی، مرحله ای تعریف شده است که طی آن ایده پرداز افکار خود را در قالب ایده با دیگران به اشتراک[xxxi] می‌گذارد. ارتباط با فرد تسهیل‌گر (facilitator) یا توانمندساز (enabler) که می‌تواند فردی خلاق در نقش راهنما، مشاور، مربی[xxxii] یا منتور باشد، با فراهم آوردن محیطی راحت و لذت بخش برای یادگیری موجب توسعه مهارت‌های افراد از جمله ایده‌پردازی شود (Dewi & Mashami, 2019).

مرشدی (منتورینگ) و مربی گری (کوچینگ) دارای مکانیسم‌های متعددی از جمله گفتگوی تاملی[xxxiii]، پرسش گری موثر[xxxiv]، گوش کردن موثر، داستان سرایی، الگوی نقش، آگاهی بخشی، ایجاد انگیزه و بازخورد هستند (Lester et al., 2011; Passmore & Sinclair, 2020). این نوع از رابطه، در کارآفرینی که یک حوزه عملیاتی است بسیار کاربرد دارد (Rasmussen & Sørheim, 2006). در رابطه مرشدی، ایده پرداز با اطمینان از اینکه مورد قضاوت قرار نمی‌گیرد، می‌تواند ایده‌های خلاقانه خود را ارائه و چکش کاری کند؛ از این روست که مرشدی محرک ایده‌پردازی به حساب می‌آید (Whitmore, 2009, p. 157).

روش‌های رفتاری

در سه گانه بندورا آنچه از سوی محیط بر روی رفتار عاملانه فرد اثر بگذارد تسهیل‌گری رفتاری فرض می‌شود (Bandura, 1999). روش‌های متعددی که بازخوردی از محیط نسبت به رفتار یک کنش گر ارائه می‌دهند و احتمالا موجب تغییر رفتار او می‌شوند در ادامه معرفی می‌شوند.

به چالش کشیدن مهارت ایده‌پردازی

ارائه ایده و دریافت بازخورد از مشتریان حقیقی، سرمایه گذاران، کارآفرینان و متخصصین می‌تواند در بهبود ایده‌ها و تقویت مهارت ایده‌پردازی نقش موثری ایفا کند (Karlusch et al., 2018). سازمان‌ها با برگزاری مسابقه‌های[xxxv] ایده‌پردازی و ایجاد چالش[xxxvi] به جذب ایده‌ها و افراد ایده پرداز می‌پردازند (Ende et al., 2015). مراکز آموزشی نیز برای تقویت مهارت ایده‌پردازی دانشجویان، مسابقه[xxxvii]‌های ایده‌پردازی و یا بازارهای ایده[xxxviii] را برگزار می‌کنند (Eggers et al., 2017; Rasmussen & Sørheim, 2006).

حمایت از تجربه عملی

در حوزه کارآفرینی هیچ روشی مانند یادگیری از عمل و تجربه نیست (Kramer, 1991). در این رویکرد، یاد‌گیرنده دانش خود را در تعامل با محیط پیرامونی و در یک فرایند عملیاتی شکل می‌دهد (Küttim et al., 2011; Luoto, 2009) و با تامل درآن تجربه، یادگیری عمیق تر و ماندگار تر شکل می‌گیرد (Kolb & Kolb, 2005). از این رو در بسیاری از دانشگاه‌ها و سازمان‌ها ، زمینه یادگیری تجربی در کنار دوره‌های آموزشی نیز فراهم شده است.

برخی از پژوهشگران بر این باورند که بر اساس اصول روانشناسی، محیط فیزیکی می‌تواند به فعالیت ذهن کمک کند. استفاده از رنگ‌ها (Luoto, 2009)، موسیقی (Gundry & Kickul, 1996; Luoto, 2009) با در نظر گرفتن تنوع (Kumar & Raghavendran, 2015)، می‌تواند یک محیط جذاب (Kumar & Raghavendran, 2015) را شکل دهد. همچنین حضور در فضای تعاملی (Franco et al., 2018) و یاد‌گیرنده (Suacamram, 2019) می‌تواند تقویت کننده ایده‌پردازی را شکل دهند. دسترسی به اطلاعات متنوع (Gielnik et al., 2012; kandol, 2002; Wu, 2004) و آشنایی با ایده دیگران (Vogel, 2017) موجب شکل گیری ایده‌های متنوع در ذهن افراد می‌گردد.

انجام پروژه و تحقیق

تمایل به راه اندازی کسب و کار و ایده‌پردازی، نیاز به آماده سازی فردی دارد و آگاهی از تکنولوژی‌های روز و کسب و کارهای پایدار به فرد کمک می کند (Karlusch et al., 2018). انجام پروژه‌های درون بنگاهی (Gafar et al., 2013)، پروژه‌های فردی و همین طور تحقیق در زمینه‌های مرتبط، خصوصا در کنار آموزش رسمی، می‌تواند موجب رشد مهارت ایده‌پردازی شود (Pettersen et al., 2019; Radovic-Markovic, 2013).

بحث و نتیجه گیری

مرور پژوهش‌های پیشین در حوزه تسهیل ایده‌پردازی، نشان میدهد که یافته‌ها دارای انسجام و ساختار خاصی نیستند و این مانع از هم افزایی در توسعه دانش می‌گردد. پژوهش حاضر تلاش کرده است بر پایه منطق بندورا مبتنی بر تغییر رفتار از طریق ایجاد تغییر در ابعاد شناختی و رفتاری چارچوبی یکپارچه ارائه دهد.

یافته‌های این پژوهش حاوی مجموعه‌ای از روش‌های تسهیل ایده‌پردازی است که بر اساس اشتراک معنایی در دسته‌های هفت‌گانه تقسیم شده اند. این دسته‌ها برآمده از مقوله بندی مقولات فرعی هستند. در جدول 2 با اشاره به مفاهیم و منابع هر یک از گزاره‌ها، مقولات فرعی و مقولات اصلی ارائه شده اند.

جدول 2 سلسله مراتب مقولات اصلی و فرعی برآمده از یافته های مقالات مورد بررسی

1. آموزش

شناختی

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

19

آموزش رسمی

آموزش دانشگاهی

Franco et al., 2018

Pettersen et al., 2019

Rasmussen & Sørheim, 2006

کلاس

Pettersen et al., 2020

کارگاه آموزشی

Suacamram, 2019

نقش بازی کردن (role playing)

Gafar et al., 2013

شبیه‌سازی کسب و کار

Gafar et al., 2014

تمرینات رسانه ای

Gafar et al., 2015

آموزش مجازی

Radovic-Markovic, 2013

20

آموزش مساله محور

حل خلاقانه مسائل روزمره (مهارت‌های نرم )

Dewi & Mashami, 2019

Tang et al., 2009

حل مساله تعریف‌شده با داده‌های کم

Radovic-Markovic, 2013

21

سخنرانی متخصصین

سخنرانی

Karlusch et al., 2018

Gafar et al., 2013

kramer, 1991

22

مشاهده و بازدید

مشاهده /بازدید استارت آپ‌ها و شرکت‌های نوآور

Chalmers et al., 2019

kramer, 1991

سفر آموزشی

Suacamram, 2019

23

مطالعه تجربه دیگران

مورد کاوی کارآفرینان

Suacamram, 2019

Gafar et al., 2013

kramer, 1991

مطالعه بیوگرافی

kramer, 1991

24

هنرهای تجسمی

کار با دست

Root-Bernstein, 2015

تولید آثار هنری

Root-Bernstein, 2015

تولید محصولات قابل رویت

Dewi & Mashami, 2019

یادگیری موسیقی

Gangi, 2018

2. تحریک ذهن

شناختی

 

در جدول 1 با جزئیات معرفی شده است

3. ارتباط با تسهیل‌گر

شناختی - رفتاری

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

25

راهنمایی استاد

فرد خلاقی که توانمندی‌های افراد را شناسایی می‌کند و آنها را در جهت تعیین شده راهنمایی می‌کند

Dewi & Mashami, 2019

26

مربی گری (کوچینگ)

برنامه کوچینگ در انکوباتور

Audet, 2012

کوچینگ سازمانی (افراد محوری سازمان به عنوان کوچ)

Munro, 2017

27

مرشدی (منتورینگ)

منتورینگ برای رهبران

Lester et al., 2011

منتورینگ برای دانشجویان (توسط افراد داوطلب - آشنایی با تجارب به روز)

Ahsan et al., 2018

Rasmussen & Sørheim, 2006

Pettersen et al., 2019

منتورینگ برای کارآفرینان نوظهور

St-Jean & Tremblay, 2020

تحریک و ایجاد انگیزه برای راه اندازی کسب و کار

Radovic-Markovic, 2013

دعوت از کارآفرینان برای کمک به پیشبرد فرایند

Rasmussen & Sørheim, 2006

4. شبکه سازی

شناختی - رفتاری

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

28

جذب حمایت

حمایت برای پیشبرد مراحل

Rhee & Leonardi, 2018

29

یادگیری تعاملی

تعامل با تیم‌های دیگر در انکوباتور

Franco et al., 2018

یادگیری تعاملی اعضای تیم ((cooperative Learning

Küttim et al., 2011

Karlusch et al., 2018

یادگیری گروهی همراه با تسهیل‌گر

Dewi & Mashami, 2019

یادگیری در تعامل با محیط و افراد صاحب تجربه

Rasmussen & Sørheim, 2006

30

عضویت انجمن‌ها

حضور در اجتماعات نوآور

de Miranda et al., 2009

31

ارتباط با افراد موفق

ارتباط با کارآفرینان موفق

Rasmussen & Sørheim, 2006

kandola, 2002

32

امکان تیم سازی

هم افزائی از طریق خلاقیت گروهی

Carmeli & Paulus, 2015

فراهم شدن فرصت تیم سازی

Kumar & Raghavendran, 2015

راه اندازی کسب و کار بصورت گروهی

Gafar et al., 2013

33

امکان تبادل دانش و اطلاعات

دسترسی به اطلاعات متنوع

Rhee & Leonardi, 2018

دسترسی به اطلاعات نامتقارن بازار

Wu, 2004

به اشتراک گذاری دانش

chalmers, 2019

Carmeli & Paulus, 2015

دسترسی به اطلاعات متنوع (آشنایی با روندهای عرضه و تقاضا)

kandola, 2002

Wu, 2004

Gielnik et al., 2012

5. به چالش کشیدن مهارت ایده‌پردازی

رفتاری

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

34

ارائه بازخورد

دریافت بازخورد از مشتریان حقیقی، سرمایه گذاران، کارآفرینان و متخصصین فناوری

Karlusch et al., 2018

35

برگزاری برنامه‌های رقابتی

رقابت‌های ایده‌پردازی در برنامه‌های تقویت کننده ایده‌پردازی دانشجویان

Eggers et al., 2017

مسابقه‌های ایده‌پردازی و ایجاد چالش توسط سازمان‌ها

Ende et al., 2015

مسابقه‌های ایده‌پردازی و یا بازارهای ایده

Rasmussen & Sørheim, 2006

حل بازی گونه مسئله

Kumar & Raghavendran, 2015

6.  انجام پروژه

رفتاری

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

36

پروژه تحقیقاتی

اجرای پروژه تحقیقاتی

Radovic-Markovic, 2013

آگاهی از تکنولوژی‌های روز و کسب و کارهای پایدار آن

Karlusch et al., 2018

37

پروژه عملی

تکالیف عملی

Pettersen et al., 2019

پروژه‌های درون بنگاهی

Gafar et al., 2013

پروژه‌های همکاری تیمی‌و صنعتی

Rasmussen & Sørheim, 2006

7. حمایت از تجربه عملی

رفتاری

مقولات فرعی

گزاره های نوشتاری

پژوهش‌های مرتبط

38

ارائه امکانات و فضای فیزیکی

محل فیزیکی (دفتر کار)

Franco et al., 2018

Rasmussen & Sørheim, 2006

امکانات

Franco et al., 2019

حمایت مالی

Franco et al., 2020

استفاده متناسب از موسیقی

Luoto, 2009

Gundry & Kickul, 1996

39

ترغیب محیطی

محیط متنوع

Luoto, 2009

Kumar & Raghavendran, 2015

محیط جذاب

Kumar & Raghavendran, 2015

محیط انگیزه بخش

kandola, 2002

T. M. Amabile, 1997

محیط مهیج

Ende et al., 2015

محیط شاداب

de Miranda et al., 2009

محیط دوستانه

Kumar & Raghavendran, 2015

محیط حامی

Ende et al., 2015

محیط محترمانه

kandola, 2002

محیط تعاملی

Franco et al., 2018

محیط یادگیرنده و متناسب

Suacamram, 2019

حافظ مالکیت معنوی ایده

Rasmussen & Sørheim, 2006

پذیرای چالش

kandola, 2002

رهبری کارآفرینانه

Cai et al., 2019

مدیر تسهیل‌گر

Carmeli & Paulus, 2015

 

Wu, 2004

Gielnik et al., 2012

 

این روش‌ها، در طیفی از شناختی تا رفتاری در  منظم شده‌اند. این چارچوب با تعریف منتخب پژوهشگران شکل گرفته و ممکن است با اتخاذ تعاریف دیگر و یا رویکردهای دیگر چارچوب‌های جایگزین و یا مکمل تعریف شوند. برای مثال بررسی بعد محیطی می‌تواند این چارچوب را تکمیل کند.

پر واضح است که بدون ترکیب ابعاد شناختی و رفتاری، یادگیری کامل ایده‌پردازی رخ نخواهد داد (Radovic-Markovic, 2013) و لازم است سیستم‌های تسهیل ایده‌پردازی که بر مبانی این روش‌ها شکل می‌گیرند ترکیبی از روش‌ها را در کنار یکدیگر قرار دهند.

شکل 1 روش‌های تسهیل ایده‌پردازی کارآفرینانه در طیفی از شناختی تا رفتاری

بر اساس مروری که انجام شد، پژوهش‌هایی که به بعد ایده‌پردازی و تقویت مهارت ایده‌پردازی توجه داشته‌اند اکثرا در حوزه نوآوری سازمانی و یا کارآفرینی دانشگاهی متمرکز بوده اند و شتاب‌دهنده‌ها و انواع دیگر تسهیل‌گر‌ها، ایده را به عنوان ورودی سیستم فرض کرده اند. به نظر می‌رسد سازمان‌ها به توسعه مهارت ایده‌پردازی در سرمایه‌های انسانی موجود اهمیت ویژه ای می‌دهند تا در بازار رقابتی بتوانند نوآوری‌های ویژه ای عرضه کنند و بقاء سازمان را تضمین کنند. از سوی دیگر دانشکده‌هایی با زمینه کسب و کار، مهندسی و هنر به مهارت ایده‌پردازی توجه خاصی دارند تا زمینه اشتغال دانشجویان را فراهم آورند و کاربردی سازی دانش را به عنوان یکی از ماموریت‌های خود انجام دهند.

مراکز تقویت کننده ایده‌پردازی، اکثرا در قالب برنامه‌های آموزشی به انجام این کار مبادرت می‌کنند و به وضوح یادگیری حین عمل و یادگیری از تجارب دیگران نقش پررنگی در این برنامه ها دارند. در پژوهش‌های پیشین شبیه سازی کسب و کار، بررسی موارد واقعی، نقش بازی کردن، پروژه تیمی، تمرینات چند رسانه ای همگی موثرتر از سخنرانی‌های نظری شناسایی شده اند (Gafar et al., 2013).

 در سیستم‌های به‌روز از عناصری مانند مرشدی (منتورشیپ) و مشاوره نیز بهره می‌برند. در این میان بهره گیری از مربی گری (کوچینگ) کمتر از دیگر انواع تسهیل‌گری بوده است و عموما تاکید بر دریافت اطلاعات به جای فعال سازی ذهن بوده است.

پیشنهادات برای پژوهش های آتی

با ترکیب روش هایی که طی این پژوهش شناسایی شده اند می‌توان چارچوب‌هایی به تناسب شرایط و زمینه طراحی نمود و البته آزمون ترکیب آنها و یا هر یک از ابعاد بصورت جداگانه می‌تواند دانش پیشین را مستحکم کند. می‌توان یافته‌های پژوهش حاضر را با اتخاذ رویکرد سیستمی ‌و با تعریف ورودی، فرایند و خروجی و تکمیل آن با شناسایی پیامدها و زمینه توسعه داد. پیشنهاد می‌شود پژوهش‌های مکمل به شناسایی دیگر ابعاد این سیستم و همین طور ارزیابی اثرگذاری هر یک بپردازند.

با توجه به اینکه در بحث ایده‌پردازی توسعه فرد با ایجاد تغییر در لایه‌های عمیق مورد نظر است، پیشنهاد می‌شود پژوهش‌هایی برای استفاده از رابطه تسهیل‌گری و خصوصا بهره گیری از مربی گری (کوچینگ) انجام گیرند.

پژوهش‌ها عموما، در زمینه ایده‌پردازی و تسهیل‌گری آن، روش‌های تحقیق تفسیرگرایانه را اتخاذ می‌کنند، و این احتمالا به این دلیل است که ایده‌پردازی بروز عملیاتی ندارد (Dimov, 2007). این پژوهش‌ها با بررسی مورد‌های عملی تسهیل‌گری کارآفرینی، نتایج را از دیدگاه افراد مطلع تحلیل کرده اند. عموما این نتایج از مصاحبه‌ها و البته مشاهده ناظر استخراج شده اند.

این تحقیق به مجموعه ای از مقالات منتشر شده از مجلات با اعتبار متوسط به بالا محدود شده است. در مورد چنین موضوعی که در سال های اخیر، بیشتر مورد توجه بسیاری از نویسندگان قرار گرفته است، مقالات ارزشمندی در کنفرانس ها و  یا مجلات با اعتبار پایین تر ارائه شده‌اند که می‌توانند اولین گام‌ها را به سمت مطالعات معتبرتر را شکل دهند. بررسی این اسناد ممکن است برای سایر محققین مفید باشد.

پی‌نوشت‌ها

  1. 1. گام‌ها، تکنیک‌ها، ارزیابی
  2. 2. Bandura Dyer
  3. Rasmussen & Sørheim 5. Rauch and Hulsink
  4. Colombelli 7.  Cincera 
  5. Ravi 9. Audet
  6. Kutzhanova 11.  Ahsan
  7. Gielnik
  8. Framework for understanding, predicting and changing human behavior
  9. Bandura 15. systematic
  10. Xiao
  11. این دو مفهوم در پژوهش‌ها با یکدیگر همپوشانی گسترده‌ای دارند
  12. Christine Hogan

19.مجموعه تمام واژه‌هایی که در لیست بالا آمده است

  1. Atlas ti. 21. Template
  2. Appraisal Theory of Emotion 23. Free association method
  3. Gamification 25. Whack Pack
  4. Mind bender 27. Visualization / Picture Stimulation
  5. Guest Speaker
  6. Learning through observation : (Catalytic Intervention(Heron, 1976))
  7. Cooperative learning 31. Elaborate
  8. coach 33. kolb, brokefield
  9. Impact question 35. Contest
  10. Challenges 37. contest
  11. Idea market

 

* دانشیار گروه توسعه، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران

**  دانشیار گروه توسعه کارآفرینی دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران

*** دانشیار گروه کسب و کار جدید، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران

**** دانشیار گروه کسب و کار جدید، دانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران، ایران

فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال هفدهم، شمارۀ 67، پاییز 1401، صفحه 74-47

 

[i] گام‌ها، تکنیک‌ها، ارزیابی

[ii] Bandura

[iii] Dyer

[iv] Rasmussen & Sørheim

[v] Rauch and Hulsink

[vi] Colombelli

[vii] Cincera

[viii] Ravi

[ix] Audet

[x] Kutzhanova

[xi] Ahsan

[xii] Gielnik

[xiii] Framework for understanding, predicting and changing human behavior

[xiv]Bandura

[xv] systematic                                                                                                                                                                                                                              

[xvi] Xiao

[xvii] این دو مفهوم در پژوهش‌ها با یکدیگر همپوشانی گسترده‌ای دارند

[xviii] Christine Hogan

[xix] مجموعه تمام واژه‌هایی که در لیست بالا آمده است

[xx] Atlas ti.

[xxi] Template

[xxii] Appraisal Theory of Emotion

[xxiii] Free association method

[xxiv] Gamification

[xxv] Whack Pack

[xxvi] Mind bender

[xxvii] Visualization / Picture Stimulation

[xxviii] Guest Speaker

[xxix] Learning through observation : (Catalytic Intervention(Heron, 1976))

[xxx] Cooperative learning

[xxxi] Elaborate

[xxxii] coach

[xxxiii] kolb, brokefield

[xxxiv] Impact question

[xxxv] Contest

[xxxvi] Challenges

[xxxvii] contest

[xxxviii] Idea market

Ahsan, M., Zheng, C., DeNoble, A., & Musteen, M. (2018). From student to entrepreneur: How mentorships and affect influence student venture launch. Journal of Small Business Management, 56(1), 76-102.
Amabile, T. M. (1983). Creativity in context: Update to the social psychology of creativity: Routledge.
Anderson, N., Potočnik, K., & Zhou, J. (2014). Innovation and creativity in organizations: A state-of-the-science review, prospective commentary, and guiding framework. Journal of Management, 40(5), 1297-1333.
Arnold, M. B. (1960). Emotion and personality.
Audet, J. (2012). Coaching the entrepreneur: features and success factors. Journal of Small Business and Enterprise Development, 19(3), 515-531. doi:10.1108/14626001211250207
Bandura, A. (1999). Social cognitive theory of personality. Handbook of personality, 2, 154-196.
Bird, B. (1988). Implementing Entrepreneurial Ideas: The Case for Intention. Academy of Management Review, 13(3), 442-453. doi:10.2307/258091
Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative Research in Psychology, 3(2), 77-101. doi:10.1191/1478088706qp063oa
Cincera, J., Biberhofer, P., Binka, B., Boman, J., Mindt, L., & Rieckmann, M. (2018). Designing a sustainability-driven entrepreneurship curriculum as a social learning process: A case study from an international knowledge alliance project. Journal of Cleaner Production, 172, 4357-4366.
Colombelli, A. P., A.; Serraino, F. A. (2022). Learning-by-Doing Approach to Entrepreneurship Education: Evidence from a Short Intensive Online International Program. Dministrative science, 12(16). doi:https://doi.org/10.3390/admsci12010016
Cooper, S., Bottomley, C., & Gordon, J. (2004). Stepping Out of the Classroom and up the Ladder of Learning:An Experiential Learning Approach to Entrepreneurship Education. Industry and Higher Education, 18(1), 11-22. doi:10.5367/000000004773040924
Davidsson, P. (2015). Entrepreneurial opportunities and the entrepreneurship nexus: A re-conceptualization. Journal of business venturing, 30(5), 674-695. doi:https://doi.org/10.1016/j.jbusvent.2015.01.002
de Miranda, P. C., Aranha, J. A. S., & Zardo, J. (2009). Creativity: People, environment and culture, the key elements in its understanding and interpretation. Science and Public Policy, 36(7), 523-535. doi:10.3152/030234209X465552
Dewi, C. A., & Mashami, R. A. (2019). The effect of chemo-entrepreneurship oriented inquiry module on improving students' creative thinking ability. Journal of Turkish Science Education, 16(2), 253-263. doi:10.12973/tused.10279a
Dimov, D. (2007). Beyond the Single-Person, Single-Insight Attribution in Understanding Entrepreneurial Opportunities. Entrepreneurship Theory and Practice, 31(5), 713-731. doi:doi:10.1111/j.1540-6520.2007.00196.x
Dyer, J., Gregersen, H., & Christensen, C. M. (2019). Innovator's DNA, Updated, with a New Preface: Mastering the Five Skills of Disruptive Innovators: Harvard Business Press.
Eesley, C., Hsu, D., & Roberts, E. (2011). Bringing entrepreneurial ideas to life. Paper presented at the Technology Management Conference (ITMC), 2011 IEEE International.
Eggers, F., Lovelace, K. J., & Kraft, F. (2017). Fostering creativity through critical thinking: The case of business start-up simulations. Creativity and Innovation Management, 26(3), 266-276. doi:10.1111/caim.12225
Ende, J., Frederiksen, L., & Prencipe, A. (2015). The Front End of Innovation: Organizing Search for Ideas. Journal of Product Innovation Management, 32(4), 482-487. doi:doi:10.1111/jpim.12213
Franco, M., Haase, H., & Correia, S. (2018). Exploring Factors in the Success of Creative Incubators: a Cultural Entrepreneurship Perspective. Journal of the Knowledge Economy, 9(1), 239-262. doi:10.1007/s13132-015-0338-4
Franklin, A. E., Boese, T., Gloe, D., Lioce, L., Decker, S., Sando, C. R., . . . Borum, J. C. (2013). Standards of Best Practice: Simulation Standard IV: Facilitation. Clinical Simulation In Nursing, 9(6), S19-S21. doi:10.1016/j.ecns.2013.04.011
Gafar, M., Kasim, R., & Martin, D. (2013). Entrepreneurial Idea Development to Business Start-Up: Teaching Methodological Approach. Journal of Research & Method in Education, 1(4), 46-55.
Gangi, J. (2018). Classical guitar study as creativity training: Potential benefits for managers and entrepreneurs. Journal of Open Innovation: Technology, Market, and Complexity, 4(4). doi:10.3390/joitmc4040045
Ghafourian, F., Mohammadi Elyasi, G., Ahmadpour Dariani, M., & Yadollahi Farsi, J. (2021). Who Talks About Entrepreneurial Ideation Facilitation? A Bibliometric analysis. Journal of the International Council for Small Business. doi:10.1080/26437015.2021.1971580
Gielnik, M. M., Frese, M., Graf, J. M., & Kampschulte, A. (2012). Creativity in the opportunity identification process and the moderating effect of diversity of information. Journal of business venturing, 27(5), 559-576. doi:https://doi.org/10.1016/j.jbusvent.2011.10.003
Gundry, L. K., & Kickul, J. R. (1996). Flights of Imagination: Fostering Creativity through Experiential Learning. Simulation & Gaming, 27(3), 334-349. doi:10.1177/1046878196273005
Harinie, L. T., Sudiro, A., Rahayu, M., & Fatchan, A. (2017). Study of the Bandura’s Social Cognitive Learning Theory for the entrepreneurship learning process. Social Sciences, 6(1), 1-6.
Heron, J. (1976). A six-category intervention analysis. British Journal of Guidance & Counselling, 4(2), 143-155. doi:10.1080/03069887608256308
Hogan, C. (2005). Understanding facilitation: Theory and principle: Kogan Page Publishers.
Hynes, B. (1996). Entrepreneurship education and training-introducing entrepreneurship into non-business disciplines. Journal of European Industrial Training, 20(8), 10-17.
kandol, B. (2002). Graduate induction training techniques: A new model for fostering creativity. Education + Training, 44(7), 308-311. doi:10.1108/00400910210756988
Karlusch, A., Sachsenhofer, W., & Reinsberger, K. (2018). Educating for the development of sustainable business models: Designing and delivering a course to foster creativity. Journal of Cleaner Production, 179, 169-179. doi:10.1016/j.jclepro.2017.12.199
Kier, A. S., & McMullen, J. S. (2018). Entrepreneurial Imaginativeness in New Venture Ideation. Academy of Management Journal, 61(6), 2265-2295. doi:10.5465/amj.2017.0395
Kolb, A. Y., & Kolb, D. A. (2005). Learning Styles and Learning Spaces: Enhancing Experiential Learning in Higher Education. Academy of Management Learning & Education, 4(2), 193-212. doi:10.5465/amle.2005.17268566
Kramer, H. E. (1991). Generating and evaluating international entrepreneurial ideas: An experiential learning approach to two critical phases of entrepreneurial education. Journal of Teaching in International Business, 2(2), 4-59. doi:10.1300/J066v02n02_05
Kumar, H., & Raghavendran, S. (2015). Gamification, the finer art: fostering creativity and employee engagement. Journal of Business Strategy, 36(6), 3-12. doi:10.1108/JBS-10-2014-0119
Küttim, M., Arvola, K., & Venesaar, U. (2011). Development of creative entrepreneurship: Opinion of managers from Estonia, Latvia, Finland and Sweden. Business: Theory and Practice, 12(4), 369-378. doi:10.3846/btp.2011.38 10.1108/00400910610705908
Kutzhanova, N., Lyons, T. S., & Lichtenstein, G. A. (2009). Skill-Based Development of Entrepreneurs and the Role of Personal and Peer Group Coaching in Enterprise Development. Economic Development Quarterly, 23(3), 193-210. doi:10.1177/0891242409336547
Lester, P. B., Hannah, S. T., Harms, P. D., Vogelgesang, G. R., & Avolio, B. J. (2011). Mentoring impact on leader efficacy development: A field experiment. Academy of Management Learning & Education, 10(3), 409-429.
Luoto, S., Hakala, H., Kautonen, T., & Lammi, M. (2009). Business idea development in entrepreneurship education: A semiotic structuration approach. Paper presented at the ICSB World Conference Proceedings.
McMullen, J. S., & Shepherd, D. A. (2006). Entrepreneurial Action And The Role Of Uncertainty In The Theory Of The Entrepreneur. Academy of Management Review, 31(1), 132-152. doi:10.5465/amr.2006.19379628
Mumford, M. D., Giorgini, V., Gibson, C., & Mecca, J. (2013). Handbook of Research on Creativity. In Creative thinking: processes, strategies and knowledge: Edward Elgar Publishing.
Nahapiet, J., & Ghoshal, S. (1998). Social Capital, Intellectual Capital, and the Organizational Advantage. Academy of Management Review, 23(2), 242-266. doi:10.5465/amr.1998.533225
Osborn, A. F. (1953). Applied imagination.
Passmore, J., & Sinclair, T. (2020). Becoming a Coach: The Essential ICF Guide: Springer International Publishing.
Perry-Smith, J. E., & Mannucci, P. V. (2014). From creativity to innovation: The social network drivers of the four phases of the idea journey. Academy of Management Review, 42(1), 53-79.
Pettersen, I. B., Åmo, B. W., van der Lingen, E., Håvåg Voldsund, K., & Johnstad Bragelien, J. (2019). Developing engineering students’ willingness and ability to perform creative tasks. Education and Training. doi:10.1108/ET-10-2018-0219
Radovic-Markovic, M. (2013). Fostering creativity, cognitive abilities and entrepreneurship behaviour through new education models. Actual Problems of Economics, 146(8), 363-372.
Raelin, J. A. (2006). The role of facilitation in praxis. Organizational Dynamics, 35(1), 83-95. doi:10.1016/j.orgdyn.2005.12.008
Rasmussen, E. A., & Sørheim, R. (2006). Action-based entrepreneurship education. Technovation, 26(2), 185-194.
Rauch, A., & Hulsink, W. (2015). Putting entrepreneurship education where the intention to act lies: An investigation into the impact of entrepreneurship education on entrepreneurial behavior. Academy of Management Learning & Education, 14(2), 187-204.
Ravi, B., David, S., Kiran, K., & Younsik, H. (2022). Community based Entrepreneurship Education: A Study of the CATET Program in Nepal. International Journal of Small Business and Entrepreneurship Research, 10(1), 15-29.
Reeve, J. (2014). Understanding motivation and emotion: John Wiley & Sons.
Rhee, L., & Leonardi, P. M. (2018). Which pathway to good ideas? An attention-based view of innovation in social networks. Strategic Management Journal, 39(4), 1188-1215. doi:doi:10.1002/smj.2755
Root-Bernstein, R. (2015). Arts and crafts as adjuncts to STEM education to foster creativity in gifted and talented students. Asia Pacific Education Review, 16(2), 203-212. doi:10.1007/s12564-015-9362-0
Ruef, M. (2002). Strong ties, weak ties and islands: structural and cultural predictors of organizational innovation. Industrial and Corporate Change, 11(3), 427-449.
Saunders, M., Lewis, P., & Thornhill, A. (2016). Research methods for business students (no. Book, Whole). Harlow: Pearson Education.
Siemon, D., & Robra-Bissantz, S. (2018). A creativity support tool for cognitive idea stimulation in entrepreneurial activities. International Journal of Entrepreneurship and Small Business, 33(4), 532-552. doi:10.1504/IJESB.2018.090345
Souitaris, V., Zerbinati, S., & Al-Laham, A. (2007). Do entrepreneurship programmes raise entrepreneurial intention of science and engineering students? The effect of learning, inspiration and resources. Journal of business venturing, 22(4), 566-591.
Suacamram, M. (2019). Developing Creativity and Entrepreneurship of Undergraduate Students through a Field Trip Overseas. International Journal of Instruction, 12(1), 591-606. doi:10.29333/iji.2019.12138a
Tang, J., Kacmar, K. M., & Busenitz, L. (2012). Entrepreneurial alertness in the pursuit of new opportunities. Journal of business venturing, 27(1), 77-94. doi:https://doi.org/10.1016/j.jbusvent.2010.07.001
Thomas, A., & Heinemann, L. Diabetes Technology: Many Steps From an Idea to a Product. Journal of Diabetes Science and Technology, 0(0), 19322968221133382. doi:10.1177/19322968221133382
Timmons, J. A., Spinelli, S., & Tan, Y. (1994). New venture creation: Entrepreneurship for the 21st century (Vol. 4): Irwin Burr Ridge, IL, MCGraw-Hill.
Torraco, R. J. (2016). Writing Integrative Literature Reviews:Using the Past and Present to Explore the Future. Human Resource Development Review, 15(4), 404-428. doi:10.1177/1534484316671606
Valliere, D. (2013). Towards a schematic theory of entrepreneurial alertness. Journal of business venturing, 28(3), 430-442. doi:https://doi.org/10.1016/j.jbusvent.2011.08.004
Vogel, P. (2017). From Venture Idea to Venture Opportunity. Entrepreneurship Theory and Practice, 41(6), 943-971. doi:doi:10.1111/etap.12234
Wallas, G. (1926). The art of thought. J. Cape: London.
Whitmore, J. (2009). Coaching for performance, 4th edition (4th ed.): Nicholas Brealey Publishing London.
Wu, S. (2004). Nascent Entrepreneurs: motivation, aspiration and opportunity search. University of Wisconsin--Milwaukee,
Xiao, Y., & Watson, M. (2019). Guidance on conducting a systematic literature review. Journal of Planning Education and Research, 39(1), 93-112.
Zhan, S., Uy, M. A., & Hong, Y.-y. (2022). Missing the Forest for the Trees: Prior Entrepreneurial Experience, Role Identity, and Entrepreneurial Creativity. Entrepreneurship Theory and Practice, 46(6), 1469-1499. doi:10.1177/1042258720952291