ارائه الگوی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش کشور

نوع مقاله : مقاله استخراج شده از پایان نامه

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای مدیریت ورزشی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

2 استاد مدیریت ورزشی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

3 استاد مدیریت ورزشی دانشگاه کردستان، کردستان، ایران

چکیده

ورزش به دلیل نقش بی بدیلی که در پرورش انسان، سلامت عمومی، نشاط اجتماعی، رشد تجاری و پویایی رسانه­ای ایفا می­کند به کانون توجه، تمرکز و رقابت بین کشورها مبدل شده است. هدف این پژوهش ارائه الگوی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش­بنیان ورزش کشور است. در این تحقیق کیفی از رویکرد تحلیل ساختاری-کارکردی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش،شامل 23 تن از صاحب­نظران اقتصاد دانش­بنیان در حوزه ورزش مرکب از اساتید، مدیران و کارآفرینان، و 9 تن از خبرگان است که به روش هدفمند (قضاوتی) انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، علاوه بر مطالعات نظری، مصاحبه و دلفی بود. روایی پژوهش بر اساس اعتبار علمی و حقوقی نمونه، روایی محتوایی ابزار و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. از روش تحلیل مفهومی سیستماتیک و آمار توصیفی برای تحلیل یافته­ها استفاده شد. براساس نتایج، برای بخش­های چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان ورزش ابتدا نهادها، نقش­ها و ساختارهای دانش­محور تعریف گردید. سپس فرایندهای چندسطی شامل گردش ارزش­ها، فرایند دانشی و چرخه تجاری بین سیستم­های چهارگانه تعیین شدند.  توصیف و مقایسه کمی و کیفی برای منظرهای هر چهار بخش مارپیچ نشان داد که وضعیت موجود نسبت به حالت قابلیت بالقوه شکاف قابل‌توجهی دارد. براساس یافته­های پژوهش می­توان گفت که اقتصاد دانش­بنیان در ورزش بدون تحقق الگوی مارپیچ چهارگانه بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه میسر نیست. در الگوی مارپیچ اگر سیستم­های چهارگانه دارای نهادها، نقش­ها و ساختارهای دانش­محور فعال باشند و در فرایندهای دانش­بنیان مشارکت نمایند یک اکوسیستم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش شکل می­گیرد که پیامدهای قابل‌توجهی نیز برای اقتصاد و ورزش کشور خواهد داشت.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Designing a Quadruple Helix model of Government, University, Industry and Society for development of a knowledge-based economy in the Iran's sport

نویسندگان [English]

  • salah dastoom 1
  • rahim ramzani nezhad 2
  • saeed sadeghi boroujerdi 3
چکیده [English]

Sport has become the focus of competition between countries because of its unique role in fostering generation, public health, social vitality, business growth and media dynamism. Therefore, it is vital to study this system from the perspective of its interaction with  the government, academia, industry and society in general and the development of sports knowledge-based economy in particular. This research is aimed at designing a Quadruple Helix model of Government, University, Industry and Society for development of a knowledge-based economy in Iran's sport industry. In this qualitative research a structural-functional analysis approach has been used. The statistical population of the study comprises of 23 knowledge-based economy experts in Iran’s sports industry including university professors, managers and entrepreneurs and nine experts who participated in a Delphi Panel. They were selected on a judgmental based.method. Narrative of research evaluated and approved in three sections; sample scientific and legal validity, content validity tool and agreement between the proofreaders. We used a systematic conceptual analysis and descriptive statistics to analyze the data. Based on the research findings, it can be said that the economics of sports could not be achieved without taking into account of the quadruple spiral pattern among government, university, industry and society. In the Helix pattern,in order to have a knowledge-based economy in sports, the four systems must have active institutions, maps, and knowledge-based structures and participate in the processes as defined in this paper. In other words, an ecosystem suitable for a knowledge-based ' economy in sports will not realized unless a quadruple helix model designed and considered.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Knowledge-based economy
  • knowledge-based development
  • sports industry
  • entrepreneurship ecosystem
  • multiple helix

ارائه الگوی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه

برای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش کشور

صلاح دستوم *

رحیم رمضانی­نژاد **

سعید صادقی بروجردی [1]***

 

تاریخ دریافت: 2/6/99

تاریخ پذیرش: 15/8/99

 

چکیده

ورزش به دلیل نقش بی بدیلی که در پرورش انسان، سلامت عمومی، نشاط اجتماعی، رشد تجاری و پویایی رسانه­ای ایفا می­کند به کانون توجه، تمرکز و رقابت بین کشورها مبدل شده است. هدف این پژوهش ارائه الگوی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش­بنیان ورزش کشور است. در این تحقیق کیفی از رویکرد تحلیل ساختاری-کارکردی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش،شامل 23 تن از صاحب­نظران اقتصاد دانش­بنیان در حوزه ورزش مرکب از اساتید، مدیران و کارآفرینان، و 9 تن از خبرگان است که به روش هدفمند (قضاوتی) انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها، علاوه بر مطالعات نظری، مصاحبه و دلفی بود. روایی پژوهش بر اساس اعتبار علمی و حقوقی نمونه، روایی محتوایی ابزار و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. از روش تحلیل مفهومی سیستماتیک و آمار توصیفی برای تحلیل یافته­ها استفاده شد. براساس نتایج، برای بخش­های چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان ورزش ابتدا نهادها، نقش­ها و ساختارهای دانش­محور تعریف گردید. سپس فرایندهای چندسطی شامل گردش ارزش­ها، فرایند دانشی و چرخه تجاری بین سیستم­های چهارگانه تعیین شدند.  توصیف و مقایسه کمی و کیفی برای منظرهای هر چهار بخش مارپیچ نشان داد که وضعیت موجود نسبت به حالت قابلیت بالقوه شکاف قابل‌توجهی دارد. براساس یافته­های پژوهش می­توان گفت که اقتصاد دانش­بنیان در ورزش بدون تحقق الگوی مارپیچ چهارگانه بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه میسر نیست. در الگوی مارپیچ اگر سیستم­های چهارگانه دارای نهادها، نقش­ها و ساختارهای دانش­محور فعال باشند و در فرایندهای دانش­بنیان مشارکت نمایند یک اکوسیستم مناسب برای اقتصاد دانش‌بنیان در ورزش شکل می­گیرد که پیامدهای قابل‌توجهی نیز برای اقتصاد و ورزش کشور خواهد داشت.

 

کلیدواژه‌ها: اقتصاد دانش­محور، اکوسیستم کارآفرینی، توسعه دانش­بنیان، صنعت ورزش، مارپیچ چندگانه.

مقدمه

در چشم­انداز 1404 و برنامه ششم توسعه ایران بر توسعه علمی و فناوری با محوریت دانشگاه­ها و مراکز دانش­بنیان جهت تأمین نیازهای دولت، صنعت و جامعه در توسعه ملی تأکید شده است. از این رو، ایجاد تعامل نظام­مند بین این نهادها اهمیت بسیاری دارد (دستوم و همکاران، 1392). این رویکرد البته تکامل روندی تاریخی از زمان مطرح شدن بحث توسعه ملی و رقابت­پذیری جهانی است. سازوکار کلی مشارکت دادن نهادها و حوزه­های مختلف به عنوان نیروی هم­افزا برای دولت در توسعه می­باشد. ابتدا دانشگاه­ها از طریق آموزش نیروی کار و تولید دانش در کنار صنایع تولیدی، خدماتی و تجاری بازوی دولت­ها در توسعه قلمداد شدند (Bejinaru, 2017). سپس با مطرح شدن بحث توسعه پایدار و حکمرانی مشارکتی، نقش جامعه نیز از مصرف‌کننده بودن به نقش فعال (انجمن­ها، رسانه­های اجتماعی، و..) در توسعه و اقتصاد تغییر یافت (نجفی و همکاران، 1398).

هم­افزایی بین این نهادها به عنوان مارپیچ چهارگانه[i] (دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه) شناخته می­شود در الگوی مارپیچ چند­گانه صنعت، دانشگاه، جامعه و دولت ارتباط، با عناصری مانند علم، فنّاوری، تولید و بازاریابی در یک شبکه اکوسیستمی موجب تعامل سازنده می­گردند (Galvão and et al, 2017). این چهار سیستم به عنوان مکمل و تسهیل کننده کارهای یکدیگر همانند یک مدل مارپیچ دور هم[ii] ضمن آنکه هر کدام کار خودشان را انجام می‌دهند موجب ثروت‌آفرینی و توسعه ملی می‌شود (McAdam and et al, 2018). بین این سیستم­ها؛ نیروی انسانی، اطلاعاتی و محصولاتی در جریان هستند (کاکاپور و روزبان، 1392). دستیابی به چنین توسعه مشارکتی با سیستم­های سنتی و مبتنی بر منابع طبیعی مقدور نیست و امروزه در سطح بین‌الملل این دانش و فناوری است که در محور توسعه قرار دارد. در واقع شکلی نوین از اقتصاد و توسعه شکل گرفته است که از هم­افزایی بین نهادهای دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در بستر اکوسیستم محیطی با محوریت نوآوری و کارآفرینی جهت تولید و تجاری­سازی دانش و فناوری حاصل می­شود (Leydesdorff, 2012). این اقتصاد نوین که حاصل تولید، توزیع و مصرف ارزش اقتصادی برخاسته از دانش و فناوری است را اقتصاد دانش­بنیان[iii] می­نامند. اقتصاد دانش­بنیان، یک سیستم اقتصادی پویا و مبتنی بر تولید، توزیع و مصرف دانش و فناوری است که با حمایت دولت از دانشگاه به صنعت و سپس جامعه جریان دارد (Centobelli Piera and et al, 2016). اصطلاح اقتصاد دانش به دو ویژگی اقتصاد نوین یعنی اهمیت کمی و کیفی دانش و نقش محرک فناوری اطلاعات و ارتباطات اشاره می‌کند (Unger, 2019).

گذر به اقتصاد دانش‌بنیان نیازمند سرمایه­گذاری ملی و مشارکت عمومی در پژوهش، آموزش، نوآوری، کارآفرینی و فناوری می­باشد (دادگر و همکاران، 1398). اقتصاد دانش‌بنیان از نظر مصرف منابع، ارزش افزوده، اثرات زیست محیطی و سایر مزایای فراوانی نسبت به اقتصاد فیزیکی دارد. زیرا دانش، قابلیت رقابت­پذیری را افزایش و وابستگی به منابع طبیعی و سرمایه فیزیکی را کاهش می‌دهد. در اقتصاد دانش ساختارهای اقتصادی به طور کلی تغییر می­کند و هر نهاد، گروه یا فردی بداند چگونه اطلاعات و دانش موردنیاز محیط را تولید کند، به قطب تبدیل می­شود و منافع اقتصادی را برداشت می­کند (عابدی و همکاران، 1396). در این نوع اقتصاد، عنصر دانش کالایی عمومی تلقی می­شود که دارای اثر خارجی بوده و مانع کاهش بازدهی در مقیاس فردی و سازمانی می­شود. دانش موردنیاز برای ساختن اقتصاد دانش، تنها از نوع دانش و فناوری محض نیست بلکه تمامی اشکال دانش دارای قابلیت تجاری­سازی را نیز در بر می­گیرد (Nam, 2019).

یکی از خرده سیستم­های اقتصادی اجتماعی در کشور که قابلیت بالایی برای دستیابی به اقتصاد دانش­بنیان در هر چهار نهاد دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه می­تواند داشته باشد، سیستم ورزش و حوزه­های وابسته آن (مانند سرگرمی، تندرستی، و ...) است (امینی، 1396). سیستم ورزش دارای سازمان­ها، نقش­ها، فعالیت­ها، رویدادها و محیط­های متنوعی می­باشد که از منظرهایی مانند مشارکت در ورزش (ورزش پرورشی، همگانی، قهرمانی، حرفه­ای) و صنعت ورزش (تولیدات، خدمات، تجارت و فناوری ورزشی) تعریف و تبیین می­شود (فرهمندمهر، 1396). مرور تحقیقات و شواهد رسانه­ای حوزه ورزش کشور نشان می­دهد که رشد علوم ورزشی در نظام آموزش عالی، رشد تشکیلاتی ورزش مانند ارتقای تربیت­بدنی به سطح معاونت در وزارت آموزش و پرورش، تبدیل سازمان تربیت­بدنی به وزارت ورزش، توسعه باشگاه­داری و کسب‌وکارهای ورزشی، رشد محتوا و صفحات ورزشی در فضای رسانه­ای تنها برخی شواهد توسعه ورزش در چهار حوزه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه یک دهه اخیر کشور است (فرهمندمهر، 1396). توسعه دانش­بنیان ورزش در سطح بین­المللی از شتاب و گستردگی بیشتری برخوردار بوده است و کشورهای رقابت­پذیر جهانی با بهره­گیری هوشمندانه از اهرم­های علمی و فناوری درصدد بهره­گیری از ظرفیت­های اقتصادی ورزش برای توسعه هستند (قطر، چین، ترکیه، انگلستان، و..). با وجود این شواهد بین­المللی، هنوز اهمیت نقش علوم و فناوری ورزشی در رشدی اقتصاد ورزش و کارکرد آن در توسعه اقتصادی ملی در ایران مشهود نیست. زیرا هنوز نقش مراکز علمی، فناوری و آموزشی ورزش کشور (آموزش عالی) در توسعه ورزش و کمک به نظام ورزش، صنعت ورزش و جامعه ورزش توسعه کشور هنوز به میزان قابل‌توجهی نرسیده است (دستوم و همکاران، 1392؛ خسروی­زاده و همکاران، 1394، ساعت چیان، 1394 و سایر).

براساس مطالب بیان شده، به طور مشخص مساله پژوهش این است که ورزش در مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه چگونه می­تواند به وضعیت مناسبی از اقتصاد دانش‌بنیان برسد؟. در این زمینه از چه الگویی باید پیروی شود؟.

ادبیات تحقیق

جهت تبیین مساله پژوهش ضرورت دارد به مرور و نقد تحقیقات مرتبط با موضوع پژوهش در داخل و خارج از کشور بپردازیم. برخی از مطالعات داخلی به بررسی اقتصاد دانش­بنیان و مارپیچ چندگانه در توسعه پرداخته­اند که یافته­های آن­ها می­توان برای بخش ورزش نیز کشور قابل تعمیم باشد. مهم‌ترین و مرتبط­ترین تحقیقات داخلی در این زمینه شامل موارد زیر است: کاکاپور و روزبان (1392) رابطه اصلی در الگوی مارپیچ چهارجانبه را مربوط به ارتباط دانشگاه و صنعت می­دانند و نقش دولت و جامعه را مکمل و پشتیبان این رابطه تعیین کرده­اند. فلاح و سلامی (1395) در یک بررسی تطبیقی، وضعیت اقتصاد دانش­بنیان ایران را در همه ابعاد (به جز بُعد آموزش) نسبت به کشورهای پیشرفته آسیا در وضعیت ضعیف­ ارزیابی کرده است. پاداش و همکاران (1396) تأثیر محیط نهادی بر اقتصاد دانش‌بنیان را عمدتاً مربوط به سه محیط سیاسی، قانونی و کسب‌وکار می­دانند. پاشائی و کامکار (1396) تأثیر مدیریت دانش سازمان­ها بر اقتصاد دانش‌بنیان را معنی­دار و فرایندنگر عنوان کرده­اند. عابدی و همکاران (1396) هم‌افزایی در مارپیچ سه‌گانه (دولت، دانشگاه و صنعت) اقتصاد دانش‌بنیان ایران در عمده شاخص­ها (نفوذ اینترنت، تولید علمی، نرخ باسوادی، مشارکت اقتصادی، صادرات و..) را در سطح ملی ضعیف و در سطح استانی متوسط ارزیابی کرده است. قاسمی و همکاران (1397) الزامات دستیابی به اقتصاد دانش بنیان در سطح کلان را شامل رژیم نهادی و ساختار اقتصادی، سرمایه انسانی، فناوری اطلاعات و ارتباطات و نوآوری و کارآفرینی می­داند. ضرغامی (1397) ارتقای نظام نوآوری کشور را نیازمند ارتقای مارپیچ توسعه از سه­گانه (دولت، دانشگاه، صنعت) به چندگانه (افزودن جامعه و اکوسیستم) می­داند. مرتضایی و همکاران (1397) عوامل انسانی و سازمانی را مهم‌ترین عوامل در کارآفرین­گرایی دانشگاه­ها و نقش آن­ها در اقتصاد دانش بنیان توصیف کرده­اند. دادگر و همکاران (1398) تحقق اقتصاد دانش‌بنیان در ایران را وابسته به عوامل رقابت‌پذیری جهانی، مخارج تحقیق و توسعه، پیچیدگی‌های کسب‌وکار، حق اختراعات ثبت‌شده، منابع انسانی، آموزش، نوآوری و زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات می­داند. نجفی و همکاران (1398) نقش حکمرانی خوب در تحقق اقتصاد دانش‌بنیان را وابسته به جایگاه آن در مارپیچ چهارگانه می­داند.

در تحقیقات داخلی حوزه ورزش و مدیریت ورزشی نیز تحقیقاتی کم و بیش به بررسی زمینه­های مرتبط با اقتصاد دانش­بنیان پرداخته­اند. برای مثال دستوم و همکاران (1392) تعامل بین محیط آکادمیک با صنعت ورزش کشور را در سطح پایینی گزارش کرده­اند و مهم‌ترین دلیل آن را دولتی بودن و استقلال مالی آن­ها از هم می­دانند. همچنین خسروی­زاده و همکاران (2015) بهره‏گیری از دستاوردها و توان علمی دانشگاه­ها در ورزش و سرمایه­گذاری متقابل صنعت ورزش در دانشگاه­ها برای توسعه تعامل دو طرف ضروری گزارش کرده­اند. محمدکاظمی و همکاران (1393) صنعت فناوری­های ورزشی را شامل بخش­های تولید، خدمات، بازاریابی و تجاری­سازی می­دانند. علاوه براین، نظری قنبری و صابونچی (1393) نقش آموزش، سرمایه فکری و انسانی را در رقابت‌پذیری و فرصت‌های اقتصادی صنعت ورزش کشور قابل توجه ارزیابی نموده­اند. ساعت چیان (1394) ارتباط بین دانشکده­های تربیت­بدنی و صنعت ورزش را متأثر از عوامل زمینه­ای، علی، ساختاری، مداخله­گر، راهبردها و پیامدها می­دانند. در گزارش مطالعاتی بخش ورزش برنامه ششم توسعه (1396)، توسعه علمی ورزش کشور، بیشتر در تعامل بین مراکز علمی و اجرایی با محوریت تقاضای محیطی، تولید علمی، امکانات و فناوری پژوهشی موردتوجه قرار گرفته است. در پروژه تجربیات جهانی استارتاپ­های ورزش و سلامت جسمانی مربوط به معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری (تدوین الیاسی و همکاران، 1397) بستر اکوسیستم استارتاپی ورزش در سطح بین­المللی به تفکیک بخش­های سیستم ورزش با نمونه­های بین­المللی توصیف شده است. فرهمندمهر (1396) شش منظر اکوسیستم کارآفرینی ورزش کشور را شامل: محیط نوآوری، سرمایه‌ انسانی، رهبری کارآفرینانه، امکانات و خدمات، تأمین مالی و ساختارهای کارآفرینی گزارش کرده است. امینی (1396) عوامل اثرگذار بر اقتصاد دانش بنیان در ورزش را شامل سه سطح فردی، سازمانی و اجتماعی گزارش کرده است. علیزاده گلریزی (1396) بین عوامل مؤثر بر تجاری­سازی تحقیقات (ساختاری، آموزشی، فرهنگی و..) در گرایش علوم ورزشی تفاوت معنی­داری گزارش کرده است. در تحقیقات اخیر، افشاری و همکاران (1398) توانمندسازی تحقیق و توسعه در پژوهشگاه علوم ورزشی را نیازمند فرهنگ نوآوری، سازوکار انتقال دانش و مشارکت عوامل فنی و مدیریتی می­داند. بامیر و ستایش (1398) تأثیر‌گذاری شاخص­های پیشرفت علمی بر رشد ورزش قهرمانی کشور را معنی­دار گزارش کردند. پیرجمادی و همکاران (1398) پایداری شرکت‌های دانش­بنیان حوزه ورزش را متأثر از عوامل ساختاری، زیرساختی، مدیریتی، همکاری، مالی، نوآوری و بازاریابی دانسته­اند.

در تحقیقات خارجی نیز همانند مطالعات داخلی، محققان دو حوزه اقتصاد دانش­بنیان و صنعت ورزش نتایج مرتبطی را گزارش کرده­اند. تحقیقات حوزه ورزش شامل چند جهت­گیری کلی است. برخی تحقیقات تعامل بین نهادهای علمی، اجرایی، صنعتی و اجتماعی را در سطوح مختلف بررسی کرده­اند. به طور مثال، برانسا و همکاران[iv] (2013) همکاری دولت، دانشگاه و صنعت در حوزه ورزش برزیل را برای توسعه ضروری می­داند. زاهاریا و کابوراکیس[v] (2016) هم موانع توسعه علمی صنعت ورزش آمریکا را شامل موانع کاربردی، ساختاری و زیرساختی می­داند. پیچی و کوهن[vi] (2016) نیز چالش­های همکاری بین محققان و مدیران در ورزش را شامل عوامل سیاسی و سازمانی؛ تضمین تعهدات، محدودیت منابع؛ ناهمسویی اهداف، معیارهای ارزیابی و زمان همکاری گزارش کرده­اند. پاک[vii] (2019) نقش مؤسسات خدمات و مشاوره مدیریت ورزشی در تعامل دانشگاه و صنعت ورزش را به ویژه در بهبود آموزش و پژوهش دانشگاه و حل مشکلات صنعت کلیدی ارزیابی کردند برخی تحقیقات دیگر نیز جنبه­های اقتصاد و صنعت مانند نوآوری و فناوری پرداخته­اند. گرک[viii] (2016) منابع نوآوری در شبکه نوآوری صنعت ورزش استرالیا را شامل دو بخش داخلی و خارجی تعیین کردند که توسط مکانیسم­های بین سازمانی به خوشه­های صنعتی ورزشی انتقال می­یابندژنگ و ماسون[ix] (2018) جایگاه اقتصاد اطلاعات و دیجیتال در ورزش حرفه­ای آمریکای شمالی را وابسته به اکوسیستم بازار، بسترهای نرم­افزاری و محتوای رسانه­ای در فضای ورزش عنوان می­دانند. کورستن و راچر[x] (2018) نقش دانش و فناوری در توسعه تجاری نوین ورزش را قابل توجه ارزیابی کردند. راتن[xi] (2019) برای توسعه اکوسیستم­ کارآفرینی ورزشی عنصر دانش را نسبت به زیرساخت­ها، سیاست­ها، فرهنگ و ذینفعان بیشتر می­داند. ترا[xii] و همکاران (2020) نقش رویدادهای ورزشی (مانند المپیک 2016) در سطح نوآوری و کارآفرینی در صنعت ورزش (برزیل) را معنی­دار گزارش کرده­اند. مطالعات دیگر نیز به کارکردها و نقش­های در توسعه اقتصادی نوین در ورزش پرداخته­اند. . همچنین هایدوک و واکر (2018) در تحلیل روند سه دهه اخیر بازار ورزش انگلستان گزارش کردند که مشارکت و سرمایه­گذاری بخش خصوصی برای کارآفرینی وضعیت نوسانی داشته است. نام و همکاران (2019) کارکرد اقتصاد دانش در رشد و رقابت­پذیری جهانی کسب‌وکارهای خدمات به ورزشکاران و استعدادهای ورزشی (کره جنوبی) را مورد تأیید قرار دادند.. ژانگ[xiii] و همکاران (2020) کارکردهای دولت­ در توسعه صنعت ورزش را بیشتر در زمینه یکپارچه­سازی آن و پیوند با سایر صنایع مانند گردشگری می­دانند.

سایر تحقیقات خارجی مرتبط دارای زمینه مطالعه خارج از ورزش و یا سطح کلان بوده­اند که می­توان به مهم‌ترین آن­ها اشاره کرد. بجینارو (2017) نقش اصلی دانشگاه­ها در اقتصاد دانش را شامل تولیدات دانش و فناوری، آموزش نیروی کار دانشی، توسعه سرمایه فکری و خدمات پشتیبانی فنی و کاربردی می­داند. همچنین گالوا و همکاران[xiv] (2017) ساختارهای مبتنی بر نوآوری و کارآفرینی را مهم‌ترین رکن در مارپیچ چهارگانه توسعه اقتصادی معرفی کرده­اند. دل گیودینس[xv] و همکاران (2017) هم انتقال فناوری در سطح بین‌المللی و مساعد بودن محیط مارپیچ چهارگانه برای آن را وابسته به نقش بنگاه­های دانش­بنیان می­دانند. مک آدام و همکاران (2018) نیز تجاری­سازی فناوری دانشگاه­ها را بیشتر متأثر از روابط مارپیچ چهارگانه در سطح خرد گزارش کرده­اند.

مرور تحقیقات نشان می­دهد که تاکنون اقتصاد دانش‌بنیان در چارچوب مارپیچ چندگانه برای حوزه ورزش کشور به صورت جامع و نظام­مند مورد بررسی قرار نگرفته است. این در حالی است که محققان اقتصاد دانش را جزو مقوله­های مهم توسعه در جهان امروز می­دانند و برخی از آن­ها، کاربرد مدل مارپیچ برای تحلیل را توصیه کرده­اند (لیدسدورف، 2012). در تحقیقات داخلی سطح ملی الگوهایی در این زمینه ارائه شده است که به دلیل ویژگی‌ها و ماهیت سیستم ورزش لازم تعمیم و کاربرد آن­ها نیاز به مطالعات تکمیلی دارد. مطالعات خارجی نیز هر چند به بررسی ابعاد بیشتری از اقتصاد دانش‌بنیان و مارپیچ چندگانه توسعه اقتصادی با رویکرد ورزش پرداخته­اند اما استفاده از نتایج آن­ها در ورزش ایران نیاز به مطالعات بومی و تطبیقی دارد. این خلاء تحقیقاتی مهم در مطالعات مدیریت و توسعه ورزش کشور همزمان با چالش­های اساسی مانند بدون کاربرد ماندن تحقیقات ورزشی، بیکاری نیروی کار دارای تخصص ورزشی، ضعف­های علمی و تکنولوژیک مراکز صنعت ورزش است که در شرایط بحران اقتصادی کشور فشار منفی مضاعفی را بر سیستم ورزش وارد ساخته­اند. براین اساس می­توان گفت که ارتقای ورزش در تعامل بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه به طور اعم و توسعه اقتصاد دانش‌بنیان ورزش به صورت اخص، مسئله‌ای مهم و ضرورتی راهبردی است که باید مورد بررسی علمی قرار بگیرد. یکی از رویکردهای پژوهشی مفید در این زمینه­ که برای تحلیل و برنامه­ریزی استراتژیک بسیار کاربرد دارد تحلیل مدل­های پویا، جامع­نگر و سیستمی است. از این رو هدف از این پژوهش شناسایی، تحلیل و تبیین چارچوب مفهومی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش‌بنیان در حوزه ورزش کشور است.

چارچوب تحلیل مفهومی (تئوری پایه) پژوهش به صورت شکل 1 است که تعامل بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای سیستم ورزش کشور در گذر از اقتصاد سنتی موجود به اقتصاد دانش­بنیان را می­توان به براساس آن تحلیل و تبیین نمود.

 

 

شکل 1. بیان مساله پژوهش در چارچوب مدل تحلیل مفهومی پژوهش

(برگرفته از الگوی عمومی مارپیچ چهارگانه توسعه دانش­بنیان  و تعمیم آن به ورزش - نگارندگان)

روش تحقیق

روش تحقیق از نظر نوع کیفی، از نظر ماهیت اکتشافی و نظام­مند، از نظر سطح کلان­نگر و راهبردی و از نظر رویکرد تحلیل ساختاری-کارکردی[xvi] می­باشد. رویکرد ساختاری-کارکردی یکی از رویکردهای مناسب و مورد توصیه محققان برای تحلیل نظام نوآوری و اکوسیستم کارآفرینی است. در تحلیل ساختاری-کارکردی؛ اجزا و سازه­ها، روابط و سازوکارها، عملکرد و پیامدهای یک سیستم به صورت نظام‌مند تحلیل می­شود (حیرانی و همکاران، 1393).

جامعه آماری شامل کلیه افراد صاحب­نظر و خبره در زمینه علمی و اجرایی مرتبط با اقتصاد دانش­بنیان ورزش بود. به طور مشخص مدیران (متولیان) و تحلیلگرانی (دانشگران) از هر چهار بخش دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه مرتبط با ورزش مورد نظرخواهی قرار گرفتند (جدول 1). نمونه آماری به تعداد قابل کفایت برای مصاحبه (رسیدن به اشباع نظری) و دلفی (اعتباریابی مدل) انتخاب شد. روش نمونه­گیری به صورت هدفمند (قضاوتی) بر مبنای تجارب و تخصص­های افراد در ارتباط با موضوع و زمینه پژوهش بود. در مجموع مصاحبه با 23 تن و دو دور دلفی با حضور 9 تن انجام شد.

جدول 1. مشخصات مشارکت­کنندگان پژوهش

جامعه آماری

صاحب­نظران حوزه اقتصاد دانش­بنیان در ورزش

مجموع (نفر)

متولیان: مدیران و کارشناسان خبره

در سازمان­های دولتی، علمی، صنعتی و اجتماعی

(سازمان­های ورزشی، پارک­های علم و فناوری، مؤسسات علمی و...)

دانشگران: اساتید دانشگاهی، محققان علمی، مشاوران کارآفرینی، تحلیلگران رسانه­ای

حوزه ورزش

سایر حوزه­ها و کلان کشور

حوزه ورزش

سایر حوزه­ها و کلان کشور

نمونه آماری

مصاحبه

7

5

6

5

23

دلفی

3

2

2

2

9

مجموع

10

7

8

7

32

 

ابزار گردآوری داده­ها شامل سه نوع ابزار مطالعه کتابخانه­ای، مصاحبه و دلفی بود. مشخصات ابزار مذکور و روایی آن­ها به صورت زیر و مطابق جدول 2 می­باشد:

مطالعه نظری به صورت نظام­مند و مبتنی بر چارچوب تحلیل با بررسی منابع علمی، کتابخانه­ای، اسنادی و رسانه­ای معتبر به ویژه نشریات علمی در زمینه موضوع پژوهش انجام شد. از بین منابع و مراجع اطلاعاتی جمع­آوری شده در نهایت 46 مقاله، 17 کتاب، 34 سند حقوقی و سازمانی، 33 پایان‌نامه و طرح تحقیقاتی، 28 صفحه رسانه­ای به صورت هدفمند انتخاب گردید و مورد مطالعه قرار گرفت. مصاحبه به صورت نیمه ساختارمند براساس چارچوب تحلیل مفهومی پژوهش انجام شد. مصاحبه­ها پس از مرحله اول و همزمان با مراحل بعدی آن مطالعه کتابخانه­ای طی یک فرایند 8 ماهه با 23 نفر از افرادی که به صورت تجربی و نظری فعالیت­ قابل‌توجهی مرتبط با اقتصاد دانش­بنیان در ورزش داشتند انجام شد. فاز دلفی دو مرحله­ای با حضور 9 نفر از افرادی که دارای حداقل دو یا چند نقش (مدیر، مدرس، کارآفرین، تحلیلگر، و...) در اکوسیستم اقتصاد دانش­بنیان ورزش کشور نقش داشتند انجام شد (5 نفر بین دو جلسه مشترک بودند و یکی از جلسات به صورت غیرحضوری بود). در جلسات دلفی چارچوب برخاسته از مطالعه نظری و مصاحبه­ها مورد ارزیابی، تحلیل و تأیید قرار گرفت.

 

 

جدول 2. مشخصات ابزارهای پژوهش

مطالعه

مطالعه نظری

مطالعه نیمه تجربی

مطالعه خبرگی

ابزار

مطالعه کتابخانه­ای

مصاحبه

تکنیک دلفی

رویکرد

روش نظام‌مند

روش نیمه­ساختارمند

رویکرد مقایسه­ای

روایی

اعتبار حقوقی اسناد

اعتبار علمی منابع کتابخانه­ای

روایی محتوایی رونوشت

اعتبار و مرجعیت افراد

روایی محتوایی پرسشنامه مصاحبه

توافق بین مصححان (72 درصد)

اعتبار و مرجعیت افراد دعوت شده

روایی محتوایی پرسشنامه دلفی

میزان توافق بین اعضا (63 درصد)

کاربرد

شناسایی مولفه­ها و چارچوب مفهومی

تکمیل مولفه­ها و ساختار چارچوب مفهومی

ارزیابی چندبعدی چارچوب مفهومی و تأیید نهایی آن

* روایی محتوایی سه ابزار توسط 8 نفر از افراد دارای تسلط علمی و اجرایی به موضوع پژوهش ارزیابی و تأیید گردید.

 

روش­ کلی تحلیل مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر الگوی تحلیل ساختاری-کارکردی بود و شامل مراحل و بخش­های زیر می­باشد: الف) دسته‌بندی مفهومی و کدگذاری مفاهیم مستخرج از ابزارهای مختلف پژوهش براساس مبانی علمی و نظر مصححان. ب) تحلیل سیستمی: تعیین توالی بین مفاهیم و سازه­های مفهومی به صورت فرایندنگر ج) تحلیل چندسطحی: شامل نمایش سازه­های مفهومی به صورت یک چارچوب جامع از طریق شبیه‌سازی، تطبیق با سایر سیستم‌ها اقتصادی د) تحلیل توصیفی کمی براساس مقیاس یکپارچه شده بین نظرات افراد و شواهد اطلاعاتی.

یافته­های پژوهش

نتایج پژوهش شامل سه بخش بود: الف) ترسیم چارچوب مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش بنیان در ورزش ب) تعیین ویژگی­ها و کارکردهای پایدارسازی الگوی تدوین شده ج) تحلیل توصیفی منظرهای چارچوب مفهومی تدوین شده.

 

 

شکل 2. الگوی مارپیچ چهارگانه توسعه اقتصاد دانش بنیان در ورزش کشور

 

الگوی مارپیچ چهارگانه دولت دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه اقتصاد دانش­بنیان در ورزش کشور به صورت شکل 2 می­باشد. این الگو حاصل تحلیل ساختاری-کارکردی سیستم ورزش در اکوسیستم اقتصاد دانش­بنیان کشور با استفاده از مطالعه نظری، مصاحبه و دلفی است. در این الگو (شکل 2) "دولت" دلالت بر نقش نهادهای دولتی و حاکمیتی به عنوان یک رژیم نهادی و محیط سیاسی در اقتصاد دانش بنیان دارد. "دانشگاه" بیانگر سیستم علمی و آموزشی است که به موضوعات ورزشی می­پردازد. "صنعت" شامل تمامی صنایع و بازارهایی است که افراد، محصولات و خدمات ورزشی در آن جریان دارند. در نهایت "جامعه" نیز بیانگر محیط اجتماعی و فرهنگی ورزش کشور است.

براساس الگوی ارائه شده، برای آنکه مارپیچ چهارگانه بتواند منجر به توسعه اقتصاد دانش­بنیان در ورزش شود ضرورت دارد ابتدا هر کدام از چهار سیستم دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه دارای سه عنصر نهادها، نقش­ها و ساختارهای دانشی و تجاری باشند. سپس سه نوع جریان و فرایند کلی شامل گردش ارزش­ها، فرایند دانشی و چرخه تجاری بین این چهار سیستم برقرار باشد تا به اصطلاح، مارپیچ اقتصاد دانش بنیان برقرار شود. نهادها بیانگر سازمان­های عمومی و تخصصی فعال، نقش­ها شامل افراد حقیقی و حقوقی فعال و ساختارها شامل سازوکارها و تشکیلات فعال در اقتصاد دانش­بنیان ورزش به تفکیک سیستم­های چهارگانه است. گردش ارزش­های شناخته شده شامل محصولات، سرمایه، اطلاعات، فناوری، خدمات و افراد دارای قابلیت و کارکرد دانشی در بین چهار سیستم دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه است. فرایند دانشی شامل: تولید و مونتاژ، نشر و انتقال، آموزش و یادگیری، اعتباریابی و ارزش‌گذاری، زمینه­یابی و تجاری‌سازی و کاربرد و مصرف برای دانش و فناوری ورزشی است. چرخه تجاری هم شامل؛ خلاقیت (ایده­پردازی و فرصت­یابی + ارزیابی ایده یا فرصت)، نوآوری (تبدیل ایده به محصول و طراحی آن)، کارآفرینی (امکان­سنجی محصول در بازار و شروع کسب‌وکار)، کسب‌وکار (بازاریابی، فروش و سود)، برند (رشد و رقابت‌پذیری کسب­وکار از طریق برندسازی) و پلتفرم (پایدارسازی بلوغ کسب­وکار و هوشمندسازی آن) است.

الگوی مارپیچ چندگانه توسعه اقتصاد دانش­بنیان ورزش مانند هر سیستم راهبردی دیگری نیاز به تعریف ویژگی­ها و چشم­اندازها و پیش­بینی کارکردها و پیامدها دارد. براساس تحلیل ساختاری-کارکردی انجام شده، ویژگی‌ها و چشم­اندازهای سیستم مارپیچ چندگانه توسعه اقتصاد دانش­بنیان ورزش در حالت مطلوب به همراه کارکردها و پیامدهای درون و برون سیستمی آن در شکل 3 بیان شده است.

پس از تدوین چارچوب مفهومی مارپیچ چهارگانه اقتصاد دانش­بنیان حوزه ورزش این چارچوب مورد توصیف و ارزیابی قرار گرفت (جدول 3 و شکل 3). در جدول زیر چارچوب تحلیل ساختاری-کارکردی الگوی مارپیچ در اقتصاد دانش­بنیان آورده شده است. ابعاد و عناصر هر یک از خرده سیستم­های چهارگانه به همراه روابط و فرایندهای بین آن­ها در دو وضعیت موجود و قابلیت بالقوه توسعه به تفکیک جنبه­های کیفی و کمی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی انجام شده براساس اطلاعات مطالعه نظری، مصاحبه و پرسشنامه به صورت مقیاس مشترک تعریف شده (5 سطح ضعیف تا مناسب) می­باشد.

 

شکل 3. ویژگی­ها و کارکردهای درون و برون سیستمی مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان ورزش کشور

 

نتایج ارزیابی و توصیف کمی الگوی مارپیچ تدوین شده از طریق چارچوب جدول 3 به صورت شکل 4 می­باشد. براساس شکل زیر بین حالت­های وضع موجود و قابلیت بالقوه توسعه تمامی ابعاد سیستم­ها (نهادها، ساختارها و نقش­ها) و فرایندهای بین آن­ها (چرخه تجاری، گردش ارزش­ها و فرایندی دانشی) در هر دو مقیاس کمی و کیفی شکاف قابل‌توجهی وجود است. براساس نتایج بدست آمده در شکاف موجود بین حالت­های ارزیابی شده، ابعاد کمی نسبت به ابعاد کیفی از سطح بالاتری برخوردار بودند. توصیف هر کدام از ابعاد و فرایندها نشان داد که در سیستم علمی آموزشی جنبه کیفی چرخه تجاری؛ در سیستم بازار و اقتصاد جنبه کیفی نهادها و فرایند دانشی؛ در سیستم دولتی و حکمرانی جنبه کیفی فرایند دانشی و چرخه تجاری؛ در سیستم اجتماعی و زیستی جنبه کیفی نهادها و در منظر کلی سیستم جنبه کیفی گردش ارزش‌ها دارای بیشترین شکاف بین حالت وضع موجود و قابلیت بالقوه هستند.

 

جدول 3. چارچوب ارزیابی الگوی مارپیچ توسعه اقتصاد دانش­بنیان در ورزش (تدوین نگارندگان)

سیستم­های چهارگانه

ابعاد (عناصر) سیستم

روابط (فرایندها) بین سیستم­ها

نهادها

ساختارها

نقش‌ها

فرایند دانشی

گردش ارزش‌ها

چرخه اقتصادی

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

وضعیت موجود

قابلیت توسعه

دانشگاه

کمی /  کیفی

کمی /  کیفی

کمی /  کیفی

کمی /  کیفی

کمی /  کیفی

کمی /  کیفی

صنعت

دولت

جامعه

کل سیستم

مقیاس ارزیابی

سطح 1: بیانگر ارزش بسیار کم یا بسیار ضعیف سطح 2: بیانگر ارزش کم یا ضعیف سطح 3: بیانگر ارزش متوسط

سطح 4: بیانگر ارزش زیاد یا مناسب سطح 5: بیانگر بسیار زیاد یا بسیار مناسب

                                   

 

 

 

.

 

 

شکل 4. توصیف منظرهای سیستم مارپیچ و شکاف بین آن­ها (براساس یکسان­سازی مقیاس ارزیابی شواهد محیطی و صاحب­نظران)

 

 

بحث و نتیجه‌گیری

الگوی مارپیچ چهارگانه دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه برای توسعه دانش­بنیان ورزش در واقع ناظر به تئوری­های نوین توسعه در سطح بین­المللی است که در این پژوهش به عنوان تئوری مبنا مورد استفاده قرار گرفت. اهمیت مدل مارپیچ برای تحلیل سیستم اقتصاد دانش ورزش کشور را می­توان به سبب اینکه سیستم مذکور متشکل از میلیون­ها بازیگر و ذینفع در حال تعامل و تحت تأثیر بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور به خوبی درک نمود. الگوی ارائه شده به تحلیلگران و مجریان اقتصاد دانش­بنیان در حوزه ورزش کمک می­کند که با ساده­سازی کلیات سیستم به درک بهتری از تمامیت آن دست یابند. همچنین تحلیل ساختاری-کارکردی مسائل را بهتر طبقه­بندی کرده و شانس یافتن پاسخ­های صحیح را بالا می­برد تا تصمیم­گیری بر مبنای چارچوب­های فکری برخاسته از نظر خبرگان و مبانی علمی قرار بگیرد نه یافته­های جزئی و پراکنده. مدل مارپیچ ارائه شده در این پژوهش و جایگاه آن در دانش موجود به دلیل فقدان مدل­های قابل‌اتکا و دارای مصادیق عینی در نظام ورزش کشور می­تواند در صورت وجود تمایلات محیطی در سطح قابل‌توجهی مورد استفاده بگیرد.

براین اساس در الگوی تدوین شده، دامنه مشترک ورزش در چهار سیستم نهادی و حکمرانی (دولت)، علمی و آموزشی (دانشگاه)، اقتصاد و بازار (صنعت) و اجتماعی و زیستی (جامعه) مدنظر قرار گرفت. عنصر دولت در مارپیچ باید بتواند به عنوان سیستم حکمرانی از دستگاه­های دولتی و حاکمیتی نقش یک رژیم نهادی، محیط سیاسی و ساختار اقتصادی را به خوبی برای سیستم ورزش ایفا کند. دانشگاه نیز به عنوان سیستم علمی و آموزشی باید بتواند مولد اصلی دانش، فناوری و سرمایه انسانی ­باشد و با روی آوردن به کارآفرینی­گرایی، مشارکت اقتصادی فعالی در اکوسیستم ورزش و مارپیچ اقتصاد دانش ایفا نماید. صنعت بیانگر تمامی بازارها و کسب‌وکارهایی است که دانش را برای تولید، خدمات و تجارت ورزشی بکار می­گیرند. در نهایت جامعه نیز بیانگر محیط اجتماعی، فرهنگی و زیستی مرتبط با ورزش خواهد بود که علاوه بر مصرف دانش­ تجاری شده، مشارکت فعالی نیز در مارپیچ اقتصادی ایفا می­نماید. تقریباً می­توان گفت که در تحقیقات پیشین داخل کشور تاکنون نقش فعالی برای جامعه ورزش در کنار دولت، دانشگاه و صنعت ورزش برای توسعه ملی ورزش مدنظر قرار نگرفته است. در واقع بیشتر تحقیقات به بررسی یکی از مسیرهای مارپیچ سه­گانه دولت، دانشگاه و صنعت و به ویژه ارتباط دانشگاه-صنعت پرداخته­اند. نتایج این بخش در مقایسه با تحقیقات دیگر از جامعیت بیشتری برخودار است. به طور مثال، دستوم و همکاران (1392)، خسروی­زاده و همکاران (1393) و ساعت­چیان (1394) که بر تعامل دانشگاه و صنعت ورزش متمرکز بوده­اند. اما ضرغامی (1397) پیشنهاد کرده­است مارپیچ توسعه از سه­گانه (دولت، دانشگاه، صنعت) به چندگانه (افزودن جامعه و اکوسیستم) ارتقا یابد. هر چند رابطه اصلی در الگوی مارپیچ چهارجانبه مربوط به ارتباط دانشگاه و صنعت می­باشد و نقش دولت و جامعه رویکرد مکمل و پشتیبان این رابطه است (کاکاپور و روزبان، 1392). بجینارو (2017) نقش اصلی در اقتصاد دانش را برای دانشگاه­ها قائل است. برخی تحقیقات هم نقش سیستم دولتی و حکمرانی را پررنگ‌تر می­دانند (نجفی و همکاران، 1398؛ ژانگ و همکاران، 2020). برخی تحقیقات هم مساعد بودن محیط مارپیچ چهارگانه (گیودینس و همکاران، 2017) به ویژه همکاری دولت، دانشگاه و صنعت (برانسا و همکاران، 2013) را برای توسعه ورزش ضروری می­داند. امینی (1396) در مدل اقتصاد دانش بنیان در ورزش و فرهمندمهر (1396) در مدل اکوسیستم کارآفرینی ورزش کشور عواملی را گزارش کرده­اند که در واقع منطبق بر بخش­های چهارگانه مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان است. می­توان گفت که عمده تحقیقات پیشین تأیید کننده کلیات چارچوب هستند و عمده تفاوت­ها مربوط جزئیات ذکر شده از این سازه مفهومی می­باشد که عمده ناشی از تفاوت­های سیستم ورزش با سایر حوزه­هاست.

بر طبق شکل 2، هر کدام از چهار سیستم دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه باید دارای سه نوع عنصر نهادها، نقش­ها و ساختارها باشند تا بتواند در مارپیچ اقتصاد دانش حوزه ورزش ایفای نقش داشته باشند. این اجزا و سازه­ها دارای دو نوع تخصصی ورزش و عمومی مشمول بخش ورزش است. برای مثال این موارد در بخش دولت مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان ورزش، بیشتر مربوط به زیرمجموعه­های وزارت ورزش و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری است. از این نهادها، نقش­ها و ساختارها برای هر یک از سیستم­های چهارگانه باید متناسب با شرایط آن باشد. برای مقال نقش رسانه­های ورزشی در بخش جامعه با نقش دانشکده­های علوم ورزشی در سیستم علمی آموزشی متفاوت است. اما تمامی این عناصر در مارپیچ نقش مبتنی بر دانش (تولید، توزیع، آموزش، کاربرد، تجاری­سازی و..) را باید در پیش بگیرند. (گالوا و همکاران، 2017). گرک (2016) منابع نوآوری، ترا و همکاران (2020) نقش رویدادهای ورزشی و پیرجمادی و همکاران (1398) ساختارهای دانش­بنیان را در حوزه ورزش برای تعامل بین سیستم­های چهارگانه بیشتر حالت محرک می­دانند اما در پژوهش حاضر بخشی از سازوکار سیستم اقتصاد دانش بنیان معرفی شده­اند. از این رو آمادگی در نهادها، نقش­ها و ساختارها هر کدام از بخش­ها برای مارپیچ باید فراهم شود تا سایر ابعاد و مراحل اقتصاد دانش در ورزش وارد این سیستم شوند.

سپس تعامل مارپیچ بین چهار محیط دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در سه نوع جریان کلی گردش ارزش­ها، فرایند دانشی و چرخه تجاری باید برقرار باشد تا مارپیچ اقتصاد دانش محقق شود. در جریان اول گردش ارزش­های شناخته شده شامل محصولات، سرمایه، اطلاعات، فناوری، خدمات و افراد دانشی در بین چهار سیستم سبب می­شود تا ظرفیت­های دانش­بنیان در اکوسیستم توزیع شود. در جریان دوم چرخه دانشی مراحل؛ تولید بومی و مونتاژ برون سیستمی، نشر و انتقال، آموزش و یادگیری، اعتباریابی و ارزش‌گذاری، زمینه­یابی و تجاری‌سازی و کاربرد و مصرف برای دانش و فناوری ورزشی است. این فرایندها در واقع همان فرایندهای مدیریت دانش در سطح فراسازمانی هستند. جریان سوم مراحل چرخه تجاری دانش­محور شامل مراحل متوالی؛ خلاقیت، نوآوری، کارآفرینی، کسب‌وکار، برند و استارتاپی است. خلاقیت مبتنی بر ایده­ها و شناسایی فرصت­ها، نوآوری مبتنی بر طراحی و ارزیابی محصول، کارآفرینی مبتنی بر ایجاد ارزش و جایگاه در بازار، کسب‌وکار مبتنی بر فروش و سودآوری مستمر، برند مبتنی بر توسعه و رقابت‌پذیری کسب‌وکار و در نهایت پلتفرم بیانگر پایداری، بلوغ و هوشمندی است. عمده تحقیقات نیز فرایند تجاری سازی دانش و فناوری و انتقال آن­ها از دانشگاه به صنعت و جامعه را بیشتر متأثر از روابط مارپیچ چهارگانه در سطح خرد و عملیاتی می­دانند (مک آدام و همکاران، 2018). پاک (2019) نقش مؤسسات واسطه­ای را در فرایندهای انتقال فناوری مؤثر می­داند. پاشائی و کامکار (1396) تأثیر مدیریت دانش سازمان­ها بر اقتصاد دانش‌بنیان را معنی­دار و فرایندنگر عنوان کرده­اند (تأیید فرایندی دانشی در مدل). ژنگ و ماسون (2018) جایگاه محتوا در اقتصاد دیجیتال ورزش ضروری می­داند (تأیید گردش ارزش­ها). هر چند نتایج این بخش توسط تحقیقات مشابه مورد تایید قرار می­گیرد اما نگارندگان این پژوهش به ارائه بینش بزرگ­تری برای بررسی جریان بین نهادی پرداخته­اند. براین اساس می­توان گفت که در واقع این فرایندها هستند که مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان را شکل می­دهند و نهادها، نقش­ها و ساختارهایی که در هر کدام از بخش­های چهارگانه رویکرد دانش­بنیان را در پیش گرفته­اند در نهایت باید در این فرایندها مشارکت داشته باشند.

برای اینکه سیستم مارپیچ چهارگانه اقتصاد دانش­بنیان ورزش کشور بتواند به کارکردها و پیامدهای درون و برون سیستمی مطلوب (مانند توسعه اقتصادی، علمی، فرهنگی و اجتماعی در سطح ملی و حوزه ورزش) دست پیدا کند لازم است تا تعامل بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در حوزه ورزش دارای پیوستگی، پویایی و نظام‌مندی باشد، ساختارهای دانش­بنیان غیردولتی، خصوصی و اجتماعی در هر چهار سیستم فعالیت، بقا و رشد دارند، رهبری مشارکتی بین هر چهار خرده سیستم با محوریت دولت و ظرفیت­های بومی برقرار باشد و ارزیابی مستمر جهت پرداختن به فعالیت‌های بالقوه اولویت­دار در هر چهار سیستم صورت بگیرد تا تمام ذینفعان به منافع برسند. در تفسیر و تبیین بیشتر این موضوع می­توان گفت که اکوسیستم‌های دانش­بنیان از تعامل‌های بین بازیگران و ذینفعان به وجود می‌آیند و آثار متعدد این تعامل می­تواند بر روی تمام اجزاء سیستم تأثیرگذار باشد. این همان خصوصیتی است که می‌بایست در بین تمامی بخش‌های اکوسیستم‌های دانش­بنیان در ورزش باید وجود داشته باشد. دیگر ویژگی‌ تأثیرگذار در هر اکوسیستم توجه به بقاء بنگاه اقتصادی دانش­بنیان است زیرا پویایی اکوسیستم با بقاء بنگاه‌ها حفظ می­شود. سلسله مراتبی بر اکوسیستم حاکم نیست و رهبری باید مشارکتی باشد تا منابع اکوسیستمی به هدر نرود. موفقیت مارپیچ چندگانه اقتصاد دانش­بنیان ورزش باید مبتنی بر شرایط بومی و در واقع یک زیست‌بوم خلاق ‌باشد. این نتایج در مقایسه با مطالعات مرتبط پیشین رویکرد پویاتری در بررسی اکوسیستم دانش­بنیان برای ورزش را مدنظر قرار داده است. برای مثال، تحقیق فرهمند (1396) متمرکز بر وجود ویژگی‌هایی مانند رهبری و مشارکت فراگیر برای پایداری مدل اکوسیستم کارآفرینی ورزش کشور بوده است. بامیر و ستایش (1398) تأثیر‌گذاری شاخص­های پیشرفت علمی بر توسعه ورزش کشور را معنی­دار گزارش کردند. نام و همکاران (2019) کارکرد اقتصاد دانش در رشد و رقابت­پذیری ورزش را مورد تأیید قرار داده­اند. این تحقیقات با کارکردهای معرفی شده در این پژوهش برای سیستم اقتصاد دانش بنیان ورزش همسویی دارند. بنابراین ویژگی­های تعریف شده برای سیستم مطلوب اجرای مارپیچ اقتصاد دانش در ورزش باید به مفاهیم و شاخص­های عملیاتی تبدیل گردد. همچنین کارکردهای­ این مارپیچ در سیستم ورزش و سطح ملی پیش‌بینی شود تا در نهایت چشم­اندازهای قابل‌تصور برای تحقق آینده ممکن و مطلوب محتمل شود.

ارزیابی چارچوب مفهومی مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان ورزش نشان داد که بین حالت­های وضع موجود و قابلیت بالقوه برای تمامی ابعاد سیستم­ها (نهادها، ساختارها و نقش­ها) و فرایندهای بین آن­ها (چرخه تجاری، گردش ارزش­ها و فرایندی دانشی) در هر دو مقیاس کمی و کیفی شکاف قابل‌توجهی وجود است. از آنجا که قابلیت بالقوه در واقع یک استاندارد نظری و ذهنی برای مقایسه وضع موجود بود و با وضعیت مطلوب موردنظر متخصصان به ویژه در سطح بین­المللی تفاوت دارد بنابراین می­توان گفت که لازم است ابتدا در هر یک از منظرهای شکاف­های کمی و کیفی نسبت به حالت استاندارد نظری (تحقق ظرفیت بالقوه) کاهش یابد تا وارد مرحله رقابت­­پذیری با اکوسیستم­ سایر صنایع و بازارهای ملی و همین‌طور اقتصاد دانش بنیان ورزش در سطح بین­الملل شود. همچنین در شکاف موجود، جنبه­های کمی نسبت به جنبه­های کیفی از سطح بالاتری برخوردار بودند. در واقع غالب بودن جنبه کمی به کیفی را می­توان به تفکر کمی‌گرایی و تمایل به نتایج زودبازده در نظام مدیریتی و فرهنگی کشور نسبت داد. موارد دارای بیشترین شکاف در هر کدام از ابعاد و فرایندها توصیف شده برای سیستم­های چهارگانه در واقع بیانگر چالش­های اصلی این سیستم­ها در کشور هستند. از این رو در سیستم علمی آموزشی چرخه تجاری؛ در سیستم بازار و اقتصاد نهادها و فرایند دانشی؛ در سیستم دولتی و حکمرانی فرایند دانشی و چرخه تجاری؛ در سیستم اجتماعی و زیستی نهادها و در منظر کلی سیستم گردش ارزش‌ها از منظر کیفی دارای بیشترین چالش و ضعف هستند. برخی تحقیقات پیشین وضعیت ارزیابی و توصیف شده را مورد تأیید قرار می­دهند. کلیات نتایج این بخش با شواهد علمی پیشین مبتنی بر پایین بودن سطح عمده شاخص­های اقتصاد دانش­بنیان در کشور همسویی دارد. به طور مثال فلاح و سلامی (1395) وضعیت اقتصاد دانش­بنیان ایران را در همه ابعاد (به جز بُعد آموزش) نسبت به کشورهای پیشرفته آسیا در وضعیت ضعیف­ ارزیابی کرده است. دستوم و همکاران (1392) تعامل بین محیط آکادمیک با صنعت ورزش کشور را در سطح پایینی گزارش کرده­اند. عابدی و همکاران (1396) هم‌افزایی در مارپیچ سه‌گانه (دولت، دانشگاه و صنعت) اقتصاد دانش‌بنیان ایران در عمده شاخص­ها را در سطح ملی ضعیف و در سطح استانی متوسط ارزیابی کرده است. علیزاده گلریزی (1396) وضعیت تجاری­سازی در همه گرایش­های علوم ورزشی کشور را در سطح پایینی گزارش کرده است. تحقیقات لاتین نقش شاخص­های مورد بررسی را در وضعیت توصیف  شده تایید کرده­اند. به طور مثال راتن (2019) و هایدوک و واکر (2018) برای در بین فرایندها، رویکرد دانشی و در بین منظرها ساختارها و نقش­ها را توسعه اکوسیستم­ کارآفرینی ورزشی مؤثرتر می­داند.

در یک تفسیر کاربردی از وضعیت مارپیچ چندگانه اقتصاد دانش ورزش کشور می­توان به پیوند مدل با مصادیق عینی و شواهدات محیطی پرداخت. براین اساس، اکثر اساتید علوم ورزشی دانشگاه­ها معتقدند که کاربرد علم و فناوری در ورزش در کشور بسیار پایین است. در طرف مقابل مدیران صنعت ورزش، دانشگاه­ها را نسبت به نیازهای صنعت ورزش بی‌تفاوت خطاب می­کنند. دو حوزه دولت و جامعه ورزش نیز به هر دو سیستم آموزش و پژوهش ورزشی دانشگاه و صنعت ورزش نقد دارند. ریشه این گونه چالش­ها در عدم ارتباط ارگانیک بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه در حوزه ورزش کشور است. در واقع دانشگاه‌ها باید به نحوی عمل کنند که با تولید دانش و فناوری کاربردی و تربیت نیروی کار دانشی بتوانند نیازهای صنعت ورزش کشور را تأمین کنند و بخش صنعت ورزش نیز به فراورده ورزشی (انسانی و دانشی) دانشگاه­ها اعتماد کنند. دولت نیز حمایت مختلف از این ارتباط را انجام دهد و در جامعه ورزش نیز برای مصرف تولیدات و خدمات دانش­بنیان ورزشی فرهنگ‌سازی و مشارکت صورت بگیرد. همان‌طور که بیان شد شواهد و مستندات محیطی موجود نشان می­دهند که در یک دهه اخیر، توسعه قابل‌توجهی در علوم ورزشی آموزش عالی، رشد ساختاری و تشکیلاتی ورزش در بدنه دولت و حاکمیت، توسعه صنعت ورزش در حوزه­های تولیدی، خدماتی و تجاری و ارتقای جایگاه ورزش در نظام فرهنگی و اجتماعی را شاهد بوده­ایم. از این می­توان گفت ورزش کشور، بالقوه قابلیت­های مناسبی جهت گذر به اقتصاد دانش‌محور دارد. با این وجود دستیابی به اقتصاد دانش نیازمند زیرساخت­ها، ساختارها و سرمایه­های مهم­تر و تخصصی­تری است که از مارپیچ مذکور حاصل می­شود. سیستم اقتصاد دانش در ورزش یک زمینه پویا با محیط پیچیده و ساختار چندبخشی است و خروجى مطلوب این سیستم را مارپیچ چهارگانه بین دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه تعیین می­کند.

پیشنهادات پژوهش مبتنی بر یافته­ها: در نهایت براساس چارچوب ارائه شده در این پژوهش، پیشنهادت زیر جهت تحقق مارپیچ اقتصاد دانش­بنیان در ورزش ارائه می­شود: 1. در آئین‌نامه‌ها، قوانین، اسناد و برنامه­های مراکز متولی ورزش در هر چهار بخش دولتی، دانشگاهی، صنعتی و اجتماعی بازنگری انجام شود و بر کاربرد دانش و فناوری و ایفای نقش فعال در اکوسیستم دانش­بنیان ورزش کشور تأکید شود. 2. محتوا و برنامه­های رسانه­های با هدف فرهنگ‌سازی اقتصاد دانش­بنیان، نوآوری و کارآفرینی در بین اساتید، دانشجویان، مدیران، مربیان و سایر نقش فعال در حوزه ورزش تدوین و انتشار یابد. 3. آموزش­های متنوع، هدفمند و فراگیر در نهادهای مختلف بخش­های چهارگانه برای نقش­های تعریف شده پیش­بینی و به صورت مشارکتی در چارچوب یک تقویم زمانی مشخص انجام شود. 4. ارتقای زیرساخت­های فناوری اطلاعات و ارتباطات در مراکز و سازمان­های ورزشی به ویژه مراکز علمی آموزشی ورزش کشور. 5. تقویت نهادها و ساختارهای واسط و رابط بین چهار حوزه مارپیچ چهارگانه مانند مراکز رشد فناوری، تجاری­سازی دانش، شرکت­های دانش­بنیان، انجمن­های حرفه­های، رسانه­های علمی و موارد از این قبیل در حوزه ورزش تقویت شوند. 6. مطالعات تطبیقی بین اکوسیستم ورزش کشور با سایر اکوسیستم­های دیگر مانند سلامت و گردشگری در داخل کشور و همچنین سیستم ورزش کشورهای پیشرو در این زمینه انجام شود. 7. یک نقشه راه استراتژیک برای تحقق اقتصاد دانش­بنیان در ورزش مبتنی بر تقسیم‌کار بین بخشی و فرابخشی در حوزه­های دولت، دانشگاه صنعت و جامعه صورت بگیرد. 8. ظرفیت­های موجود بخش ورزش برای اقتصاد دانش و کارکردهای آن در سطح ملی برای سیاست­گذاران و کارگزاران حوزه علم و فناوری کشور مشخص و تبیین شود تا ورزش در اولویت پایینی برای آن­ها قرار نگیرد. 9. در ارزیابی­های رسمی و سازمانی مربوط به نهادها و نقش­های هر کدام از بخش­های چهارگانه برای ایفای نقش در اکوسیستم دانش­بنیان تأکید و نظارت شود. 10. اقتصاد دانش­­بنیان ورزش و مارپیچ توسعه آن از طریق محرک­های رسانه­ای، بخشنامه سازمانی و مطالبات دانشگران ورزشی به گفتمانی در درون و بین نهادهای و نقش­های متولی و ذینفع هر چهار سیستم دولت، دانشگاه، صنعت و جامعه ورزش کشور تبدیل شود.

محدودیت­های پژوهش: محدودیت­های اصلی شامل عدم وجود دانش و اطلاعات مناسب در زمینه اقتصاد دانش در ورزش، عدم همکاری برخی مراکز در زمینه پاسخگویی و ارائه اطلاعات، میزان شفافیت و صداقت در پاسخگویی جامعه آماری انسانی و اطلاعاتی، نظرات ودیدگاه‌های سلیقه‌ای نسبت به اقتصاددانش، ورزش و توسعه و هزینه بر بودن تدوین نظام جامع مبتنی بر اطلاعات و تحلیل علمی بود که سعی شد با استفاده از روش­هایی مانند استفاده از مصاحبه، مطالعه دلفی و تحلیل کیفی تکمیلی، تنوع بخشی به جامعه آماری پژوهش، و تجمیع دانش موجود از منابع مختلف و استفاده از روابط و ارتباطات فردی در مراکز مربوط به جامعه آماری انسانی و اطلاعاتی متولی تسهیل شود. به صورت کلی به محققان آینده در این حوزه پیشنهاد می­شود که به جهت وجود محدودیت­های فراوان در زمینه جمع­آوری اطلاعات مربوط به اقتصاد دانش بنیان در ورزش، بیشتر به مطالعه موردی پرداخته و سپس مطالعات کلان و جامع را براساس این مطالعات موردی انجام دهند.

پی‌نوشت‌ها

  1. Quadruple Helix
  2. برگرفته از استعاره پمپ‌های حلزونی که به دور خود می‌چرخد و ماده‌ای را به جلو می‌برد
  3. Knowledge economy 4. Branca
  4. Zaharia & Kaburakis 6. Peachey & Cohen
  5. Pack 8. Gerke
  6. Zheng & Mason 10. Cortsen & Rascher
  7. Ratten 12. Terra
  8. Zhang 14. Galvao
  9. Del Giudice 16. structural–functional

 

* دانشجوی دکترای مدیریت ورزشی دانشگاه گیلان

** استاد مدیریت ورزشی دانشگاه گیلان rramguiliQyahoo.com

*** استاد مدیریت ورزشی دانشگاه کردستان

فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال چهاردهم، شمارۀ 58، تابستان 1399، صفحه 107-81

 

[i] Quadruple Helix

[ii] برگرفته از استعاره پمپ‌های حلزونی که به دور خود می‌چرخد و ماده‌ای را به جلو می‌برد

[iii] Knowledge economy

[iv] Branca

[v] Zaharia & Kaburakis

[vi] Peachey & Cohen

[vii] Pack

[viii] Gerke

[ix] Zheng & Mason

[x] Cortsen & Rascher

[xi] Ratten

[xii] Terra

[xiii] Zhang

[xiv] Galvao

[xv] Del Giudice

[xvi] structural–functional

افشاری، مصطفی، میرصفیان، حمید، اسمعیلی، محسن، وفایی مقدم، علی. (1398). تحلیل و کاربست عوامل مؤثر بر توانمندی‌های تحقیق و توسعه در پژوهشگاه علوم ورزشی. مطالعات مدیریت ورزشی، 11(58): 85-102.
الیاسی، مهدی، محمدی، مهدی، جعفری، هدی، کرمی، پرویز (1397). تجربیات جهانی استارتاپ­های ورزش و سلامت جسمانی، پروژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، انتشارات دانش بنیان فناور، چاپ اول.
امینی مریم (1396). طراحی مدل اقتصاد دانش بنیان در ورزش. پایان‌نامه کارشناسی ارشد دانشگاه الزهرا (س)، دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی.
بامیر، موسی، ستایش، امیرحسین. (1398). سنجش تأثیر‌گذاری پیشرفت علم بر رشد و توسعه ورزش (مطالعه موردی: حوزه موضوعی ورزش قهرمانی المپیک). مطالعات مدیریت ورزشی، 11(55)، 59-70.
پاداش، حمید؛ خداپناه، بهمن؛ ابراهیم‌زاده، مهدی (1396). تأثیر محیط نهادی بر اقتصاد دانش‌بنیان، پژوهشنامه اقتصادی، 64:171 – 198.
پاشائی، امین؛ کامکار، مهدی (1396). مدل تأثیر مدیریت دانش و امنیت اقتصادی بر اقتصاد دانش‌بنیان، امنیت پژوهشی، 57: از 5 – 36.
پیرجمادی، سحر، هنری، حبیب، کارگر، غلامعلی، شعبانی بهار، غلامرضا. (1398). طراحی مدل شرکت‌های ورزشی دانش بنیان پایدار در ایران. مطالعات مدیریت ورزشی
خسروی زاده, اسفندیار, حقدادی, عابد, کمانکش, اکرم. (1394). موانع و راهکارهای ارتباط بین صنعت ورزش و موسسات آموزش عالی در استان مرکزی. پژوهش در ورزش تربیتی, 3(8): 15-36.
دادگر، یداله؛ خوئینی، پریسا؛ یزدانی، مهدی (1398). بررسی و شناسایی متغیرهای مؤثر بر تحقق اقتصاد دانش‌بنیان در ایران و کشورهای منتخب در افق 2050، نشریه اقتصاد تطبیقی، 6101): 131 -147.
دستوم، صلاح، رحیم رمضانی­نژاد، نوشین بنار (1392)، "بررسی تعامل بین محیط آکادمیک و صنعت ورزش ایران براساس تحلیل اسناد و ساختار"، نشریه پژوهش­های کاربردی در مدیریت ورزشی، 2(2): 91-109.
ساعت چیان، وحید (1394)، طراحی الگوی ارتباط بین دانشکده­های تربیت­بدنی و صنعت ورزش. رساله دکتری دانشگاه خوارزمی.
سند گزارش برنامه ششم توسعه در بخش ورزش (1396) وزارت ورزش و جوانان، مرکز مطالعات راهبردی.
ضرغامی، حمیدرضا. (1397). مروری بر الگوهای توسعۀ روابط دانشگاه، صنعت و دولت در جهت ارتقای نوآوری. سیاست نامه علم و فناوری، 8(2)، 103-112.
عابدی، هدی، باب الحوائجی، فهیمه، حسن‌زاده، محمد. (1396). سنجش هم‌افزایی اقتصاد دانش‌بنیان در ایران و ارائه الگویی برای تبیین کارکرد عوامل مؤثر در اقتصاد دانش‌‌بنیان با استفاده از رویکرد مارپیچ سه‌گانه. پژوهش نامه علم‌سنجی، 3(6)، 147-172.
علیزاده گلریزی، ابوالفضل (1396) تدوین الگوی تجاری سازی تحقیقات علوم ورزشی. رساله دکتری دانشگاه پیام نور.
فرهمندمهر, عباس. (1398). طراحی و تبیین چارچوب اکوسیستم کارآفرینی در ورزش. رساله دکتری دانشگاه آزاد تهران جنوب.
فلاح الهام، سلامی رضا (1395). بررسی تطبیقی دانش‌بنیانی اقتصاد ایران با کشورهای منتخب آسیایی و ارائه نقشه راه برای بهبود وضعیت ایران، سیاست‌گذاری پیشرفت اقتصادی 4(4): 42-58.
قاسمی، محمد، فقیهی، مهدی، علیزاده، پریسا. (1397). الزامات دستیابی به اقتصاد دانش بنیان در سطح کلان: تحلیل چارچوب قانونی در ایران و ارائه توصیه‌های سیاستی. پژوهشنامه اقتصادی، 18(68)، 99-152.
کاکاپور، صبا و روزبان فرناز (1392) الگوی مارپیچ چهارجانبه: رویکردی نوین در تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه. نشریه صنعت و دانشگاه، 22: 25- 34.
مرتضایی، حدیثه؛ صالحی، محمد؛ نیاز آذری، کیومرث (1397). شناسایی مؤلفه‌های انسانی اثرگذار ساختار سازمانی در دانشگاه کارآفرین و نقش آن در ایجاد اقتصاد دانش بنیان به منظور ارائه مدل مناسب، علوم اجتماعی، 31: 31-60.
نجفی، سیدمحمدباقر؛ فتح‌اللهی، جمال؛ محمدپور، فرحناز؛ (1398). نقش حکمرانی خوب در تحقق اقتصاد دانش‌بنیان در ایران در قالب مدل مارپیچ چهارگانه. پژوهش­های اقتصادی، 19(1): 129 – 159.
Abdulkareem Awwad Dr. Mamoun N. Akroush، (2016)، New product development performance success measures: an exploratory research، EuroMed Journal of Business، Vol. 11 Iss.
Bejinaru, R. (2017). Universities in the knowledge economy. Management Dynamics in the Knowledge Economy, 5(2), 251-271.
Branca، Luis Alberto Batista، Sergio Ricardo Cortines Campos، and Mariza Almeida (2013). "Interaction Among Universities، Government and Spin-off Companies in a Brazilian Context to Generate Sports Innovation." Journal of technology management & innovation، 8(2): 93-106.
Centobelli، Piera، Roberto Cerchione، Emilio Esposito، and Mario Raffa. "The Revolution of Crowdfunding in Social Knowledge Economy: Literature Review and Identification of Business Models." Advanced Science Letters 22، no. 5-6 (2016): 1666-1669.
Cortsen, K., & Rascher, D. (2018). The Application of Sports Technology and Sports Data for Commercial Purposes. In The Use of Technology in Sport-Emerging Challenges. IntechOpen.
Del Giudice, M., Carayannis, E. G., & Maggioni, V. (2017). Global knowledge intensive enterprises and international technology transfer: emerging perspectives from a quadruple helix environment. The Journal of Technology Transfer, 42(2), 229-235.
Galvão, A., Mascarenhas, C., Rodrigues, R. G., Marques, C. S., & Leal, C. T. (2017). A quadruple helix model of entrepreneurship, innovation and stages of economic development. Review of International Business and Strategy.
Gerke, A. (2016). Towards a network model of innovation in sport–the case of product innovation in nautical sport clusters. Innovation, 18(3), 270-288.
Hayduk, T., & Walker, M. (2018). Mapping the strategic factor market for sport entrepreneurship. International Entrepreneurship and Management Journal, 14(3), 705-724.
Leydesdorff، Loet. "The triple helix، quadruple helix، and an N-tuple of helices: Explanatory models for analyzing the knowledge-based economy?." Journal of the Knowledge Economy 3، no. 1 (2012): 25-35.
McAdam, M., Miller, K., & McAdam, R. (2018). Understanding Quadruple Helix relationships of university technology commercialisation: a micro-level approach. Studies in Higher Education, 43(6), 1058-1073.
Nam, B. H., Shin, Y. H., Jung, K. S., Kim, J., & Nam, S. (2019). Promoting knowledge economy, human capital, and dual careers of athletes: a critical approach to the Global Sports Talent Development Project in South Korea. International Journal of Sport Policy and Politics, 11(4), 607-624.
Pack, S. M. (2019). Sport Management Institutes and University-Industry Collaboration. Choregia, 15(1).
Peachey، J. W.، & Cohen، A. (2016). Research partnerships in sport for development and peace: Challenges، barriers، and strategies. Journal of Sport Management، 30(3)، 282-297.
Ratten, V. (2019). Sport entrepreneurial ecosystems and knowledge spillovers. Knowledge Management Research & Practice, 1-10.
Terra, B., de Oliveira, A. R., Almeida, M., Batista, L. A., dos Santos, J. A. N., Nogueira, J. A., & Martins, L. L. A. (2020). Sport Innovation: An Opportunity for Technology-Based Companies Stimulated by the Brazil Olympics. In Sport Entrepreneurship and Public Policy (pp. 41-68).
Unger, R. M. (2019). The knowledge economy. Verso Books.
Zaharia، N.، & Kaburakis، A. (2016). Bridging the gap: US sport managers on barriers to industry–academia research collaboration. Journal of Sport Management، 30(3)، 248-264.
Zhang, B., Qin, K., Yang, Q., & Liu, Z. (2017). Government functions and role analysis in sports industry and tourist industry integrative development. In 2016 National Convention on Sports Science of China (p. 01049). EDP Sciences.
Zheng, J., & Mason, D. S. (2018). Sport, Information, and the Attention Economy. In Brand Platform in the Professional Sport Industry, 7(1): 1-18.