توسعه و اعتباریابی الگوی سیاست‌های کارآفرینی

نوع مقاله : مقاله مستقل

نویسندگان

1 استادیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران

2 عضوهیات علمی، گروه مدیریت، دانشگاه فنی و حرفه ای، تهران، ایران

3 دانشجوی دکتری دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

دولت­ها به دنبال تدوین خط مشی­ها و یا سیاست­ها در حوزه­های گوناگون از جمله کارآفرینی هستند، زیرا توسعه کارآفرینی بر توسعه اقتصادی و رفاه جامعه تاثیر دارد. نوع خط مشی­هایی که برای ارتقا کارآفرینی به کار رود، اهمیت دارد. بر این اساس بخش دولتی در کشورهای مختلف به دنبال درک این سیاست­ها هستند. از این­رو هدف این مقاله، توسعه الگوی سیاست­های کارآفرینی و اعتباریابی ساختار عاملی الگوی سیاست­های کارآفرینی است. این پژوهش از منظر مخاطب بنیادی است و از نظر تحلیل داده ها  دارای رویکردی کمّی و پیمایشی است. بعد از ارزیابی اولیه سوالات با استفاده از دیدگاه خبرگان و محاسبه ضریب CVR، پرسشنامه از 240 نفر از مدیران و کارشناسان مرتبط با حوزه کارآفرینی و توسعه شرکت­های دانش بنیان در وزارتخانه­های کار، تعاون و رفاه اجتماعی؛ صنعت، معدن و تجارت؛ امور اقتصادی و دارایی؛ علوم، تحقیقات و فناوری و سایرسازمان­های مرتبط گردآوری گردید. داده­ها از طریق نرم‌افزار AMOS24 و SPSS26 تجزیه­و تحلیل شد. با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، هفت مولفه (قوانین و مقررات، دسترسی به بازار، دسترسی به فناوری، ترویج و فرهنگ­سازی، حمایت و پشتیبانی غیر مالی، کمک مالی و حمایت از گروه­های هدف) و 37 شاخص شناسایی و تایید شدند. الگوی مستخرج به عنوان یک ابزار مناسب، برای درک و سنجش خط مشی­ها و یا سیاست­های کارآفرینی بوده و علاوه بر کاربرد علمی، دارای ارزش عملی و اجرایی نیز می باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Designing and validating of entrepreneurship policy model

نویسندگان [English]

  • Ali Davari 1
  • Vajihe Baghersad 2
  • Taraneh Farrokhmanesh 3
1 Assistant Professor, School of Entrepreneurship, University of Tehran, Tehran Iran
2 Faculty member, Department of Management, Technical and Vocational University (TVU), Tehran, Iran
3 Ph.D. student, School of Entrepreneurship, University of Tehran, Tehran, Iran
چکیده [English]

 Governments formulate the entrepreneurship policies to affect their societies economic development and public welfare. The purpose of this study is to design an entrepreneurship policy model and validate it. Accordingly, the public sector in different countries seeks to consider and formulate relative policies. The purpose of this article is to design a model of entrepreneurial policies and validate the factor structure of the model. This research is basic from the audience dimension, and descriptive from the purpose dimension. The research approach is quantitative and data collection has done through sample survey. After the initial evaluation of the questions by experts and calculating the CVR coefficient, the questionnaire was gathered from 240 managers and experts related to the field of entrepreneurship and development of knowledge-based companies in the Ministries of cooperatives, labor and social welfare, industry, mine, and trade, and economic affairs and finance, Science, Research and Technology. Data were analyzed using AMOS24 and SPSS26 software. Based on the findings, various indicators of the structural pattern of the research, were in the acceptable range and the proposed conceptual model, are valid. Seven components (regulations, market access, access to technology, promotion, cultural activities, support, financial support, and nonfinancial support to target groups) were extracted using confirmatory factor analysis, and 37 indicators were identified.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Policy
  • Entrepreneurship Development
  • Entrepreneurship Policy
  • Public Administration

توسعه و اعتباریابی الگوی سیاست‌های کارآفرینی

علی داوری  [1] *

وجیهه باقرصاد* **

ترانه فرخ منش   [2]***

تاریخ دریافت: 23/03/1401

تاریخ پذیرش: 12/05/1401 

 

چکیده

دولت­ها به دنبال تدوین خط مشی­ها و یا سیاست­ها در حوزه­های گوناگون از جمله کارآفرینی هستند، زیرا توسعه کارآفرینی بر توسعه اقتصادی و رفاه جامعه تاثیر دارد. نوع خط مشی­هایی که برای ارتقا کارآفرینی به کار رود، اهمیت دارد. بر این اساس بخش دولتی در کشورهای مختلف به دنبال درک این سیاست­ها هستند. از این­رو هدف این مقاله، توسعه الگوی سیاست­های کارآفرینی و اعتباریابی ساختار عاملی الگوی سیاست­های کارآفرینی است. این پژوهش از منظر مخاطب بنیادی است و از نظر تحلیل داده‌ها  دارای رویکردی کمّی و پیمایشی است. بعد از ارزیابی اولیه سوالات با استفاده از دیدگاه خبرگان و محاسبه ضریب CVR، پرسشنامه از 240 نفر از مدیران و کارشناسان مرتبط با حوزه کارآفرینی و توسعه شرکت­های دانش بنیان در وزارتخانه­های کار، تعاون و رفاه اجتماعی؛ صنعت، معدن و تجارت؛ امور اقتصادی و دارایی؛ علوم، تحقیقات و فناوری و سایرسازمان­های مرتبط گردآوری گردید. داده­ها از طریق نرم‌افزار AMOS24 و SPSS26 تجزیه­و تحلیل شد. با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، هفت مولفه (قوانین و مقررات، دسترسی به بازار، دسترسی به فناوری، ترویج و فرهنگ­سازی، حمایت و پشتیبانی غیر مالی، کمک مالی و حمایت از گروه­های هدف) و 37 شاخص شناسایی و تایید شدند. الگوی مستخرج به عنوان یک ابزار مناسب، برای درک و سنجش خط مشی­ها و یا سیاست­های کارآفرینی بوده و علاوه بر کاربرد علمی، دارای ارزش عملی و اجرایی نیز می باشد.

مفاهیم کلیدی: خط مشی، توسعه کارآفرینی، سیاست کارآفرینی، خط مشی کارآفرینی، مدیریت دولتی

.

مقدمه

تحقیقات رابطه مثبت کارآفرینی با توسعه را نشان می­دهند (Spivack & McKelvie, 2021; Ratinho, Amezcua, Honig, & Zeng, 2020) . تأثیر مثبت کارآفرینی بر توسعه اقتصادی، اشتغال و رفاه در جوامع موجب افزایش توجه به مفهوم کارآفرینی شده است (Yılmaz & Polat, 2021). بنابراین مدیران دولتی بسیاری از کشورها خط مشی­ها و یا سیاست­های حمایتی را وضع کرده‌اند (Choi, Han & Kwak, 2021) تا زمینه توسعه کارآفرینی به عنوان یک نیاز در جهت افزایش رفاه و ثروت آفرینی مهیا گردد (Dodaro, 2021). زندگی انسان امروز با انواع خط مشی عمومی پیوند خورده است تا از طریق این سیاست­ها نفع جمعی محقق گردد. خط مشی­ها و یا سیاست­های دولتی بیانگر اقدامات سازمان­های دولتی برای حل مشکلات و مسائل جوامع می باشند (واعظی و همکاران، 1394) و سیاست­های کارآفرینی یکی از انواع این خط مشی­ها در جهت توسعه کشور است.

زمانی که کتاب جان کینگدون[i] با عنوان «دستورالعمل­ها، راهکار­ها و خط مشی­های عمومی[ii]» در سال 1984 منتشر شد، مفهوم سیاست گذاری کارآفرینی متداول شد و ادبیات سیاست گذاری کارآفرینانه گسترش یافت (Petridou & Mintrom, 2020). با این وجود در اویل دهۀ 1990 میلادی، واژۀ کارآفرینی عبارتی نامفهومی بود که در رسانه‌ها و مباحث سیاسی به­کار گرفته می‌شد. روزنامه­ها، مملو از داستان­های کارآفرین بود. سیاست­مداران از تلاش­های کارآفرینان حمایت می­کردند. به تدریج سیاست‌های کارآفرینی دستخوش تحول شد و نگرش‌های قدیمی کنار گذاشته شد و رویکردهای نوین اتخاذ شد (Hoffmann, 2007). بنابراین تدوین بسته­های سیاستی علمی و کارشناسی در این زمینه اهمیت یافت و شاهد موجی از فعالیت‌های مرتبط با سیاستگذاری بوده­ایم که هدف آنها علاوه بر خوداشتغالی و راه­اندازی و توسعه کسب­وکارها (Hölzl, 2010)، کمک به افرادی است که به راه­اندازی کسب­وکار علاقه دارند، یا در آغاز  این فرایند و یا در سه سال نخست قرار دارند (Lundstrom et al., 2014).

علی رغم اهمیت این نوع سیاست­ها، مبنای تحقیقاتی اندکی در اختیار دولت‌ها قرار دارد که با تمسک به آن تصمیمات صحیح اتخاذ گردد. زیرا کارآفرینی در زمره مفاهیمی است که هم در حوزه پژوهش و هم در حوزه اجرایی، تعریف دقیق و واحدی ندارد (Stenholm, Acs & Wuebker 2013). گاهی کارآفرینی مترادف با شرکت‌های کوچک و متوسط (SME) قلمداد و گاهی مفهوم کارآفرینی صرفا به شرکت‌های نوپا محدود می‌شود. سیاست­های کارآفرینی برای گسترش فعالیت‌های کسب و کار تجزیه و تحلیل می‌شود، تا سیاست‌های نامناسب حذف گردد و سیاست­های مناسب­تر تقویت شوند (Storey, 2006).

 یکی از چالش­های موجود نقصان ابزارهای اندازه گیری در زمینه سیاست­های کارآفرینی است. این چالش موجب شده است محققان دانشگاهی و سازمان­های دولتی برای ارزیابی سیاست­های کارآفرینی فاقد ابزار استاندارد و اعتباریابی شده باشند. بنابراین نوآوری و مشارکت اصلی این مقاله توسعه شاخص­هایی برای سنجش سیاست­های کارآفرینی و اعتباریابی آنها است. ذکر این نکته ضروریست که توسعه مدل و پرسشنامه و اعتباریابی آنها یکی از روش­های مشارکت­های نظری محققان در ژورنال­ها و مجلات معتبر علمی بین المللی می باشد. بر این اساس هدف این مقاله توسعه الگوی سیاست­های کارآفرینی و اعتبار یابی ساختار عاملی الگوی سیاست­های کارآفرینی است. ابتدا مفهوم سیاستگذاری کارآفرینی و الگو­های آن تشریح و در ادامه الگوی مفهومی و ابعاد آن معرفی می­گردد. سپس نتایج تجزیه و تحلیل ابزار اندازه گیری تحقیق، جامعه و نمونه آماری تشریح شده و در پایان نتیجه گیری­ها و پیشنهادها ارائه شده است.

مبانی نظری

هدف سیاست‌های کارآفرینی تشویق کارآفرینی، در مراحل پیش از شروع، هنگام شروع و پس از فرآیند کارآفرینانه است (OECD, 2018). این نوع سیاست­ها با اتخاذ استراتژی­های لازم به ارتقا عملکرد کارآفرینانه کمک می­کنند (Jabotinsky & Cohen, 2019). هدف نهایی سیاست­های کارآفرینی هدایت برنامه­های اقتصادی و اجتماعی است تا میزان اشتغال، خلق و کشف فرصت­ها افزایش یابد (داوری و رضایی کلیدبری­، 1385).

در اواخر دهه 1990 میلادی برای اجرای آمیخته سیاست­های توسعۀ کارآفرینی بر رویکردهای مختلف تأکید شد. در یکی از این رویکردها می‌توان سیاست­های کارآفرینی را در سه گروه قرار داد. 1) سیاست­های فرایندی مانند برنامه‌های کمک مالی، فنی و غیره؛ 2) سیاست‌های خروجی محور مانند افزایش نرخ خوداشتغالی و راه‌اندازی شرکت‌های جدید؛ 3) سیاست‌های توسعۀ کمّی (افزایش تعداد کسب و کارها) و کیفی (صادرات گرا شدن کسب و کارهای کارآفرین) (Lundstrom et al., 2014). رویکرد دیگر شامل سیاست­ها در سطوح مختلف است از جمله 1) سطح نهادی شامل عوامل رسمی و غیر رسمی؛ 2) سطح سیاست­گذاری شامل سیاست­های دولتی- اقتصادی و 3) سطح عوامل فردی شامل ابعاد روانشناختی و فردی کارآفرین (Alegre & Berbegal-Mirabent, 2015). رویکرد دیده بان جهانی کارآفرینی، به شرایط ملی و شرایط کارآفرینانه تاکید دارد و شرایط کارآفرینانه شامل حمایت مالی، سیاست­های دولت شامل حمایت­ها، مالیات و بهبود نظام اداری و یا بوروکراسی، برنامه­های دولتی کارآفرینی، آموزش کارآفرینی در مدارس و دانشگاه­ها، تحقیق­و­توسعه، زیرساخت تجاری و حرفه­ای، سهولت ورود شامل پویایی بازار، قوانین بازار، زیرساخت فیزیکی، هنجارهای اجتماعی و فرهنگی می­باشد (GEM,2021). آنکتاد[iii] (2018) سیاست­های کارآفرینی را شامل 1) تدوین راهبرد کارآفرینی، 2) اصلاح و بهبود قانون‌، 3) ارتقای آموزش و مهارت‌های کارآفرینی، 4) حمایت از فناوری و نوآوری، 5) دسترسی به منابع­مالی و 6) شبکه سازی و اطلاع رسانی معرفی کرده است (UNCTAD, 2018). سازمان همکاری­های اقتصادی و توسعه، سیاست­های کارآفرینی را شامل عوامل قانونی، بازار، منابع مالی، تحقیق­وتوسعه، ظرفیت­های کارآفرینانه و فرهنگ­سازی می­داند (OECD, 2018).

لوندستروم واستیونسن[iv] (2005) در الگوی مقایسه تطبیقی سیاست­های کارآفرینی تاکید دارند که بمنظور تحقق اهداف سه گانه توسعه کارآفرینی یعنی ایجاد انگیزش، ایجاد فرصت­ها، و ایجاد مهارت بایستی سیاست‌های توسعه کارآفرینی را در شش گروه دسته‌بندی کرد که عبارتند از:: 1) ارتقا (ترویج) کارآفرینی، 2)آموزش کارآفرینی، 3) کمک به ورود، بقاء و رشد و خروج آسان شرکت‌های نوپا بوسیله کاهش الزامات اداری و نظارتی، 4) تأمین سرمایه اولیه و راه‌اندازی، با هدف افزایش تأمین مالی کارآفرینان جدید و شرکت‌های نوپا، 5) پشتیبانی از شرکت‌های نوپا و افزایش کمیت و کیفیت حمایت از کسب‌وکارها برای کارآفرینان، 6) توجه به گروه هدف و افزایش نرخ‌های راه­اندازی کسب‌وکار بین گروه‌های جامعه کمتر موردتوجه (جوانان و زنان) و یا کارآفرینان نوآور (Lundstrom & Stevenson, 2005).

الگوی مفهومی تحقیق

یکی از هدف­های این مقاله توسعه الگوی سیاست­های کارآفرینی است. لذا براساس مباحث بخش قبل الگوی مفهومی زیر ارائه شده است. در الگوی پیشنهادی رویکرد اول سیاست­ها از جنبه فرایندی (قانونگذاری، بازار و غیره) و از منظر رویکرد دوم بر سطح سیاستگذاری و بر اساس رویکرد سوم پرسشنامه برای سنجش الگو مورد تاکید است. لازم به توضیح است که درانتخاب متغیرهای الگوی مفهومی این پژوهش، از مدل­های سیاستگذاری کارآفرینی به شرح جدول شماره 1، استفاده شده است.

جدول 1. مؤلفه­های مستخرج بر اساس مبانی نظری (نویسندگان)

مولفه

منبع

قوانین

دسترسی به بازار

فناوری

ترویج و فرهنگ­سازی

حمایت­ها

منابع مالی

گروه­های هدف

GEM,2021

ü      

ü      

ü      

ü      

ü      

ü   

 

OECD, 2018

ü      

ü      

ü      

ü      

 

ü   

 

UNCTAD, 2018

             

Lundstrom et al., 2014

             

Lundstrom, & Stevenson, 2005

             

 

قوانین و مقررات: تدوین و اصلاح قوانین مطلوب به افزایش تعداد شرکت­های نوپا منجر می­شود. اصلاح قوانین شامل رفع موانع قانونی راه‌اندازی شرکت‌ها، توسعۀ نظام‌های مالیاتی مؤثر برای اجرای برنامه‌های حمایتی کارآفرینی یا برنامه‌های رشد (Mason & Brown, 2013; Huggins & Williams, 2011) و همچنین شامل کاهش تشریفات اداری، قوانین تولید، بازار کار (OECD, 2016) و کاهش تعداد مراحل، هزینه‌ها و زمان اجرای فرایندهای ثبت و توسعۀ کسب‌وکار می­باشد (Worldbank, 2020).

دسترسی به بازارها: بازار یکی از ابعاد مهم هر کسب­وکار است. افزایش رقابت جهانی و شناسایی تغییر در نیازهای مشتری برای دسترسی به بازار اهمیت دارد (Fitriany, Brasit, Nursyamsi & Kadir, 2020). سیاست­های کارآفرینی با تاکید بر عملکرد خوب بازارها، ورود آزاد و رقابت بین شرکت­ها(Karlson, Sandström & Wennberg, 2021).

دسترسی به فناوری: دسترسی به فناوری­های سخت و نرم در سطح قابل قبول می­تواند به ایجاد و رشد کسب­وکارها کمک کند. توسعۀ همکاری دانشگاه و صنعت، حمایت از شرکت‌های با فناوری بالا، حمایت از ثبت اختراع­ها (OECD, 2018; UNCTAD, 2017)، از مصداق­های حمایت از فناوری می‌باشد.

ترویج، آموزش و فرهنگ­سازی: دسترسی به سرمایه انسانی پیش درآمد موفقیت در اقتصاد دانشی پیشرفته است و کارکنان ماهر، مؤلفۀ کلیدی رقابت‌پذیری در کسب‌وکارهای مخاطره‌آمیز جدید است (Qian, Acs and Stough, 2012; Audretsch, Falck, Feldman & Heblich, 2011). ترویج، منجر به تغییر نگرش‌های فرهنگی می­شود. همچنین آموزش کارآفرینی در تغییر الگوی ذهنی افراد مؤثر است (OECD, 2016). ترویج و آموزش کارآفرینی در دوره­های تحصیلی رسمی و غیررسمی، تدوین برنامه‌های آموزشی کارآفرینی مؤثر، آموزش مربیان، فرهنگ سازی در سطح جامعه شامل آموزش­های عمومی، مهارت‌های کارآفرینانه، معرفی الگوهای نقش و کارآفرینان موفق در سطح جامعه، تدوین برنامه‌های درسی، آموزش­های مهارتی کارآفرینی و خود­اشتغالی در دورۀ ابتدایی تامتوسط، دوره­های کاربردی کارآفرینی و خود­اشتغالی برای دانشجویان دانشگاه‌ها می‌باشد (UNCTAD,2017).

پشتیبانی از کسب‌وکار‌ها: پشتیبانی غیرمالی از کارآفرینان در ایجاد محیط مساعد تجاری بسیار مهم است (Zin & Ibrahim, 2020). حمایت غیرمالی شامل ارایه خدمات حسابداری، حقوقی، امکانات آزمایشگاهی، حمایت دربرابر شرکت­های بزرگ (Stam,2015)، اطلاع رسانی، ارتقای شبکه­سازی و تقویت ارتباط میان کارآفرینان (UNCTAD,2012) می­باشد.

دسترسی به منابع­مالی: حمایت­های مالی با عملکرد کسب­وکار ارتباط دارد (Zin & Ibrahim, 2020). کارآفرینان به‌دلیل عدم دسترسی به منابع مالی نمی­توانند برای توسعه و مدرنیزه کردن کسب‌وکار اقدام کنند؛ در نتیجه کندی رشد و توسعۀ این شرکت‌ها مانع افزایش استخدام، ظرفیت تولید و بهبود بهره­وری در این شرکت‌ها می­شود (Lundstrom & Stevenson, 2005). دسترسی به منابع مالی می­تواند شامل ارائه وام و تسهیلات از طریق بانک­ها و صندوق­های دولتی یا خصوصی و یا ضمانت بانکی برای کارآفرینان، بودجه­های نوآوری، ایجاد ظرفیت بخش مالی برای کمک به کسب‌وکارها باشد (UNCTAD, 2017).

حمایت از گروه‌های هدف (گروه‌های کمتر مورد توجه): یکی از موضوع‌های سیاست کارآفرینی ترغیب تعداد بیشتری از افراد جامعه از طریق کاهش موانع مشارکت گروه‌های اقلیت، ایجاد فرصت‌های برابر و ایجاد تنوع در مالکیت کسب‌وکارها می­باشد. گروه‌های هدف را می‌توان در دو گروه کلی دسته بندی کرد. گروه اول با هدف توسعۀ خوداشتغالی شناسایی می‌شوند. ازجمله اقلیت‌های قومی و مذهبی، زنان، جوانان، معلولان، اقلیت‌های مهاجر و یا مناطق محروم و دارای نرخ بیکاری زیاد گروه دوم با هدف توسعۀ کسب‌وکار و شامل دانش­آموختگان دانشگاهی و کارآفرینان فناور و دانش بنیان است (Lundstrom & Stevenson, 2005; UNCTAD,2018).

روش­شناسی

این تحقیق از منظر معرفت شناسی در پارادایم اثباتگرائی انجام شده است. از جنبه مخاطب بنیادی است واستفاده کننده آن، جامعه علمی خواهد بود(نیومن، 1393).تحقیق حاظر به دنبال،طراحی پرسشنامه ای در حوزه سیاست و خط مشی است. ازاینرو و از نظرگردآوری و تحلیل داده‌ها  دارای رویکردی کمّی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان خبره مرتبط با حوزه کارآفرینی در سازمان­ها و وزارتخانه­های مرتبط شامل وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی، صمت، اقتصاد، علوم و سازمان­های مرتبط با کارآفرینی می­باشند. ذکر این نکته ضروری است که در بخش مقدماتی، خبرگان دانشگاهی اعتبارکلی الگو را تایید کردند. برای بررسی اعتبار سوالات مدل از ضریب CVR  استفاده گردید. در این روش سوالات به صورت سه گزینه 1) غیر ضروری، 2) مفید است ولی بدون ضرورت و 3) ضروری مطرح گردید. سپس پاسخ­ها مطابق فرمول زیر محاسبه گردید. در این رابطه  تعداد خبرگانی است که به گزینه «ضروری» پاسخ داده اند و N تعداد کل خبرگان است(حاجی زاده و اصغری، 1390)

 

بمنظور ارزیابی دیدگاه خبرگان، سوالات اولیه برای 10نفر از خبرگان در حوزه­های سیاستگذاری ارسال گردید. با توجه به اینکه ضریب CVR برای 37 سوال بالای 0.62 محاسبه گردید بیشتر سوالات مورد تایید قرار گرفتند و چهار سوال به دلیل پایین بودن ضریب CVR حذف شدند.

ابزار گردآوری داده­ها پرسشنامه با طیف 5 درجه­ای لیکرت (کاملا مناسب تا کاملا نامناسب) بود. روایی پرسشنامه از بررسی ادبیات نظری، اعمال نظر خبرگان حوزه سیاست­گذاری کارآفرینی برای اعتبار محتوایی گویه­ها، به دست آمده است و میزان پایایی کل آن نیز با آلفای­کرونباخ محاسبه شده است و از تحلیل عاملی تأییدی و روش الگوسازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS و AMOS برای تحلیل داده­ها استفاده شده است. از نرم افزارSPSS26، برای محاسبه آمار توصیفی، آلفای کرونباخ شاخص­ها و متغیرها استفاده شده است و از نرم افزار AMOS24برای محاسبه تحلیل عاملی تاییدی، بارهای عاملی، شاخص­های روایی و پایایی، مقایسه روایی همگرا، روایی واگرا و پایایی سازه، مقایسه ضریب همبستگی و جذر میانگین واریانس استخراج شده و همچنین شاخص‌های برازندگی الگو استفاده شده است.

با توجه به اینکه امکان محاسبه حجم دقیق جامعه مشخص نبود از فرمول حجم جامعه نامعلوم استفاده شد (Cohen, 1988). که بر اساس فرمول، حجم نمونه 196 نفر محاسبه گردید.

 

 

برای اطمینان بیشتر 263 پرسشنامه گردآوری گردید که بعد از حذف نمونه­های مخدوش حجم نمونه به 240 پرسشنامه کاهش یافت. در جدول شماره 2، ویژگی­های جمعیت شناختی حجم نمونه پژوهش، به تفکیک درصد مشارکت در هر ویژگی نشان داده شده است.

 

 

جدول 2. ویژگی جمعیت شناختی (نویسندگان)

جنسیت

سابقه

زن

2/19

بالای 15 سال

6/53

مرد

8/80

کمتر از 15 سال

4/46

تحصیلات

وزارتخانه

کارشناسی ارشد و دکتری

7/51

کار

7/21

کارشناسی

3/48

صمت

3/21

سمت

علوم

3/21

مدیر

7/77

اقتصاد

5/17

کارشناس

3/22

سازمان­های مرتبط

8/16

 

پرسشنامه به روش­های روایی همگرا (AVE) و روایی واگرا (مقایسه جذر AVE با همبستگی بین متغیرها یا خرده مقیاس­­ها) سنجش شد. برای سنجش پایایی، از دو روش ضریب آلفای­کرونباخ و پایایی­ترکیبی استفاده گردید (داوری و رضازاده، 1395).در این تحقیق با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، 37 سئوال از مجموع سئوال‌ها دارای بار عاملی بیشتر از 56/0 بودند.

تحلیل داده‌ها و یافته‌ها

در توسعه و اعتباریابی سیاست­های کارآفرینی، ابعاد اصلی الگوی استخراجی شامل 7 مولفه در الگوی مفهومی با 37شاخص بود. در مرحله ارزیابی اعتبار از دید خبرگان دانشگاهی چهار شاخص حذف شدند. در الگوی نهایی شاخص­هایی که کاهش اندک آلفای کرونباخ با حذف سوال داشته اند (شرط لازم) وهمچنین تی بزرگتر از 96/1 و بار عاملی بالای 5/0 (شرط کافی) داشتند؛ شرط حضور در الگوی نهایی سیاست­های کارآفرینی را کسب کردند. در نتیجه در نهایت 37 شاخص تایید شدند. شاخص­های تأییدشده به همراه بارهای عاملی(به ترتیب رتبه) و آلفای­کرونباخ در صورت حذف سوال[v] در جدول شماره 3 مشاهده می­شود. همچنین ارتباط این شاخص­ها با اهداف و رویکردهای سه گانه توسعه کارآفرینی یعنی ایجاد انگیزش (Motivation) ایجاد فرصت (Opportunity)و ایجاد مهارت (Skills) در جدول مشخص شده اند.

جدول 3. مؤلفه­ها و شاخص­های تأیید شده بر اساس وزن و رتبه بارعاملی (نویسندگان)

شاخص­ها

اهداف سه گانه

آلفای­کرونباخ با حذف سوال

بار عاملی به ترتیب رتبه

1) قوانین و مقررات

 

اصلاح قوانین بازار کار و تدوین قراردادهای استخدامی انعطاف پذیرتر

M

82/0

75/0

تدوین برنامه­های بلندمدت و کوتاه مدت کارآفرینی کشور

M, O, S

84/0

73/0

کاهش موانع و الزامات اداری برای کارآفرینان با کاهش تشریفات و اداری

M, O

84/0

68/0

قوانین مالیاتی در جهت توسعه کارآفرینی (مانند معافیت­های مالیات بر ارزش افزوده، تخفیف­های مالیات بر درآمد؛ کاهش مالیات شرکت­ها)

M, O

83/0

63/0

اصلاح قوانین و برنامه­های ورشکستگی به منظور کاهش مجازات­ها

M

84/0

59/0

2) دسترسی به بازار

رقابتی بودن و دسترسی به اطلاعات مشتریان

O

77/0

72/0

دسترسی به بازار خارجی برای صادرات کالاها و خدمات

M,O

75/0

71/0

نبود انحصار در دسترسی به بازارهای داخلی کالاها و خدمات داخلی

O

77/0

63/0

سهولت فرایند، رویه، زمان و هزینه­های گمرکی صادرات و واردات

M, O

77/0

59/0

3) دسترسی به فناوری

 

سرمایه گذاری دولت در گسترش تحقیق و توسعه

M

81/0

78/0

همکاری بین دانشگاه و صنعت

M, O

82/0

69/0

دسترسی به تکنولوژی­های نوین و مدرن و کاهش تحریم

O

82/0

68/0

ایجاد مراکز تحقیقاتی برای کمک به کارآفرینان

M

80/0

68/0

اجرای کارآمد قوانین ثبت اختراع، کپی رایت و مالکیت معنوی

M, O

82/0

58/0

4) ترویج و فرهنگ سازی

 

آموزش­های عمومی، فرهنگی و ترویجی برای کارآفرینی در سطح جامعه

M, S

81/0

72/0

تدوین برنامه­های درسی، آموزش­های مهارتی کارآفرینی در دوره ابتدایی تا متوسطه

M, S

83/0

71/0

دوره­های کاربردی کارآفرینی و خوداشتغالی برای دانشجویان دانشگاه­ها

M, S

83/0

66/0

تشویق کارآفرینان از طریق برنامه­های ملی، و جوایز کارآفرینی

M

85/0

64/0

اطلاع رسانی برای ترویج کارآفرینی و فرهنگ مالکیت کسب و کار

M, S

84/0

57/0

5) پشتیبانی از کسب و کارها

 

تسهیل دسترسی به امکانات آزمایشگاهی و تست برای کارآفرینان

O

84/0

76/0

اطلاع رسانی و دسترسی به اطلاعات بازار، قوانین بازارهای داخلی و خارجی

M, O, S

84/0

67/0

حمایت از توسعه خدمات تخصصی مانند حسابداری، حقوقی

S

85/0

64/0

اجرای سیاست­های رقابتی در خرید و تامین ملزومات سازمان­های دولتی برای اطمینان از رقابت آزاد و یا حمایت شرکت­های کوچک و کارآفرینان دربرابر شرکت­های بزرگ

M, O

84/0

61/0

برگزاری نمایشگاه­های داخلی و خارجی برای کمک به کارآفرینان

M,O

86/0

59/0

انتقال مهارت­های فنی، مدیریتی و الگو برداری­ها به کارآفرینان از طریق مشاوره

S

85/0

58/0

6) دسترسی به منابع مالی

 

مشوق­های دولتی در جهت دسترسی به وجوه سرمایه­گذاری مخاطره­آمیز

M,O

86/0

75/0

حمایت از توسعه شبکه­های ارتباطی سرمایه­گذاران (فرشتگان کسب و کار)

M,O,S

86/0

72/0

کمکمالی به کارآفرینان از طریق اعتبارات و صندوق­های تخصصی دولتی و خصوصی

M,O

86/0

70/0

دسترسی برابر شرکت­های کوچک در مقایسه با شرکت­های بزرگ به منابع مالی

M,O

87/0

68/0

برنامه­های وام و تسهیلات برای کارآفرینان در همه مراحل توسعه

M,O

86/0

66/0

ضمانت بانکی برای کاهش ریسک وام به کارآفرینان و شرکت­های جدید

M,O

86/0

63/0

دسترسی به بازارهای سهام برای شرکت­های نوپا و کارآفرین

M,O,S

88/0

63/0

7) حمایت از گروه­های هدف

 

تشویق شرکت­های بزرگ در جهت حمایت و استفاده از ایده­های کارآفرینان فناور

O

80/0

77/0

پشتیبانی از فرآیند تجاری‌سازی پژوهش­های دانشگاهی و فناورانه

M,O

83/0

68/0

اجرای برنامه­های اجتماعی برای بهبود نگرش در مورد زنان، و اقلیت­های مذهبی

M,S

81/0

67/0

ایجاد فرصت­های کارآفرینانه برای گروه­های اقلیت و زنان

O

79/0

66/0

ایجاد مراکز نوآوری، پارک­های علم و فناوری و مراکز رشد تجاری در دانشگاه­ها در جهت حمایت از کارآفرینان فناور

O

84/0

56/0

 

برای سنجش پایایی و روایی همگرا و واگرا از شاخص­های آلفای­کرونباخ، پایایی مرکب (CR[vi]) و واریانس استخراج شده (AVE[vii]) استفاده شد. همچنین رابطه CR> 7/0 و AVE > 5/0 نیز وجود دارد. نمرات نشان دهنده اعتبار همگرا و واگرا رضایت بخش مقیاس است (Hair, Black, Babin & Anderson, 2010; Hair, Anderson,Tatham & Black1998)، که در آن پایایی مرکب (CR) و روایی همگرا با استفاده از متوسط واریانس استخراجی (AVE)، حداکثر مجذور واریانس مشترک (MSV[viii])، و متوسط مجذور واریانس مشترک (ASV[ix])، برای تعیین روایی همگرا و واگرا بر اساس مدل نهایی محاسبه شد (Fornell & Larcker, 1981). مقدار شاخص استاندارد هریک از این موارد در جدول شماره 4 نشان داده شده است.

جدول شماره 4. شاخص­های روایی و پایایی (نویسندگان)

پایایی سازه

روایی همگرا

روایی واگرا

CR > 7/0

AVE > 5/0

Alpha > 7/0

 CR>7 /0

 AVE> 5/0

CR > AVE

MSV < AVE

ASV < AVE

 

در این پژوهش همبستگی بین نمرات آزمون­هایی که خصیصه‌ واحدی را اندازه گیری می­کنند بالا است و پرسشنامه دارای اعتبار و روایی­همگرا می­باشد. زیرا چنانچه خصیصه از طریق دو یا چند روش اندازه­گیری شود همبستگی بین این اندازه­گیری­ها دو شاخص مهم اعتبار را فراهم می­سازد. از این رو مطابق با جدول شماره 5 علاوه بر برقراری روابط CR> 7/0، AVE> 5/0، رابطه CR > AVE نیز برقرار است.

جدول5. مقایسه روایی همگرا، روایی واگرا و پایایی سازه(نویسندگان)

نام متغیر

Alpha

CR

AVE

MSV

ASV

قوانین

86/0

86/0

55/0

52/0

32/0

دسترسی به بازار

81/0

81/0

52/0

31/0

25/0

فناوری

84/0

85/0

54/0

48/0

35/0

ترویج و فرهنگ سازی

86/0

85/0

53/0

52/0

33/0

حمایت­ها

87/0

87/0

52/0

44/0

32/0

منابع مالی

88/0

88/0

51/0

48/0

41/0

گروه­های هدف

85/0

84/0

51/0

44/0

34/0

 

به منظور سنجش روایی واگرا از شاخص AVE(میانگین واریانس استخراج شده) استفاده شده است. بر این اساس، AVE باید از واریانس بین آن سازه با سایر سازه­ها یا متغیرهای مکنون بزرگتر باشد. یعنی جذر AVE باید از قدرمطلق همبستگی بین متغیر مکنون و سایر متغیرهای مکنون آن الگو بزرگتر باشد (Fornell & Larcker, 1981). مطابق با جدول شماره 6، نتایج نشان داد که مولفه­های اصلی الگوی مفهومی دارای روایی­ واگرای مناسب هستند.

جدول6. مقایسه ضریب همبستگی و جذر میانگین واریانس استخراج شده(نویسندگان)

نام متغیر

منابع مالی

قوانین

دسترسی به بازار

فناوری

ترویج­و فرهنگ­سازی

حمایت­ها

گروه­های هدف

منابع­مالی

712/0

 

 

 

 

 

 

قوانین

676/0

740/0

 

 

 

 

 

دسترسی به بازار

537/0

472/0

724/0

 

 

 

 

فناوری

696/0

674/0

552/0

734/0

 

 

 

ترویج­وفرهنگ­سازی

646/0

721/0

354/0

599/0

730/0

 

 

حمایت­ها

636/0

531/0

559/0

487/0

478/0

722/0

 

گروه­های هدف

659/0

591/0

463/0

528/0

549/0

665/0

716/0

 

ارزیابی برازش مدل با مقایسه ماتریس کوواریانس برآورد شده برای جامعه) براساس مدل( و ماتریس کوواریانس نمونه) براساس داده­های مشاهده شده (به دست می­آید. مطابق با جدول شماره 7، مقادیر شاخص­های مختلف برازش الگو ساختاری پژوهش از جمله شاخص برازش تطبیقی (CFI[x])، شاخص برازش افزایشی (IFI[xi])، شاخص برازندگی هنجارشده (NFI[xii]) و ریشه میانگین مجذورات خطای تقریب(RMSEA[xiii]) در محدوده قابل قبولی قرار دارد. براین اساس، سازه­ها با تمام شاخص­های تأییدشده خود برازش دارد و داده­ها الگوی پژوهش را پشتیبانی می­کند. لازم به توضیح است که شاخص­های برازندگی تطبیقی(CFI)، شاخص برازش افزایشی (IFI) برازندگی هنجارشده (NFI) هرچقدر به یک نزدیک­تر باشد، نشان دهنده برازش مطلوب الگو است. برای بررسی نیکویی برازش استفاده از شاخص خطای میانگین مجذورات تقریب (RMSEA) پیشنهاد شده است (Hu & Bentler, 1999). که مقدار ریشه استاندارد باقیمانده مجذور میانگین بین صفرتا 05/0 دارای برازش خوب است و بین 05/0 تا 10/0 دارای برازش قابل قبول برای مدل پیشنهادی است (Schermelleh-Engel, Moosbrugger & Müller, 2003).

جدول 7. شاخص‌های برازندگی الگو

X2/df

 

IFI

 

CFI

 

NFI

 

RMSEA

 

58/1

93/0

93/0

92/0

049/0

نتیجه­گیری

هدف این مقاله توسعه الگوی سیاست­های کارآفرینی و اعتباریابی ساختار عاملی الگوی سیاست­های کارآفرینی است. بر این اساس برای پاسخ به هدف اول الگوی مفهومی تشریح گردید و برای پاسخ به هدف دوم از تحلیل عاملی استفاده گردید. ذکر این نکته ضروری است که این تحقیق به دنبال توسعه و اعتباریابی یک مقیاس است، بنابراین فاقد متغیر وابسته بوده و برای جلوگیری از ایجاد ابهام فرضیه ای مطرح نشد.

بر اساس الگو­های ذکر شده (جدول شماره یک) هفت مولفه استخراج شد. این مولفه­ها شامل قوانین و مقررات، دسترسی به بازار، دسترسی به فناوری، ترویج و فرهنگ­سازی، حمایت و پشتیبانی از کسب­وکارها، کمک مالی و حمایت از گروه­های هدف می­باشد. در این پژوهش، پرسشنامه بین مدیران و کارشناسان خبره وزارتخانه­ها و سازمان­های مرتبط توزیع شد. نتایج نشان دادکه پرسشنامه دارای اعتبار و روایی مناسب است و مورد تایید متخصصان است. هفت مولفه پژوهش شامل 37 شاخص مورد تایید قرار گرفت. بنابراین می­توان گفت الگوی ارائه شده دارای اعتبار قابل قبولی است و یک ابزارمناسب، برای درک و سنجش سیاست­های کارآفرینی است.

به کمک این الگو می­توان ضمن مقایسه سیاست‌های کارآفرینی، دیدگاه گسترده‌ تری از سیاست­های کارآفرینی را ارائه کرد. این الگو علاوه بر مفاهیم علمی، دارای ارزش اجرایی نیز می­باشد تا سیاست­گذاران بتوانند به بینش گسترده و عمیق تر در جهت تدوین استراتژی­های موفق در اکوسیستم کارآفرینی اقدام کنند. همچنین سیاست­ها می­تواند در همه مراحل توسعه (پیش راه اندازی، راه اندازی و رشد) مورد نظر قرار ‌گیرند.

نتایج این پژوهش هم راستا با نتایج مدل­های دیده بان جهانی کارآفرینی (2021)، سازمان اقتصادی و همکاری توسعه (2018) و آنکتاد (2018) است که در آنها قوانین و مقررات به عنوان یکی از ابعاد مدل سیاستگذاری کارآفرینی مورد تایید است. در واقع وجود قوانین کارآمد برای توسعه کارآفرینی لازم است. نتایج حاصل از بعد دسترسی به بازار، با مدل لوندستروم (2014)، دیده بان جهانی کارآفرینی (2021)، سازمان اقتصادی و همکاری توسعه (2018) همخوانی دارد. در واقع هر چه بازارها آزادتر باشد و انحصاری نباشد، امکان فعالیت­های کارآفرینانه افزایش می­یابد. دسترسی به فناوری هم در این تحقیق با نتایج مدل­های دیده بان جهانی کارآفرینی(2021)، سازمان اقتصادی و همکاری توسعه (2018) هم­راستا می­باشد. به عبارتی، هر چه سطح دسترسی به فناوری بیشتر گردد، امکان فعالیت­های کارآفرینانه مولد و فناور محور بیشتر می­گردد. بعد حمایت­های غیرمالی بعنوان یکی از ابعاد اصلی در سیاست­گذاری کارآفرینی در ایران مورد تایید است که با نتایج تحقیق آنکتاد (2018)، لوندستروم (2014)، لوندستروم و استیونسون (2005) مشابه است. دسترسی به منابع مالی در بیشتر تحقیقات مورد بحث قرار گرفته است و نتایج این تحقیق با تحقیقات دیگر شباهت دارد. البته تزریق منابع مالی به کارآفرینان محدود است. همچنین در زمینه حمایت از گروه­های هدف، نتایج این تحقیق با تحقیقات آنکتاد (2018) و لوندستروم و استیونسون (2005) شبیه است. در واقع گروه­های هدف بر طبقه بندی کارآفرینان تاکید دارد تا برنامه­های کارآفرینی با تمرکز بر گروه­های خاص موفق تر باشند. از دیگر ابعاد سیاست­­های کارآفرینی ترویج و فرهنگ­سازی است که با مدل دیده بان جهانی کارآفرینی(2021)، سازمان اقتصادی و همکاری توسعه(2018) و لوندستروم (2005) همگراست. در ایران ترویج و فرهنگ­سازی از طریق جایزه­های کارآفرینی، برنامه­های ترویجی در رسانه­ها به خوبی انجام می­شود.

الگوی حاضر همچنین به محققان و سیاست­گذاران در ارزیابی نقاط قوت و ضعف برنامه­ها و استراتژی­های کارآفرینی کمک می­کند و سیاست­گذاران می­توانند تصمیمات مبتنی بر داده­های بیشتری را در رابطه با تقویت کارآفرینی اتخاذ کنند. از این رو اولین پیشنهاد کاربردی، توجه سیاستگذاران به نگرش غیرخطی و چندجانبه در سیاست­­های کارآفرینی است و ابعاد مطرح شده از جمله منابع­مالی، قوانین، دسترسی به بازار، فناوری، ترویج وفرهنگ­سازی، حمایت­ها و در نهایت گروه­های هدف باید مورد توجه قرار گیرد. از شاخص‌های این پژوهش به‌منظور بررسی سیاست‌ها می­توان استفاده کرد. محدوده زمانی اجرای سیاست­ها نیز اهمیت دارد، زیرا شرکت­های کارآفرین در طول سه تا پنج سال اول کسب­وکار بسیار آسیب­پذیر می­باشند. شایان ذکر است که سیاست­ها بایستی همزمان پیش برنده (تشویق افراد برای کارآفرینی وتسهیل ورود شرکت‌های نوپا در صنایع دارای اولویت) و بازدارنده (عدم حمایت از توسعه کسب و کارها در حوزه­های فاقد اولویت) باشند. انتخاب نوع سیاست­ها هم بایستی با اولویت­ها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی همخوانی داشته باشد. ذکر این موضوع ضروری است که بر اساس مطالعات دیده بان جهانی کارآفرینی(2021) سیاستگذاری کارآفرینی فقط تأکید بر یک نوع خاص از سیاست‌ها و برنامه­ها نیست و شامل سیاست­های عمومی ملی در کنار سیاست­های خاص کارآفرینی می­باشد. این دو نوع سیاست به عنوان دو ساز وکار مکمل، به توسعه شرکت‌های بزرگ و کسب ‌وکارهای کوچک و متوسط کمک می­کنند. بنابراین در تدوین برنامه­های توسعه کارآفرینی بایستی به اولویت­های سیاستگذاری عمومی نیز توجه داشت.

 به محققین پیشنهاد می­شود براساس عوامل مستخرج از این تحقیق وضعیت موجود سیاست­های کارآفرینی در اکوسیستم­های مختلف را مورد بررسی قرار دهند و انواع سیاست­های بازدارنده و پیش برنده توسعه کارآفرینی را شناسایی کنند. پیشنهاد دیگر آزمون الگو در حوزه­های مختلف به دلیل تفاوت اولویت­های سیاستگذاری کشور مانند حوزه فین تک، استارتاپی و یا متناسب با نوع اکوسیستم­ها می­باشد. همچنین محققان بایستی که در کنار داده­های نگرشی به تحلیل­های کیفی، و داده­های واقعی و آمارهای رسمی مانند تعداد شرکت­های راه اندازی شده جدید توجه کنند.

پی‌نوشت‌ها

  1. John Kingdon 2. Agendas, Alternatives, and Public Policies
  2. United Nations Conference on Trade and Development (UNCTAD)
  3. Lundstrom & Stevenson 5. Scale if item deleted
  4. Composite Reliability 7. Average Variance Extracted
  5. Maximum Shared Variance 9. Average Shared Variance
  6. Comparative Fit Index 11. Incremental Fit Index 
  7. Normed Fit Index 13. Root Mean Square Error of Approximation

 

* استادیار دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.

** عضوهیات علمی، گروه مدیریت، دانشگاه فنی و حرفه ای، تهران، ایران (baghersad_v@yahoo)

*** دانشجوی دکتری دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.

فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال هفدهم، شمارۀ 66، تابستان 1401، صفحه 20-1

 

[i] John Kingdon

[ii] Agendas, Alternatives, and Public Policies

[iii] United Nations Conference on Trade and Development (UNCTAD)

[iv] Lundstrom & Stevenson

[v] Scale if item deleted

[vi] Composite Reliability

[vii] Average Variance Extracted

[viii] Maximum Shared Variance

[ix] Average Shared Variance

[x] Comparative Fit Index

[xi] Incremental Fit Index 

[xii] Normed Fit Index

[xiii] Root Mean Square Error of Approximation

حاجی­زاده، ابراهیم و اصغری، محمد (1390). روش­های و تحلیل­های آماری با نگاه به روش تحقیق در علوم زیستی و بهداشتی. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی
داوری، علی و رضازاده، آرش (1394). مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS، تهران: انتشارات جهاددانشگاهی، چاپ چهارم
داوری، علی و رضایی­، حمیدرضا (1385). نقش دولت و خط مشی­های دولتی در توسعه کارآفرینی، علوم مدیریت ایران، 1(2), 109-129
نیومن، ویلیام لاورنس (1393). روش­های پژوهش اجتماعی رویکرد­های کمی و کیفی، ترجمه ابوالحسن فقیهی وعسل آغاز. تهران: انتشارات ترمه
 واعظی، رضا؛ شریف زاده، فتاح و محمدی، محسن (1394). شناسایی و اولویت بندی الگوهای ارزیابی خط‌مشی عمومی، فصلنامه علوم مدیریت ایران، 10(40)، 41-1
 
Alegre, I., & Berbegal-Mirabent, J. (2015). Entrepreneurship and the influence of history: how much impact do country-specific historical factors have on entrepreneurship Initiatives?. Entrepreneurship, regional development, and culture, 35-52.
Audretsch, D. B., Falck, O., & Heblich, S. (Eds.). (2011). Handbook of research on innovation and entrepreneurship. Edward Elgar Publishing.
Choi, S. K., Han, S., & Kwak, K. T. (2021). Innovation capabilities and the performance of start-ups in Korea: The role of Government Support Policies. Sustainability13(11), 6009.
Cohen, J. (1988). Statistical power analysis for the behavioral sciences. Second Edition. Hillsdale, NJ: Lawrence Erlbaum Associates, Publishers.
Dodaro, M. (2021). Municipal entrepreneurship support policies: convergence or divergence?. Local government studies, 1-20.
Fitriany, F., Brasit, N., Nursyamsi, I., & Kadir, N. (2020). The influence of Entrepreneur insight, market orientation, knowledge-sharing capabilities, on the performance and competitiveness of SMEs in Makassar Indonesia. International journal of multicultural and multireligious understanding7(7), 392-411.
Fornell, C., & Larcker, D. F. (1981). Evaluating structural equation models with unobservable variables and measurement error. Journal of marketing research18(1), 39-50.
Global Entrepreneurship Monitor 2020/2021 Global Report. London: Global Entrepreneurship Research Association, London Business School. https://www.gemconsortium.org/file/open?fileId=50691
Hair, J. F., Anderson, R. E., Tatham, R. L., & Black, W. C. (1998). Multivariate data analysis. 5th Prentice-Hall. Englewood Cliffs, NJ.
Hair, J., Black, W., Babin, B., & Anderson, R. (2010). Multivariate data analysis (7th Ed.): Prentice-Hall, Inc. Upper Saddle River, NJ, USA.
Hoffmann, W. H. (2007). Strategies for managing a portfolio of alliances. Strategic management journal28(8), 827-856.
Hölzl, W. (2010). The economics of entrepreneurship policy: introduction to the special issue. Journal of industry, competition, and trade10(3), 187-197.
Hu, L. T., & Bentler, P. M. (1999). Cutoff criteria for fit indexes in covariance structure analysis: Conventional criteria versus new alternatives. Structural equation modeling: a multidisciplinary journal6(1), 1-55.
Huggins, R., & Williams, N. (2011). Entrepreneurship and regional competitiveness: the role and progression of policy. Entrepreneurship & regional development23(9-10), 907-932.
Jabotinsky, H. Y., & Cohen, N. (2019). Regulatory policy entrepreneurship and reforms: a comparison of competition and financial regulation. Journal of public policy40(4), 628-650.
Karlson, N., Sandström, C., & Wennberg, K. (2021). Bureaucrats or markets in innovation policy? A critique of the entrepreneurial state. The review of austrian economics34(1), 81-95.
Kingdon, J. W. (2011). Agendas, alternatives, and public policies. Glenview, IL: Pearson128, 251-257.
Lundstrom, A., & Stevenson, L. A. (2005). Entrepreneurship policy definitions, foundations, and framework. Entrepreneurship policy: Theory and practice, 41-116.
Lundstrom, A., Vikström, P., Fink, M., Meuleman, M., Głodek, P., Storey, D., & Kroksgård, A. (2014). Measuring the costs and coverage of SME and entrepreneurship policy: A pioneering study. Entrepreneurship theory and practice38(4), 941-957.
Mason, C., & Brown, R. (2013). Creating good public policy to support high-growth firms. Small business economics40(2), 211-225.
OECD (2016), Entrepreneurship at a glance 2016, OECD Publishing, Paris.
OECD (2018), Entrepreneurship at a glance 2018 highlights 2018,(2018) OECD Publishing, Paris.
Peneder, M. (2009). The meaning of entrepreneurship: A modular concept. Journal of Industry, Competition, and Trade9(2), 77-99.
Petridou, E., & Mintrom, M. (2020). A research agenda for the study of policy entrepreneurs. Policy studies journal, 1–25.
Qian, H., Acs, Z. J., & Stough, R. R. (2012). Regional systems of entrepreneurship: the nexus of human capital, knowledge and new firm formation. Journal of Economic Geography13(4), 559-587.
Ratinho, T., Amezcua, A., Honig, B., & Zeng, Z. (2020). Supporting entrepreneurs: A systematic review of literature and an agenda for research. Technological forecasting and social change154, 119956.
Schermelleh-Engel, K., Moosbrugger, H., & Müller, H. (2003). Evaluating the fit of structural equation models: Tests of significance and descriptive goodness-of-fit measures. Methods of psychological research online8(2), 23-74.
Spivack, A. J., & McKelvie, A. (2021). Measuring addiction to entrepreneurship. Journal of business venturing insights, 15, 1-28.
Stam, E. (2015). Entrepreneurial ecosystems and regional policy: a sympathetic critique. European planning studies23(9), 1759-1769.
Stenholm, P., Acs, Z. J., & Wuebker, R. (2013). Exploring country-level institutional arrangements on the rate and type of entrepreneurial activity. Journal of business venturing28(1), 176-193.
Storey, D. J. (2006). Evaluating SME policies and programs: Technical and political dimensions. The Oxford handbook of entrepreneurship.
UNCTAD. (2012). Entrepreneurship policy framework and implementation guidance. United Nations, New York, and geneva.
UNCTAD. (2017). The gambia: Entrepreneurship policy framework and implementation guidance. United Nations, New York, and geneva.
UNCTAD. (2018). policy guide on entrepreneurship for migrants and refugees, United Nations, New York, and Geneva.
Worldbank. (2020). Doing Business 2020,  www.doingbusiness.org
Yılmaz, M., & Polat, V. (2021). Transformational strategies and implications for digital entrepreneurial ecosystem. In Handbook of research on management and strategies for digital enterprise transformation (pp. 219-239). IGI Global.
Zin, M. L. M., & Ibrahim, H. (2020). The influence of entrepreneurial supports on business performance among rural entrepreneurs. Annals of contemporary developments in management & HR (ACDMHR), Print ISSN, 2632-7686.