نوع مقاله : مقاله استخراج شده از طرح پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار گروه علوم سیاسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) ،قزوین، ایران
2 دکتری آینده پژوهی، ،مدرس دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره)، قزوین ، ایران
3 دانشجوی دکتری آینده پژوهی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)، قزوین، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
With increasing complexity and uncertainty in the various processes of human societies, predicting the future by generalizing past trends, seems to be unwise and almost impractical. Therefore, instead of relying on one status of the future, futurists tend to study alternative futures and present future-oriented strategies to predict the future. The purpose of this study is to explain and categorize strategies for uplifting social capital in four layers: litany, social, discourse and metaphor based on Casual Layer Analysis method. The innovation in this method, is to move from the present to the future by identifying the root factors of a phenomenon in four layers. Through identifying the factors affecting a phenomenon future, we can formulate strategies for acting in present and move from future to present. In this study, in order to identify the main causes of social capital decline, we formed an online expert’s panels in four stages, comprising of fourteen persons. Findings indicated that, 8 strategies at the level of symbols and metaphors, 13 strategies at the level of beliefs and discourses, 27 strategies at the level of structures and 31 strategies at the litany level has to be applied for formulating and implementing the necessary policies to increase social capital.
کلیدواژهها [English]
راهبردهایی جهت بهبود سرمایه اجتماعی در ایران:
رویکردی آیندهپژوهانه با کاربست روش تحلیل لایهای علتها
حاکم قاسمی *
مهدی نیکویه **
شهریار شیرویه پور *** تاریخ دریافت: 06/08/1400
تاریخ پذیرش: 20/09/1400
چکیده
با افزایش پیچیدگی و عدم قطعیت در روندهای گوناگون جوامع انسانی، پیشبینی آینده از طریق تعمیم روندهای گذشته، فرآیندی غیرمنطقی و تقریباً غیرممکن به نظر میرسد. ازاینرو آیندهپژوها بهجای شناخت یک وضعیت از آینده به مطالعه آیندههای بدیل روی میآورند و با ارائه راهبردهایی آینده محور در جهت ساخت آینده اقدام میکنند. هدف پژوهش حاضر تبیین و دستهبندی راهبردهای ارتقای سرمایه اجتماعی در چهار لایه لیتانی، اجتماعی، گفتمان و استعاره مبتنی بر روش تحلیل لایهای علتها است. با نوآوری در این روش، میتوان عوامل ریشهای یک پدیده در چهار لایه را شناخته و از حال به آینده حرکت کرد.بدین ترتیب، پس از شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر آینده یک پدیده،می توان به تدوین راهبردهایی برای اقدام در زمان حال پرداخت و از آینده به حال حرکت کرد. در این تحقیق، پس از مرور ادبیات پژوهش، با تشکیل پنل خبرگان در چهار مرحله با حضور 14 نفر بهصورت آنلاین، علل اصلی کاهش سرمایه اجتماعی در چهار لایه شناساییشد.در نتیجه، 8 راهبرد در سطح نمادها و استعارهها، 13 راهبرد در سطح باورها و گفتمانها، 27 راهبرد در سطح ساختارها و 31 راهبرد در سطح لیتانی ارائه شدند تا بتوان با کاربست این راهبردها در راستای افزایش سرمایه اجتماعی سیاستهای لازم را تدوین و عملی نمود.
واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، روش تحلیل لایهای علتها، راهبرد پردازی، آیندهپژوهی.
مقدمه
در دو دهه اخیر، سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از کانونی ترین مفاهیم ظهور و بروز یافته است. با وجود این، نگرش ها، دیدگاهها و انتظارات گوناگونی را نیز دامن زده است. اهمیت و جایگاه سرمایه اجتماعی، با بررسی تعداد قابل توجه مقالات و پژوهشها در این حوزه قابل درک است. امروزه دولتها میتوانند در تشکیل یا افزایش اشکال سودمند سرمایه اجتماعی نقش مؤثری را ایفا کنند. در مقابل عدم توجه کافی دولتها بر آثار ناشی از وضع و اجرای سیاستهای خاص بر ارتباطات اجتماعی و چگونگی انتقال منابع و قدرت میان اقشار و گروههای مختلف جامعه میتواند به سهولت سرمایه اجتماعی موجود را تحت تأثیر قرار داده و آن را از بین ببرد (عذاریانی و همکاران، 1400).
جامعه شناسان عصر حاضر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره گرفتهاند. این مفهوم بهطورکلی به روابط بین افراد، اصطلاحاً شبکههای اجتماعی و قوانین اعتماد متقابل بین افراد اشاره میکند (Fedor, 2019:65). اصطلاح سرمایه اجتماعی از اواخر دهه 1980 با کار بوردیو و کلمن محبوبیت پیدا کرد. بوردیو سرمایه اجتماعی را از سایر انواع سرمایههای اقتصادی، فرهنگی و نمادین متمایز میسازد و برای آن خـصلتی سـاختاری و تعـاملاتی قائـل اسـت (Bourdieu, 1986). بوردیو سرمایه اجتماعی را مجموعهای از منابع بالقوه و بالفعلی میداند که در نتیجه داشتن شبکهای از روابط نسبتاً نهادینه شده از آشناییهای متقابل افراد به دست میآید (جوکار، 1400: 126). سرمایه اجتماعی بوردیو بر پیامدهای چنین ارتباطاتی در سطح فردی متمرکز بود، اما کلمن اهمیت کارکردی سرمایه اجتماعی را برای نتایج گروههای کوچک مانند خانوادهها و همچنین جایگاه آن در ساختارهای اجتماعی آشکار کرد(Rodgers et al., 2019). با توجه به تعاریف متنوع و مختلف از سرمایه اجتماعی در این پژوهش سرمایه اجتماعی به مجموعه توانمندیها، داراییها و ارزشهایی اطلاق میشود که در مناسبات اجتماعی شکل میگیرد و با بهرهگیری و استفاده از آنها توانایی و کارایی برای تحقق اهداف و تأمین نیازها و پاسخ به تقاضاها فراهم و امکانپذیر میگردد (جوکار، 1400).
سرمایه اجتماعی، یکی از مهمترین داراییهاست که از شاخصههای رشد و توسعه هر جامعهای به شمار میآید و از رهگذر این سرمایه حیاتی است که انسجام، اعتماد متقابل و حسن اطمینان و همبستگی در جامعه فراهم میشود و هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان میشود (صالحی امیری و امیر انتخابی، 1391، عذاریانی و همکاران، 1400).
در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی نتایج مطالعات داخلی حاکی از آن است که وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور مطلوب نیست. بر اساس نتایج حاصل پیمایش ملی سرمایه اجتماعی در کشور در سال 1386،بر اساس نظرسنجی از شهروندان، 39 درصد میزان سرمایه اجتماعی را کم، 35 درصد میزان سرمایه اجتماعی را متوسط و 26درصد نیز میزان سرمایه اجتماعی را زیاد عنوان کردهاند (عبداللهی و موسوی،1386). مطالعات دیگر نیز تقریباً همین نتیجه را تأیید میکنند و بیشتر بر سطح کم سرمایه اجتماعی در کشور تأکید داشتهاند (محسنی تبریزی و آقا محسنی،1389 ؛ نوغانی و همکاران،1387 ؛ معمار زاده و همکاران، 1388؛ کامران و ارشادی،1387 ؛ ملکی و نژاد سبزی،1389 ؛ شیانی و همکاران،1388 ؛ زاهدی و همکاران، 1388 و غفوری و جعفری،1387). مطالعاتی که روند سرمایه اجتماعی را نیز بررسی کردهاند بر روند کاهشی سرمایه اجتماعی صحه گذاشتهاند (عبداللهی و موسوی،1386؛ قاسمی و همکاران،1385 ؛ سعادت1387 ؛ صفدری و همکاران، 1387 و سیاهپوش،1387). همچنین، با بررسی پیشینه و مطالعات صورت گرفته، میزان سرمایه اجتماعی در بین سالهای 1379 تا 1385 میان استانهای مختلف در رتبه متوسط کشوری قرار داشته است (حسینی و همکاران،1379؛ سعادت،1380؛ عبداللهی و همکاران، 1385). در مطالعه غفاری (1394) که در سطح کشور صورت گرفته است، میزان سرمایه اجتماعی در استانهای مختلف، در سال 1394 نسبت به سال 1385 افت فاحشی در رتبهبندی و وضعیت در کشور داشته است. به عنوان مثال، مطالعات غفاری (1394) نشان میدهد میانگین وضعیت سرمایه اجتماعی در استان قزوین نسبت به میانگین سرمایه اجتماعی در کشور (2.79) مقدار کمتری داشته و در استان قزوین این مقدار میانگین 2.66 بوده است که ازلحاظ رتبهبندی در وضعیت مناسبی قرار نداشته است و تنها نسبت به 5 استان مانند تهران، اصفهان و مازندران که وضعیتی مناسبی ازلحاظ میانگین سرمایه اجتماعی ندارند وضعیت بهتری داشته است.
باوجود فواید اجتماعی عدیده بر میزان بالای سرمایه اجتماعی، پژوهش در موضوع ارتقای سرمایه اجتماعی و راهبردهای بهبود در آن نابالغ و توسعهنیافته است. علیرغم اینکه طی دو دهه گذشته این مفهوم از اقبال خوبی در بین محققان برخوردار شده است؛ تحقیقات موجود در این حوزه اغلب به توصیف و تبیین برخی از ابعاد سرمایه اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر و سنجش وضعیت سرمایه اجتماعی اکتفا شده و برای ارائه راهبرد بهمنظور ارتقا و بهرهمندی از منافع آن توجه چندانی صورت نگرفته است. حتی در پژوهشهایی که به ارائه راهبرد پرداختهشده است، این راهبردها بیشتر مبتنی بر بررسی روند گذشته بوده و بر اساس عوامل اصلی شکلدهنده آینده سرمایه اجتماعی نبوده است. پژوهش حاضر به دنبال آن است که خلأ تحقیقات علمی در زمینه تجزیهوتحلیل دلایل اصلی کاهش سرمایه اجتماعی با رویکرد آینده محور و ارائه راهبردهای متناسب جهت ارتقای آن را پوشش دهد. لذا نوشتار حاضر میکوشد به این سؤال پاسخ دهد که چرا سرمایه اجتماعی در ایران وضعیت مناسبی ندارد؟ و با اتکا به چه ملاحظات و راهبردهایی میتوان به ارتقا سرمایه اجتماعی و خلق آیندههای بدیل کمک کرد؟. بنابراین در پژوهش حاضر بر اساس روش و نظریه تحلیل لایهای علتها سعی شده است، عوامل مؤثر بر شکلگیری وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی در ایران شناسایی شوند و سپس راهبردهایی آینده محور مبتنی بر عوامل مؤثر شناساییشده در لایههای چهارگانه باهدف کمک به ارتقاء سرمایه اجتماعی پیشنهاد شود.
روش تحقیق
این تحقیق، وضعیت گذشته را برای دستیابی به شناخت لازم در رابطه با موضوع، با مدنظر داشتن جریانها و روندهای موجود در عمق و گستره زیاد بهدقت موردمطالعه و بررسی قرار داده و مبتنی بر بررسی روند گذشته و وضع حال، به شناسایی عوامل و دلایل ریشهای کاهش سرمایه اجتماعی در جامعه پرداخته است. در انجام این مطالعه ترکیبی از روشهای بررسی ادبیات پژوهش، پرسشنامه و پنل خبرگان مورد استفاده قرار گرفته است.
مراحل اصلی روش استفادهشده به شرح زیر میباشند:
گام اول: مطالعه اولیه و ارائه چارچوب روششناختی پژوهش و بررسی روند گذشته و وضع حال با استفاده از پرسشنامه. روش مورداستفاده در این گام از یکسو اسنادی و از سوی دیگر توصیفی و با استفاده از پرسشنامه پیمایش صورت گرفته است. در این گام با مطالعه ادبیات پژوهش، ابعاد و مولفههای سرمایه اجتماعی در سه سطح خرد، میانی و کلان مشخص شد. برای سنجش وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی، پرسشنامهای شامل 20 مولفه در سه سطح در حجم نمونهی 2266 نفری توزیع و دادهها جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و در تجزیهوتحلیل دادهها نیز روش توصیفی-تحلیلی مورداستفاده قرار گرفت.
گام دوم: کاربست روش تحلیل علی لایهای در شناسایی عوامل ریشهای موثر بر ارتقای سرمایه اجتماعی و تحلیل عوامل (شناسایی چهار لایهی تحلیل CLA). روش تحلیل علی- لایهای ازلحاظ روش کیفی و ازنظر رویکرد اکتشافی است. در این روش هر موضوع در چهار لایه با مختصات زیر مورد بررسی قرار میگیرد(عنایتالله، 1388)
لایه لیتانی یا مسئله عینی که ناظر بر عینیترین و آشکارترین سطح آینده است و فهم آن نیاز به مهارتهای تحلیلی خاصی ندارد. سطح لیتانی واقعیتهایی را که اغلب بهوسیله اخبار یا سایر رسانهها برای اهداف سیاسی و اغلب اغراقآمیز ارائه میشوند، شناسایی میکند (قنبری، 1394)
لایه نظامهای علی که ناظر بر نظامهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و تاریخی است. سازمانها و موسسههای حوزه سیاستگذاری در این سطح به تحلیل علمی و کارشناسانه رخدادهای آینده میپردازند و نتایج آن را در قالب گزارشهایی در سراچهها، روزنامهها و نشریهها انتشار میدهند. در این لایه، نقش دولت و سایر کنشگران و خبرگان دانشگاهی پررنگ میشود (Hoffman, 2012).
لایه سوم؛ لایه جهانبینی و گفتمانی نام دارد که علاوه بر پرداختن به دعاوی معرفتی مرتبط با آینده، درصدد مشروعیت بخشی به این دعاوی است و به دنبال شکلدهی علتهای اجتماعیِ ایجادکننده مسئله عینی در لایه اول است (Inayatullah, 2013). مهمترین ویژگی بارز در این سطح در اصل بررسی ریشههای عمیق دیدگاهها و باورهای شکلدهنده دو سطح قبلی است. در این سطح تأکید بر شناسایی و کشف گفتمانهای گوناگونی است که آینده را شکل میدهند (Hoffman, 2012).
لایه چهارم، لایه اسطورهها و استعارهها است. این اسطورهها و استعارهها کاملاً بهصورت ناخودآگاه باعث ایجاد گفتمانها و جهانبینی غالب که باعث ایجاد علتهای اجتماعی در سطح دوم و مسئله عینی در سطح اول میشوند.تصویرهای ذهنی عمیق و داستانهای نهفته شکلدهنده آینده در این سطح بررسی میشوند (عنایتالله، 1388: 10).
با توجه به رویکردی که این روش به شناسایی عوامل کلیدی و بنیادی مؤثر بر یک پدیده در چهار لایه دارد، در این گام، بعد از شناسایی و انتخاب اعضای پنل، ابتدا گزارشی از نتایج سنجش سرمایه اجتماعی در اختیار خبرگان قرار داده شد و سپس با تشریح و توصیف روش تحلیل لایهای علت ها، نظرات خبرگان در سه پنل مجزا (هر پنل با فاصلهی دو هفته) از طریق جلسات آنلاین دریافت شد. در پنل اول با نظر خبرگان ابتدا عوامل موثر بر سرمایه اجتماعی در 4 لایهی مطرح در روش تحلیل علی- لایهای، دسته بندی، شناسایی و تحلیل شدند. در پنل دوم، ظرفیتها و محدویتهای موجود برای ارتقای سرمایه اجتماعی در هرلایه مشخص شدند. در نهایت در پنل سوم، راهبردهایی در هر چهار سطح روش تحلیل لایهای علتها با نظر خبرگان منتخب ارائه شدند. اعضای پنل شامل خبرگان، متخصصان و اساتید حوزههای مختلف شامل آینده پژوهی، علوم اجتماعی، علوم پزشکی، سیاستگذاری، علوم اقتصادی، جامعه شناسی، مدیریت بودند.
گام سوم: ارائه راهبردهای پیشنهادی (با توجه به چهار لایه شناساییشده و با اتکا بر ظرفیتها)
شکل 1. چارچوب روش پژوهش با استفاده از روش تحلیل لایهای علتها
عطف به چارچوب روش شناختی پژوهش و مبتنی بر نظریه و روش تحلیل لایهای علتها (در شکل زیر)، برای شکل دادن وضعیت مطلوبی در آینده قبل از تلاش برای ساختن وضع مطلوب در آینده، شناختن دقیق وضع موجود ضروری است. شناخت دقیق وضع موجود میتواند پایه محکم و استواری باشد برای بنا کردن آینده مطلوب بر آن. بر اساس این روش و نظریه برای شناختن وضع موجود مطالعه و پژوهش از لایه عینی آغاز میشود.
در توصیف این چارچوب روش پژوهش باید اشاره کرد که پژوهشگر با شناخت لایه عینی یک بهیک لایهها را مطالعه میکند و پشت سر میگذارد تا به عمیقترین لایهها برسد. منطق این روش و فرضی که بر آن استوار است این است که صورتی در زیر دارد آنچه در بالاست؛ یعنی هر لایهای که مطالعه میکنیم و علل و عوامل مؤثر بر شکلگیری یک وضعیت را در آن لایه پیدا میکنیم باید دریابیم که چه علل و عواملی، آن لایه رویی را شکل دادهاند؛ بنابراین به مطالعه لایههای عمیقتر میپردازیم و از لایه عینی (لیتانی) به لایه سیستمی، از لایه سیستمی به لایه گفتمانی و از لایه گفتمانی به لایه نماد، استعاره و اسطوره میرسیم.
اما برای ساختن وضع مطلوب (در این پژوهش ارتقاء سرمایه اجتماعی) بر اساس راهبردها و راهکارها حرکت از لایه زیرین آغاز میشود و به سمت لایههایی رویی و عینی میآید. منطق و فرض مبنایی این حرکت آن است که تا زمانی که لایههای عمیق و ژرف اصلاحنشده است نمیتوان در لایههای سطحی و عینی تغییر ایجاد کرد. اگر بناست سرمایه اجتماعی ارتقاء یابد لازم است علل و اسباب آن در لایههای زیرین فراهم گردد و بر پایه آنها لایههایی رویی شکل داده شود؛ یعنی باید نمادها و استعاره و اسطورههایی که موجب کاهش سرمایه اجتماعی شده اصلاح شود و نمادها، استعارهها و اسطورههایی موجب تقویت سرمایه اجتماعی میگردد جایگزین آنها شوند. سپس باورهای مخرب سرمایه اجتماعی اصلاح و با باورهای مقاوم سرمایه اجتماعی جایگزین گردد. بعدازآن علل سیستمی تضعیفکننده سرمایه اجتماعی مرتفع گردد و با اصلاح ساختارها و سیستمها راه تقویت سرمایه اجتماعی در پیشگرفته شود؛ و آنگاه برای اصلاح روندها، عملکردها و ابزارها اقدام شود. لذا نوآوری روششناختی این پژوهش در اصل شناسایی عوامل مؤثر بر آینده سرمایه اجتماعی مبتنی بر حرکت از لایههای سطحی به سمت لایههای عمیق شکلدهنده این پدیده و سپس ارائه راهبرد مبتنی بر حرکت از لایههای عمیق به سمت لایههای سطحی است.
اگرچه در عمل ممکن است راهبردهایی که برای تأثیرگذاری در هریک از لایهها بکار گرفته میشود همزمان و بهموازات هم اجرایی شود، اما فرض آن است که تا نمادها و استعارهها و یا باورها و گفتمانها اصلاح نشود، اصلاح ساختارها و دستگاهها، یا روندها، عملکردها و ابزارها مقدور نبوده و اثرگذار نخواهد بود. بر این اساس ضروری است پیش و بیش از هر چیز برای اصلاح نمادها و استعارهها و باورها اقدام شود و بر پایه آن اصلاح در لایه سیستمی و عملکردی هم در دستور کار قرار گیرد.
یافتههای پژوهش
الف-بررسی وضع موجود سرمایه اجتماعی
در این پژوهش ابتدا برای تعیین وضعیت سرمایه اجتماعی ضمن بررسی مبانی نظری سرمایه اجتماعی، با افکار سنجی سعی شد وضعیت سرمایه اجتماعی مشخص شود. با مرور پژوهشهای پیشین مشخص شد که سرمایه اجتماعی پایین تر از حد متوسط قرار دارد. با این پژوهش نیز با بررسی سرمایه اجتماعی در سه سطح کلان، میانی و خرد، مشخص شد تنها میانگین سرمایه اجتماعی در سطح خرد مقدار کمی بالاتر از حد متوسط قرار دارد و در دو سطح کلان و میانی پایینتر از حد متوسط است، و در مجموع سه سطح نیز میانگین سرمایه اجتماعی پایین تر از حد متوسط قرار دارد. بنابر این با توجه به نتایج پژوهشهای پیشین و تایید آنها در پژوهش حاضر میتوان گفت سرمایه اجتماعی در جامعه وضع مناسبی ندارد، و تلاش برای ارتقاء آن ضروری است
ب-شناسایی و دستهبندی عوامل مؤثر در 4 لایه (گذار از حال به آینده)
بر اساس روش تحلیل لایهای علتها در چهار لایه عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی با برگزاری نشستهای خبرگانی یک بهیک لایهها از سطح به عمق بررسی شدند و عوامل مؤثر بر وضع کنونی سرمایه اجتماعی در هر یک از لایههای مختلف (لیتانی، ساختارها، جهانبینی و نمادها) معرفی شدند که در ادامه این عوامل در جداولی ذکرشده است.
لایه عینی: در اینجا به برخی از این عوامل که در شکلگیری وضعیت نامناسب سرمایه اجتماعی مؤثرند پرداختهشده که در جدول زیر به آنها اشارهشده است.
لایه نظامها و ساختارها: اگر در لایه سطحی و عینی ما شاهد بروز رفتارهایی هستیم باید ریشه آنها را در یکلایه عمیقتر یعنی در نظامها و ساختارها جستجو کنیم. در اینجا برخی از وضعیتهای سیستمی و ساختاری که تأثیر منفی بر سرمایه اجتماعی دارند معرفی میشوند.
جدول 1. عوامل مؤثر در سطح عینی
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی در سطح عینی
تأثیر مشکلات سطح کلان فقدان اجماع نخبگانی و نداشتن چشمانداز واحد
محدودیت منابع و اعتبارات تداوم و استمرار مشکلات اقتصادی
افزایش و گسترش مشکلات اجتماعی شکافها و منازعات سیاسی
افزایش نارضایتی فقدان مسئولیتپذیری و پاسخگویی
عدم رضایت از خدماتی که ارائه میشود نارضایتی از سرعت و کیفیت ارائه خدمات
عدم درک متقابل و برآورده نشدن انتظارات و تقاضاها عدم تناسب بین کیفیت محصول و قیمت آن
ضعف خدمات پس از فروش فقدان صبوری و بردباری متقابل
سیاستها و رویههای متفاوت سازمانها در ارائه خدمت حلقه مفقوده نظارت و ارزیابی درونسازمانی
فقدان آموزش مناسب و آگاهی گسترش روحیه بیتفاوتی
فقدان حس مسئولیت و احساس تعهد اجتماعی ضعف همبستگی اجتماعی به علت وجود شکافهای اجتماعی
فقدان حس بومیگرایی فقدان نشاط اجتماعی و احساس نارضایتی از زندگی
جدول 2. عوامل مؤثر در سطح ساختارها و سیستمها
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی در سطح ساختارها و سیستمها
ارتباط سیستمی بین استانها و نظام کلان جامعه تمرکزگرایی و سیاستگذاری و برنامهریزی متمرکز
فقدان ارتباط ساختاری و نظاممند بین مردم با قانونگذاران، سیاستگذاران و برنامه ریزان بحران مرحله گذار: بر هم خوردن وفاق مبتنی بر سنتها و شکل نگرفتن وفاق اجتماعی
ساختار فرهنگی-اجتماعی ناهمگن ساختار حکمرانی چندپاره
ساختار اقتصادی ناهمگن ساختار اقتصادی معلق بین اقتصاد دولتی و ساختار اقتصاد آزاد
غیبت سرمایه اجتماعی در اسناد و نظام برنامهریزی فقدان ساختار قدرتمند حمایت از کسبوکارها و استارت آپ ها
ساختارها و دستگاههای پیچیده و دست و پاگیر اداری عدم شفافیت در ادارات و فرایندهای خدمترسانی
ضعف روابط درونسازمانی بین کارکنان نامشخص بودن تکالیف و وظایف کارکنان در ادارات و سازمانها
شکاف سیستمی بین ارائهکننده خدمت و دریافتکننده یکطرفه بودن رابطه در سیستم تولیدکننده و مصرفکننده
فقدان یکپارچگی سیستمی و همکاری بین بخشی انعطافناپذیری سیستمی
فقدان ساختارهای جدید اجتماعی با هویت ضعف ساختارهای تعاونی
فقدان نظام تأمین اجتماعی قدرتمند فقدان ساختارهای مشارکت مردم در امور اجتماعی
فقدان شبکههای ارتباطی در جامعه بین مردم، نخبگان، متخصصین و مسئولین
لایه گفتمانها و باورها: در جدول زیر به بخشی از باورها که تأثیرات منفی عمیقی بر سرمایه اجتماعی دارند پرداخته میشود.
جدول 3. عوامل مؤثر در سطح گفتمانها و باورها
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی در سطح گفتمانها و باورها
باور به وجود فساد فراگیر باور به وجود ظلم و فقدان عدالت
باور به ناکارآمدی ساختارها باور به عمل نکردن به وظایف و تعهدات
باور به ارجحیت منافع شخصی بر منافع جمعی باور به عدم صداقت و رواج دروغگویی در جامعه
باور به بدتر شدن وضع در آینده باور به قانونگریزی
ضعف گفتمان حقوق شهروندی باور به وجود ناامنی
باور بهوقت گذرانی کارکنان در ادارات ضعف گفتمان کار و خدمت
شکل نگرفتن گفتمان هویت و منافع جمعی باور به غلبه رقابت بر همکاری و تعاون در جامعه
لایه نمادها و استعارهها: روش و نظریه تحلیل لایهای قائل به این است که انسانها در هنگام اقدام و عمل و برای بروز دادن کنش یا واکنشی معمولاً به سمبلها و نمادهای ذهنی که در طی سالها در ذهن رسوبکردهاند رجوع و منطبق بر آن عمل میکنند. برخی از آنها که به کلیت جامعه و دولت و یا به بخشی از جامعه و یا سازمانها و نهادهای خاص اشاره دارند در جدول زیر در این لایه مشخصشده است.
جدول 4. عوامل مؤثر در سطح نمادها و استعارهها
عوامل مؤثر بر سرمایه اجتماعی در سطح نمادها و استعارهها
جدایی دولت از مردم دولت مسئول مسائل ریزودرشت جامعه
سازمانها وادارات کارگزار دولت نه خادم مردم دولت نماد ناکارآمدی و ضعف
سالبهسال بدتر از این اصل بر فساد بهجای اصل بر برائت
بخور بخوره: اصل میشود اینکه اگر نخوری میخورند کی به کیه تاریکیه: اشاره به فقدان نظارت و ارزیاب
کار مال تراکتور است رابطه بهجای ضابطه
باندبازی بند پ: حل مسائل از طریق پارتیبازی
قوموخویش بازی ژن خوب
جنس خوب یعنی جنس خارجی برند خارجی نشانه شخصیت
دزد و ناظر دستشان تو یککاسه است رسانه میلی (استعارهای برای رسانه ملی)
بیمارستان را کشتارگاه یا قصابخانه توصیف کردن دزدبازار
فردگرایی بهجای جمعگرایی الگوهای مثبت بهعنوان استثنا
ج-راهبرد پردازی برای ارتقای سرمایه اجتماعی ( گذار از آینده به حال)
راهبرد پردازی یکی از مراحل اساسی در فرایند تلاش برای رسیدن به هدف محسوب میشود و آیندهپژوهی تلاشی برای عملیاتی کردن ایدهها برای ساخت آینده مطلوب است. در این مرحله تلاش میشود تا گامهایی که باید برای ساختن آینده مطلوب برداشته شود مشخص گردد. در یک راهبرد کلان برای رسیدن به هدف هفت عامل تعیینکننده وجود دارد. این هفت عامل مشخص عبارتاند از:
1-وضع موجود و نقطهای که در آن ایستادهایم: سرمایه اجتماعی پائین تر از متوسط.
2- هدف و وضعیتی که بناست به آن برسیم: ارتقا سرمایه اجتماعی بهگونهای که به بالای متوسط برسد.
3-نیروها و کنشگرانی که بناست دست به اقدام و عمل بزنند: مجموعه سازمانها، ادارات و دستگاههای رسمی و غیررسمی.
4-ذینفعانی که در فرایند اجرای راهبرد درگیر میشوند: مردم و نیروهای ادارات و سازمانهای رسمی و غیررسمی و سازمانها و دستگاههای مرتبط در سطح کلان.
5-مسیر و خط سیری که باید دنبال شود: حرکت از لایههای ژرف و عمیق استعارهها و گفتمانها به سمت لایههای سیستمی و عینی و با یکپارچگی و هماهنگی تمامی نیروها، سازمانها و ذینفعان.
6-ابزارها و وسایلی که باید بکار گرفته شوند: مجموعه ابزارها و امکانات و ظرفیتهای مادی و معنوی موجود.
7-زمانبندی و دوره انتظار: بلندمدت.
با توجه به منطق و فرضبنیادی روش و نظریه تحلیل لایهای علتها، در این پژوهش که مدل مفهومی آن بر اساس این روش و نظریه شکلگرفته است، در ارائه راهبردهای ارتقاء سرمایه اجتماعی و عملیاتی کردن آنها به ترتیب زیر عمل میشود:
راهبردهای معطوف به اصلاح نمادها و استعارهها
• راهبرد اجماع سازی و ایجاد چشمانداز واحد درباره آینده و نمادسازی درباره این چشمانداز (فقدان اجماع و چشمانداز واحد درباره آینده از عواملی است که تأثیر منفی بر سرمایه اجتماعی دارد. این عامل ناشی از واگرایی و عدم یکپارچگی بین ذینفعان و دستگاهها است. تبدیل کردن این واگرایی به همگرایی و عدم پک پارچگی به یکپارچگی ضرورتی است که با بکار بستن راهبردی همهجانبه نگر و بلندمدت امکانپذیر است).
• راهبرد مثبت اندیشی و تصویرسازی مثبت از آینده (چشمانداز سازی و تصویرپردازی مثبت از آینده راهبردی است که میتواند امید، انگیزه، نشاط و تحرک و پویایی را به جامعه تزریق کند و از این طریق ارتقاء سرمایه اجتماعی را موجب گردد).
• راهبرد بیاعتبار سازی و از رونق انداختن نمادها و استعارههایی که رواج آنها تأثیر منفی بر سرمایه اجتماعی دارد (برای عملیاتی شدن این راهبرد از یکسو میتوان به نفی نمادها و استعارههای منفی پرداخت و از سوی دیگر با بکار بردن استعارههای مثبت متقابل با استعارههای منفی، آنها را بیاعتبار کرد. مثلاً استعاره حبیبالله درباره بازاری و کسبه را در مقابل دزدبازار و یا استعاره دارالشفا درباره بیمارستانها را در مقابل استعارههایی مانند کشتارگاه یا قصابخانه بکار برد).
• راهبرد ترویج و برجستهسازی نمادها و استعارههای مثبت موجود که ظرفیت تولید و تقویت سرمایه اجتماعی را دارند (در این راهبرد از استعارههایی مانند دروازه بهشت، شهر امن و ... میتوان بهره گرفت و از شهر و مناسبات درونشهری تصویری مثبت ترسیم کرد)
• راهبرد احیاء، انتشار و فراگیر سازی نمادها و استعارههای سنتی و بومی که فراموششدهاند برای جایگزین کردن آنها بهجای استعارههای منفی و یا بیاثر سازی آنها (بهعنوانمثال استعاره «سرمایه جاودانی» که این روزها کمتر بکار برده میشود بهویژه از سوی نسل جوان، احیا و انتشار یابد که استعاره «کار مال تراکتور است» را خنثی و بیاثر کند).
• راهبرد خلق، تکثیر و انتشار نمادها و استعارههای جدید مثبت درباره مؤلفههای مختلف سرمایه اجتماعی (در این راهبرد با اتکا بر خلاقیت و نوآوری و متناسب با شرایط موجود جامعه در بخشها و حوزههای مختلف نمادسازی میشود و تلاش میشود تا با جای دادن این نمادها در اذهان نگرش مثبت شکل بگیرد. مثلاً اعتماد حاصل شود، مشارکت رقم بخورد و امید و نشاط در جامعه پراکنده شود و یا ...).
• راهبرد الگوسازی و معرفی آنها به جامعه (در این راهبرد با توجه به ظرفیتها، مشاهیر ، نخبگان و ویژگیهای خاص استانها باید تلاش در هر حوزه و بخشی ستاره سازی شود و بهعنوان الگو معرفی شوند).
• راهبرد برند سازی بهویژه در بخش اقتصادی (با توجه به ظرفیتهای در حوزههای فرهنگی، اقتصادی، گردشگری برند سازی و معرفی برند میتوانند در جلب اعتماد و ترسیم چهره مثبت از استانها بسیار مؤثر واقع شوند).
راهبردهای معطوف به اصلاح باورها و گفتمانهای رایج در جامعه
با بررسی علل و عوامل مؤثر بر وضعیت کنونی سرمایه اجتماعی مشخص شد، باورها و نگرشهای منفی مختلفی وجود دارد که تأثیر منفی بر سطوح مختلف سرمایه اجتماعی دارند. برخی باورهای منفی درباره سطح کلان سرمایه اجتماعی بود، برخی درباره سطح میانی سرمایه اجتماعی و برخی سطح خرد. نکته مهم این است که برخی این باورها لزوماً واقعیت عینی و بیرونی ندارند اما در سطحی گسترده رواج دارند. برخی از این باورها درنتیجه تبلیغات و تصویرسازیهای منفی رسانهها شکلگرفتهاند؛ یعنی برداشتها و باورهای ذهنی هستند که در اذهان شکلگرفتهاند. ازاینرو در صورت تلاش برای اصلاح، ذهنیتها و برداشتهای ذهنی قابلتغییرند. متناظر با وضع موجود سرمایه اجتماعی و عوامل اثرگذار بر آنها برخی از راهبردها در لایه گفتمانی که میتوان از آنها برای بهبود و ارتقاء سرمایه اجتماعی استفاده کرد به شرح زیر است:
• راهبرد ترویج باور و گفتمان کارآمدی دولت و نظام برای حل مشکلات و ساخت جامعه مطلوب.
• راهبرد ایجاد گفتمان قانونگرایی و باور به وجود قانونگرایی در جامعه.
• راهبرد کاهش ادراک فساد و باور به نابرابری و تبعیض در عملکرد نهادها و سازمانهای استانی و ملی.
• راهبرد کاهش احساس وجود ناامنی در جامعه و ایجاد باور به توانمندی برای ساخت جامعه امن و آرام.
• راهبرد امیدآفرینی و ایجاد امید به آینده بهتر.
• راهبرد طراحی نظام اخلاقی متناسب با تغییرات و تحولات اجتماعی و گفتمان سازی برای ترویج و تثبیت ارزشهای اخلاقی و هنجارهای ارزشی در جامعه و سازمانها.
• راهبرد ایجاد گفتمان هویت و منافع جمعی و ایجاد باور به وجود منافع مشترک و جمعی در کنار منافع فردی و گروهی.
• راهبرد ایجاد و تقویت گفتمان خدمت به مردم و تبدیل کردن آن به یک ارزش اجتماعی و فرهنگسازمانی.
• راهبرد ایجاد تصویر و ذهنیت به روابط فرا سازمانی (عاطفی) برای خدمترسانی و حل مشکلات سازمانها و مردم.
• راهبرد ترویج گفتمان حقوق شهروندی و ایجاد آگاهی نسبت به حقوق و وظایف شهروندان و فرهنگ شهرنشینی.
• راهبرد ایجاد و ترویج گفتمان مشارکت در امور اجتماعی، اعم از سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... (از تدوین قوانین و قواعد حمایت از مشارکت مردم در امور اجتماعی تا فراهم کردن امکان اجرایی شدن آن و اعمال تشویقها و سیاستهای حمایتی لازم).
• راهبرد ایجاد تصویر و ذهنیت به کیفیت کالا و خدمات داخلی و خلق و ترویج گفتمان مصرف کالای داخلی.
• راهبرد ایجاد باور به توانمندیهای مردم استانها و تقویت اراده لازم برای استفاده از امکانات و ظرفیتهای استانها برای رفع مشکلات و توسعه و پیشرفت.
راهبردهای معطوف به اصلاح ساختارها و سیستمها
در بررسی برای ارائه راهبرد در لایه ساختاری و سیستمی پیشنهادهای مختلفی از سوی خبرگان ارائه شد که هر یک از این راهبردهای پیشنهادی دریکی از این گروهها جای میگیرند. راهبردهای ارائهشده به شرح زیر است:
• راهبرد پرداختن به سرمایه اجتماعی در اسناد و نظام برنامهریزی و ارائه تجویزها برای تقویت مؤلفههای سرمایه اجتماعی.
• راهبرد پیادهسازی پیوست نگاری فرهنگی متناسب بافرهنگ مذهبی و بومی باهدف هویت بخشی به ساختارهای اجتماعی جدید.
• راهبرد تمرکززدایی در جهت سیاستگذاری و برنامهریزی متناسب با ویژگیهای بومی.
• راهبرد کوچکسازی و چابک سازی سازمانها و ادارات.
• راهبرد اصلاح و تقویت ساختارهای اقتصادی و ایجاد رابطه مکملیت بین بخشهای مختلف اقتصادی.
• راهبرد ایجاد ساختار و تشکیلات حمایت قدرتمندانه از نوآوری، خلاقیت و کسبوکارهای جدید و استارت آپها.
• راهبرد ایجاد و تقویت ساختارهای خدمات پس از فروش و برقراری رابطه متقابل بین تولیدکنندگان و ارائهکنندگان کالا و خدمات با مصرفکنندگان.
• راهبرد ایجاد شبکههای ارتباطی نظاممند برای برقراری ارتباط بین بخشهای مختلف مردم، متخصصین و مسئولین (اعم از قانونگذاران، سیاستگذاران و برنامه ریزان).
• راهبرد تقویت ساختارهای اجتماعی با ایجاد سازگاری، همگرایی و تساهل بین قومی، زبانی و فرهنگی.
• راهبرد همسوسازی دوگانگیهای حکمرانی در چارچوب قوانین.
• راهبرد اصلاح و شفافسازی فرایندهای سازمانی ارائه خدمت در جهت تقویت اعتماد و رفع ادراک وجود فساد و تبعیض.
• راهبرد ایجاد ساختارها و شبکههای غیردولتی و تسهیل مشارکتهای مردمی بهعنوان ذینفعان در امور اجتماعی و سیاستگذاری و تدوین برنامههای مرتبط (مانند تقویت سمنها، خیریهها، تشکلهای داوطلبانه)
• راهبرد اصلاح پیچیدگیهای ساختاری و سیستمی و کاهش فرایندهای دست و پاگیر بوروکراتیک جهت سرعت بخشی به فرایند ارائه خدمت.
• راهبرد توسعه و گسترش دولت الکترونیک و الکترونیکی شدن فرایند ارائه خدمت و اصلاح و تقویت پلتفرمهای ارائه خدمات الکترونیک.
• راهبرد ایجاد ساختارهای همکاری بین بخشی و ایجاد یکپارچگی سازمانی جهت همگرا ساختن دستگاهها و برنامهها.
• راهبرد اصلاح فرایند سیاستگذاری و برنامهریزی جهت اتخاذ سیاستها و برنامههای یکپارچه ملی باهدف پرهیز از بخشی نگری و انجاموظیفه و مأموریتهای هر بخش در چارچوب طرح کلان و سیاست یکپارچه ملی.
• راهبرد شبکهسازی اطلاعاتی و ایجاد بانکهای اطلاعاتی شبکهای برای بهرهبرداری مجموعه دستگاهها.
• راهبرد ایجاد و تقویت ساختارها و مکانیسمهای جلب مشارکت، جهت استفاده و بهرهبرداری از مشارکتهای مدنی و مردمی (اعم از مشارکتهای مالی، فکری، تخصصی و فنی و ...).
• راهبرد ایجاد تشکیلات و شبکههای مردمنهاد برقرارکننده ارتباط متقابل سهجانبه (بین سازمان، دستگاههای دولتی و مردم). در این تشکیلات سه نوع ارتباط بین اعضای مرتبط در یک حوزه، ارتباط آنها با دستگاههای دولتی و ارتباط با مردم ایجاد میشود (مانند طرح جامع سلامت برای توسعه).
• راهبرد تشکیل کارگروههای درونسازمانی برای ایجاد همافزایی، تقویت ارتباط درونسازمانی و استفاده از خرد جمعی در جهت انجام وظایف و خدمترسانی مناسب و کارآمد.
• راهبرد نظام سازی اجتماعی با استفاده از فضاهای عمومی و ایجاد و تقویت سرای محلهها با همکاری سازمانها و ادارات مرتبط مانند شهرداریها، ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی و ... جهت ایجاد و تقویت مشارکت و استفاده از امکانات مردمی.
• راهبرد تقویت شبکههای اجتماعی مذهبی (مساجد، هیئت، حسینیهها، امامزادهها ...) و استفاده از کارکردهای اجتماعی آنها برای ایجاد مشارکت، همبستگی و اعتمادسازی، ... .
• راهبرد ایجاد، تقویت و تشویق و ترغیب اتحادیهها، اصناف، انجمنهای صنفی در حوزههای مختلف.
• راهبرد احیا مراسم و آیینهای سنتی و بهرهبرداری از آن برای تقویت همبستگی اجتماعی، ایجاد نشاط و اعتماد.
• راهبرد ایجاد و توسعه اتحادیههای ورزشی با استفاده از ورزشکاران خوشنام جوان و پیشکسوت.
• راهبرد ارتقاء سواد، مهارت و توانایی استفاده از سیستمهای الکترونیکی و دریافت خدمات الکترونیک
راهبردهای معطوف به بهبود عملکردها و امکانات و ابزارها (سطح لیتانی)
• در این لایه راهبردها معطوف به اصلاح عملکردها، بهبود و ارتقاء ابزارها، به خدمت گرفتن بهینه امکانات در جهت رفع مشکلات است. درصورتیکه موفقیت در این زمینها حاصل شود موجب احساس رضایت، افزایش اعتماد و درنتیجه ارتقاء سرمایه اجتماعی میگردد. راهبردهای پیشنهادی در این زمینه به شرح زیر است:
• راهبرد جذب سرمایه بخش خصوصی برای جبران محدودیت منابع مالی و اعتبارات دولتی.
• راهبرد حمایت از کسب و کارها بهویژه کسبوکارهای نوپا و جدید و استارت آپها (با استفاده از امکانات و ظرفیتهای موجود در بخش دولتی و بخش خصوصی و مردمی).
• راهبرد کم کردن فاصله طبقاتی و شکافهای اقتصادی در جامعه.
• راهبرد بهرهمندی و استفاده از ظرفیتهای بومی استانها (ظرفیتهای انسانی، مادی، طبیعی، ...) برای سرمایهگذاری.
• راهبرد مقابله با مشکلات اجتماعی (مانند اعتیاد، جرائم و ...).
• راهبرد معکوس کردن روند افزایشگرانی، تورم، بیکاری، کاهش ارزش پول ملی.
• راهبرد مبارزه با پارتیبازی، فساد، رشوه و رانتخواری.
• راهبرد ایجاد وفاق سیاسی و تلاش برای کاستن رقابتهای مبتنی بر سو ظن و بدبینی و شکل دادن رقابتهای سازنده.
• راهبرد هویتسازی و تلاش برای شکل دادن وفاق جمعی بر اساس هویت جمعی مشترک.
• راهبرد شناسایی توانمندیهای استانها و استعدادها در سازمانها جهت بهکارگیری آنها برای رفع مشکلات.
• راهبرد بهرهگیری از دانش روز و فناوریهای نوین برای بهبود فرایند پاسخگویی و خدمترسانی در سازمانها و ادارات.
• راهبرد ایجاد و تقویت هنجارها و عملکردهای اعتماد ساز و اعتماد زا.
• راهبرد ایجاد شفافیت در فرایند کارها (و مشخص کردن حقوق و تکالیف مردم و سازمانها).
• راهبرد کارآمد سازی روندها و الگوهای خدمترسانی با استفاده بهینه از ظرفیتهای سازمانی.
• راهبرد حل مشکلات و رفع محدودیتها در حوزه خدماترسانی (مثل آبرسانی، جادهای)
• راهبرد آموزش مردم و کارکنان جهت آشنا کردن آنها با حقوق و تکالیف متقابل یکدیگر.
• راهبرد افزایش کیفیت کالا و خدمات و متناسبسازی قیمتها.
• راهبرد آموزش و فرهنگسازی برای افزایش صبوری و بردباری و بالا بردن آستانه تحمل طرف مقابل در رابطه بین مردم و کارکنان سازمانها و دستگاهها.
• راهبرد یکسانسازی اقدامات در سازمانها برای ارائه یک خدمت مشابه (مثال رویه متفاوت سازمانهای آب، برق، گاز، مخابرات و ... درباره حذف قبض کاغذی) در جهت کم کردن سردرگمی مردم و افزایش اعتماد عمومی.
• راهبرد تقویت فرایند نظارت و ارزیابی سطوح مختلف از مدیران و همچنین کارکنان در تعامل آنها با اربابرجوع.
• راهبرد کاربست مناسب و مؤثر اصل تشویق و تنبیه در سازمانها و ادارات و حتی در جامعه.
• راهبرد سیاستگذاری و برنامهریزی مبتنی بر رویکردهای بومی و متناسب با شرایط و ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی.
• راهبرد ایجاد نشاط اجتماعی از طریق فعالسازی سازمانهای مردمنهاد بر پایه فرهنگ دینی و بومی و آدابورسوم و سنتهای مناطق.
• راهبرد کارآمد سازی روندها و الگوهای خدمترسانی
• بهرهبرداری هدفمند و سازمانیافته از شبکههای اجتماعی.
• راهبرد آموزش استفاده از دولت الکترونیک و ترویج سواد استفاده از دولت الکترونیک و امکانات آن در بین مردم.
• راهبرد جوانگرایی و توجه به مطالبات جوانان و نیازهای آنان (با توجه به ترکیب جمعیت جوان).
• راهبرد توسعه و گسترش ارتباطات و افزایش تماسها و تعاملات اجتماعی در اشکال مختلف.
• راهبرد استفاده از خدمات داوطلبانه مانند بسیج، هلالاحمر، وقف و سازمانهای مردمنهاد.
• راهبرد استفاده از ظرفیت خبرگان و نخبگان بومی
• راهبرد آموزش و تولید محتوا درباره سرمایه اجتماعی و تدوین کتاب جامع سرمایه اجتماعی
نتیجهگیری
در این پژوهش ضمن بررسی مبانی نظری و ادبیات پژوهشی در حوزه سرمایه اجتماعی در کشور، سعی شد وضعیت سرمایه اجتماعی مشخص شود. سپس در چارچوب مدل مفهومی که با توجه به ادبیات پژوهشی سرمایه اجتماعی و بر اساس روش و نظریه تحلیل لایهای علتها طراحی گردید، عوامل مؤثر بر وضعیت سرمایه اجتماعی در چهار لایه مشتمل بر لایه ابزارها و عملکردها، لایه ساختارها و سیستمهای اجتماعی، لایه باورها و گفتمانها و لایه نمادها و استعارهها شناسایی و معرفی شد.
در چارچوب روش تحلیل لایهای و بر اساس مدل مفهومی پژوهش اگر به بررسی علل کاهش سرمایه اجتماعی بپردازیم، باید از سطح عینی و قابل روئیت حرکت کرد و به لایههای عمیق ناملموس و غیرقابل مشاهده حرکت کرد؛ بنابراین علل را باید در لایه لیتانی (سطح عینی مانند امکانات، ابزارها و عملکردها و نوع مراودات)، لایه ساختاری و سیستمی (مانند زمینهها و ساختارها و سیستمهای اقتصادی، اداری، سیاسی، ...)، لایه باورها (مانند دیدگاهها، باورها و اعتقادات) و لایه نمادها و استعارهها (مانند ضربالمثلها، الگوهای مورداستفاده، ارزشهای موردقبول، ...) جستجو کرد. بر اساس این پژوهش 23 عامل در لایه عینی (لیتانی)، 22 عامل در لایه ساختاری و سیستمی، 14 عامل در لایه باورها و گفتمانی و 22 عامل در لایه نمادی و استعارهای، بهعنوان عواملی مؤثر بر آینده سرمایه اجتماعی ، شناسایی و معرفیشدهاند.
چنانکه در مدل مفهومی پژوهش توضیح داده شد، اگر بنا باشد زمینه ارتقا سرمایه اجتماعی را فراهمسازیم باید تأثیرگذاری را از لایههای عمیق شروع و به سمت لایه سطحی حرکت کنیم؛ یعنی لازم است در لایه نمادها، استعارهها و باورها تغییراتی ایجاد شود و بر پایه آنها در لایه ساختاری و سیستمی و سطح عینی نیز اصلاحات و تغییرات باهدف ارتقا سرمایه اجتماعی ایجاد شود. بر این اساس منطبق بر لایههای مختلف مدل مفهومی پژوهش پیشنهاد این است که برای ارتقاء سرمایه اجتماعی و تلاش برای تأثیرگذاری بر وضعیت سرمایه اجتماعی، اجرای راهبردها و راهکارهای عملیاتی مبتنی بر آنها از لایههای عمیق یعنی لایه استعارهها و باورها گفتمانها آغاز و به لایههای ساختارها و عملکردها امتداد یابد. در این پژوهش نیز با این رویکرد راهبردهایی پیشنهادشده است که بر اساس آنها لازم است در هریک از لایهها اقداماتی به شرح زیر صورت گیرد تا سرمایه اجتماعی ارتقاء یابد. این تغییرات در هر لایه به ترتیب از لایههای عمیق به لایههای سطحی و عینی شرح زیر است:
در لایه نمادها و استعارهها: در این لایه لازم است نمادها و استعارههای تولید و ساختهوپرداخته شود و ترویج گردد که وضع را در سطح کلان و نسبت به آینده امیدوارکننده نشان دهد و در سطح روابط افراد و سازمانها، سازمانها را در خدمت مردم نشان دهد و در سطح روابط بین فردی حفظ این روابط را لازمه بقا و سعادت اجتماعی معرفی کند. در این لایه مسئولیت مهم بر عهده هنرمندان و نهادهای فرهنگی است که با خلق آثار، دنیایی از کلام و معنا را در یک اثر هنری انعکاس دهند و در جانودلها بنشانند.
در لایه باورها و گفتمانها: در این لایه باید تلاش شود تا باورها درباره دولت، نمایندگان دولت، مدیران و مسئولان اصلاح شود. باور مردم بهگونهای اصلاح شود که سازمانها، شرکتها و تولیدکنندگان داخل را نه سازمانهایی منفعتجو بلکه سازمانها و تشکیلاتی در خدمت مردم و جامعه بدانند. در این سطح مسئولیت اصلی بر عهده نهادهای آموزشی، متفکران و روشنفکران جامعه است. آنها میتوانند با آموزش و طرح دیدگاههای خود، دیدگاههای ناصواب درباره وضع جامعه، نهادها و مسئولان دولتی، سازمانها و نهادها وادارات و روابط بین فردی و اجتماعی را اصلاح کنند و از این طریق به ارتقا سرمایه اجتماعی کمک کنند.
در لایه ساختاری و سیستمی: اصلاح سیستمهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اداری، ضروری است. این بخش به عهده نهادهای وضع کنند قانون و مقررات، مجریان و تصمیم گیران و نهادهایی قضایی و نظارتی است. آنها با تصویب و اجرای قوانین و مقررات و نظارت بر حسن اجرای آنها میتوانند به اصلاح سیستمی دست بزنند و با بهبود و ارتقا کارکرد سیستمهای مختلف امکان و زمینه ارتقا سرمایه اجتماعی را فراهم آورند.
در لایه عینی (لیتانی): لایه لیتانی همان سطح و لایه عینی است. در این لایه امکانات و ابزارها، محدودیتها و عملکردها موردتوجه قرار میگیرند. در این لایه لازم است هر آنچه برای کمک به ارتقاء سرمایه اجتماعی لازم است فراهم شود. رسانهها در این لایه نقش مهمی بر عهدهدارند آنها میتوانند با دیدبانی و رصد کردن وضعیتها در مسائل و حوزههای مختلف کمبودها را انعکاس دهند و مسئولان مربوطه را وادار به پرداختن و اقدام در جهت رفع کمبودها نمایند. همچنین میتوانند فرصتهایی که وجود دارد اما مورد غفلت قرارگرفته معرفی کنند تا مسئولان به آن توجه نمایند.
چنانکه پیداست با پیوند خوردن این چهار لایه مجموعه توانمندیها باید بکار گرفته شود تا به ارتقاء سرمایه اجتماعی مدد رسانده شود؛ بنابراین پیشنهاد این است که مجموعه راهبردهای ارائهشده در لایهها و حوزههای مختلف، مرتبط باهم و در چارچوب یک راهبرد کلان و یکپارچه، به نام راهبرد یکپارچه ارتقاء سرمایه اجتماعی در نظر گرفته شود و تمامی سازمانها و دستگاههای رسمی و غیررسمی با مشارکت با یکدیگر و همسو و همجهت، به ارائه راهکارهای عملیاتی برای اجرایی شدن راهبردهای پیشنهادی مربوط به حوزه خود بپردازند. در این صورت است که اجرای راهبردها میتواند تأثیر چشمگیری در ارتقاء سرمایه اجتماعی داشته باشد.
نکته حائز اهمیت آن است که جبران کاستیهای سرمایه اجتماعی در کوتاهمدت میسر نیست و تلاش برای ارتقاء این سرمایه در کوتاهمدت به نتیجه مطلوب نمیرسد. ازاینرو اگر انتظار ارتقاء سرمایه اجتماعی را داریم باید ضمن انجام دادن تمام اقدامات و اجرای راهبرد در یک چارچوب یکپارچه، دوره طولانی نیز انتظار کشید. از سوی دیگر استمرار و تداوم برنامهها و اقدامات لازم است. قطع و وصل کردن برنامهها و تغییرات پیدرپی مانع به ثمر نشستن اقدامات میشود. با استمرار بخشیدن برنامهها در لایههای مختلف و تحمل یک انتظار میتوان به نتیجهبخش بودن اقدامات در جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی امیدوار بود. ازاینرو پیشنهاد میشود برای ارتقاء سرمایه اجتماعی، اجرای راهبرد را بهگونهای طراحی و اجرایی کنیم که مداوم باشد، و با جابجایی مدیران و مسئولان، مدیران و مسئولان جدید ملزم به تداوم بخشیدن راه آغازشده برای ارتقاء سرمایه اجتماعی باشند. در این جهت اگر لازم است مقررات و قوانینی وضع شود و یا ساختار پایدار و مداومی ایجاد شود که با تغییر مدیران و مسئولان تغییر نیابد.
نکته بااهمیت دیگر در فرایند اجرای راهبردها مسئله بازخورد گیری است. اگرچه موفقیت در اجرای راهبردها برای ارتقاء سرمایه اجتماعی به استمرار و پرهیز از تغییر سیاستها و برنامهها نیاز دارد، اما لازم است با ارزیابی تأثیرات و نتایج اجرای راهبردها و بررسی پیامدها و بازخوردهای مثبت و منفی آن نسبت به بازبینی و بازنگری در برنامهها در صورت ضرورت اقدام شود. از طرف دیگر سرمایه اجتماعی ماهیتی سیال و پویا دارد و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار میگیرد و بالا و پایین میشود؛ بنابراین همزمان با اجرای راهبردهای ارتقاء سرمایه اجتماعی، سنجش و ارزیابی مستمر تأثیرات اجرای این راهبردها و رصد وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران ضروری به نظر میرسد. ازاینرو ایجاد ساختار و تشکیلاتی برای بررسی و ارزیابی پیامدهای اجرای راهبردهای ارتقاء سرمایه اجتماعی و رصد و دیدبانی مستمر وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران پیشنهاد میشود.
نکته و پیشنهاد پایانی اینکه، مدل مفهومی این پژوهش که برای ارتقاء سرمایه اجتماعی ارائهشده، مدلی ترکیبی است که از ترکیب نظریه عمومی سرمایه اجتماعی و نظریه و روش تحلیل لایهای علتها حاصلشده است. با توجه به ابعاد عینی و ذهنی عوامل شکلدهنده سرمایه اجتماعی، و با توجه به اینکه در نظریه و روش تحلیل لایهای برای ساخت وضعیتهای آینده به هر دو بعد عینی و ذهنی توجه و تأکید شده است، بهکارگیری این مدل ظرفیت بالایی برای ارائه راهبرد برای تأثیرگذاری بر سرمایه اجتماعی و ارتقاء آن دارد. لذا میتوان با بکار بستن آن در سطح ملی نیز در جهت ارتقاء سرمایه اجتماعی در کشور اقدام کرد. ازاینرو استفاده از آن توسط سازمانهای ذیربط ملی، برای ارزیابی سرمایه اجتماعی در سطح ملی، و شناسایی عوامل مؤثر بر وضعیت سرمایه اجتماعی و راهبردهای ارتقاء آن در سطح ملی پیشنهاد میشود.
پی نوشتها
1. Bourdieu 2. Coleman
3. Alternative futures 4. Litany
5. Systemic Causes 6. Worldviews Distinction