Document Type : Original Manuscript
Authors
Abstract
Highlights
Keywords
سازمانهای بخش عمومی چگونه کارآفرین میشوند؟
سید علیرضا فیض بخش * آصف کریمی ** سمانه عربشاهی [1]***
|
تاریخ دریافت: 21/06/98 تاریخ پذیرش: 10/11/98
|
چکیده
امروزه، محیط بیرونی بسیاری از سازمانهای بخش عمومی را میتوان به صورت بی نظمی روز افزون، تحمیل یک پویایی، تهدید، و مجموعۀ پیچیدهای از شرایط برای مدیران توصیف کرد. در چنین شرایطی کارآفرینی بخش عمومی از طریق تأکید بر انعطافپذیری، سازگاری، سرعت، و نوآوری، میتواند پاسخ استراتژیک مؤثری به بی نظمی های محیطی باشد. با این وجود علیرغم توجه گسترده به موضوع نوآوری و کارآفرینی در بخش عمومی در سطح جهانی، هنوز شواهد کمی بر وجود یک پارادایم و مدل تأیید شده مشاهده میشود. پژوهش حاضر با استفاده از روش فراترکیب، در پی پاسخگویی به سه سوال است؛ کارآفرینی بخش عمومی چگونه در ادبیات تعریف شده؟ پیشایندها یا پیشنیازهای پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای بخش عمومی کدامند؟ و چه پیامدها و خروجیهایی را میتوان از پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی،انتظار داشت؟ تحلیل کدگذاریها و ترکیب محتوای مقالات منتخب از سه پایگاه اطلاعات علمی در فاصلۀ سالهای 2000 تا 2016، به شکل مدلی در سه سطح فردی، سازمانی و محیطی استخراج و در این مقاله معرفی شده است.
واژگان کلیدی: کارآفرینی عمومی؛ کارآفرینی سازمانی؛ نوآوری سازمانی؛ سازمان های عمومی؛ بخش عمومی
مقدمه
با وجودی که به صورت سنتی کارآفرینی به عنوان پدیدۀ بخش خصوصی شناخته میشود، در حقیقت کارآفرینی مفهومی جامع است و میتواند علاوه بر شرکتهای کوچک و متوسط1 و سازمانهای بزرگ، برای دولت و دیگر سازمانهای بخش عمومی نیز به کار رود (Hisrich & Al-Dabbagh, 2013). امروزه، محیط خارجی بسیاری از سازمانهای بخش عمومی را میتوان به صورت تلاطم روز افزون، تحمیل یک پویایی، تهدید، و مجموعۀ پیچیدهای از شرایط برای مدیران توصیف کرد؛ در چنین شرایطی کارآفرینی از طریق تأکید بر انعطافپذیری، سازگاری، سرعت، و نوآوری، میتواند پاسخ استراتژیک مؤثری به تلاطمهای محیطی باشد (Kearney & Morris, 2015).
کارآفرینی در بخش خصوصی با تمرکز بر ریسکپذیری و پیگیری فرصتها به تکامل رسیده است. در تعاریف مختلف کارآفرینی، مفاهیم نوآوری[i]، ریسکپذیری[ii] و رفتار پیشنگرانه[iii] ابعاد تکرار شوندهای هستند (Kearney, Hisrich, & Roche, 2009). با گذشت زمان، مفهوم کارآفرینی فراتر از افراد ریسکپذیر، در قالب کارآفرینی سازمانی به تنظیمات سازمانی نیز گسترش یافت (Lunt, Exworthy, Hanefeld, & Smith, 2015; Sadler, 2000). تحقیقات نشان داده است که ظهور کارآفرینی سازمانی یک استراتژی مهم برای موفقیت سازمانهای بخش خصوصی و بخش عمومی است (Hornsby, Kuratko, Holt, & Wales, 2013).
مفهوم کارآفرینی سازمانی در چهار دهۀ گذشته تکامل یافته و در طول زمان تعاریف متفاوتی را شامل شده است. تحقیقات اولیه در دهۀ 1970 بر تیمهای خطرپذیر[iv] و مفاهیم پایهای این مسأله که چگونه کارآفرینی میتواند در سازمانهای موجود، وجود داشته باشد متمرکز بود. در دهۀ 1980، محققان کارآفرینی سازمانی را به شکل رفتار کارآفرینانهای مفهومسازی کردند که نیازمند مجوزها و دسترسی به منابع سازمانی[v] با هدف توسعۀ انواع مختلف نوآوریهای ارزش آفرین است. در دهۀ 1990، پژوهشگران تمرکز خود را به نیرو دهی مجدد[vi] و افزایش توانایی بنگاه برای توسعۀ مهارتها از طریق آنچه که نوآوریها میتوانند خلق کنند، قراردادند و تعاریف جامعتری از کارآفرینی سازمانی در این دوران شکل گرفت. با شروع قرن بیست و یکم، کارآفرینی سازمانی به عنوان یک رشتۀ مطالعاتی، تعریف شد و توسعۀ شایستگیهای نوآوری از طریق کارآفرینی سازمانی، همچنان در این دهه مورد توجه قرار گرفت (Kuratko & Morris, 2018). در مجموع اینگونه میتوان جمعبندی کرد که کارآفرینی سازمانی در 40 سال گذشته رشد کرده و به یک استراتژی تبدیل شده که میتواند تلاشهای بنگاهها برای ایجاد نوآوری و مقابلۀ مؤثر با واقعیتهای رقابتی در بازار رقابتی امروز را تسهیل نماید. متفکران استراتژیک، فراتر از نوآوریهای سنتی خدمات و محصولات، به سمت آیندهنگری در فرآیندها، زنجیرههای ارزش، مدلهای کسب و کار، و همۀ وظایف مدیریت حرکت کردهاند. همانگونه که کوراتکو[vii] (2009) اشاره کرده است، درک «اهمیت کارآفرینی در قرن بیست و یکم» باید در دستور کار سازمانها قرارگیرد. ایرلند[viii] و همکاران (2009) تأکید میکنند که برای توسعه و پرورش همزمان مزیتهای رقابتی امروز و فردا، مزیتهایی که برپایۀ نوآوری قرار دارند، بنگاهها به صورت فزایندهای بر کارآفرینی سازمانی تکیه میکنند. بنگاههایی که کارآفرینی سازمانی را اجرا میکنند معمولاً به صورت نهادهایی پویا، انعطافپذیر و آمادۀ بهرهبردن از فرصتهای کسب و کار جدید به محض ظهور، هستند (Kuratko, Hornsby, & Hayton, 2015).
اصطلاح «کارآفرینی» در ادبیات مدیریت دولتی نیز با تکرار در حال ظهور و افزایش بوده و به روشهای گوناگونی استفاده شده است. دیدگاه رایجی پیشنهاد میکند، این نوع کارآفرینی، محصول جانبی کاربرد مدیریت استراتژیک و اصول رهبری کارآفرینانه در شرکتهای دولتی است. در این دیدگاه، تأکید بر مسئولیت اجراییای است که شامل شناسایی و اقدام بر مبنای فرصتها، ایجاد منابع درآمدی جدید، استفاده از منابع موجود به روشهای جدید، ارائۀ خدمات فزاینده، و کمک به تسهیل افزایش آموزش و مشارکت شهروندان است (Kearney & Morris, 2015).
در طول دهههای 1980 و 1990، با توجه به اصطلاحات پیش پا افتادۀ اداری[ix] و شکلهای سازمانی بی مصرف مدیریت عمومی سنتی[x]، کارآفرینی به عنوان یک جریان رایجتر برای بخش عمومی شناخته شد (Lunt et al., 2015). اینگونه بود که کم کم، کارآفرینی بخش عمومی، به موضوع مهم پر تکراری از جنبش اختراع مجدد دولت[xi]، فرماندهی به جای پارو زدن[xii] و اشکال مدیریت عمومی نوین[xiii] تبدیل شد (Borins, 2000; Denhardt & Denhardt, 2000; Osborne & Gaebler, 1992). از اواسط دهۀ 1990 توجه به تفاوتهای میان بخشهای عمومی و خصوصی و تأثیر بالقوۀ این تفاوتها بر توسعۀ چارچوبهایی برای ظهور کارآفرینی سازمانی در بخش دولتی متمرکز گردید. در این سالها، محققان به این نتیجه رسیدند که خصوصیات کارآفرینی بخش عمومی و خصوصی، نمیتواند یکسان باشد و یکسان هم نیست (Sadler, 2000). سازمانهای بخش عمومی به دلایل متفاوتی از سازمان خصوصی متمایز میشوند از جمله اینکه آنها برمبنای مالیات شکل گرفتهاند و کمتر در معرض بازار و مشتری (هرکس که میخواهد باشد) هستند؛ به افرادی خدمت ارائه میکنند که بلافاصله با آنها مواجه نمیشوند؛ تحت نظارت عمومی هستند؛ با معادلۀ ریسک/پاداشی[xiv] مواجهاند که به شدت از اشتباه جلوگیری میکند (Currie, Humphreys, Ucbasaran, & McManus, 2008) و غیره. ایجاد مفهوم خلق ارزش عمومی[xv]، تلاشی برجسته برای تطبیق انگیزۀ کارآفرینانه مدیریت عمومی نوین با احترام به عملکردهای هنجاری وسیعتر یک سازمان عمومی در جامعه است. خلق ارزش، که کارآفرینی عمومی را به عنوان وسیلهای برای افزایش ارزش عمومی چارچوببندی کرده (Meynhardt & Diefenbach, 2012)، این نکته را یادآوری میکند که مدیران عمومی باید بر مسئولیت خود برای خدمترسانی و توانمندسازی شهروندان ضمن مدیریت سازمانهای عمومی و اجرای سیاستهای عمومی، تمرکز نمایند (Denhardt & Denhardt, 2000) و این همان چیزی است که «خدمات عمومی نوین[xvi]» (Denhardt & Denhardt, 2000) یا «مدیریت ارزش عمومی[xvii]» (Diefenbach, 2011) نامیده میشود.
علیرغم تحقیقات مهمی که دراقتصاد، تاریخ، حکومت، امور بین الملل، و علوم سیاسی با تمرکز بر تغییرات عمده در منافع عمومی و نهادهای عمومی انجام شده، پژوهشهای کمی در خصوص نخستین اصول مدیریتی در کارآفرینی عمومی وجود دارد (Klein, Mahoney, McGahan, & Pitelis, 2010). و با وجودی که فراخوان برای نوآوری و کارآفرینی در بخش عمومی در سطح جهانی مورد توجه قرار گرفته است، شواهد کمی بر وجود یک پاردایم بین المللی جهت اصلاحات[xviii] مشاهده میشود (Sadler, 2000). علی رغم آنکه عوامل سازمانی متعددی درادبیات بخش خصوصی، برای تسهیل تمایل به کارآفرینی پیشنهاد شده است؛ در زمینۀ سازمانهای عمومی، اطلاعات کمی در خصوص پیشایندهای[xix] حقیقی کارآفرینی، به این معنا که، چه چیزی مدیریت دولتی[xx] را نوآور، پیشنگری[xxi]، و گاهی حتی ریسکپذیر میکند، در دسترس است (Currie et al., 2008; Klein, Mahoney, McGahan, & Pitelis, 2013; Meynhardt & Diefenbach, 2012; Rowe, Boyce, Boyle, & O'Reilly, 2004; Sadler, 2000). بر این اساس و از آنجایی که مقالات مطالعه ادبیات محدودی در حوزه کارآفرینی عمومی و کارآفرینی سازمانی در سازمانهای عمومی تا اکنون به چاپ رسیده است. پژوهش حاضر، به عنوان یک پژوهش کاربردی، با استفاده از روش فراترکیب[xxii] سعی در استخراج مدلی یکپارچه از ادبیات موجود برای پیادهسازی کارآفرینی سازمانی در سازمانهای عمومی دارد. طبق تعریف، فراترکیب نوعی تحقیق کیفی است که دادههای آن را یافتههای مطالعات پیشین با موضوعات مرتبط و مشابه تشکیل میدهند (Zimmer, 2006). سندلوسکی و بارسو[xxiii] (2007) روشی را برای فراترکیب معرفی کردهاند که شامل مراحل: تعیین هدف تحقیق، مطالعۀ سیستماتیک ادبیات، غربالگری و انتخاب مقالات مناسب، استخراج و طبقهبندی یافتههای موجود در مقالات، تحلیل و ترکیب یافتهها، کنترل کیفیت و ارائۀ یافتهها است. در ادامۀ این مقاله، بر مبنای روش فوق، ابتدا به تشریح روش انجام کار و سپس ارائۀ یافتههای حاصل از پژوهش و در نهایت بحث و جمعبندی مقاله میپردازیم.
هدف و سوال تحقیق
همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، هدف پژوهش حاضر تلاش برای پاسخگویی به کمبود یک چارچوب جامع در زمینۀ کارآفرینی عمومی است. در نتیجه در این مقاله سعی شده مدلی کلی از دانش موجود در ادبیات این موضوع ارائه شود. برای دستیابی به این هدف، سه سؤال اصلی که از طریق مطالعۀ ادبیات در پی پاسخ به آنها هستیم، عبارتند از:
سوال تحقیق 1. کارآفرینی عمومی چگونه در ادبیات تعریف شده است؟ هدف سوال اول آن است که بدانیم محققان حوزههای کارآفرینی و مدیریت عمومی، کارآفرینی عمومی را چگونه تعریف میکنند. پاسخ این سوال مفهومی واضحتر از پدیدۀ کارآفرینی عمومی ارائه میدهد.
سوال تحقیق 2. پیشایندها یا پیشنیازهای پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی کدامند؟ برای درک بهتر و همچنین شناسایی فرآیند کارآفرینی در سازمانهای عمومی، شناسایی مشوقها و موانع از اهمیت زیادی برخوردار است.
سوال تحقیق 3. پیامدها یا خروجیهای حاصل از کارآفرینی در سازمانهای عمومی چه چیزهایی میتواند باشد؟ یکی از عناصر اصلی هر فرآیند، خروجیهای مورد انتظار آن است. هدف این سوال شناسایی خروجیهای مورد انتظار از فرآیند کارآفرینانۀ عمومی است.
مطالعۀ سیستماتیک، غربالگری و انتخاب مقالات مناسب
جهت مطالعه سیستماتیک ادبیات، طبق فرآیند نمایش داده شده در شکل 1 عمل شد. بر این اساس، ابتدا لیست مجلات برتر دو حوزة کارآفرینی[xxiv] و مدیریت دولتی[xxv] در فهرست سال 2018 راهنمای مجلات علمی انجمن مدارس کسب و کار[xxvi] مورد بررسی قرار گرفت. هر دوی این حوزهها دارای سه مجله برتر 4 امتیازی بر اساس این فهرست هستند. سپس پایگاههایی که این 6 مجلة برتر، در آنها فهرست شدهاند، مشخص گشته و مبنای کار جستجو قرار گرفتند. بر این مبنا جامعۀ آماری این پژوهش را مقالات چاپ شده با موضوع کارآفرینی سازمانی در سازمانهای عمومی که در ادبیات، اصطلاح کارآفرینی عمومی[xxvii] بیشتر برای آن استفاده میشود، در سه پایگاه وایلی[xxviii]، ساینس دایرکت[xxix] و آکسفورد آکادمیک[xxx] و بازۀ سالهای 2000 تا 2016 تشکیل میدهند.
در مرحله بعد عبارت «کارآفرینی عمومی[xxxi]» در کل متن مقالات این سه پایگاه و در فاصله سالهای 2000 تا پایان 2016 جستجو شد. طبیعی است که به دلیل فراگیر و عمومی بودن کلید واژة انتخابی، نتیجه جستجو شامل مقالات از حوزههای متنوع و گاهی نامرتبط با موضوع نیز میشد. اما انتخاب این کلید واژه هدفمند بود تا اطمینان نسبی حاصل شود که مقالهای در این حوزه از قلم نیافتاده است. درنتیجة جستجو، مجموعاً 175 مقاله به دست آمد. در بررسی اولیة این مقالات که شامل دقت در عنوان کامل مقاله و مطالعۀ خلاصۀ مقالات بود، 67 مقاله برای مطالعه دقیقتر انتخاب شدند. در مرحله دوم بررسی و پس از مطالعۀ متن مقالات انتخابی در مرحلۀ اول، 51 مقاله که ارتباط کمتری با سؤالات تحقیق این پژوهش داشتند، کنار گذاشته شدند و در نهایت، 16 مقاله به عنوان مقالات مورد استفاده در این پژوهش انتخاب شدند. فهرست مقالات منتخب در Error! Reference source not found. قابل مشاهده است.
شکل 1- فرایند جستجو و انتخاب مقالات
جدول 1: فهرست مقالات منتخب
استخراج و طبقهبندی یافتههای موجود در مقالات
برای تحلیل و استخراج نتایج از نرمافزارهای اطلس تی (نسخه 8)[xxxii] و اکسل[xxxiii] استفاده شد. جهت ایجاد دیدگاهی کلی در مورد موضوع، مقالات مورد بررسی به کمک نرم افزار اطلس تی 8، از منظر تعداد تکرار کلمات مورد استفاده، تحلیل شدند. شکل 2 نشان دهندۀ نتیجۀ بررسی تکرار کلمات در 16 مقالۀ مورد بررسی است. این تحلیل میتواند راهنمای خوبی برای انتخاب کلیدواژههای جستجو برای پژوهشهای آتی باشد. همچنین توزیع مقالات منتخب از منظر نوع، روش تحقیق و طبقهبندی مجلۀ منتشر کنندۀ مقاله (بر اساس دو طبقهبندی بینالمللی سیماگو[xxxiv] و انجمن صنفی مدارس کسب و کار[xxxv]) و همچنین توزیع جغرافیایی محل پژوهش در شکل 3 و شکل 4 قابل مشاهده است. همانگونه که مشاهده میشود، این اشکال، به صورت واضحی تمایل و علاقه بیشتر صاحبنظران و پژوهشگران حوزۀ مدیریت عمومی و استقبال کمتر صاحبنظران و پژوهشگران حوزه کارآفرینی را به کارآفرینی در سازمانهای عمومی نشان میدهد. در خصوص توزیع جغرافیایی پژوهشها نیز، هرچند به دلیل توسعۀ علمی کشورهای توسعه یافتهتر، در همۀ حوزههای علمی انتظار میروند نسبت تعداد مقالات چاپ شده در این کشورها بیشتر باشد، ولی به نظر میرسد برخلاف بسیاری از حوزههای پژوهشی، هنوز این حوزه در کشورهای کمتر توسعه یافته مورد اقبال پژوهشگران قرار نگرفتهاست؛ این امر در حالی است که کارآفرینی میتواند تأثیر به سزایی در بهبود وضعیت دولتهای کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعه یافته داشته باشد.
شکل 2 - ابر کلماتی[xxxvi] که بین 200 تا 3000 بار در مجموع 16 مقاله مورد بررسی، تکرار شدهاند. (اندازه بزرگتر کلمات نشان دهنده تکرار بیشتر آنهاست)
شکل 3- نسبت توزیع مقالات از نظر نوع، روش تحقیق و طبقه بندی مجله
شکل 4 – توزیع جغرافیایی مقالات
کدگذاری براساس روش کدگذاری باز انجام گرفت. کدگذاری متن مقالات منتخب در راستای پاسخگویی به سوالات تحقیق، در سه زمینۀ مفهوم کارآفرینی عمومی، پیشایندها و پیامدهای آن، باعث شناسایی مفاهیم و مقولههایی در سه سطح فردی، سازمانی و محیط شد. این مفاهیم و مقولهها و زمینههای فرعی آنها در سطوح مختلف در جدولهای 2 و 3 قابل مشاهده هستند. مقولهها و مفاهیم معرفی شده در این جداول در بخش 5 این مقاله به تفضیل معرف شدهاند.
جدول 2- کدها و مقولههای مرتبط با پیشایندهای کارآفرینی عمومی
مقوله |
مفهوم |
کد/ تعریف |
مقاله |
سطح فردی – کارآفرینی عمومی |
ویژگیهای کارآفرینانه |
خلاقیت و نوآوری |
(Borins, 2000)، (Mack, Green, & Vedlitz, 2008) |
ریسک پذیری |
(Bernier & Hafsi, 2007)، (Currie et al., 2008)، (Lunt et al., 2015)، (Mack et al., 2008) |
||
پیشنگری[xxxvii] |
(Borins, 2000)، (Mack et al., 2008)، (Sundin & Tillmar, 2008) |
||
توانایی شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها |
(Currie et al., 2008)، (Lunt et al., 2015) |
||
پافشاری[xxxviii] |
(Mack et al., 2008)، (Sundin & Tillmar, 2008) |
||
مهارتهای سیاسی |
داشتن بینش، درک، ارزیابی و پیشبینی مناسبی از دورنمای سیاسی |
(Currie et al., 2008)، (Lunt et al., 2015) |
|
توانایی جلب نظر و حمایت ذی نفعان |
توانایی همراه کردن سایرین توانایی جلب حمایت دیگران |
(Currie et al., 2008)، (Sundin & Tillmar, 2008)، (Lunt et al., 2015) |
|
انگیزههای فردی |
مسائل سیاسی، پیشرفت شغلی (جاه طلبی سیاسی) |
(Sundin & Tillmar, 2008) |
|
وابستگی به جامعۀ محلی و توانایی شبکهسازی |
علاقه و تمایل مدیران به برآورده نمودن نیازهای محلی، توانایی تبادل اطلاعات با ذینفعان محلی، شبکه سازی |
(Mack et al., 2008)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
|
سطح سازمان ـ سازمان عمومی |
استراتژی |
استراتژی پیشنگری |
(Currie et al., 2008)، (Morris, Kuratko, & Covin, 2011)، (Diefenbach, 2011) |
وضوح/ابهام اهداف |
(Klein et al., 2013)، (Klein et al., 2013)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012)، (Sadler, 2000)، |
||
ساختار |
سلسله مراتب ساختاری، بوروکراسی زیاد، استقلال سازمانی، اختیار کاری، اندازه بنگاه |
(Sadler, 2000)، (Currie et al., 2008)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012 |
|
سیستمها |
دسترسی به منابع |
(Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
|
سیستم پاداش/تنبیه |
(Sadler, 2000)، (Borins, 2000)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
||
سیستم ارزیابی عملکرد |
(Meynhardt & Diefenbach, 2012)، (Klein et al., 2013)، (Currie et al., 2008) |
||
سبک |
ریسک پذیری، تحمل شکست، عدم اطمینان و ابهام |
(Morris et al., 2011)، (Diefenbach, 2011)، (Sadler, 2000)، (Currie et al., 2008)، (Lunt et al., 2015) |
|
حمایت از نوآوری و رهبری کارآفرینانه |
(Bernier & Hafsi, 2007)، (Borins, 2000)، (Currie et al., 2008)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
||
مباحث مرتبط با کارکنان |
گردش پرسنلی، آموزش تخصصی |
(Sadler, 2000)، (Rowe et al., 2004) |
|
مهارتها |
منابع سازمان، قابلیتهای سازمان |
(Klein et al., 2013)، (Sadler, 2000) |
|
ارزشهای مشترک |
ارزش مشترک، تصمیمگیری مشارکتی |
(Marie, 2016)، (Sadler, 2000) |
|
سطح محیط (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیک) |
درجه تلاطم محیط |
میزان تغییرات محیطی، میزان تحولات اقتصادی و اجتماعی |
(Sadler, 2000)، (Sundin & Tillmar, 2008)، |
مقررات، رویهها و خطوط قرمز |
قوانین، مقررات، رویه ها و خطوط قرمز |
(Sadler, 2000)، (Ford & Andersson, 2016) |
|
تأثیرات سیاسی |
تأثیر ملاحظات سیاسی در تغییرات محیطی |
(Sadler, 2000)، (Borins, 2000)، |
|
حمایتهای نهادی |
سرمایۀ اجتماعی، شبکه اجتماعی |
(Sundin & Tillmar, 2008)، (Ford & Andersson, 2016) |
|
فضای نوآوری و تکنولوژیک |
وضعت صنعت مورد نظر از نظر نوآوری، تغییرات و پیشرفت های تکنولوژیک |
(Borins, 2000)، (Sundin & Tillmar, 2008)، |
|
نیازها و انتظارات جامعه |
انتظارات و خواست جامعه تقاضای جامعه |
(Sundin & Tillmar, 2008)، (Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
جدول 3- کدها و مقولههای مرتبط با پیامدهای کارآفرینی عمومی
مقوله |
کد / مفهوم |
مقاله |
پیامدهایی برای کارآفرین عمومی |
استفاده از اعتبار این موفقیت در پیشرفت مسیر شغلی |
(LeRoux & Pandey, 2011) |
پیامدهایی برای سازمان عمومی |
بهبود عملکرد |
(Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
ارتقای کارآیی |
(Bernier & Hafsi, 2007)، (Mack et al., 2008)، (Rowe et al., 2004) |
|
بهبود فرآیندها |
(Borins, 2000) |
|
بهبود بهرهوری |
(Bernier & Hafsi, 2007) |
|
افزایش انعطافپذیری |
(Mack et al., 2008) |
|
پیامدها برای جامعه |
بهبود خدمات رسانی به شهروندان و مالیات دهندگان |
(Bernier & Hafsi, 2007)، (Mack et al., 2008) |
توانمندسازی جوامع و شهروندان |
(Borins, 2000) |
تحلیل و ترکیب یافتهها کنترل کیفیت و ارائه آنها
همانگونه که پیش از این اشاره شد، در راستای پاسخگویی به سوالات سه گانۀ پژوهش حاضر، متن مقالات منتخب به دقت مطالعه و کدگذاری گردیدند. در نهایت نتیجه مقولهبندی، تحلیل و ترکیب، کدها به صورت مدلی که در Error! Reference source not found. آمده جمعبندی شد. مدل استخراج شدۀ کارآفرینی سازمانی در سازمانهای عمومی که حاصل فراترکیب مقالات بررسی شده است، مفهوم کارآفرینی عمومی، پیشآیندها و پیامدهای آن را در سه سطح فردی، سازمانی و محیط تقسیم بندی میکند. جهت کنترل کیفیت مدل استخراج شده، شامل روایی و پایایی آن، کدهای استخراج شده و مدل نهایی در اختیار 4 خبرۀ حوزه مدیریت و کارآفرینی قرار گرفته و از نظرات آنها جهت اصلاح و بهبود آن استفاده شد. جزئیات این مدل که مشارکت[xxxix] اصلی پژوهش حاضر به حساب میآید، در ادامه تشریح خواهد شد.
کارآفرینی عمومی
سادلر[xl] (2000) معتقد است، کارآفرینی در بخش عمومی، بر خلاف بخش خصوصی، بر یک تمایل گروهی در سازمانها برای تحول، سازگاری، نوآوری و پذیرش ریسک استوار است. برنیِر[xli] و هافسی[xlii] (2007) نیز در این راستا، یک تئوری چرخهای از کارآفرینی عمومی که ریشه در شرایط زمینهای دارد، ارائه کرده، استدلال میکنند که کارآفرینان عمومی این روزگار، در قالب تیم بوده و اقدامات سیستمیک دارند. در پژوهشهای پیشین انجام گرفته (مقالات منتخب مورد بررسی)، انواع مختلفی از کارآفرینی عمومی شناسایی و بررسی شدهاند. این انواع در جدول 4 ذکر شده است.
جدول 4- انواع کارآفرینی عمومی
|
عنوان |
شرح |
ماهیت کارآفرینی |
کارآفرینی قهرمانانه[xliii] |
وقتی یک محیط همگن و پایدار وجود دارد، کارآفرینی عمومی از نوع کلاسیک آن یعنی فردی و استثنایی[xliv] بروز می کند. این نوع کارآفرینی عمومی، جرقههای سریع و اصلی مورد نیاز برای تغییرات زیربنایی سازمانهای دولتی را فراهم میکند (Bernier & Hafsi, 2007). |
کارآفرینی سیستمیک[xlv] |
هنگامی که محیط ناهمگن و متلاطم است، کارآفرینی عمومی مشاهده شده، سیستمیکتر خواهد بود، بدین معنی که تنها به یک فرد محدود نمیشود بلکه به تعداد زیادی از افراد وابسته است، بخش بزرگی از عملیات سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد، و نهادینه میشود (Bernier & Hafsi, 2007). |
|
مظاهر یا انواع کارآفرینی عمومی |
ایجاد سازمان عمومی جدید |
یکی از مظاهر کارآفرینی عمومی، خلق سازمانهای عمومی جدید است. با این حال، پژوهشهای کمی به طور جامع به روشهای شناسایی فرصتها، هدایت منابع[xlvi]، و ایجاد ساختارهای حکومتی یا موسساتی برای پیگیری منافع عمومی پرداختهاند (Klein et al., 2010; Sadler, 2000). |
مدیریت خلاق منابع عمومی |
مدیریت خلاق منابع عمومی شامل شناسایی، خلق، و توسعۀ منابع جدیدی که یا مالکیت عمومی دارند و یا کاملاً در برگیرندۀ منافع عمومی هستند، سازماندهی و سازماندهی مجدد دولتها و ادارات دولتی و اشکال جدید تعامل بخش عمومی و بخش خصوصی توسط بازیگران عمومی است (Klein et al., 2010). |
|
تغییر محیط نهادی یا قوانین بازی |
کارآفرینی عمومی با شناسایی اهداف و ایجاد شرایط لازم، چارچوبی برای پیگیری منافع خصوصی و منافع عمومی تنظیم میکند. کارآفرینی عمومی قوانین بازی (خوب یا بد) را مقرر میکند، و کارآفرینی خصوصی بازی کردن در این زمین بازی است (Klein et al., 2010). |
|
ایجاد ارزش عمومی توسط بخش خصوصی |
بورینز[xlvii] (2000) ضمن مطالعۀ نوآوریهای موفق سازمانهای عمومی استفاده از بخش خصوصی برای دستیابی به اهداف عمومی را به عنوان یکی از ویژگیهای مشترک این سازمانها شناسایی کرد. |
شکل 5 - مدل کارآفرینی سازمانی در سازمانهای عمومی
رفتارهای کارآفرینی عمومی برای توسعه، نیازمند یک زمینة سازمانی مدیریتی یا سیاسی هستند (Lunt et al., 2015; Sadler, 2000). همانگونه که پیش از این نیز اشاره شد، کارآفرینی عمومی را میتوان محصول کاربرد مدیریت استراتژیک در شرکتهای دولتی دانست (Kearney & Morris, 2015)، بر این اساس، در این مقاله برای طبقهبندی پیشانیدهای سطح سازمانی کارآفرینی عمومی، از یکی از چارچوبهای پر کاربرد در دستیابی به تغییر سازمانی پس از معرفی یک استراتژی جدید استفاده شده است. این چارچوب که به چارچوب هفت اس مک کینزی[xlviii] معروف است، حاوی عناصر لازم برای تأثیرگذاری بر تحولات استراتژیک موفقیت در سازمان میباشد (Sheehan & Powers, 2018). طراحان این مدل معتقدند، تحول سازمانی مؤثر در حقیقت رابطۀ بین ساختار[xlix]، استراتژی[l]، سیستمها[li]، سبک[lii]، مهارتها[liii]، کارکنان[liv]، و چیزی است که آنها اهداف مافوق[lv] یا ارزش مشترک[lvi] مینامند.[lvii] (Waterman Jr, Peters, & Phillips, 1980; Weihrich & Koontz, 1993). در جدول زیر پیشایندهای مختلف کارآفرینی عمومی را بر اساس این مدل در سطح سازمانی بررسی خواهیم کرد.
جدول 5- پیشایند کارآفرینی عمومی در سطح سازمان
بعد |
تعریف براساس مدل 7 اس |
پیشایند کارآفرینی عمومی/ ویژگیهای سازمانهای عمومی |
استراتژی |
اقدام سیستماتیک و تخصیص منابع برای دستیابی به اهداف سازمان (Weihrich & Koontz, 1993). موضعگیری و اقدامات انجام شده توسط بنگاه در پاسخ به تغییرات یا پیشبینی آنها در محیط خارجی، به منظور دستیابی به مزیت رقابتی (Kaplan, 2005). |
در زمینه انواع استراتژیهای رایج در سازمانهای عمومی کارآفرین مورد مطالعه در مقالات منتخب، اشاراتی به استراتژی پیشنگری به معنی جهتگیری عملی (عملگرایی)[lviii]، پیادهسازی ایدهها، سازگاری[lix]، و پیشبینی و جلوگیری از مسائل (Currie et al., 2008)(Morris et al., 2011)(Diefenbach, 2011) وجود دارد. همچنین بحث اهداف و وضوح و ابهام موجود در اهداف در سازمانهای عمومی، در مقالات مورد بررسی به تناوب تکرار شده است. (Currie et al., 2008; Klein et al., 2013)(Meynhardt & Diefenbach, 2012)(Sadler, 2000). |
ساختار |
ساختار سازمان و روابط اختیار/پاسخگویی است (Weihrich & Koontz, 1993). شیوهای که با آن وظایف و افراد تخصیص یافته و تقسیم شده، و قدرت، توزیع میشود؛ اینکه چگونه فعالیتها و روابط گزارشدهی و گروهبندی میشوند؛ مکانیسمهایی که با آنها فعالیتها در سازمان هماهنگ میشوند (Kaplan, 2005). |
سازمانهای کارآفرینانۀ بخش عمومی، عمدتاً دارای سلسله مراتب ساختاری هستند (Sadler, 2000). بوروکراسی بیش از حد در بخش عمومی، به عنوان مانعی برای کارآفرینی به حساب میآید (Currie et al., 2008). ابعاد مختلف ساختار سازمانی از جمله استقلال سازمانی(Sadler, 2000)، اختیار کاری (Currie et al., 2008; Meynhardt & Diefenbach, 2012) و اندازۀ بنگاه (Sadler, 2000 نیز در مقالات مورد بررسی مورد بحث قرار گرفتهاند. |
سیستمها |
رویههای رسمی و غیر رسمی برای مدیریت سازمان، شامل سیستمهای کنترل مدیریت، سیستمهای اندازهگیری عملکرد و پاداش، سیستمهای بودجهبندی و تخصیص منابع، و سیستمهای اطلاعات مدیریت (Kaplan, 2005) |
دسترسی به منابع. دسترسی به منابع[lx] به صورت "در دسترس بود منابع برای فعالیتهای نوآورانه"، از جمله منابع مالی، در دسترس بودن زمان، و منابع انسانی، تعریف شده است. (Meynhardt & Diefenbach, 2012). سیستم پاداش/ تنبیه. بررسیها نشان داده وجود سیستمهای پاداش/ تنبیه مؤثر، در کارآفرین شدن سازمانهای عمومی نقش دارد (Borins, 2000; Meynhardt & Diefenbach, 2012; Sadler, 2000). سیستم ارزیابی عملکرد. در عمل، سازمانهای عمومی مجموعۀ وسیعی از معیارهای ارزیابی را به کار میبرند، که تعداد کمی از آنها بر سنجههای استفاده شده در بخش خصوصی منطبق میشود. (Currie et al., 2008; Klein et al., 2013; Meynhardt & Diefenbach, 2012). |
سبک/ فرهنگ[lxi] |
روشی که مدیریت رفتار کرده و به طور کلی زمان خود را صرف میکند تا به اهداف سازمانی دست یابد (Weihrich & Koontz, 1993)، که از آن جمله میتوان به سبک رهبری مدیران و فرهنگ سازمانی مدیران اشاره کرد (Kaplan, 2005). |
ریسک پذیری، تحمل شکست، عدم اطمینان و ابهام. در بخش عمومی، شکست شامل ورشکستگی نیست. با این حال، فعالیت برنامهها یا واحدهای سازمانی میتواند متوقف شود، بودجهها کاهش یابد، و خدمت ضعیف ارائه شود یا اصلاً ارائه نشود. (Morris et al., 2011)(Diefenbach, 2011). در نتیجه زمانی که رهبران در سازمانهای بخش عمومی تصمیمگیری استراتژیک میکنند، لازم است، نسبت به خواستههای طیف وسیعی از ذینفعان حساسیت داشته باشند و از این روست که بخش عمومی محیطی کمتر بخشنده در قبال اشتباه کردن است (Currie et al., 2008) (Lunt et al., 2015; Sadler, 2000). حمایت از نوآوری و رهبری کارآفرینانه. کارآفرینی بدون وجود رهبری در سطح بالای سازمانی که آن را تقویت کند، ظاهر نمیشود. (Bernier & Hafsi, 2007; Borins, 2000; Currie et al., 2008; Meynhardt & Diefenbach, 2012). |
مباحث مرتبط با کارکنان |
افراد درون بنگاه، پیشزمینهها[lxii] و شایستگیهای[lxiii] آنها؛ چگونگی استخدام، انتخاب، آموزش، اجتماعی کرد، مدیریت مسیر شغلی، و ارتقای کارکنان توسط سازمان (Kaplan, 2005; Weihrich & Koontz, 1993). |
در خصوص کارکنان در مقالات مورد بررسی دو نکته ذکر شده است که عبارتند از: گردش پرسنلی: سادلر (2000) گردش پرسنل متوسط را جهت ترویج کارآفرینی در سازمانهای عمومی لازم میداند. آموزش تخصصی: درگیر شدن متخصصین غیر فنی[lxiv] جزء مهمی در کارآفرینی بخش عمومی است. (Sadler, 2000). مطالعۀ روئه[lxv] و همکاران (2004) نیز نشان داد، مدیرانی که علاوه بر تحصیلات تخصصی، دارای مدارک مدیریتی بوده و یا در یک دورۀ رسمی کسب و کار ثبت نام کرده بودند، علاقۀ بیشتری به درگیر شدن در اصلاحات مدیریتی از خود نشان میدادند. |
مهارتها[lxvi] |
در ادبیات سنتی مدیریت اصطلاح «مهارتها» عموما برای مهارتهای شخصی (برای مثال تکنیکال، انسانی، مفهومی) به کار برده شده، در حالی که در چارچوب هفت اس، «مهارتها» به معنای قابلیتهای سازمان در کل است (Weihrich & Koontz, 1993). به بیان دیگر، در این چارچوب، مهارتها عبارتند از، شایستگیهای متمایز سازمان؛ چه کاری را در ابعادی مانند افراد، شیوههای مدیریتی، فرآیندها، سیستمها، تکنولوژی و روابط مشتری به بهترین صورت انجام میدهند (Kaplan, 2005). قابلیتهای سازمانی و نبود چنین قابلیتهایی عموماً در ادبیات مدیریت به عنوان نقاط قوت[lxvii] و ضعف[lxviii] بنگاه نام برده میشود (Weihrich & Koontz, 1993). |
قابلیتهای یک سازمان ـ که بر مبنای منابع آن ایجاد میشود ـ برای رفتار و عملکرد کارآفرینانۀ آن حیاتی است. (Klein et al., 2013). با وجودی که ادبیات نشان داده در دسترس بودن و کنترل منابع، کارآفرینی بخش خصوصی را تقویت میکند، دادههای کمی در مورد سازمانهای بخش عمومی این فرض را پشتیبانی کردهاست. سادلر (2000) معتقد است، فقدان منابع، تفکر نوآورانه را تقویت میکند، اما برای پیادهسازی نوآوری، منابع مورد نیاز است. سازمانهای بزرگتر، با دسترسی به منابع بیشتر، کارآفرینانهتر از سازمانهای کوچکتر هستند. با این حال، سازمانها یا بخشهایی از سازمانها که منابع کمتری دارند برای دستیابی به برنامۀ اصلاحی از فرآیندهای کارآفرینانه استفاده میکنند: آنها «کار بیشتری را با منابع کمتر[lxix]» انجام میدهند (Sadler, 2000).
|
ارزشهای مشترک |
مجموعهای اصلی یا اساسی از ارزشها که در سازمان به صورت گستردهای به اشتراک گذاشته شدهاند و به عنوان اصول تعیین کنندۀ آنچه که مهم است، استفاده میشوند؛ بیانیههای چشمانداز، مأموریت، و ارزشها که حسی گسترده از هدف برای همۀ کارکنان فراهم میکند (Kaplan, 2005). |
ترویج فرهنگ ارزشهای عمومی در همه سطوح کلیدی است، ایجاد ارزشهای مشترک باعث برچیده شدن موانع داخلی میان عملکردهای فنی و اداری میشود (Marie, 2016). همچنین سازمانهای کارآفرینانۀ بخش دولتی تمایل دارند که از فرآیندهای تصمیمگیری مشارکتی استفاده نموده و پایگاههای قدرت پراکندهای را ایجاد نمایند که ساز و کارهای حمایت از نوآوری را پرورش میدهند (Sadler, 2000). |
سطح محیط (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیک)
کارآفرینی متناسب با زمینه[lxx] است و چنانچه زمینه تغییر کند، کارآفرینی نیز باید زمینهسازی مجدد شود[lxxi](Sundin & Tillmar, 2008)؛ از این رو لازم است تا رهبران سازمانی و کارآفرینان بخش عمومی درک روشن و آگاهی مناسب از محیط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و تکنولوژیکی سازمانشان داشته باشند. در نتیجۀ تحلیل مقالات مورد بررسی، شش موضوع شناسایی شدند که تا حد قابل قبولی در این مقالات مورد توجه قرار گرفته بودند. جدول 6 به معرفی و بررسی این موضوعات ششگانه پرداخته است:
جدول 6- پیشایندهای سطح محیط کارآفرینی عمومی
عنوان |
شرح |
درجه تلاطم محیط |
مطالعات سادلر (2000) نشان داد سازمانهای کارآفرینانۀ بخش دولتی تلاطم محیط را بیش از سازمانهای محافظه کار به رسمیت می شناسند. ساندین و تیلمار (2008) نیز درجۀ تلاطم[lxxii] در یک زمان و مکان خاص را در کارآفرینی عمومی مؤثر میدانند. |
مقررات، رویهها و خطوط قرمز |
کارآفرینان بخش عمومی در محیطی با مقررات نسبتاً سخت و کنترل شده کار میکنند. اگر کارآفرینی در داخل بخش دولتی ظاهر شود، این اتفاق با وجود «خط قرمزهایی» رخ خواهد داد. از این رو، لازم است در تشخیص فرصتها این عوامل به عنوان بخش جدایی ناپذیر از مدیریت بخش عمومی در نظر گرفته شوند (Sadler, 2000). به عبارت دیگر، برای درک دلایل موفقیت یا شکست فعالیت کارآفرینانه، ما باید به نوع مقررات و سیاستهای[lxxiii] موجود، و اینکه این مقررات و سیاستها چگونه باعث تحریک و یا تضعیف تلاشهای عوامل کارآفرین میشوند، نیز توجه کنیم (Ford & Andersson, 2016). |
تأثیرات سیاسی |
نفوذ سیاسی در ادبیات به عنوان یک مانع جدی برای کارآفرینی بخش خصوصی مورد توجه قرار نگرفته است (Sadler, 2000). با این حال، دادههای مطالعه سادلر (2000) نشان داد که دخالت سیاست در بدنۀ بخش عمومی محدودیت مهمی در پیگیری کارآفرینی بوده است. نتیجۀ بررسیهای بورینز (2000) نیز نشان میدهد، ابتکاراتی که از سیستم سیاسی به موجب یک مجوز انتخاباتی[lxxiv]میآیند، وضع قانونی که یک نوآوری را ممکن میسازد[lxxv]، یا فشار توسط سیاست مداران[lxxvi] میتواند منجر به نوآوری در سازمانها و نهادهای دولتی شوند. |
حمایتهای نهادی (سرمایه اجتماعی، شبکه اجتماعی) |
اهمیت شبکههای اجتماعی در فرآیند کارآفرینانه و جاگیری این شبکهها در زمینههای اجتماعی و فرهنگی، در مسیر اصلی پژوهشهای کارآفرینی مدتهاست که به اثبات رسیده است؛ زیرا تغییر بدون جذب اسپانسرها[lxxvii] و شرکای ائتلافی امکانپذیر نیست (Sundin & Tillmar, 2008). یافتههای پژوهش فورد و اندرسون[lxxviii] نیز این مسأله را تأیید کرده، نشان میدهد فقدان یک وابستگی مذهبی و پشتیبانیهای نهادی و سرمایۀ اجتماعی مرتبط با آن میتواند در موفقیت یک نهاد عمومی تأثیر منفی داشته باشد. |
فضای نوآوری و تکنولوژیک |
بورینز (2000) فرصتهای جدیدی که توسط تکنولوژیها ایجاد شدهاند را از پیشایندهای نوآوری در سازمانها و نهادهای دولتی دانسته، معتقد است استفاده از تکنولوژی جدید (معمولا تکنولوژی اطلاعات جدید)، از ویژگیهای مشترک شناسایی شده در نوآوریهای موفق سازمانهای عمومی است. ساندین و تیلمار (2008) نیز معتقدند، اگر ابتکارات کارآفرینانه، مطابق با ایدۀ اصلی روز نباشند، ممکن است منجر به تغییرات نهادی نشده و به زودی فراموش شوند. |
نیازها و انتظارات جامعه |
پژوهشها نشان دادهاند که فرآیندهای کارآفرینانه اغلب پایین به بالا[lxxix] بوده، به وسیلۀ نیازهای محلی و راه حلهای سازمانی وابسته به زمینه[lxxx] هدایت میشوند (Sundin & Tillmar, 2008). در مدیریت ارزش مشترک[lxxxi]، محیط محلی و ذینفعان باید در گفتگوها و تصمیمگیریها، شرکت داشته باشند. نقش مدیر آن است که در این شبکهها درگیر شده و انتظارات فردی و عمومی بسیاری را در نظر بگیرد. (Meynhardt & Diefenbach, 2012) |
صاحبنظران مختلف، نتایج متفاوتی را برای پیاده سازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی برشمردهاند، در این مقاله این پیامدها نیز در سه سطح پیامدهایی برای شخص کارآفرینی عمومی، پیامدهایی برای سازمان و پیامدهایی برای جامعه و به شرح جدول 7 دسته بندی شده است.
جدول 7- پیامدهای کارآفرینی عمومی
عنوان |
شرح |
پیامدهایی برای کارآفرین |
نتیجۀ مطالعۀ لیروکس و پاندی (2011) نشان میدهد مدیران شهری که در فعالیتهای کارآفرینانه به منظور ایجاد درآمد اضافی برای شهرشان درگیر میشوند، به احتمال کمی، انگیزۀ دریافت سهمی از این پسانداز را دارند، هر چند ممکن است قصد داشته باشند، بعدها از اعتبار این موفقیت در تلاش برای پیشرفت شغلی استفاده نمایند. |
پیامدهایی برای سازمان |
در مورد خروجیهای کارآفرینی برای سازمانهای عمومی موارد مختلفی در مقالات مورد بررسی، مطرح شده است که از آن جمله میتوان به بهبود عملکرد (Meynhardt & Diefenbach, 2012)، ارتقای کارآیی (Bernier & Hafsi, 2007; Mack et al., 2008; Rowe et al., 2004)، بهبود فرآیندها (Borins, 2000)، بهبود بهرهوری (Bernier & Hafsi, 2007) و افزایش انعطاف پذیری (Mack et al., 2008) اشاره کرد. اما مسأله آنجاست که سازمانهای عمومی منابع خصوصی و عمومی را مورد استفاده قرار میدهند و اندازهگیری بهرهوری آنها در تبدیل خدمات این منابع به خروجیهای ارزشمند عمومی[lxxxii] کار پیچیدهای است؛ در نتیجه فهم بهرهوری سازمانهای عمومی سخت است زیرا ارزیابی سریع، کمّی و عینی ارزش ورودیها و خروجیهای عمومی دشوار است. (Klein et al., 2013). |
پیامدهایی برای جامعه |
در مقالات بررسی شده، بهبود کمی و کیفی خدماترسانی به شهروندان و مالیات دهندگان (Bernier & Hafsi, 2007; Mack et al., 2008) و توانمندسازی جوامع و شهروندان (Borins, 2000) از منافع پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای دولتی ذکر شده است. |
مقاله حاضر با استفاده از روش فراترکیب در پی پاسخگویی به این سه سوال بود که کارآفرینی عمومی چگونه در ادبیات تعریف شده است؟ پیشایندها یا پیشنیازهای پیادهسازی کافرینی در سازمانهای دولتی و عمومی کدامند؟ و چه پیامدها و خروجیهایی را میتوان از پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی، انتظار داشت؟ تحلیل کدگذاریها و ترکیب محتوای مقالات منتخب از سه پایگاه اطلاعات علمی در فاصلۀ سالهای 2000 تا 2016، به شکل مدلی استخراج و در این مقاله معرفی شد (شکل 5). به صورت مختصر و اجمالی مدل استخراج شده را اینگونه میتوان جمعبندی نمود:
از آنجایی که شرایط محیطی امروزه به سمت تلاطم، پویایی و عدم ثبات در حال حرکت است، ماهیت کارآفرینی عمومی نیز از حالت فردی و وابسته به فرد کارآفرین عمومی، به سمت کارآفرینی سیستمیک که حاصل همکاری تعداد زیادی از افراد سازمان عمومی است و بخش بزرگی از عملیات سازمان را تحت تأثیر قرار میدهد، در حال تغییر شکل است. از سوی دیگر کارآفرینی در سازمانهای عمومی اشکال متعدد و متنوعی دارد که آنها را میتوان در قالب چهار دستۀ اصلی سازمانهای عمومی جدید، مدیریت خلاق منابع عمومی، تغییر محیط نهادی یا قوانین بازی و خلق ارزش عمومی توسط بخش خصوصی، طبقهبندی کرد.
از سوی دیگر پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی پیش نیازها و مقدماتی را میطلبد. این پیش نیازهای در سه سطح فرد، سازمان و محیط قابل تحلیل هستند. پیش نیازهای سطح فردی، آن دسته از ویژگیهایی را شامل میشوند که فرد کارآفرین را از سایر کارکنان بخش عمومی متمایز میکند که از جملۀ آنها میتوان به ویژگیهای کارآفرینانه، مهارتهای سیاسی، توانایی جلب نظر و حمایت ذینفعان، انگیزههای فردی، وابستگی به جامعه محلی و توانایی شبکه سازی کارآفرین عمومی اشاره نمود. در سطح سازمان عمومی، مانند سایر سازمانها، تحول استراتژیک حاصل عملکرد متقابل مجموعهای شامل: ساختار، استراتژی، سیستمها، سبک مدیریتی، مهارتهای سازمان یا نقاط قوت و ضعف آن، کارکنان و ارزشهای مشترک سازمانی است. البته مصادیق زیر مجموعۀ هر یک از این عناوین ممکن است در بخش عمومی و خصوصی تا حد قابل توجهی از یکدیگر متمایز باشند. همچنین عوامل محیطی متعددی در فرآیند کارآفرینانه شدن سازمان عمومی مؤثر هستند که از جمله آنها میتوان به درجۀ تلاطم محیط، مقررات، رویهها و خطوط قرمز، حمایتهای نهادی (سرمایه اجتماعی، شبکه اجتماعی) فضای نوآوری و تکنولوژیک و نیازها و انتظارات جامعه، اشاره نمود.
پیامدهای مورد انتظار حاصل از کارآفرینی در سازمانهای عمومی را نیز میتوان در قالب سه سطح، مطالعه و بررسی نمود. گروه اول نتایجی است که برای فرد کارآفرین ایجاد میشود که از جملۀ آن میتوان به استفاده از اعتبار و افتخار این موفقیت در پیشرفت شغلی وی اشاره نمود. در سطح سازمانی، کارآفرینتر شدن سازمان عمومی میتواند به انعطافپذیرتر شدن آن، ارتقای کارآیی، بهبود بهرهوری، پاسخگویی بهتر و جستجوی راههایی برای حداکثر سازی فرصتهای درآمدی اشاره نمود. در کنار این دو گروه تأثیر، پیادهسازی کارآفرینی در سازمانهای عمومی میتواند باعث خدمات رسانی بهتر این مؤسسات به جامعه و شهروندان و توانمندسازی آنها شود.
در پایان لازم است اشاره شود که پژوهش حاضر با توجه به محدودیت مقالات منتشر شده در حوزۀ مورد نظر انجام گرفته و به نظر میرسد افزایش پایگاههای دادۀ بررسی شده و همچنین اضافه کردن کلید واژههای جدید به دامنۀ جستجو، به ویژه با استفاده از واژههای استخراج شده در شکل 3 این مقاله میتواند به استخراج مدلی غنیتر از ادبیات کمک نماید. همچنین با توجه به تفاوت زیاد فضای سازمانهای دولتی در کشورهای توسعه یافته که مقالات بررسی شده در این مقاله از دادههای آنها استخراج شده است، با فضای سازمانهای دولتی ایرانی، لزوم پژوهشیهای مختلف کمی و کیفی برای استخراج مدل مناسب کارآفرینی سازمانی در سازمانهای دولتی و عمومی ایرانی غیر قابل انکار است.
پینوشتها
82. Publicly valued outputs
* استادیار گروه مدیریت دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
** استادیار گروه کار آفرینی پردیس فارابی دانشگاه تهران
*** دانشجوی دکتری کارآفرینی پردیس فارابی دانشگاه تهران
فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال چهاردهم، شمارۀ 55، پاییز 1398، صفحه 23-1
[i] Innovation
[ii] Risk-taking
[iii] Proactive behaviour
[iv] venture teams
[v] Organizational sanctions and resource commitments
[vi] Reenergizing
[vii] Kuratko
[viii] Ireland
[ix] administrative shibboleths
[x] Traditional public administrative
[xi] Reinventing government movement
[xii] Steer rather than row
[xiii] New Public Management
[xiv] Risk/reward trade-offs
[xv] Public value
[xvi] New Public Services
[xvii] Public value management
[xviii] An international paradigm of reform
[xix] Antecedents
[xx] Public administration
[xxi] Proactive
[xxii] Meta-Synthesis
[xxiii] Sandelowski & Barroso
[xxiv] Entrepreneurship and Small Business Management
[xxv] Public Sector and Health Care
[xxvi] AJG 2018
[xxvii] Public entreprenureship
[xxviii] Wiley
[xxix] ScienceDirect
[xxx] Oxford Academic
[xxxi] Public entreprenureship
[xxxii] ATLAS.ti 8
[xxxiii] Excel
[xxxiv] Scimago Journal & Country Rank
[xxxv] Chartered association of business schools
[xxxvi] Word cloud
[xxxvii] Proactiveness
[xxxviii] persistence
[xxxix] Contribution
[xl] Sadler
[xli] Bernier
[xlii] Hafsi
[xliii] Heroic entrepreneurship
[xliv] Individua and exceptional
[xlv] Systemic entrepreneurship
[xlvi] Marshalling resources
[xlvii] Borins
[xlviii] 7S Mckinsey
[xlix] Structure
[l] Strategy
[li] Systems
[lii] Style
[liii] Skills
[liv] Staff
[lv] Superordinate goals
[lvi] Shared Values
[lvii] ویژگی برجستة مدل 7S آن است که علاوه بر اینکه به صورت گستردهای توسط مشاوران مک کینزی در مطالعاتشان بر روی شرکتهای مختلف آزمون شده، توسط مدارس کسب و کار معتبری مانند هاروارد و استنفورد نیز مورد استفاده قرار گرفته است. در نتیجه، به نظر میرسد که در استفاده از این مدل، تئوری و عمل در مطالعه مدیریت یکدیگر را حمایت میکنند (Weihrich & Koontz, 1993).
[lviii] Action orientation
[lix] Adaptability
[lx] Resource availability
[lxi] Style/culture
[lxii] Backgrounds
[lxiii] Competencies
[lxiv] Non -technical generalists
[lxv] Rowe
[lxvi] Skills
[lxvii] Strengths
[lxviii] Weaknesses
[lxix] Do more with less
[lxx] Context-specific
[lxxi] Re-contextualized
[lxxii] Turbulence
[lxxiii] Regulations and policies
[lxxiv] Election mandate
[lxxv] Legislation enabling an innovation
[lxxvi] Pressure by politicians
[lxxvii] Sponsors
[lxxviii] Ford & Andersson
[lxxix] Bottom-up
[lxxx] Context-dependent
[lxxxi] PVM
[lxxxii] Publicly valued outputs