مدیریت منابع آبی در دیدگاه شبکه آب-انرژی-غدا با رویکرد پوپایی شناسی سیستمی : مورد مطالعه حوضه آبریز دریاچه مهارلو

نوع مقاله : مقاله استخراج شده از پایان نامه

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

2 استاد بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

3 استاد بازنشته بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

4 دانشیار بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

چکیده

جامعه انسانی امروزه با تهدیدات بنیادینی در زمینه تولید، تامین و توزیع آب انرژی و غذا دست به گریبان است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه ای نیمه خشک، به ویژه کشور را در زمینه منابع آبی آسیب پذیر کرده است. وسعت و پیچیدگی ارتباطات میان منابع آبی و سایر حوزه ها، مدیریت و سیاست گذاری در این زمینه را با چالش مواجه نموده و خطر سیاست گذاری های بخشی، بدون در نظر گرفتن تبعات آن بر سایر حوزه ها، رویکردی یکپارچه و کل نگر را در این زمینه می طلبد. رویکرد یکپارچه شبکه آب-انرژی-غذا در سالهای اخیر در دنیا جهت تسهیل سیاستگذاری در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. عملیاتی نمودن چنین دیدگاهی، روشهای متناسب با آن را می طلبد. از این میان، رویکرد پویایی شناسی سیستمها به عنوان ابزاری که توانایی تبیین و تحلیل ارتباط پیچیده متغیرهای متعدد با روابط غیر خطی را دارد، می تواند به عنوان ابزاری کارا مورد استفاده قرار بگیرد. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن و تبیین ارتباطات در شبکه آب-انرژی-غذا به توسعه مدلی مفهومی و عملیاتی نمودن آن پرداخته است. برای این منظور حوضه آبریز دریاچه مهارلو در استان فارس به عنوان نمونه ای از حوضه های آبریز کشور با چالش های مشابه، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصله بیان گر این واقعیت است که چنانچه وضعیت موجود ادامه یابد در آینده ای نزدیک، سطح آب های زیرزمینی در منطقه به مرحله بحرانی می رسد و می تواند تهدیدی جدی برای ادامه حیات در منطقه باشد. دخالتهای بالقوه مدیریت و نتایج آنها در تغییر این وضعیت به وسیله مدل پژوهش سنجیده شده است. نتایج نشان می دهد که تغییر در مصارف آب کشاورزی به وسیله انتخاب هوشمند محصولات جهت کشت و بهینه سازی سیستمهای آبیاری به همراه توسعه سیستم فاضلاب شهری موثرترین راهکارها در کاهش روند تحلیل منابع آبهای زیرزمینی می باشند

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Water resources management in Food-Energy-Water Nexus: The application of system dynamics in Iran's Maharlu Lake Basin

نویسندگان [English]

  • Niloofar Safavian 1
  • Ali Mohammadi 2
  • Ali Naghi Mosleh Shirazi 3
  • Moslem Alimohammadlo 4
1 , Ph.D. Student, Management Group, Department of Economics, Management and Social science, Shiraz University, Shiraz, Iran
2 professor, Management Group, Department of Economics, Management and Social science, Shiraz University, Shiraz, Iran
3 Retired Professor of Management Group, Department of Economics, Management and Social science, University of Shiraz, Shiraz, Iran
4 Associate professor, Management Group, Department of Economics, Management and Social science, Shiraz University, Shiraz, Iran
چکیده [English]

In recent years, the humane society has been faced with fundamental threats of production, supply and distribution of Water, Energy and Food. The geographical location of the country in a semi-arid area, has made the country more vulnerable, specifically in water resources. The extend and complexity of interrelationships amongst water resources and other domains, has made the management and policy-making tasks, extremely challenging. The danger of sub sectional policy making without taking into consideration the consequences of those policies on other related areas, calls for an integrated and holistic view. The Food-Energy-Water nexus (FEW) approach has gained a momentum in the recent years. System dynamics methodology as an effective tool that is capable of analyzing complex and nonlinear relations among variety of variables can be utilized. The current research tries to develop a conceptual model, taking into consideration, the interrelations in the FEW nexus. In order to operationalize the conceptual model, a system dynamics model has been developed and run. The results suggest that, if the current situation were to be continued, the stress on water resources in the area would reach a critical point to extent of the destabilization of a normal life, in the near future. Several scenarios of management intervention have been developed and tested in the research model. The outcome indicates that the reduction in agricultural water usage as well as development and enhancement of waste water treating systems, combined, would have the most effect on reducing the decreasing rate of the water resources.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Water resources management
  • Food-Energy-Water Nexus
  • System dynamics
  • Maharlu Lake Basin

مدیریت منابع آبی در دیدگاه شبکه آب-انرژی-غدا با رویکرد پوپایی شناسی سیستمی : مورد مطالعه حوضه آبریز دریاچه مهارلو

نیلوفر صفویان*  [1] *

علی محمدی  **

علی نقی مصلح شیرازی   [2]***

مسلم علی محمدلو****

تاریخ دریافت: 03/06/1401         

تاریخ پذیرش: 26/08/1401

 

چکیده

جامعه انسانی امروزه با تهدیدات بنیادینی در زمینه تولید، تامین و توزیع آب انرژی و غذا دست به گریبان است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه ای نیمه خشک، به ویژه کشور را در زمینه منابع آبی آسیب پذیر کرده است. وسعت و پیچیدگی ارتباطات میان منابع آبی و سایر حوزه ها، مدیریت و سیاست گذاری در این زمینه را با چالش مواجه نموده و خطر سیاست گذاری های بخشی، بدون در نظر گرفتن تبعات آن بر سایر حوزه ها، رویکردی یکپارچه و کل نگر را در این زمینه می طلبد. رویکرد یکپارچه شبکه آب-انرژی-غذا در سالهای اخیر در دنیا جهت تسهیل سیاستگذاری در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است. عملیاتی نمودن چنین دیدگاهی، روشهای متناسب با آن را می طلبد. از این میان، رویکرد پویایی شناسی سیستمها به عنوان ابزاری که توانایی تبیین و تحلیل ارتباط پیچیده متغیرهای متعدد با روابط غیر خطی را دارد، می تواند به عنوان ابزاری کارا مورد استفاده قرار بگیرد. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن و تبیین ارتباطات در شبکه آب-انرژی-غذا به توسعه مدلی مفهومی و عملیاتی نمودن آن پرداخته است. برای این منظور حوضه آبریز دریاچه مهارلو در استان فارس به عنوان نمونه ای از حوضه های آبریز کشور با چالش های مشابه، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بیان گر این واقعیت است که چنانچه وضعیت موجود ادامه یابد در آینده ای نزدیک، سطح آب های زیرزمینی در منطقه به مرحله بحرانی می رسد که تهدیدی جدی برای ادامه حیات در منطقه می باشد. دخالتهای بالقوه مدیریت و نتایج آنها در تغییر این وضعیت به وسیله مدل پژوهش سنجیده شده است. تغییر در مصارف آب کشاورزی به وسیله انتخاب هوشمند محصولات جهت کشت و بهینه سازی سیستمهای آبیاری و توسعه سیستم فاضلاب شهری موثرترین راهکارها در کاهش روند تحلیل منابع آبهای زیرزمینی می باشند.

واژگان کلیدی: مدیریت منابع آبی، شبکه آب-انرژی-غذا، پویایی شناسی سیستم ها، حوضه آبریز دریاچه مهارلو

مقدمه

امروزه جامعه جهانی در مواجهه با مشکلات پیچیده­ای قرارگرفته است که از آن­ها به‌عنوان تهدیدات بنیادین علیه تمدن انسانی یاد می‌شود. بسیاری از این مسائل به‌صورت مستقیم با تولید، توزیع و استفاده از انرژی، آب و غذا (و یا استفاده از زمین) در ارتباط می‌باشد (Future Earth,2014) . به‌طور سنتی و با توجه به وسعت هرکدام از این حوزه­ها و پیچیدگی و دشواری در نظر گرفتن هم‌زمان و یکپارچه هر سه حوزه، تحقیقات و کارهای علمی محدودی در جهت پشتیبانی و تسهیل یک نظام حاکمیتی یکپارچه که کل شبکه را مدنظر قرار دهد، انجام‌گرفته است. درنتیجه عموماً، سیاست­ها و قوانین بخشی در این حوزه­ها در جهت بهینه­سازی، در بسیاری موارد تبعات منفی ناخواسته­ای بر اقتصاد، امنیت ملی، محیط‌زیست داشته است (Hoff,2011).

در ایران نیز با توجه به موقعیت جغرافیایی کشور در منطقه ای نیمه خشک و روند افزایش جمعیت و شهرنشینی، هرکدام از این منابع به ویژه منابع آبی به‌طور بی‌سابقه‌ای تحت‌فشار می‌باشند. افزایش جمعیت و به‌ویژه افزایش جمعیت شهری، آلودگی هوا و خاک را به دنبال داشته و نیاز به آب شرب و انرژی را افزایش می‌دهد. از سوی دیگر افزایش جمعیت باعث تغییر کاربری زمین شده و رقابت برای این منبع مهم را میان زمین مسکونی، زمین زراعی و زمین‌هایی با پوشش طبیعی که بتواند از منابع آبی و خاکی حفاظت کند را، به‌شدت افزایش می‌دهد(برزگر، 1391). در استان فارس نیز به‌صورت خاص، فشار بر روی این منابع و به‌ویژه منابع آبی در وضعیت هشداردهنده‌ای قرار دارد. این وضعیت به‌وسیله تغییرات اقلیمی که بخش عمده آن نیز، به‌نوبه­خود معلول فعالیت‌های انسانی است، تشدید گردیده است. تداوم خشک‌سالی در استان، در سال‌های گذشته و سیاست‌های مقطعی و غیر یکپارچه، وضعیت منابع آبی را به حدی رسانده است که نه‌تنها مهم‌ترین دریاچه‌های استان مانند دریاچه‌های طشک و بختگان در شهرستان نی‌ریز، دریاچه پریشان در شهرستان کازرون، دریاچه مهارلو در جنوب شرق شیراز و دریاچه کافتر در شهرستان اقلید کاملاً خشک می‌باشند، بلکه ذخیره آب برخی از سدهای استان به حد زیر صفر رسیده است[i]. این وضعیت به‌نوبه­خود بر توانایی تأمین انرژی نیز تأثیرگذار بوده و همچنین تعادل آب و هوایی استان را به هم زده است[ii].

با توجه به این واقعیت که استان فارس عموماً در بخش کشاورزی فعالیت دارد، کمبود آب، معاش بسیاری از کشاورزان را درخطر جدی قرار داده، امنیت غذایی را تهدید می‌کند. این وضعیت به استفاده بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی دامن زده است. کاهش منابع آب زیرزمینی در استان، باعث خشکی دریاچه‌ها، تغییر زیست‌بوم، مهاجرت افراد، فرسایش خاک، آلودگی هوا و کمبود آب شرب گردیده است. همچنین این روند به صورتی بازخوردی بر کارایی کشاورزی در استان تأثیر منفی داشته است.ماهیت نگاه شبکه­ای، با رویکرد سنتی تخصص گرایی بخشی، در تقابل قرار می­گیرد. البته مدیریت یکپارچه و نگاه شبکه‌ای به‌هیچ‌عنوان نفی کننده نیاز به متخصصین در هر زمینه نیست بلکه نیاز و فرصتی را برای ورود افرادی با دیدگاه کلی­نگر که بتوانند بدون جانب­داری تخصصی، تمامی حوزه­های مرتبط را موردبررسی قرار دهد، ایجاد می­نماید.در این میان، تفکر سیستمی به‌عنوان رویکردی کلی‌نگر که روابط پیچیده و غیرخطی عوامل مختلف و گاه متضاد را بررسی می­نماید، به‌عنوان روش­ مطلوب در مطالعه شبکه­ای آب-انرژی-غذا اخیراً بسیار موردتوجه قرارگرفته است. با توجه به موارد ذکرشده، تحقیق حاضر در نظر دارد که به مطالعه شبکه آب-انرژی-غذا با مرکزیت منابع آبی در حوضه آبریز دریاچه مهارلو در استان فارس، بپردازد. در این تحقیق تمرکز اصلی بر حاکمیت یکپارچه شبکه و هدف ارتقا تاب‌آوری سیستم[iii] موردمطالعه از طریق توسعه چنین چارچوب حاکمیتی می‌باشد. برای حصول به این هدف، روش مدل سازی پویایی شناسی سامانه ها، به­کار گرفته شده است..

مرور مبانی نظری

مدل‌های مختلفی برای شبکه آب-انرژی-غذا ارائه شده است. این مدل‌ها را می‌توان در یک دیدگاه کلی به 2 گروه متمایز تقسیم نمود. مدل‌هایی با دیدگاه امنیت و مدل‌های که بر دیدگاه پایداری در شبکه تمرکز دارند. در ادامه به منتخبی از این مدل‌ها در هرکدام از دو گروه اشاره می‌گردد.

 

 

دیدگاه امنیت

یکی از اولین تحقیقات نظری در این زمینه که هم‌راستا با کنفرانس بن 2011 انتشار یافته مدل، (Hoff, 2011) می‌باشد. این دیدگاه، نگاه شبکه‌ای با رویکرد امنیت را معرفی نموده و پایه کارهای بعدی در این زمینه قرار گرفته است. چنانچه هاف توضیح می‌دهد، امنیت را در شبکه می‌توان این‌گونه تعریف نمود:

  • " امنیت انرژی: دسترسی به خدمات انرژی پاک، قابل‌اطمینان و با قیمت مناسب برای گرمایش، روشنایی، ارتباطات و استفاده‌های تولیدی. همچنین این دسترسی بایستی به صورت پیوسته از نظر فیزیکی و همواره با قیمتی مناسب و با توجه و در نظر گرفتن شرایط محیط‌زیست باشد."
  • " امنیت غذا: وجود و دسترسی به غذای کافی، سالم و مغذی در جهت رفع نیازها و ترجیحات غذایی افراد برای یک زندگی سالم و فعال. همچنین وجود غذای کافی به عنوان یکی از حقوق ابتدایی انسان‌ها در نظر گرفته می‌شود."
  • " امنیت آب: دسترسی به آب نوشیدنی و بهداشتی پاک (که به عنوان حقوق ابتدایی انسان در نظر گرفته می‌شود). همچنین وجود و دسترسی به آب برای سایر کاربردهای انسان و زیست‌بوم"

 

پژوهش نظری بازیلیان (Bazillian et al., 2011) نیز با دیدگاه امنیتی به موضوع شبکه آب-انرژی-غذا می‌پردازد و یکی از مدل‌های مرجع در این زمینه به شمار می‌رود. این مدل به صورتی جامع، ملاحظات امنیتی مرتبط با شبکه انرژی-آب-غذا را نشان می­دهد (شکل 1).

 

شکل 1: دیدگاه امنیت در شبکه (برگرفته از بازیلیان و همکاران، 2011)

دیدگاه پایداری

در سال 2014 سازمان جهانی غذا رویکرد جامعی را در ارزیابی دخالت سیستمی در شبکه آب-انرژی-غذا با دیدگاه پایداری ارائه داده است. مدل ارائه شده که بر اساس گونه شناسی کشورهای مختلف قرار دارد، شاخص­هایی را برای دخالت سیستمی در جهت تأمین اهدافی چون امنیت غذایی و استفاده و مدیریت پایدار منابع آبی و انرژی ارائه می­دهد. شکل 2 رویکرد شبکه­ای ارائه شده توسط فائو[iv] را نشان می­دهد. بر اساس طبقه­بندی فائو، کشور ایران در گونه کشورهای در حال ظهور با رشد جمعت بالا می­باشد.

 

شکل 2: رویکرد فائو به شبکه آب-انرژی-غذا (برگرفته از ویسی و همکاران، 1396)

بر اساس این مدل، فائو فرایندی را در جهت ارزیابی و بهبود شبکه ارائه می‌کند. در این فرایند ابتدا ارزیابی کیفی و کمی از شاخص‌های پایداری در شبکه صورت گرفته و سناریوهای مختلف دخالت سیستمی بر اساس میزان ایجاد تغییر در این شاخص‌ها، با یکدیگر مقایسه می‌شوند. درنهایت، دخالت‌های سیستمی موردنظر در قالب سیاست‌ها و تغییرات نهادی انجام می‌گیرد. نکته مهم در این فرایند مشارکت ذینفعان در تمامی مراحل می‌باشد. این فرایند لزوماً به صورت خطی انجام نشده و نتایج این سیاست‌ها بایستی به صورت مرتبط ارزیابی گردد.

ادبیات تحقیق

در سال‌های اخیر و به‌ویژه بعد از کنفرانس «شبکه امنیت آب-انرژی-غذا: راهی به‌سوی اقتصاد سبز» در بن در سال 2011، اقبال جهانی نسبت رویکرد شبکه آب-انرژی-غذا، چه در سطح سیاست‌گذاران و چه در میان جوامع علمی، افزایش قابل‌توجهی داشته است. ولی با توجه به ماهیت بین‌رشته‌ای و پیچیده ارتباطات در شبکه آب-انرژی-غذا می‌توان عنوان کرد که تحقیقات در این زمینه هنوز در دوران طفولیت خود قرار دارد (Zhang et al.,2018). با این وجود، از سال 2011 به بعد، جهش فراوانی در تحقیقات با رویکرد شبکه در این زمینه را می‌توان مشاهده نمود. پژوهش‌های انجام‌گرفته را می‌توان به گونه‌های مختلفی طبقه‌بندی نمود. در یک تقسیم‌بندی جامع، سه گروه و خط تحقیقی مشخص را می‌توان شناسایی نمود.بخش عمده‌ای از تحقیقات، شبکه را به‌عنوان یک رویکرد و ابزار تحلیل تعریف می‌نمایند که هدف از آن درک بهتر ارتباط میان بخش‌ها به‌منظور فراهم نمودن اطلاعات یکپارچه برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری در هرکدام از این بخش‌ها می‌باشد. بسیاری از تحقیقات اصلی و اولیه در این زمینه را می‌توان در این گروه جای داد (Bazilian ae al.,2011;Hoff,2011;FAO,2014)..گروه دیگری از تحقیقات، شبکه را به‌عنوان چارچوب حاکمیتی در نظر می‌گیرند که سعی در تسهیل همکاری‌های میان بخشی و ارتقا سیاست‌گذاری همگن در برنامه‌ریزی و مدیریت بخش‌ها دارد. در این تحقیقات نقش عوامل تصمیم‌گیرنده مختلف مدنظر بوده و هدف ارائه راهکارهایی پایدار برای استفاده کارا از منابع می‌باشد (ERD,2012;Future Earth,2014). در تحقیقاتی از این گروه که با دید محلی و منطقه‌ای صورت گرفته است، مسئله حاکمیت شبکه و تفاوت‌های ساختاری و نهادی منطقه‌ای همواره چالش‌برانگیز بوده است و این موضع، در تحقیقات مختلفی مورد تأکید قرارگرفته است (Allan at al.,2015; Al-Saidi & Elagib,2017;Weitz et al.). گروه سومی از تحقیقات نیز وجود دارند که به‌گونه‌ای پایه‌های فکری تحقیقات دیگر را تأمین می‌نمایند. این گروه از تحقیقات، شبکه را به‌عنوان مفهوم مرزبندی جدید برای استفاده و مدیریت این منابع و همچنین چارچوبی جدید برای تعریف مشکلات، تعریف می‌نمایند. در این دیدگاه، توجه ویژه‌ای به هم‌افزایی موجود در شبکه و همچنین مصالحات موجود در آن می‌گردد (Alluoche et al., 2015; Foran, 2015; Apthorpe&Gasper, 2014; Mullinga, 2008).

به‌زعم بسیاری از اندیشمندان این حوزه، یکی از مهم‌ترین کاستی‌های موجود در بدنه ادبیات شبکه، عدم وجود الگویی کارا در هماهنگی میان نهادهای درگیر و ذینفعان متعدد می‌باشد (Allan et al., 2015, Gulati et al., 2013). همان‌طور که (Al-Saidi & Elagib, 2017) بیان می‌کند، در طراحی، اجرا و مدیریت شبکه، گروه‌های ذینفع مختلفی را می‌توان شناسایی نمود و مناسبات میان این نهادها در کشورها و مناطق مختلف، صورت‌های گوناگونی داشته و به‌تبع آن الگوهای یکپارچه متناسب با موقعیت را می‌طلبد.

این مسئله نیز با توجه به ماهیت محلی و منطقه‌ای که دارد، نیاز به انجام تحقیقات بومی را دوچندان می‌کند.در این زمینه، تحقیق (کلاه زر مقدم و کتابچی ،1399) از دید نویسنده، یکی از جامع ترین تحقیقات در این زمینه در سالهای اخیر می باشد. در این تحقیق امکان سنجی به کارگیری مدلهای شبیه سازی برای سنجش تصمیمات مبتنی بر پیود آب، انرژی و غذا با در نظر گرفتن زیان های محیط زیستی مورد بررسی قرار گرفته است. مدل ریاضی توسعه یافته در این پژوهش با دو هدف کمینه سازی هزینه ها و بیشینه نمودن قابلیت اطمینان اجرا گردیده است. نتایج نشان می دهد که هزینه های کلی با در مظر گرفتن پیوند میان اجزا نسبت به نگاه بخشی و بدون در نظرگرفتن پیوند، به صورت قابل توجهی کاهش می یابد. قابلیت اطمینان نیز در حالت در نظر گرفتن پیوند افزایش می یابد.

باوجوداینکه تحقیقات داخلی که به‌صورت مستقیم و بادید شبکه‌ای به سه حوزه آب، انرژی و غذا بپردازد، معدود می‌باشد ولی می‌توان تحقیقاتی را یافت که به ارتباطات متقابل جنبه‌هایی از این سه مقوله پرداخته‌اند. از این جمله می‌توان به کار تحقیقی بلالی و منتشلو (1393) اشاره نمود که به تأثیر قیمت‌گذاری و اختصاص یارانه انرژی بر استفاده از منابع آب‌وخاک در بخش کشاورزی می‌پردازد. تحقیق (حسینی و همکاران ،1400) مدیریت همزمان منابع آب زیرزمینی و سطحی و تاب آوری کشاورزان در مقابل کم آبی را با توجه به پیش بینی قیمت گذاری محصولات کشاورزی مورد بررسی قرار داده اند. این پژوهش با استفاده از الگوریتم ژنتیک به این نتیجه رسیده اند که بهینه سازی همزمان الگوی کشت و توزیع آب همراه با پیش بینی قیمت بیشترین تاثیر را بر افزایش درآمد شبکه خواهد داشت. تحقیق (کامیاب و همکاران،1400) در این زمینه، به تمرکز بر وابستگی متقابل سیستمهای اکولوژیکی و اجتماعی می پردازد و به صورت خاص تعاملات کشاورزان با سیستم منابع مشترک آب زیرزمینی یک آبخوان را مورد بررسی قرار میدهد. این نوع نگاه در راستای دیدگاه شبکه ای بوده می تواند در شناخت و کمی سازی تعاملات میان فعالیتهای انسانی با منابع آب زیرزمینی، مفید واقع گردد.کار تحقیقی برزگر (1391) که به تأثیر شهرنشینی بر امنیت آب، انرژی و غذا در مورد مطالعاتی شهر شیراز می‌پردازد، در این زمینه نمونه بارزی به شمار می‌آید. این تحقیق به شیوه‌ای توصیفی-تحلیلی روند شهرنشینی در شیراز را از سال 1335 تا 1385 بررسی می‌نماید. جمعیت شهر در این بازه زمانی 8 برابر شده و مساحت آن 21 برابر شده است که باعث تغییر کاربری شدید باغات، زمین‌های زراعی، مراتع و زمین‌های حاصلخیز شده است. با توجه به افزایش تقاضای آب به میزان 15 برابر و برق به میزان 70 برابر، این مقاله نتیجه‌گیری می‌کند که این‌گونه روند شهرنشینی و تغییر کاربری زمین، امنیت آبی، غذایی و انرژی ساکنین را به‌طور قابل‌ملاحظه‌ای تهدید می‌نماید.

اطلاعات مورد مطالعاتی و داده های مدل[v]

ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺑﺮﻳﺰ دریاچه‌های ﻃﺸﻚ-ﺑﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﻣﻬﺎﺭﻟﻮ ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺣﺖ 31492 کیلومترمربع ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻓـﺎﺭﺱ ﻭﺍﻗـﻊ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻳﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﺩﺭ ﺭﺍﺳﺘﺎﻱ ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮﺑﻲ به ﺟﻨﻮب ﺷﺮﻗﻲ ﻭ به ‌موازات رشته‌کوه ﺯﺍﮔﺮﺱ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﻳﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳت. ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺑﺮﻳﺰ ﻣﻮﺭﺩ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺑﺮﻳﺰ ﺑﺎ ﻛﺪ سه‌رقمی ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺑﺮﻳﺰ دریاچه‌های ﻃﺸـﻚ- ﺑﺨﺘﮕﺎﻥ ﻭ ﺣﻮﺯﻩ ﺁﺑﺮﻳﺰ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﻬﺎﺭﻟﻮ و 27 ﻣﺤﺪﻭﺩﻩ ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺗﻲ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﮔﺮﺩﻳﺪﻩ ﺍﺳـﺖ[vi].

ﺍﻳﻦ ﺣﻮﺯﻩ ﺩﺍﺭﺍﻱ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺩﺍﺋﻤﻲ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ مسیل‌های ﺧﺸﻚ ﻭ ﭼﻨﺎﺭﺭﺍﻫﺪﺍﺭ ﺍﺯ ﺩﺷﺖ ﺷﻴﺮﺍﺯ ﻭ ﻣﺴﻴﻞ ﻧﻈﺮﺁﺑﺎﺩ ﺍﺯ ﺩﺷﺖ ﺳﺮﻭﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﻬﺎﺭﻟﻮ ﻣﻨﺘﻬﻲ می‌گردند[vii]. مهم‌ترین ﺷﻬﺮﻫﺎﻱ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻳن ﻧﺎﺣﻴﻪ ﺷﻴﺮﺍﺯ ﻭ ﺳﺮﻭﺳﺘﺎﻥ می‌باشد. حوضه مهارلو شامل 5 محدوده مطالعاتی است. از میان این محدوده‌ها، سروستان، قره‌باغ و کوار مهارلو از نظر توسعه بهره‌برداری ممنوعه اعلام شده‌اند.

بر اساس اطلاعات سازمان آب منطقه ای استان فارس (1390)، با توجه به اینکه معمولاً آب خروجی از چشمه‌ها دبی پایه رودخانه‌های دائمی را تشکیل می‌دهد، این منابع جز آب‌های سطحی محسوب شده‌اند. برداشت از آب‌های سطحی منطقه به وسیله آب‌بندها، انهار منشعب از رودخانه‌ ، و موتورپمپ‌های کنار رودخانه صورت می‌گیرد[viii]. در حوضه مورد مطالعه تنها شهر دارای سیستم فاضلاب، شهر شیراز می‌باشد[ix]. همچنین مصرف آب صنعت در اکثر قریب به اتفاق آبادی‌ها صفر بوده و یا به صورت مشترک با آب کشاورزی لحاظ شده و در آماربرداری مشخص نشده است. همان‌گونه که در جدول 1 مشخص است، از کل میزان آب مصرفی در حوضه، 78 درصد صرف کشاورزی، 19 درصد صرف شرب و 3 درصد صرف مصارف صنعتی می‌گردد.

جدول 1: مصارف آب در محدوده‌های مطالعاتی حوضه آبریز مهارلو
(سازمان آب منطقه‌ای استان فارس، 1390)

 

کشاورزی

صنعت

شرب

آب انتقالی به خارج از محدوده

 

مقدار[x]

درصد

مقدار

درصد

مقدار

درصد

مقدار

درصد

شیراز

45/139[xi]

61%

96/9

4%

8/80

35%

0

 

سروستان

69/68

96%

59/0

1%

17/2

3%

0

 

قره‌باغ

83/100

83%

52/4

4%

50/5

4.5%

10

8.5%

کوار مهارلو

78/88[xii]

93%

64/0

1%

55/5

6%

0

 

گشنگان

34/17

98%

1/0

1%

23/0

1%

0

 

کل حوضه آبریز مهارلو

09/415

78%

81/15

3%

25/94 +10

19%

10[xiii]

-----

 

جدول 2 خلاصه تغییرات سالیانه ذخیره آب در حوضه آبریز مهارلو را به تفکیک محدوده‌های مطالعاتی نشان می‌دهد. تغییرات ذخیره آب با در نظر گرفتن کل ورودی‌ها و خروجی‌های محدوده شامل جریان‌های سطحی، زیرزمینی و انتقالی و همچنین میزان بارش، تبخیر و تعرق محاسبه شده است. همان‌گونه که مشخص است به صورت سالیانه مقدار 07/43 میلیون مترمکعب آب از ذخایر حوضه کاسته می‌شود.

جدول 2: : میزان تغییرات ذخیره آب در محدوده‌های مطالعاتی حوضه آبریز مهارلو
 (سازمان آب منطقه‌ای استان فارس، 1390)

محدوده مطالعاتی

تغییرات ذخیره آب (بر حسب میلیون مترمکعب در سال)

شیراز

45/7-

سروستان

60/13-

قره‌باغ

08/7-

کوار مهارلو

85/9-

گشنگان

09/5-

مجموع

07/43-

روش­شناسی پژوهش

بر اساس مبانی فلسفی، رویکرداین پژوهش ماهیتی آمیخته دارد و از پارادایم­های تفسیری و اثبات­گرایی استفاده می­کند. همانگونه که (ایمان م.، 1391) بیان می­کند روش­های مختلفی در رویکرد آمیخته می­تواند مورد استفاده قرار گیرد. در این تحقیق روش اتصال داده­ها در رویکرد آمیخته پیشنهاد می­گردد. بر این اساس هدف فاز اول تحقیق، اکتشافی و توصیفی بوده و به شناسایی سازه­های موثر و توسعه چارچوب نظری از ارتباطات میان آن­ها بر اساس پیشینه پژوهش، اسناد و مدارک موجود و نظرات کارشناسان و ذینفعان می­پردازد. فاز دوم و کمی تحقیق، با هدف تبیین روابط علی، در پی عملیاتی سازی متغیرها و روابط میان آن­ها و شبیه­سازی این ارتباطات در قالب طراحی مدل پویایی شناسی سامانه ها می باشد. الگوی پویایی­شناسی سیستمی با استفاده از نرم­افزار DSS Vensim طراحی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. افق زمانی در نظر گرفته شده برای این پژوهش یک دورۀ 30 ساله است که از سال 1380 شروع و تا 1410 ادامه می­یابد.

مخاطب اصلی تحقیق حاضر،علاوه برجامعه علمی، سیاست­گذاران بخش­های مرتبط با حوزه­های آب، انرژی، غذا و هم­چنین محیط زیست می­باشند. به صورت ایده­آل، نتایج این تحقیق می­تواند جهت کمک به تصمیم­گیران در سیاست­گذاری­های یکپارچه با تکیه بر دیدگاه بلند مدت و توسعه پایدار، مورد استفاده ارگان­های مرتبط قرار بگیرد.

 با وجود این­که این تحقیق به یک مورد مطالعاتی خاص می­پردازد، چارچوب نظری توسعه­یافته که مدل نهایی بر پایه آن طراحی شده است، با توجه به شرایط ویژه کشور ایران بوده و پتانسیل استفاده در موارد مطالعاتی مشابه را دارد.

مدل مفهومی

الگوی شبیه­سازی شده­ی پژوهش از سه زیرالگوی هیدرولوژی، شبکه آب-انرژی-غذا و سطح زندگی-جمعیت تشکیل گردیده است. تمرکز اصلی مطالعه حاضر بر تغییرات سطح آبهای زیر زمینی با توجه به تاثیرات متقابل سایر متغیرها می باشد. منطق کلی مدل بدین صورت است که تغییر در منابع آبی به میزان تقاضا برای آب و برداشت آب بستگی دارد. میزان تقاضا نیز به نوبه­ی خود به تغییر جمعیت وابسته  است. عامل اصلی موثر بر تغییرات جمعیت، سطح زندگی می باشد. هر چه استانداردهای زندگی تامین شده بالاتر باشد، رشد جمعیت نیز بیشتر می شود. سطح زندگی با توجه به تمرکز این تحقیق از سه عامل میزان آب شرب سرانه، برق تولیدی سرانه و غذای تولیدی سرانه در منطقه تشکیل شده است. غذای سرانه با در نظر گرفتن میزان آب مورد استفاده برای کشاورزی محاسبه شده است. سطح زندگی تامین شده بر تغییرات جمعیت منطقه و بالعکس تاثیر می گذارد. مدل های علی و حالت-جریان[xiv] پژوهش حاضر بر این اساس طراحی شده اند.

زیر سیستم هیدرولوژی

همانگونه که در شکل 4 دیده می شود. منابع آبی در دسترس که قابل عرضه می باشند از دو منبع اصلی منابع آب سطحی و زیرزمینی تامین می گردند. هر کدام از این منابع دارای ورودی و خروجی هایی می باشند که سطح آنها را در طی زمان تغییر می دهند. عوامل طبیعی همچون، بارش، رسوب، تبخیر و تعرق و عوامل ناشی از دخالت انسان همچون، انتقال آب از حوضه های دیگر و تصفیه آب بر این منابع تاثیر می گذارند (Madani & Marini, 2009). میزان بازگشت آب تصفیه شده به ظرفیت موجود تصفیه آب بستگی دارد. آب تصفیه شده چه منبع آن آبهای سطحی باشد و چه آب استخراج شده از منابع آب زیرزمین، به صورت جریان ورودی آب سطحی به سیستم باز می گردد. آبهای برگشتی به منابع آب زیرزمینی در واقع آبهای جذب شده می باشند که با تاخیر نسبتا زیاد به آبهای زیرزمینی باز می گردند. در اینجا این نکته قابل ذکر می باشد که مدل حاضر با توجه به دامنه پژوهش، صرفا کمیت جریان های آبی را مد نظر داشته و کیفیت آب های بازگشتی در نظر گرفته نشده است. به صورت طبیعی و همانطور که در مدل بالا مشخص می باشد، افزایش برداشت آب، سطح منابع آبی را کاهش داده و به تبع آن در یک حلقه بازخورد منفی برداشت آب کاهش می یابد.

 

شکل4: نمودار علی زیر سیستم هیدرولوژی (برگرفته از مدل پژوهش)

زیر سیستم شبکه آب-انرژی-غذا

     در این مدل، انرژی برق به عنوان منبع انرژی تجدید پذیر که تحت تاثیر منابع آبی می باشند مورد توجه قرار گرفته است. عموما انرژی برق به صورت منطقه ای تولید و استفاده می گردد. با توجه به این موضوع انرژی برق به عنوان منبعی تجدید پذیر که وابسته به منابع آبی منطقه می باشد در مدل لحاظ شده است. هر چه جمعیت افزایش یابد نیاز به برق در منطقه افزایش یافته و در نتیجه سرمایه گذاری و تولید افزایش می یابد. افزایش سرانه برق موجب افزایش استاندارد زندگی شده و به نوبه خود جمعیت را افزایش میدهد. از طرف دیگر افزایش مصرف آب در تولید برق ، برداشت از منابع آبی را افزایش داده و سطح منابع آبی کاهش می یابد. در مورد آب شرب مصرفی و تولیدات کشاورزی نیز منطق مشابهی حاکم می باشدو هرچه سرانه آب شرب، غذا و انرژی افزایش یابد رشد جمعیت نیز افزایش می یابد. این افزایش مصرف به صورت افزایش برداشت از منابع آبی در مدل مشخص شده است که منجر به کاهش سطح منابع آبی می گردد. شکل 5 نمودار علی این زیر سیستم را نشان می­دهد.

زیر سیستم سطح زندگی-جمعیت (ظرفیت پشتیبانی از حیات)

عامل مهم دیگر در تغییرات جمعیت، ظرفیت پشتیبانی محیط از حیات می باشد. در این زمینه که سیستمهای حمایتی حیاتی شامل چه حوزه هایی می شوند رویکردهای متنوعی وجود دارد. یکی از این رویکردها، به زمین های طبیعی به عنوان سیستم حمایت حیات اشاره دارد (Munasinghe & Shearer, 1995). در این دیدگاه زمین به عنوان زیستگاه گونه های مختلف حیات مورد توجه می باشد. به زبان ساده، هر چقدر زیستگاه ها برای بقا و رشد گونه های متنوع تر موجود باشد، ظرفیت عمومی سیستم برای پشتیبانی از حیات افزایش می یابد، موضوعی که از آن به عنوان ظرفیت پشتیبانی زیست بوم یاد می گردد. با این دیدگاه، زمانی که زمینهای طبیعی برای کشاورزی، سکونت انسانها و یا فعالیتهای صنعتی ، تغییر کاربری داده می شوند در عمل زیست گاه گونه های زیادی تحت تاثیر قرار گرفته و به تبع آن از تنوع زیستی کاسته می شود. این به­نوبه خود باعث کاهش ظرفیت محیط برای پشتیبانی از زیست بوم می گردد. شکل 6 نمودار علی این زیر سیستم را نشان می­دهد.

 

  شکل5: نمودار علی زیر سیستم شبکه آب-انرژی-غذا (برگرفته از مدل پژوهش)

 

شکل6: نمودار علی زیر سیستم جمعیت-سطح زندگی (برگرفته از مدل پژوهش)

معادلات مدل

منبع اصلی تامین آب منطقه آبهای زیر زمینی و پس از آن آبهای سطحی می باشند. با توجه به اینکه در این حوضه رودخانه دایمی وجود ندارد، آبهای سطحی تحت تاثیر بارش و رودخانه های فصلی می باشند. جریان ورودی آبهای سطحی (SWI) شامل جریان ورودی آبهای طبیعی که همان رودخانه های فصلی و رواناب ها می باشند (NSI)، جریان انتقالی آب از حوضه های مجاور(TSI) و جریان آب برگشتی (RSI) می باشد. بر این اساس، آب سطحی در دسترس (ASW) از مجموع جریانهای ورودی (SWI) به اضافه نشت از آبهای زیرزمینی (S)، منهای تبخیر و تعرق (ES) و رسوب به آبهای زیرزمینی (P) می باشد.

رابطه 1)

SWI = NSI + TSI + RSI

رابطه 2)

ASW = SWI + S – (ES + P)

به همین ترتیب، میزان آب ورودی به دریاچه مهارلو = آب سطحی در دسترس – برداشت آب سطحی

رابطه 3)

MAH-I = ASW – SWW

جریان آب ورودی زیرزمین = جریان ورودی آب زیرزمینی طبیعی + جریان آب زیرزمین برگشتی

رابطه 4)

GWI = NGWI + RGI

آب زیرزمینی در دسترس = جریان آب ورودی زیرزمینی + رسوب به آبهای زیرزمینی – (نشت به آبهای سطحی + تبخیر از آبهای زیرزمینی )

رابطه 5)

AGW = GWI + P – (S + PG)

عرضه آب = برداشت از آب سطحی + استخراج آب زیرزمینی

رابطه 6)

WS = SWW+GWW

 با توجه به اینکه میزان متغیر حالت از تجمع تغییر میان جریان ورودی و خروجی در طول زمان حاصل می گردد، هر کدام از متغیرهای بالا  را می توان نمونه معادله زیر برای جریان های سطحی ورودی، برای متغیرهای دیگر نیز محاسبه نمود. 

رابطه 7)

SWI(t) =

نتایج مدلسازی

متغیرهای متعددی در این مدل توسعه یافته و رفتار آنها بررسی شده است. همنگونه در بخشهای پیشین اشاره گردید، از میان این متغیرها، آبهای زیرزمینی به عنوان یکی از مهم ترین منابع منطقه بسیار مورد توجه بوده و رفتار آن در طول زمان تاثر قابل توجه­ای در ثبات اجتماعی و اقتصادی منطق می گذارد.در نتیجه تمرکز تحقیق حاضر بر تغییرات سطح آبهای زیرزمینی در طول زمان با توجه به تاثر و تاثرات عوامل دیگر می باشد.

شکل 10 نتیجه مدلسازی سطح آبهای زیرزمینی را نشان میدهد. همانطور که ملاحظه می گردد سطح آبهای زیرزمینی روند کاهشی را نشان می دهد. رفتار این متغیر در طول زمان به صورت نمایی کاهش می یابد. این بدین معنی می باشد که حلقه بازخوردی متعادل کننده جمعیت – سطح زندگی – منابع آبی با تاخیر عمل کرده، به صورتی که تاثیر آن تا 10 سال آینده که بازه ی پیش بینی این مدل می باشد، محسوس نمی گردد. با توجه به نتایج به دست آمده، سطح آبهای زیرزمینی تا سال  1410، بیش از 25 درصد کاهش می یابد. شکل زیر موید این مطلب است.

 

شکل7: تغییرات سطح آبهای زیرزمینی تا 1410 (برگرفته از یافته های پژوهش)

آزمون رفتار مجدد[xv]

به منظور مقایسه نتایج حاصل از شبیه­سازی مدل حاصل از پژوهش با داده­های موجود بر مبنای دیدگاه گذشته­نگر از آزمون رفتار مجدد استفاده می­گردد تا اطمینان از صحت عملکرد الگوی ارائه شده، حادث گردد. نتایج حاصله از شکل های 8 و 9  موید این موضوع است که اطلاعات واقعی و نتایج حاصل از شبیه­سازی متغیر عرضه و تقاضا در دوره­ی 20 ساله­ی مورد بررسی (1400 تا 1380)، رفتار متغیرهای مورد بررسی را به خوبی شبیه­سازی نموده است. در نمودارهای زیر مقادیر  سطح آب­های زیرزمینی حوضه آبریز دریاچه مهارلو و سطح آب­های سطحی حوضه آبریز دریاچه مهارلو که با رنگ آبی نمایان شده­اند، موید رفتار شبیه­سازی شده و مقادیر کنونی[xvi] که با رنگ قرمز نشان داده شده­اند، موید رفتار واقعی برای متغیر مورد نظر می­باشند.

 

شکل8: مقایسه مقدار تاریخی و مقدار پیش بینی شده سطح آبهای زیرزمینی (برگرفته از یافته های پژوهش)

 

شکل9: مقایسه مقدار تاریخی و مقدار پیش بینی شده سطح آبهای سطحی (برگرفته از یافته های پژوهش)

آزمون محاسبه خطا

علاوه­بر بازتولید رفتار الگوی پیشنهادی پژوهش متناسب با آزمون رفتار مجدد که پیش از این بدان اشاره گردید، برای کسب اطمینان از نتایج شبیه­سازی شده در این مرحله به بررسی خطای متغیرهای کلیدی پرداخته شده است. در جدول 3 نتایج محاسبه­ی هریک از آزمون­ها محاسبه­ی خطا ارائه گردیده است. متناسب با نتایج حاصل از آزمون محاسبۀ خطاها، مشاهده می­گردد که حداقل خطای مجذورات برای هریک از متغیرهای کلیدی مورد بررسی نزدیک به صفر بوده و این امر موید این موضوع است که میان داده­های شبیه­سازی شده و داده­های واقعی خطای کمی وجود دارد. میزان خطای محاسبه شده برای هریک از متغیرهای کلیدی آبهای زیرزمینی، آبهای سطحی  و جمعیت به ترتیب برابر است با 0729/0 ، 0971/0و 1094/0 . در نتیجه می­توان چنین بیان نمود که میزان خطای متغیرهای مورد  بررسی در سطح استاندارد قرار دارد.

جدول 3: جدول محاسبه ریشه های خطا

سطح آبهای زیرزمینی

آبهای سطحی

متغیرها

آزمون

1094/0

0729/0

RMSPE

06711/0

08817/0

UT

14779/0

1865/0

Um

38219/0

33197/0

Us

4701/0

48155/0

Uc

1

1

Um+ Us+ Uc

 

آزمون تحلیل حساسیت

به منظور بررسی این موضوع که تا چه میزان متغیرهای کلیدی پژوهش نسبت به پارامترهای مورد بررسی در پژوهش حساسیت دارند از آزمون تحلیل حساسیت استفاده می­شود. در این راستا حساسیت متغیر میزان بارش[xvii] در سطح آب های سطحی در حوضه آبریز دریاچه مهارلو نسبت به تغییرات مورد بررسی قرار گرفته است. پارامتر مذکور را به میزان 30± درصد تغییر داده و تاثیر آن را بر متغیر، مورد بررسی قرار داده­ایم. نتایج حاصل از تحلیل حساسیت موید این موضوع است که تغییر 30 درصدی در میزان بارش مسبب این امر خواهد بود که سطح آبهای سطحی با احتمال 50، 75، 95 و 100 درصد به ترتیب در بخش زرد، سبز، آبی و خاکستری رنگ قرار گیرد.

 

شکل10: تحلیل حساسیت متغیر سطح آبهای سطحی (برگرفته از یافته های پژوهش)

تحلیل سناریوها

به منظور بررسی این موضوع که تا چه میزان دخالتهای مدیریتی می تواند بر روند کاهشی سطح آبهای زیرزمینی تاثیرگذار باشد، چندین سناریو مورد بررسی قرار گرفته است. تمامی سناریو ها با سناریوی صفر یعنی ادامه روند موجود مقایسه شده است. جدول زیر سناریو های مورد بررسی و نتایج[xviii] را به صورت خلاصه نشان می دهد.

جدول 4: سناریوهای بررسی شده در پژوهش

شماره

سناریوها

توضیحات

نتیجه اعمال سناریو

0

ادامه روند فعلی

آبهای ورودی و خروجی مطابق روند گذشته صورت خطی با توجه به افزایش تقاضا ادامه دارد

ادامه روند کاهشی موجود

1

کنترل جمعیت

سرعت رشد جمعیت به میزان 50 درصد کاهش یابد.

افزایش 8 درصدی منابع آبی زیرزمینی در افق 1410/ ادامه روند کاهشی

شماره

سناریوها

توضیحات

نتیجه اعمال سناریو

2

توسعه سیستمهای تصفیه فاضلاب

تقاضای آب شهری با توسعه سیستمهای تصفیه فاضلاب و استفاده مجدد به میزان 50 درصد کاهش می  یابد.

افزایش 10درصدی منابع آبی زیرزمینی در افق 1410/ادامه روند کاهشی

3

مدیریت تقاضای آب کشاورزی

تقاضای آب در بخش کشاورزی با تغییر روشهای آبیاری و مدیریت کاشت محصولات به صورت خطی و با شیب 15 درصد کاهش می یابد.

افزایش 18 درصدی منابع آبی زیرزمینی در افق 1410/ادامه روند کاهشی

4

سناریو 2 و 3

مدیریت مصرف آب کشاورزی به صورت همزمان با توسعه سیستمهای تصفیه فاضلاب صورت گیرد.

افزایش 24 درصدی منابع آبی زیرزمینی در افق 1410/سوق روند تغییرات از کاهشی به یکنواخت

 

بحث و نتیجه گیری

مدیریت منابع آبی در سالهای اخیر به یکی از دغدغه های اصلی مدیریتی کشور تبدیل شده است. تغییرات آب و هوا، افزایش جمعیت و افزایش شهرنشینی منابع آبی کشور را تحت فشاری روزافزون نهاده است. از آنجایی که کشور ایران از نظر موقعیت جغرافیایی در منطقه ای نیمه خشک واقع شده است تاثیرات تنش در منابع آبی خود را سریع تر و پررنگ تر نمایان می کند. از طرف دیگر مدیریت منابع آبی به واسطه ی روابط پیچیده متغیرهای متعدد، به خودی خود امری چالش برانگیز می باشد. ارتباط میان آب و تامین غذا به وسیله کشاورزی در کشور ما که سیاستهای خودکفایی کشاورزی را در بسیاری از محصولات دنبال می نماید این چالش را به صورت ویژه ای تعمیق نموده است. با اینکه قسمت عمده نیزا به انرژی در کشور از طریق استقاده از سوخت های فسیلی تامین میگردد، ولی همچنان قسمت قابل ملاحظه ای از نیاز به برق در کشور به صورت مستقیم (نیروگاه های برقابی) و یا غیر مستقیم ( استفاده از آب جهت خنک کنندگی)  به منابع آبی وابسته است. اضافه بر آن تامین آب شرب جمعیت رو به افزایش کشور، یکی از اولویتهای مدیریت منطقه ای می باشد. رقابت میان تامین این نیازهای اساسی در استفاده از منابع آبی، ساختاری پیچیده و غیر خطی را ایجاد نموده است. در سوی دیگر، به تناسب افزایش جمعیت، زمین های مورد نیاز برای سکونت، کشاورزی و استفاده صنعنی بیشتری نیز مورد نیاز می باشد. این افزایش جمعیت، نرخ تغییر کاربری زمینهای طبیعی را افزایش داده است. هر چه زمینهای طبیعی بیشتری تغییر کاربری داده شوند، توانایی کلی منطقه در پشتیبانی از حیات کاهش می یابد. به عنوان مثال، این تغییرات می تواند منجر به تغییرات آب و هوایی از طریق از میان بردن پوشش های گیاهی و یا کاهش توانایی خاک برای جذب و تصفیه طبیعی آب گردد. رویا رویی با چنین تارنمای پیچیده ای از متغیرهای بهم تنیده، از عهده یک بخش خاص خارج بوده و مدیریتی یکپارچه و کل نگر را می طلبد. در همین راستا، تحقیق حاضر با تمرکز بر حوضه آبریز دریاچه مهارلو در استان فارس به عنوان نمونه ای از وضعیت موجود حوضه های آبریز کشور، سعی در تبیین ارتباط میان این متغیرها و در نهایت یاری رسانده به فرایند تصمیم گیری در این بخش ها نماید. مدل پویایی شناسی توسعه یافته در این تحقیق با در نظر گرفتن ارتباط میان متغیرها تلاش نموده است که بتواند پیش بینی از تغییرات سطح آبهای زیرزمین در بلند مدت را ارایه نماید. پیش بینی های مدل پژوهش، تاییدی بر وجود بحران در زمینه منابع آبی و به ویژه منابع آب زیرزمینی می باشد. بر این اساس چنانچه وضعیت کنونی ادامه یابد، سطح آبهای زیرزمین در آینده ای نزدیک به مرحله ای میرسد که امکان حیات در منطقه را می تواند به صورت جدی تهدید نماید. البته چنانچه پیش بینی مدل پژوهش از تاثیر دخالتهای مدیریتی نشان میدهد، می توان امیدوار بود که با تغییرات بنیادی در زمینه مدیریت شبکه آب-انرژی-غذا بتوان این فرایند را کاهش داده و یا متوفق نمود. با توجه به نتایج حاصل، تمرکز بر افزایش کارایی استفاده از آب در کشاورزی موثرترین راهکار از میان سناریوهای ارائه شده به نظر می رسد. این موضوع با توجه به استفاده درصد عمده ای از منابع آبی در کشاورزی، دور از ذهن نیز به نظر نمیرسد. تغییر در سیستمهای آبیاری و کشت هوشمند محصولات با توجه به ارزش آبی آنها می تواند به صورتی موثر بر کاهش آبهای زیرزمین تاثیرگذار باشد. البته اعمال تغییرات در این حوزه نیازمند برنامه ریزی دقیق و سرمایه گذاری وسیع می باشد. از طرف دیگر و به ویژه در منطق هایی با تراکم جمعیت بالا ( مانند حوضه مورد مطالعه با توجه به وجود شهر شیراز)، سرمایه گذاری در توسعه سیستمهای فاضلاب برای افزایش میزان چرخه آب نیز، به عنوان راهکاری موثر می تواند به کارگرفته شود. تاثیر اعمل چنین سیاستهای فقط و فقط از طریق نگاه و مدیریتی یکپارچه به کل شبکه و دنبال کردن چندین سیاست هم راستا در آن واحد امکان پذیر می باشد. این امر عزم قوی و جدی و سوی نهادهای حاکمیتی می طلبد تا فرزندان آینده کشور نیز بتوانند همچنان از سرمایه های طبیعی کشور بهره مند گردند.در پایان بایستی اشاره نمود که ارزش این تحقیق در اصل، تبیین روابط میان متغیرها و تحلیل رفتار آنها می باشد و اعداد به دست آمده از مدل، مانند هر مدل شبیه سازی سامانه های پیچیده، به صورت منفرد نباید لحاظ گردند.

پی‌نوشت‌ها

  1. وقتی ذخیره آب در سدی به زیر صفر می رسد به معنی آن است که حتی از ذخیره پایداری سد هم مصرف یا تبخیر شده است و بنای اصلی سد در معرض ترک خوردگی و تخریب قرار دارد. 
  2. برگرفته از مصاحبه مدیر کل محیط زیست استان فارس با خبرگزاری مهر (خبرگزاری مهر، 1397)
  3. 3. Resilience
  4. 4. Food and Agricaltural Organization of the United nations (FAO)
  5. 5. تمامی اطلاعات مربوط به حوضه آبریز از گزارشات رسمی سازمان آب منطقه ای استان فارس استخراج شده است. (معاونت مطالعات منابع آب, 1377) و (سازمان آب منطقه ای استان فارس, 1390)
  6. 6. این حوضه از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و طول آن در امتداد یاد شده 160 کیلومتر و عرض آن در امتداد دشت سروستان و دریاچه مهارلو حدود 43 کیلومتر می‌باشد. وسعت این حوضه 4270 کیلومترمربع است.
  7. 7. آب چشمه‌های دامنه کوه ﻛﻔﺘﺮﻙ ﻣﺎﻧﻨﺪ چشمه‌های برم دلک، ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺑﻮﻧﻚ ﻭ ﺑﺮم ﺟﻌﻔﺮﺧﺎﻧﻲ ﻭ چشمه‌های ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ برم شور ﻧﻴﺰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﻬﺎﺭﻟﻮ می‌ریزند
  8. لازم به ذکر است که برای محاسبه مصارف آب چشمه‌ها و قنات‌ها نیمی از حجم سالانه آن‌ها به عنوان مصارف محسوب گردیده‌اند.
  9. در بقیه آبادی‌ها، دفع فاضلاب از طریق چاه جذبی انجام می‌شود.
  10. بر اساس ملیون متر مکعب
  11. مصرف کل آب شرب در محدوده شیراز 90/125 می باشد. از آنجایی که در این محدوده 10/45 آب انتقالی (10/35 از دزکرد-کامفیروز و 10از قره باغ) وارد می شود، در جدول تفاضل این مقادیر آمده است.
  12. مقدار 44/19 آب از محدوده کوار قره آغاج جهت مصارف کشاورزی وارد این محدوده می گردد. در جدول تفاضل این مقدار با مقدار کل مصرف کشاورزی یعنی 22/108 درج شده است.
  13. با توجه به اینکه این مقدار در خود حوضه صرف شرب می گردد، در محاسبه مجموع، جزئی از آب شرب در نظر گرفته شده است.
  14. جزییات مدل های حالت-جریان در صورت درخواست قابل ارائه می باشد.
  15. Behaviour Reproduction Test 16. Current
  16. میزان بارش مهمترین متغیر بیرونی مدل می باشد که به صورت مستقیم بر سطح آبهای سطحی تاثیر گذار است.
  17. جزییات مربوط به سناریوها و نمودارهای جزییات مربوط به سناریوها و نمودارهای مربوطه در صورت درخواست قابل ارائه می­باشد.مربوطه در صورت درخواست قابل ارائه می­باشد.

 

* دانشجوی دکتری بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

Niloofar.safavian@gmail.com

** استاد بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

*** استاد (بازنشسته  مدعو) بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

**** دانشیار بخش مدیریت، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران

فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال هفدهم، شمارۀ 67، پاییز 1401، صفحه 26-1

 

[i] وقتی ذخیره آب در سدی به زیر صفر می رسد به معنی آن است که حتی از ذخیره پایداری سد هم مصرف یا تبخیر شده است و بنای اصلی سد در معرض ترک خوردگی و تخریب قرار دارد. 

[ii] برگرفته از مصاحبه مدیر کل محیط زیست استان فارس با خبرگزاری مهر (خبرگزاری مهر، 1397)

[iii] Resilience

[iv] Food and Agricaltural Organization of the United nations (FAO)

[v] تمامی اطلاعات مربوط به حوضه آبریز از گزارشات رسمی سازمان آب منطقه ای استان فارس استخراج شده است. (معاونت مطالعات منابع آب, 1377) و (سازمان آب منطقه ای استان فارس, 1390)

[vi] این حوضه از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده و طول آن در امتداد یاد شده 160 کیلومتر و عرض آن در امتداد دشت سروستان و دریاچه مهارلو حدود 43 کیلومتر می‌باشد. وسعت این حوضه 4270 کیلومترمربع است.

[vii] آب چشمه‌های دامنه کوه ﻛﻔﺘﺮﻙ ﻣﺎﻧﻨﺪ چشمه‌های برم دلک، ﺑﺮﻡ ﺑﺎﺑﻮﻧﻚ ﻭ ﺑﺮم ﺟﻌﻔﺮﺧﺎﻧﻲ ﻭ چشمه‌های ﻣﺠﺎﻭﺭ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ برم شور ﻧﻴﺰ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺭﻑ ﻛﺸﺎﻭﺭﺯﻱ ﺑﻪ ﺩﺭﻳﺎﭼﻪ ﻣﻬﺎﺭﻟﻮ می‌ریزند

[viii] لازم به ذکر است که برای محاسبه مصارف آب چشمه‌ها و قنات‌ها نیمی از حجم سالانه آن‌ها به عنوان مصارف محسوب گردیده‌اند.

[ix] در بقیه آبادی‌ها، دفع فاضلاب از طریق چاه جذبی انجام می‌شود.

[x]  بر اساس ملیون متر مکعب

[xi] مصرف کل آب شرب در محدوده شیراز 90/125 می باشد. از آنجایی که در این محدوده 10/45 آب انتقالی (10/35 از دزکرد-کامفیروز و  10از قره باغ) وارد می شود، در جدول تفاضل این مقادیر آمده است.

[xii] مقدار 44/19 آب از محدوده کوار قره آغاج جهت مصارف کشاورزی وارد این محدوده می گردد. در جدول تفاضل این مقدار با مقدار کل مصرف کشاورزی یعنی 22/108 درج شده است.

[xiii] با توجه به اینکه این مقدار در خود حوضه صرف شرب می گردد، در محاسبه مجموع، جزئی از آب شرب در نظر گرفته شده است.

[xiv] جزییات مدل های حالت-جریان در صورت درخواست قابل ارائه می باشد.

[xv] Behaviour Reproduction Test

[xvi] Current

[xvii] میزان بارش مهمترین متغیر بیرونی مدل می باشد که به صورت مستقیم بر سطح آبهای سطحی تاثیر گذار است.

[xviii] جزییات مربوط به سناریوها و نمودارهای جزییات مربوط به سناریوها و نمودارهای مربوطه در صورت درخواست قابل ارائه می­باشد.مربوطه در صورت درخواست قابل ارائه می­باشد.

برزگر, ز. (1391). شهرنشینی و تاثیرات آن بر امنیت غذا، آب و انرژی در ایران نمونه موردی: شهر شیراز. فصلنامه علمی تخصصی برنامه ریزی منطقه ای, 2(5), 5364.
بلالی, ح., و منتشلو, م. (1393). بررسی آثار آزادسازی قیمت انرژی بر منابع آب و خاک در بخش کشاورزی با استفاده از برنامه ریزی ریاضی. فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات اقتصادی کاربردی ایران, 3(10), 201218.
حسینی، س.، و مازندرانی زاده، ح.، و نظری، ب. (1400). مدیریت توامان منابع آب سطحی و زیرزمینی و افزایش تاب آوری کشاورزان در مقابل کم آبی با پیش بینی قیمت محصولات کشاورزی و استفاده از الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی شبکه آبیاری و زهکشی دشت قزوین). تحقیقات آب و خاک ایران (علوم کشاورزی ایران), 52(2 ), 563-576.
خبرگزاری مهر. (1397). دریاچه های فارس شوره زار شدند/ نگرانی از ورود کویر - خبرگزاری مهر | اخبار ایران و جهان
سازمان آب منطقه ای استان فارس. (1390). ﻣﻄﺎﻟﻌﺎﺕ ﺑهنگام سازی اطلس منابع آب حوضه آبریز دریاچه های طشتک-بختگان و مهارلو: بررسی ها و مشخصات عمومی. شیراز: سازمان آب منطقه ای استان فارس.
کامیاب، ز.، و علم بیگی، ا.، و رضایی، ع.، و حسینی، س. (1400). انتخاب چارچوب تحلیل نظام یکپارچه اجتماعی-اکولوژیک کشاورزان بهره بردار از منابع آب زیرزمینی یک آبخوان: کاربست مدل تصمیم گیری کوپراس. مرتع و آبخیزداری (منابع طبیعی ایران), 74(1 ), 137-155.
کلاه زر مقدم، ف.، و کتابچی، ح. (1399). امکان سنجی به کارگیری مدل شبیه سازی – بهینه سازی برای ارزیابی تصمیم های مبتنی بر پیوند آب-انرژی-غذا با لحاظ خسارت های محیط زیستی. اکوهیدرولوژی, 7(2 ), 313-329.
معاونت مطالعات منابع آب. (1377). دریاچه های داخلی استان فارس. شیراز: سازمان آب منطقه ای استان فارس.
Allan, T., Keulertz, M., & Woertz, E. (2015). The water–food–energy nexus: an introduction to nexus concepts and some conceptual and operational problems. International Journal of Water Resources Development, 31(3), 301–311.
Allouche, J., Middleton, C., & Gyawali, D. (2015). Technical veil, hidden politics: Interrogating the power linkages behind the nexus. Water Alternatives, 8(1), 610–626.
Al-Saidi, M., & Elagib, N. A. (2017). Towards understanding the integrative approach of the water, energy and food nexus. Science of the Total Environment, 574, 1131–1139.
Apthorpe, R., & Gasper, D. (2014). Introduction: Discourse analysis and policy discourse. In Arguing Development Policy (pp. 7–21). Routledge.
Bazilian, M., Rogner, H., Howells, M., Hermann, S., Arent, D., Gielen, D., Yumkella, K. K. (2011). Considering the energy, water and food nexus: Towards an integrated modelling approach. Energy Policy, 39(12), 7896-7906.
ERD, E. R. on D. (2012). Confronting Scarcity: Managing Water, Energy and Land for Inclusive and Sustainable Growth. European Centre for Development Policy Management (ECDPM), and German Development Institute/Deutsches Institut für Entwicklungspolitik (GDI/DIE).
FAO. (2014). Walking the Nexus Talk: Assessing the Water-Energy-Food Nexus in the Context of the Sustainable Energy for All Initiative. Climate, Energy and Tenure Division (NRC) Food and Agriculture Organization of the United Nations (FAO).
Foran, T. (2015). Node and regime: Interdisciplinary analysis of water-energy-food nexus in the Mekong region. Water Alternatives, 8(1), 655–674.
Future Eearth. (2014). Future earth 2025 vision. Future Earth Interim Secretariat Paris, France.
Gulati, M., Jacobs, I., Jooste, A., Naidoo, D., & Fakir, S. (2013). The Water–energy–food Security Nexus: Challenges and Opportunities for Food Security in South Africa. Aquatic Procedia, 1, 150–164.
Hoff, H. (2011). Understanding the Nexus. Background paper for the Bonn2011 Nexus Conference: Stockholm Environment Institute, (November), 1–52.
Madani, K., & Mariño, M. A. (2009). System dynamics analysis for managing Iran’s Zayandeh-Rud river basin. Water resources management, 23(11), 2163-2187.
Mollinga, P. P. (2008). Water, politics and development: Framing a political sociology of water resources management. Water Alternatives, 1(1), 7–23.
Munasinghe, M., & Shearer, W. (1995). Defining and measuring sustainability: the biogeophysical foundations (No. PB-95-258885/XAB). International Bank for Reconstruction and Development, Washington, DC (United States)
Weitz, N., Strambo, C., Kemp-Benedict, E., & Nilsson, M. (2017). Closing the governance gaps in the water-energy-food nexus: Insights from integrative governance. Global Environmental Change, 45(June), 165–173.
Zhang, C., Chen, X., Li, Y., Ding, W., & Fu, G. (2018). Water-energy-food nexus: Concepts, questions and methodologies. Journal of Cleaner Production.