چکیده
مدیریت سبز این پدیده نوظهور، در تکامل نظریههای رشد و توسعه اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار وارد ادبیات مدیریت شد و امروزه به یکی از نگرانیهای عمده در سازمانها تبدیل شده است. هدف این مقاله ارائه الگوی مدیریت سبز برای سازمانهای دولتی ایران و شناسایی ابعاد و مؤلفههای آن است. پرداختن به این موضوع به منظور کاهش هزینهها، تغییر الگوی مصرف، تخصیص بهینه منابع و کاهش ضایعات درجهت بهبود محیطزیست حائزاهمیت است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و غیراحتمالی با12 تن از مدیران و کارشناسان مدیریت سبز در سازمان محیط زیست شهر تهران ، اساتید دانشگاه و خبرگان سیاسی این حوزه مصاحبههای نیمه ساختاریافته بهعمل آمد و به همراه 12متن حاوی نظرات آنها در رسانهها، با استفاده از نرمافزارMAXQDA به روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. در نتیجهی تحلیلدادهها 313کد غیرتکرای، مشتمل بر 31 مضمون پایه، 14مضمون سازمان دهنده و 3مضمون فراگیر شناسایی شدند. سنجش قابل اعتماد بودن یافتهها با استفاده از معیارهای چهارگانه گوبا و لینکلن تحقق یافت. نتایج پژوهش در قالب الگویی جامع و سه بعدی منطبق با مدل سهشاخگی شامل مضامین ساختاری(بعد مدیریتی)، مضامین محتوایی(بعدرفتاری) و مضامین زمینهای(بعد محیطی) ارائه شده است. تفسیر و تحلیل دادههای پژوهش نشان داد "بازتعریف ارزشها و سیاستگذاری سبز از طریق گفتمان در حوزه آب، انرژی، تجهیزات و پسماند"، "پایبندی به مسئولیت اجتماعی سازمان با الهام از سبک مدیران عالی سازمان" و"توجه بیشتر به بعد اجتماعی و ارزشی جامعه" تسهیل کننده اجرای مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران خواهد بود.
مقدمه
پیدایش جنبش توسعه پایدار در کشورمان ایران مشابه با دیگر کشورهای دنیا، از اولین برنامههای توسعه اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی آغاز شد و به دنبال آن برای نخستین بار طراحی و اجرای نظام مدیریت سبز در قانون بودجه سال 1382 هجری شمسی با هدف اجرای سیاستهای مصرف بهینه منابع و انرژی، کاهش هزینههای جاری دولت و صیانت از محیط زیست مد نظر قرار گرفت. بدون شک تدوین و اجرای نظام مدیریت سبز برای سازمانهای دولتی ایران یک فکر و برنامه متعالی است و تحقق کامل آن در گرو همکاری و مشارکت همه جانبه کارکنان سازمانها و علاقه مندان به تحقق توسعه پایدارکشور است.
تحقق توسعه پایدار درجوامع و سازمانها مستلزم تعادل و هارمونی بین سه اصل اساسی کسب منفعت همراه با حفظ منابع، صیانت اجتماعی از شهروندان و تکریم محیط زیست است. (Vaio,Palladino, hassan& Escobar,2020) (Merli, Preziosi & Acampora, 2018) اگر چه در دهههای پیشین، موفقیت سازمانها در تواناییهای مالی و اقتصادی صرف دیده میشد امروزه تعالی آنها مرهون توجه به اهداف اقتصادی و اجتماعی توسعه پایدار در کنار توجه به مسائل زیست محیطی و مدیریت سبز است. (Lee,2009) به طورکلی مدیریت سبز، عبارتست از یک فرآیند سازمانی جامع در به کارگیری نوآوریها در جهت دستیابی به توسعه پایدار، کاهش ضایعات، تحقق مسئولیت اجتماعی سازمان و ایجاد مزیت رقابتی از طریق توسعه و یادگیری مداوم و در نهایت دستیابی به اهداف و استراتژیهای سازمانی است.( Jovita, Chibuzor& Onyemachi,2019) مدیریت سبز با تاکید بر حفاظت محیطی و بهره گیری از انرژیهای پاک و منابع تجدید پذیر، فرصت شایان توجهی برای صرفه جویی در هزینه ارائه کالاها و خدمات فراهم میآورد و از اثرات منفی برمحیط میکاهد . ( زاهدی، 1395: 31) همچنین به مدیران سازمان کمک میکند تا از بهترین شیوههای کاربردی در اداره و رهبری سازمان در سرتاسر جهان آگاهی یافته و انعطاف پذیری و سازگاری بیشتری نسبت به عدم اطمینان محیطی داشته باشند. Roy& Khastagir,2016) ( دغدغه اجرایی سازی مدیریت سبز در بطن سازمانهای دولتی ایران؛ که متولیان اصلی سیاستهای فرهنگی- اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توسعه پایدارجامعه هستند چیزی جز تغییر در تشکیلات و فرآیندهای داخلی آنها در ارتباط با محیط پیرامونی نیست. با مرور پژوهشهای صورت گرفته در این حوزه، خلأ پژوهشی در ارتباط با ارائه یک الگوی جامع که به بررسی همه جانبه ابعاد و مؤلفههای ساختاری، زمینهای و محتوایی مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران پرداخته شده باشد، احساس میشد. الگویی که علاوه بر همسو کردن وظایف سازمانهای دولتی با رسالت توسعه پایدار، بتواند مصرف انرژی و سایر مصارف غیر ضروری را کاهش داده و بازخور مثبتی درجهت اصلاح الگوی مصرف؛ استفاده بهینه از منابع با حفظ مواهب و مسئولیت پذیری اجتماعی عاری از سبزنمایی1 را برای سازمانهای دولتی ایران به ارمغان آورد. فقدان پژوهشهای علمی جامع در این زمینه خود منجر به کاهش چشم انداز مدیریت توسعه پایدار و همچنین کاهش بهره وری در بخش عمومی جامعه در دهههای اخیر شده است. متناسب و مرتبط بودن موضوع این تحقیق با الویتهای موجود در قوانین و اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران در حوزه محیط زیست از ویژگیهای برجسته پژوهش حاضر است. معهذا؛ این تحقیق ازسه جنبه دارای نوآوری است. اول اینکه در ادبیات مدیریت سبز تا کنون الگوی کامل و جامعی با جهت گیری سازمانهای دولتی به صورت کلی ارائه نشده است. به ویژه در ایران تعداد بسیار محدودی پژوهش در این رابطه صورت گرفته است وآنچه محقق شده است بیشتر متمرکز بر مسائل زیست محیطی صنایع بزرگ و تحلیل مؤلفههای جانبی آن همچون بهرهوری سبز، آموزش سبز، مدیریت منابع انسانی سبز و یا صرفاً متمرکز بر ارزیابی عملکرد مدیریت سبز است. دوم اینکه پژوهش حاضر با بهره گیری از چارچوب نظری مدل سه شاخگی2 میرزایی اهرنجانی(1377) که یکی از مدلهای معروف و شناخته شده درحوزه شناسایی ابعاد مختلف یک پدیده با رویکرد جامع محور و تحلیلی است، انجام شده است. بر طبق تئوری سیستم ها، اثربخشی یک الگو زمانی حاصل میشود که همه عناصر و مؤلفههای مدیریتی، رفتاری و محیطی با یکدیگر همسو و هم جهت باشند. این جامعیت تحلیل سابقه قبلی در تحقیقات مدیریت سبز ندارد. سوم اینکه تاکید و تمرکز آن بر حفظ منابع ملّی و رعایت منفعت عامه بوده که همین امر نقطه قوت آن نسبت به سایر پژوهشهای انجام شده است. این تحقیق میتواند ضمن توسعه دانش نظری و افزودن به غنای ادبیات مدیریت سبز ، راهنمای عملی برای مدیران سازمانهای دولتی باشد و در صورت اجرای موفقیت آمیز آن، میتوان ادعا نمود که الگوی مناسبی برای سایر بخشهای جامعه خواهد شد. هدف تحقیق حاضر این است که با بررسی جامع متون، ادبیات و پیشینه پژوهشهای مرتبط و همچنین با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته و تحلیل مضمونی آنها ابعاد و مؤلفههای مدیریت سبز را به صورت دقیق و جامع مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
ادبیات و پیشینه پژوهش
مدیریت سبز، موضوع نسبتاً جدیدی در ادبیات سازمان و مدیریت است و بسیاری از زوایای آن در پردهای از ابهام قرار دارد؛ بنابراین با انجام مطالعات و پژوهشهای جامع در بسترحقیقی سازمانها و واکاوی دیدگاهها و کنشهای مدیران در محیط سازمانهای دولتی کشورمان، میتوان فهم عمیق تری نسبت به ابعاد آن حاصل نمود. پیش نیاز درک عمیق مفهوم و کاربرد مدیریت سبز در سازمان، مستلزم فهم دقیق تری از مفهوم مدیریت توسعه پایدار است هر چند در زبان عامیانه مفاهیم توسعه، پایداری، توسعه پایدار و مدیریت توسعه پایدار به اشتباه به جای یکدیگر به کار میروند، در اینجا لازم است این مفاهیم از یکدیگر تمیز داده شوند. در واقع مدیریت توسعه پایدار مفهومی کلان و تلاشی برای همگرایی و ترکیب مفاهیم توسعه(تغییر و تحول)، پایداری(حفظ یا صیانت) و توسعه پایدار(تحول و صیانت) در جهت تحقق مسئولیت اجتماعی سازمان است که در ادامه، برای روشن شدن موضوع به ارائه تعاریفی از این مفاهیم میپردازیم.
مدیریت توسعه پایدار گامی در جهت تحقق مسئولیت اجتماعی سبز در سازمانهای دولتی
توسعه فرآیندی چند وجهی، شامل تغییر در ساختارهای اجتماعی، نگرش ها، نهادها و سازمانها به همراه رشد اقتصادی، کاهش نابرابریها و از بین بردن فقر مطلق است. (Todaro & Smith,2012:16) نقش توسعه، ایجاد تحول مطلوب در توزیع مجدد منابع و ارتقای حقوق انسانها در جامعه است.( Antoniades. Et al.,2021) پژوهشگران مطالعات توسعه، پایداری را در معنای ضمنی بهبود یک سیستم اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی (Mensah,2019) ، اجتناب از تخریب منابع طبیعی به منظور حفظ تعادل محیط زیست (Vaio,et. al ,2020) و یک فرآیند تطبیقی در جهت یادگیری کارکنان سازمانهای دولتی و ایجاد ظرفیت جمعی در جهت حفظ ترتیبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی به کار میبرند، برای مثال ایجاد اصلاحات آموزشی در مدارس با هدف صیانت از ارزشهای وابسته به جامعه مردم سالار در کنار یکپارچگی اجتماعی و اکولوژیک مناطق بومی یک شهر و بازآفرینی دولت با هدف ایمن سازی شهرها مصادیقی از پایداری هستند. Caniglia et al,2020) ( پایداری شرط لازم برای توسعه پایدار است ولی شرط کافی نیست؛ در واقع توسعه پایدار در برگیرنده توازن ظریفی از سیاستها و تعیین الویتها در جهت حصول به توسعه اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است. (رائو،1385: 566) اولین و معتبرترین تعریف فاضلانه از توسعه پایدار درگزارش "آینده مشترک ما3" درکنفرانس جهانی محیط زیست و توسعه4در سال 1987 موسوم به کنفرانس برانتلند5 ارائه و درآن به جای عبارت توسعه جهانی از مفهوم توسعه پایدار استفاده شد؛ بعدها این مفهوم در مباحث مدیریتی و سیاست بین الملل رواج پیدا کرد. هرچند برطبق این گزارش هدف از توسعه پایدار رفع نیازهای نسل حاضر بدون آسیب به توانایی نسلهای آینده در برآورده ساختن نیازهایشان تعریف شده است.(Sun et al, 2022) امروزه این تعریف به مفاد اصلی قانون توسعه پایدار کشورهای مختلف دنیا از جمله قانون توسعه پایدار فدرال کشور کانادا6 تبدیل شده است. ( Office of the Auditor General of Canada,2020) مدیریت توسعه پایدار حلقه پیوند بین اداره امور عمومی(مدیریت دولتی) و توسعه پایدار است؛ (Redelift & Colinceds, 2002) مدیریت توسعهپایدار نتیجه تحقق آرمان توسعه پایدار بوده و اجرایی شدن مدیریت سبز در اداره امور عمومی (بخش دولتی) نتیجه تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی توسعه پایدار است. (Sulich,2020) امروزه مدیریت توسعهپایدار در سازمانها مترادف با مسئولیت اجتماعی است. (Olgierd,2021) این مفهوم در سالهای اخیر به دنبال تأکیدات بر مباحث شفافیت سازمانی به "مسئولیت اجتماعی سبز" شهرت گرفته است (Wu, et al. 2018) که جنبه نوینی از مسئولیت اجتماعی سازمان و نوعی تعهد اخلاقی است تا یک وظیفه قانونی (Ji,et.al,2020) و نوعی نظام ارزشی است که بر اساس آن نقش سازمانها متحول شده و توجه همزمان به موضوعات اجتماعی و زیست محیطی در جریان اداره امور سازمان مورد تاکید قرار میگیرد.(Schaltagger,2013) سازمانهای دولتی به منظور تحقق مسئولیت اجتماعی خود، علاوه بر رعایت الزامات زیست محیطی و تعهد به اخلاقیات در کسب و کار باید در عملیات روزمره خود به اخلاق اجتماعی نیز متعهد باشند، این تعهد به معنای حسن نیّت درانجام عملیات و پذیرش نظارت دولت و مردم بر عملکرد آنها در لحاظ مندی قوانین زیست محیطی و مدیریت سبز است.(Wu,2005)
تمایز مدیریت سبز در سازمانهای دولتی و خصوصی و پیامدهای حاصل از اجرایی شدن آن در سازمانها
با ظهور پارادایم مدیریت دولتی نوین7 در دهه 70میلادی به عنوان ابزار دولتها در تحقق اهداف مدیریت توسعه پایدار و توجه بیشتر سازمانها به محیطی پیرامونی و از طرف دیگر با افزایش بحرانهای زیست محیطی ناشی از مصرف بی رویه منابع طبیعی به خصوص از دهه 80 میلادی به بعد همچون بحران آب، انرژی، افزایش گازهای گلخانهای، تخریب لایه اوزون و افزایش پسماندهای ناشی از توسعه صنعتی جوامع که با هشدار سازمانهای بین المللی مسئول در حفظ سیاره زمین همراه بود، توجه دولتها به مدیریت مسائل زیست محیطی و اداره دستگاههای اجرایی دولت به شیوه سبز، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.
مدیریت سبز با تحولات تدریجی در مباحث حقوقی توسعه و مسئولیت دولتها در رفع معضلات جهانی زیست محیطی منجر به ایجاد جنبش سبز در بخش دولتی شد.(Eckersley,2004:17) این جنبش بعنوان نوعی پارادایم رقابتی به منظور بهبود سطح عملکرد سازمانهای انتفاع محوردر عصری اتفاق افتاد که سازمانها شاهد کاهش سودآوری در بازارهای جهانی بوده و صنایع به صورت بالفعل در حال جایگزین نمودن فناوریهای آلاینده و فرسوده شده خود با فناوریهای پاک و نوین بودند.( Pal & Dey,2013) , (Schniederjan.et. al, 2006) مدیریت سبز حد فاصل بین اداره امور منابع طبیعی (در بخش دولتی) و مدیریت محیط زیست (در بخش خصوصی) است؛ تمرکز مدیریت سبز در بخش دولتی بر حفظ منابع ملی و دامنه فعالیت آن در جهت رعایت منفعت عامه وتنظیم قوانین زیست محیطی با استفاده از هنجارهای قانونی است در حالی که دامنه مدیریت سبز در بخش خصوصی شامل فرآیندهای تولید با کمترین آلایندگی و ارائه کالا و خدمات با تمرکز بر فعالیتهای صیانتی و دوستدار محیط زیست همچون مدیریت پسماند با استفاده از بهترین استانداردهای کیفی و صنعتی است.(Loknath & Bepar,2017) واقعیت امر در این است که از لحاظ اقتصادی مدیریت سبز بیشتر یک کالای عمومی است بنابراین، دولتها باید نقش قدرتمند و موثری در کمک به سازمانها در اجرایی سازی مدیریت سبز ایفا کنند. (Marcus & Fremeth,2009) بر طبق تعریف قانون برنامه ششم توسعه کشور، مدیریت سبز در بخش دولتی به معنای مجموعهای از مطالعات و اقدامات جامع، هدفمند و مستمری است که در سطوح مختلف دستگاههای دولتی برای استفاده بهینه از منابع و کاهش اثرات سوء بر منابع زیستی اعمال میشود. (بند«ز» قانون برنامه ششم توسعه،1398) در مقابل، مدیریت سبز در بخش خصوصی به معنای بازطراحی عملیات و فرآیندهای سازمانی، بهبود در ارائه محصولات برای اخذ معیارها و استانداردهای زیست محیطی، کاهش ضایعات و آلایندههای خطرناک، استفاده از تکنولوژیهای پاک، سرمایه گذاری در تجهیزات و فناوری سبز، طراحی محصولات و ارتقای نوآوریها با استعانت از تیم تحقیق و توسعه سازمان و آگاهی بخشی به ذینفعان سازمان نسبت به مسائل زیست محیطی است. (Cheng et al,2014; Tseng,2013) امروزه سازمانهای خصوصی همگی باید در برابر محیط زیست و حفاظت از آن پاسخگو باشند و با انواع سازوکارها، فنون و شیوههای سبز علاوه بر ارتقای توان پاسخگویی خود، سهم شان را در بازار ارتقا دهند. درمقابل سازمانهای بخش دولتی به منظور افزایش اعتماد، تحقق عدالت بین نسلی و رضایت عامه ملزم به اجرایی شدن مدیریت سبز هستند تا بتوانند مشروعیت سازمانی خود را ارتقا دهند.( Jacob & Jolly,2012) بنابراین در بخش خصوصی معمولاً رقابت و درخواستهای مشتریان باعث میشود در این عرصه از جدیدترین روشها استفاده شود امّا در بخش دولتی درخواستها و نیاز مردم از طریق شاکله دولت، قوانین و آیین نامههای سیاسی به سازمانهای دولتی ابلاغ میشود بر طبق تحقیقات چنگ و هانگ (2021)، مهمترین پیامد کلیدی در اجرایی شدن مدیریت سبز در سازمانهای بخش دولتی و خصوصی؛ همراستا سازی رفتار کارکنان با اصول سازمانی مبتنی بر صیانت از محیط زیست به منظور تحقق هویت سبز سازمانی است (Chang & Hung,2021) همچنین پذیرش بهتر تغییرات سازمانی (Scoones,2020) و ایجاد مزیت رقابتی سبز(Chen, Gao& Zhang, 2022) شفافیت سازمانی (Wu,etal.2018 )، بهبود تصویر سازمان (Mustapha,2017)رضایت شغلی و در نتیجه بهبود کیفیت محیط کار(Amrutha&Geetha,2021) و در نهایت دستیابی به سطوح عالی عملکردی (Zhang et al,2008) (Wang ,2019) از دیگر پیامدهای اجرایی شدن آن در سازمانها میباشند.
نهادینه سازی دولت سبز در ایران
به منظور تغییر و تحول در سازمانهای دولتی سبز و پایدار، همواره؛ نیازمند تحولات سیستماتیک و ساختاری در جوامع و دولتهای تحت امر هستیم. (scoones,2020) از آنجایی که نقش سازمانهای دولتی و سیاستگذاران یک کشور در پاسخگویی به مسائل زیست محیطی و تغییرات اقلیم بسیار حیاتی است دولتها به یکی از مهمترین بازیگران سیاسی در تدوین دستورالعملها و برنامههای مدیریت سبز تبدیل شده و مشروعیت منحصربفردی در تأمین و تخصیص منابع نسبت به دیگر بازیگران دارند.(Hildingson,et al,2018) دولت سبز شکلی از دولت مدرن است، هرچند تعریف جامع و مانعی از دولت مدرن و تمیز آن از واژگان مشابه چون دولت دموکراتیک، دولت قانونمند و حاکمیت مطلوب در دست نیست، امّا عمدتاً دولت مدرن را دولتی میدانند که کلیه عناصر ساختاری و هنجاری آن در راستای تضمین حقها و آزادیهای بنیادین به کار گرفته شده و کارایی آن با مؤلفه قابلیت حفاظت و حراست از حقوق بشری ارزیابی میگردد. ( نیکخواه و رمضانی، 1395) دولت سبز در واقع نسخهی پیشرفتهای از دولت خوب در جوامع دموکراتیک است. دولتی که پرورش دهنده شهروندان سبز اکولوژیک و آگاه بر حکمرانی زیست محیطی در بستر ملّی و جهانی باشد. دولتی که بتواند حاکمیت قانون و جداسازی قدرت از فساد را به رسمیت شناخته و حقوق مدنی و زیست محیطی شهروندان را از حقوق سیاسی آنها متمایز سازد. (Eckersley,2004,Pp1-2) مناقشهای که همواره ما بین حامیان محیط زیست، انجمنهای مدیریت سبز و تئورزینهای سیاسی سبز و متخصصان این حوزه در تعریف دولت سبز وجود دارد این است که آیا دولت سبز یک دولت مقتدر است؟ دولتی که بتواند در آینده مسائل دولت – ملّت را به درستی شناسایی و اداره نموده و صیانت از منابع طبیعی و انسانی سازمان و همچنین حاکمیت قانون را به رسمیت بشناسد. دولتی که در مواجه با تنوع فرهنگی امروز مشروعیت خود را حفظ کرده و قلمرو خود را در حل مسائل جهانی زیست محیطی روشن سازد. (Ibid,P:3) در عصر حاضر و در شرایط بحرانی پاندمی کوید19، از دولت انتظار بیشتری در ایجاد تحولات سبز ساختاری داریم از جمله نقش بزرگتر دولت سبز در برنامه ریزی و سازمان دهی مجدد اقتصاد، بازتوزیع درآمدها و ثروت آفرینی برای ایجاد رشد اقتصاد سبز به خصوص برای جوامعی که اقتصادشان به منظور رفع نابرابریها به انرژی و سوخت نفت وابسته است . این دگرگونی نیازمند برنامه-ریزی هدفمند و ضرب الجلهای اجرایی است. بنابراین دولتها با توجه با اختیاراتشان برای تنظیم مالیات، هزینه ها، بازتوزیع منابع و درآمد بهتر از بخش خصوصی یا سایر بخشهای جامعه در برابر شهروندان در مسائل جهانی زیست محیطی پاسخگوهستند. (Eckersley,2021)
در کشور ما موضوع استقرار نظام مدیریت سبز از بالاترین سطح دولت «هیات محترم وزیران» پیشنهاد گردیده و سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان مدیریت و برنامه ریزی در17فروردین1382، در طی مصوبه ابلاغی موظف شدند تا با ایجاد دبیرخانه دولت سبز به تدوین اصول پایه پرداخته و دستگاههای اجرایی با هماهنگی لازم با این دبیرخانه اقدام به استقرار نظام دولت سبز در سازمانهای دولتی و زیرمجموعههای خود بنماید. علت اینکه مصوبه مزبور فقط شامل سازمانها و شرکتهای دولتی است را میتوان در این موضوع دانست که " اولاً" سازمانها و شرکتهای دولتی سهم قابل توجهی در اقتصاد ملی دارند و "ثانیاً" اجرای برنامه مدیریت سبز نیازمند اختصاص بودجه کلان است که فقط به سازمانهای دولتی قابل پرداخت میباشد. در عین حال به نظر میرسد به دلیل جدید بودن موضوع و همچنین پر اهمیت بودن آن؛ شروع طراحی و استقرار نظام مدیریت سبز میتواند در بخش دولتی آغاز و در تداوم موفقیت خود، به عنوان یک الگو و معیار، در واحدهای خصوصی و تعاونی و نیز در بخش خانگی تسری یابد. (ریاحی،1383) استقرار دولت سبز در نظام مدیریتی کشورمان به جدیت پیگیری نشده واجرایی سازی آن و ارائه راهبردهای صحیح مدیریتی در سطح کلان و در سطح خرد نهادها و ارگانها مورد توجه قرار نگرفته است. دلایل این عدم موفقیت از لحاظ فنی کمبود دانش و تخصص لازم در بخشهای بهینه سازی مصرف مواد و انرژی به ویژه در بخشهای اجرایی و همچنین فقدان کارشناسان آگاه به مسائل مدیریت سبز است. عدم مسئولیت پذیری مدیران در ارتباط با لزوم حفظ منابع طبیعی کشور و همچنین فقدان اطلاعات و آموزشهای ضروری در زمینه اجرایی شدن نظام مذکور نقش پر رنگی در عدم دستیابی به اهداف یاد شده دارند. سایر عوامل همچون گسترده بودن ساختار دولت و الزام خصوصی سازی در بخشهای مختلف کشور از عمده دلایل غیرمستقیمی است که در این عدم موفقیت نقش داشته اند. (عباس پور و خدیوی،1385) در بررسی سیر تطور مدیریت سبز در قوانین و برنامههای پنج ساله توسعه کشور( با شروع پیدایش نهضت دولت سبز در سال 1382 و سپس در سال 1384 در برنامه چهارم توسعه تا به اکنون در بند «ز» ماده 38 قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه کشور و همچنین بر اساس بند«پ» تبصره بیستم قانون بودجه کل کشور9) در مییابیم که اجرای مفاد قانون مدیریت سبز به عنوان یک مسئولیت مهم مدیریتی در هر سازمان دولتی هر چند به صورت محدود و جزئی ولی مستمراٌ پیگیری شده و هدف از این پیگیری ها، اصلاح الگوی مصرف در جهت کاهش هزینههای جاری دولت و حفظ منابع ملّی، فرهنگ سازی و ارتقای آموزش اثربخش به کارکنان بخش دولتی، بهبود فرآیند ها، اشاعه فرهنگ بهینه سازی و در نهایت پیاده سازی مدیریت سبز در تمام ارکان سازمانهای دولتی بوده است.
پیشینه پژوهشهای داخلی و خارجی
با توجه به جدید بودن موضوع مدیریت سبز و علی رغم گسترده بودن دامنه این موضوع، مطالعات محدودی به بررسی مدیریت سبز با رویکردی تحلیلی، جامع و با محوریت سازمانهای دولتی انجام شده و این کمبود در پژوهشهای داخلی و مطالعات خارجی به یک میزان است. جدول 1 خلاصهای از نتایج پژوهشهای پیشین را نشان میدهد.
در داخل کشور، نصیر زاده و همکاران(1400) در پژوهشی با عنوان طراحی مدل مدیریت منابع انسانی سبز در سازمانهای دولتی ایران به روش آمیخته (کیفی – کمّی) و با استفاده از فن دلفی و تحلیل عاملی تاییدی و نمونه گیری هدفمند از اعضای ستاد وزارت نفت تعداد 28مولفه و 84 شاخص در ارتباط با کارکردهای منابع انسانی با رویکرد مدیریت سبز در سازمانهای دولتی را شناسایی نموده و آنها را در چهار بعد سازمانی، چهاربعد انگیزشی و سه بعد فردی دسته بندی کردند. نتایج این تحقیق نشان داد جذب و استخدام سبز مهمترین عامل در مدل پیشنهادی محققان است. قربان پور، احمدی و جلالی(1399) در مقالهای با عنوان خوشه بندی و تحلیل تمیز سازمانهای دولتی از منظر مدیریت سبز؛ با مطالعه مبانی نظری واسناد بالادستی تعداد9 مؤلفه تاثیرگذار در مدیریت سبز را شناسایی نموده و با به کارگیری الگوریتم ژنتیک،کای مربع و تحلیل تشخیصی دوگونه سازمانهای دولتی کنشگرا و واکنش پذیر را شناسایی کردند و برای هر کدام توصیههای مدیریتی در قالب مولفههای نه گانه ارائه دادند. رحمان سرشت و طیبی(1399) با ترکیب رویکرد قابلیتهای پویا و نظریه نهادی و با توجه به نحوه پاسخگویی سازمانها به مسائل مدیریت سبز به بررسی تأثیر انعطاف پذیری استراتژیک بر مدیریت سبز در راستای رقابت پذیری با توجه به نقش مشروعیت سازمانی و حمایت نهادی پرداختند. معینیان و همکاران(1398)، با استفاده از رویکرد داده بنیاد به طراحی الگوی مدیریت عملکرد سبز بر مبنای مدل EFQM در شهرداری تهران پرداختند. برنگی و زعیم دار(1397) با استفاده از رویکرد تحلیل مقایسهایکمّی، سازمانهای مختلف بازرگانی و صنعتی بزرگ را با شاخصهای سبز شامل: توجیه استفاده از آب و انرژی ،کاهش حجم پسماند، اتخاذ تدابیر خرید و تدارکات سبز ، بهبود کیفیت محیط داخلی سازمان وآگاه سازی کارکنان نسبت به اهمیت موضوعات سبز با یکدیگر مقایسه میکنند. سید علوی (1396) در رساله دکتری خود با عنوان ارائه الگویی برای بکارگیری مدیریت سبز در دانشگاههای دولتی تهران، با استفاده از مبانی نظری پژوهش، مؤلفههای مدیریت سبز دانشگاهها را استخراج و با اجماع نظر خبرگان حوزه آموزش عالی، محیط زیست و انرژی، این مؤلفهها را به روش دلفی شناسایی و رتبه بندی کردند.
جدول 1: چکیدهای از پژوهشهای صورت گرفته در حوزه مدیریت سبز (منبع: مستخرج از یافتههای محقق)
صاحبان اثر و سال نشر یافته ها
Fok,Zee&Morgan(2022) در سازمان هایی که کارکنان نسبت به مدیریت سبز آگاهی نسبی داشته باشند و یا آموزشهای مدیریت سبز به صورت دورهای به
آنها ارائه شود، احساس مثبتی از عملکرد پایدار سازمانی همچنین فرهنگ حمایت گری از محیط زیست در سازمان طنین انداز می
شود به گونهای که روز به روز شاهد بهبود کیفیت در عملکرد موفق سازمان خواهیم بود. سودآوری و پایداری سازمانی مرهون
توجه به دو اصل مهم اجرای مدیریت سبز و سرمایه گذاری استراتژیک در ابداعات کارا و دوستدار محیط زیست است.
Li et al(2021) در سازمان هایی که مدیریت سبز در استراتژیهای سازمان نهادینه شده باشد جهت گیریهای کارآفرینانه به صورت
بالقوه دیده میشود. این ارتباط مثبت ما بین مدیریت سبز و جهت گیریهای نوآورانه سبز با در اختیار داشتن مشروعیت
اجتماعی سازمانی دوچندان میگردد.
Amrutha & Geetha(2021) مدیران سازمان باید در انتخاب شیوههای مدیریت سبز در هدایت و مدیریت منابع انسانی سازمان همچون شیوه آموزش سبز دقت بیشتری به خرج دهند زیرا چنانچه سازمانی، استراتژیهای مدیریت سبز را متناسب با استراتژی سازمانش اتخاذ کند به احتمال
بیشتر شاهد رضایت شغلی در سازمان و بالطبع بهبود شرایط کاری داوطلبانه سبز خواهند شد.
Islam, et.al (2020) اگر کارکنان سازمان، شیوههای هدایت و رهبری سازمان خود را همسو با ارزشهای سبز درک کنند به احتمال بیشتری رفتار
های سبز یا دوستدار محیط زیست از خود در سازمان بروز و در برابر مسائل سازمان انعطاف بیشتری از خود نشان خواهند داد.
Rizvi (2020)&Garg نقش رهبران سبز تحول آفرین در انگیزش شغلی کارکنان در انجام اهداف و مأموریتهای مدیریت سبز بسیار مثبت و حیاتی بوده
که این خود بر روی عملکرد سبز سازمانی تاثیرگذار است. فرهنگ سبز سازمانی تا حدودی نقش متغیر واسطه ما بین عملکرد سبز و رهبری تحولی سبز اندیش بازی میکند .
Couckuyt & Van Looy (2019) توسعه یکسان و همشکل فرایندهای سازمانی با جهت گیری مدیریت سبز در سازمانهای دولتی مستلزم کار تخصصی برنامه ریزی
شده و دیدگاههای فنی- مدیریتی دقیق است تا یک فرآیند کاری سبز به معنای واقعی کلمه شکل بگیرد.
Jovita et al(2019) صنایع بزرگ که با چالشهای زیست محیطی و آلودگی محیط زیست گریبانگیر هستند، باید قادر باشند از فرصت هایی که مدیریت
سبز در جهت بهبود تصویر سازمانی، تبدیل فشار محیطی به یک مزیت رقابتی پایدار، توسعه بازارهای جدید و بین المللی و منافع اقتصادی حاصل از آن به ارمغان میآورد، بهره برداری کنند.
Rawashdeh (2018) بین مدیریت سبز و کارایی سازمانی رابطه بسیار قوی و مثبت آماری وجود دارد. این پژوهش در توصیه به اتخاذ فرهنگ نوآورانه در
محیط سازمانها و سرمایه گذاری بیشتر بر روی نوآوریهای سبز و بخش تحقیق و توسعه به منظور بهره گیری از منافع و تبعات
مثبت آن در سازمانهای بزرگ حتی در کشورهای توسعه نیافتهای مانند کشور اردن تأکید دارد.
Mustapha(2017) سیستم مدیریت سبز پایدار یک روش سیستماتیک برای جمع آوری، نظارت، تحلیل و مدیریت اطلاعات و منابع که نه تنها منجر به پایداری سازمانی میشود بلکه نیروی بالقوهای برای حفاظت از منابع، حذف دوباره کاری ها، ارتقا تولید پاکتر و ارتقا سودآوری و
کارایی سازمانی است. این سیستم باید ابعاد پایداری را با سیستمهای ایزو؛ سیستم مدیریت کیفیت جامع و سیستمهای حسابرسی
ومدیریت محیط زیست و سلامتی شغلی تلفیق نماید.
De Jong (2017) به سازمان هایی که مدیریت سبز را به صورت نمادین به کار میبرند و وانمود به اجرای آن دارند باید گفت: تطهیر سبز یا سبز
نمایی فقط دارای مزایای موقتی و محدود و یک تهدید جدی برای سازمان بوده و هیچ گونه مزیت رقابتی برای سازمان در برندارد.
Roy& Khastagir(2016) اتخاذ روش مدیریت سبز در سازمان میتواند منجر به افزایش استفاده از محصولات و فرآیندهای دوستدار محیط زیست، کاهش
استفاده از مواد مصرفی تجدیدناپذیر و مصرف انرژی هایی با حداقل پسماند شود. اگر فرهنگ مؤثر مدیریت سبز در بالاترین سطوح سلسله مراتب هر سازمان نهادینه شود منجر به کارایی سازمانی و مزایایی نیز برای حفاظت از محیط زیست خواهد داشت.
Stritch(2014)& Christensen از کارگزاران دولت انتظار میرود خادم و محافظ خوبی برای منابع دولتی باشند منابعی که هر روز در عملیات روزمره سازمان های
دولتی مورد استفاده قرار میگیرند. فارغ از تصویب خط مشیها و سیاستهای کلان دولت برای بررسی تاثیر عملیات مخرب
سازمان بر محیط زیست حتی در غیاب این گونه قوانین ، با تقویت انگیزههای شخصی سبزکارمندان یا رفتارهای
شهروندی سبز میتوان کارکنان سازمانهای دولتی را نسبت به اجرای مدیریت سبز در سازمان ترغیب و متعهد نمود.
Lee(2009) در سازمانهای کوچک و متوسط بدلیل ارتباطات نزدیکتر بین کارکنان و مدیران ارشد و به دلیل پیچیدگی کمتر ساختاری، تقبل
وظایف چندگانه(وظایف روتین و وظایف سبز) باید بیشتر باشد ولی این شرکتها بدلیل کمبود منابع مالی ، انسانی، اطلاعاتی و
رقابتی خود به مسائل سبز به دیدی موقتی و گذرا نگاه میکنند. زیرا این شرکتها استاندارد سازی و رسمیت کمتری در
ساختارهای خود دارند. در حالی که در سازمانهای بزرگ دولتی نتایج برعکس است که میتوان با آموزشهای مناسب و
انگیزههای شغلی: همچون ارتقای پایه حقوقی پرسنل با اخذ گواهینامهها و استانداردهای زیست محیطی این معضل را مرتفع نمود.
Zhu, et.al(2007) عواملی که منجر به الزام سازی سازمانها در پذیرش و اجرایی شدن مدیریت سبز میشوند عبارتند از : فشارهای مصرف کنندگان، کمبود منابع، راهبردهای سبز رقبا، رسالت زیست محیطی سازمان و قوانین و مقررات ملی و بین المللی.
با بررسی پیشینه نظری و تجربی موضوع میتوان دریافت که هر یک از پژوهشهای صورت گرفته صرفاً به بررسی و تحلیل زمینههای خاص و محدودی از مدیریت سبز پرداخته اند و در هیچ کدام از پژوهشها نگاهی جامع و کل گرا به شرایط و متغیرهای سازمانی، انسانی و محیطی مدیریت سبز نداشته اند. سهم این پژوهش پرداختن به الگوی کاملی از مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران بر طبق چیدمان چارچوب سه شاخگی است که علاوه بر بررسی عوامل محیطی مؤثر بر مدیریت سبز در دستگاههای دولتی، به محتوای درونی و عوامل ساختاری موثر بر این پدیده میپردازد. منظور از شاخه ساختاری در الگوی سه شاخگی تمامی عوامل غیرانسانی، فیزیکی و غیر زنده( اعم از منابع اطلاعاتی، مالی و ..)است که با نظم و ترتیب خاصی به هم بافته شده و چارچوب و بدنه مادی و فیزیکی سازمان را تشکیل میدهد.( میرزایی اهرنجانی و سرلک،1384) شاخه محتوایی یا رفتاری سازمان در واقع عوامل زنده سازمانی بوده که موضوع اصلی آن انسان و الگوهای خاص روابط انسانی با هنجارهای رفتاری و ارتباطات غیر رسمی، محتوای اصلی سازمان را تشکیل میدهد .( میرزایی اهرنجانی،1377: 44-48) شاخه زمینهای یا عوامل بستر ساز(محیطی) در این الگو اصلی ترین و مهمترین شاخه بوده و در بردارنده کلیه عواملی است که بر سازمان و با شرایط مدیریت آن حاکم است. عوامل بستر ساز در این شاخه نه تنها موجب ابقاء و رشد دو شاخه دیگر میشوند، بلکه رشد کلی سازمان به آن وابسته است. علت نامگذاری این مدل به سه شاخگی این است که ارتباط تنگاتنگ بین عوامل ساختاری، محتوایی و زمینهای به گونهای است که هیچ پدیده یا رویداد سازمانی نمیتواند خارج از تعاملات این سه شاخه صورت گیرد. در واقع لازم و ملزوم یکدیگر بوده و به مثابه سه شاخه روییده از تنه واحد در حیات سازمانی میباشند. (همان:317) در یک جمع بندی کلی میتوان گفت مدیریت سبز که از تعامل و کارکرد مجموعه عوامل ساختاری، رفتاری و محیطی شکل میگیرد همراه با خود پیامدها و آثار متنوع و مثبتی بسیاری دارد و سازمانهای دولتی بایستی بتوانند با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند از این پیامدهای مثبت بهره کافی برده و هزینههای اجرای آن را مدیریت و کنترل نمایند.
روش تحقیق
این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی - کاربردی و از جهت روش پژوهش کیفی و مبتنی بر پاردایم تفسیری، با رویکرد استقرایی است. در پژوهشهای کیفی، پدیدهها در بستر واقعی خود مورد بررسی قرار میگیرند و تلاش میشود آنها را بر حسب معانی که به افراد میدهند درک یا تفسیر کنند. (Hennink, Hutter, & Bailey, 2020) در پژوهش حاضر با توجه به اهداف مورد نظر از مصاحبههای عمیق و نیمه ساختار یافته و بررسی متون برای جمع آوری دادهها استفاده شده است. برای ثبت مصاحبهها از نکته برداری به صورت همزمان استفاده شده و سعی بر این بودکه بلافاصله بعد از اتمام هر مصاحبه ثبت آنها انجام و برای اطمینان از صحت انتقال اطلاعات، با مرور چند باره گفتگوها، تحلیل و بررسی دقیق تری نسبت به دیدگاههای طرح شده مصاحبه شوندگان انجام شود. همچنین از روش نمونه گیری غیر احتمالی و هدفمند برای انتخاب متون مرتبط و همچنین مصاحبههای نیمه ساختاریافته استفاده شده و تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. از آنجایی که نمونه گیری به روش قضاوتی یا هدفمند میباشد معیار انتخاب مصاحبه شوندگان عبارتند از: داشتن سابقه تخصصی و مدیریتی در حوزه محیط زیست، عضویت هیأت علمی در رشتههای مرتبط با محیط زیست، مدیریت سبز و یا مطالعات توسعه پایدار، برخورداری از تحصیلات، پژوهشها و تألیفات مرتبط با موضوع مدیریت سبز. چارچوب کلی سوالهای پژوهش با توجه به مرور ادبیات تحقیق تعیین و سپس اقدام به برگزاری مصاحبه با 12 نفر از اساتید دانشگاه، خبرگان سیاسی و اجرایی که عمدتاً مقامات دولتی، مدیران و کارشناسان مطّلع و متخصص در سازمانهای دولتی ایران بودند و همچنین 12 متن از سخنرانیها و مصاحبههای مکتوب با صاحب نظران مرتبط با موضوع در رسانهها تحلیل شده است (که در میان آنها سه نشست از انجمن مدیریت سبز ایران بوده است). مشخصات خبرگان مورد مصاحبه در جدول زیر نشان داده شده است.
جدول 2: وضعیت جمعیت شناختی نمونههای آماری
عامل معیارها فراوانی درصد فراوانی
جنسیت مرد 20 3/83 %
زن47/16 %
سن کمتر از 30سال 2 4/8 %
31تا 41سال1250%
41تا 50سال82/33%
51 سال و بالاتر24/8 %
تحصیلات کارشناسی 2 9%
کارشناسی ارشد1250%
دکتری1041%
سابقه خدمتی 5 سال 2 4/8%
6تا 10 سال833%
10تا 20 سال 1042%
بیشتر از 20 سال46/16%
به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از استراتژی تحلیل مضمون9 به عنوان یکی از استراتژیهای پژوهش کیفی استفاده شده است. زیرا محقق به دنبال یافتن مطالب مرتبط در مورد دیدگاه ها؛ عقاید و ارزشهای افراد از مجموعه دادههای کیفی مانند رونوشتی از مصاحبه هاست. (Caulfield, 2020, Kiger & Varpio, 2020:2) تحلیل مضمون روشی کیفی، منعطف و مرحله به مرحله بوده و چارچوب منظمی را برای تحلیل دادههای متنی ارائه میکند. (Nowell. et al ,2017) که مزایای بی شماری را برای محقق به ارمغان میآورد از جمله: تأکید بر موضوع اصلی پژوهش، شناسایی خلأ علمی موجود در زمینه مورد مطالعه، تشریح چگونگی ارتباط سؤالهای تحقیق با تحقیقات قبلی، استفاده از ادبیات نظری پژوهش بعنوان یک منبع اصلی داده در کنار دیگر منابع، درک بهتر از پدیده و آگاهی بیشتر نسبت به موضوع با افزایش دانش نسبت به روابط ضمنی میان متغیرها، فهم بهتر از تحلیل داده های جدید و در نهایت رسیدن به اهداف اصلی تحقیق است. (Tummers & Karsten,2011:16).
اعتبار سنجی پژوهش
در این پژوهش به منظور بررسی قابلیت اعتماد10یافته ها، از معیارهای چهارگانه پیشنهادی گوبا و لینکلن11استفاده شده است که این معیارها عبارتند از : الف) قابل قبول بودن یا قابلیت اعتبار12که بر معقول بودن و معنا داشتن یافتهها تاکید دارد؛ ب) انتقال پذیری13که در معنای کاربردپذیری یافتهها در محیطهای دیگر استفاده میشود؛ ج) قابلیت اعتماد یا اطمینان14که امکان بررسی دقیق و بازبینی دیگر پژوهشگران را فراهم میکند؛ د) تأیید پذیری15که کنترل را ابزاری برای اثبات کیفیت دادهها مد نظر قرار میدهد. در جدول زیر اعتبار پذیری این پژوهش را بر مبنای معیارهای بیان شده نشان میدهیم.
جدول 3. معیارهای قابلیت اعتماد پژوهش
معیار ارزیابی شرح اقدام
قابل اعتبار
(تحقق باورپذیری)
به جای روایی16 طی چند ماه، مضامین با مطالعه مبانی نظری، پیشینه تحقیق، اهداف تحقیق و منابع مورد نظر انتخاب و تایید شد. در طی پژوهش پیوسته تعامل رفت و برگشتی بین دادهها و تحلیل از سوی پژوهشگر و گروه خبرگان که از دانش کافی درباره ابعاد موضوع پژوهش برخوردار بودند، انجام شد. استفاده از روشهای مختلف برای جمع آوری داده ها: مصاحبه و بررسی متون ، همچنین ارائه بازخور در حین و بعد از مصاحبهها با مصاحبه شوندگان در جهت ارائه نقد و تصحیح اظهاراتشان و استفاده همزمان از دو کدگذار برای گدگذاری بهره گرفته شد.
قابلیت انتقال
(تحقق تعمیم پذیر17) بجای تعمیم برای اطمینان از انتقال پذیری یافتهها با دو متخصص در حوزه مدیریت مسائل زیست محیطی و مدیریت سبز ایران در خصوص یافتههای پژوهش مشورت شد. همچنین اطلاعات کافی در مورد کادر مصاحبه شونده و خلاصهای از شرایط و مشکلات نظام مدیریت سبز کشور ارائه شد.
قابلیت اطمینان
(تحقق تکرار پذیری) به جای پایایی18 تمام مراحل پژوهش با جزئیات و یادداشتهای حاصل از مطالعه اسناد مربوطه ثبت و ضبط شده است. جزئیات کافی در مورد چگونگی انجام مصاحبه، ضبط و پیاده سازی آنها و استفاده از نقل و قولهای مکرر در فرآیند تحلیل دادهها ارائه و نمونه جدول کدگذاری اولیه و چگونگی شکل گیری مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر درج شد.
قابلیت تأیید (تحقق مقایسه و تطبیق) به جای بی طرفی19
علاوه بر ثبت و ضبط دقیق جزئیات در تمامی مراحل انسجام درونی نتایج نیز سنجیده شد. به این صورت که فرآیند پژوهش به صورت مرحله به مرحله و روند دسته بندی و کاهش دادهها نشان داده شده است. ارائه جداول مختلف از کدگذاری اولیه تا مضامین فراگیر.
در سنجش پایایی پژوهش حاضر از روش پایایی بازآزمون20 و روش توافق درون موضوعی برای مصاحبههای انجام گرفته استفاده شده است. در پایایی باز آزمون از میان مصاحبههای صورت گرفته، چند مصاحبه نمونه انتخاب شده و کدهای مشخص شده در دو فاصله زمانی باهم مقایسه شده اند. بدین صورت که کدهایی که در دو فاصله زمانی، همگن و مشابه بودند به عنوان توافق و کدهای غیر همگن و غیر مشابه به عنوان کدهای غیرتوافق مشخص شده اند. در این روش سه مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب شد و با فاصله زمانی چهارده روز مجدداً کدگذاری و نتایج در جدول زیر ارائه شده اند. با توجه به اینکه میزان پایایی بازآزمون 88% بوده و این مقدار بنا به نظر کاول )1996( وقتی بیشتر از %60 است، میتوان پایایی نتایج حاصل از کدگذاری مصاحبهها را در سطح زیادی دانست و قابلیت اعتماد کدگذاریها تأیید میشود.
درصدپایایی=(2×تعدادتوافقات)/(ها داده کل تعداد)×100%
جدول 4. محاسبه پایایی بازآزمون
شماره مصاحبه تعداد کل کدها تعداد توافقات تعداد عدم توافقات درصد پایایی بازآزمون
1 51 24 6 94%
2 39 17 4 87%
3 24 10 1 83%
کل 114 51 11 88%
یافتههای پژوهش:
تکنیک تحلیل مضمون فرآیندی مبتنی بر « کدگذاری» است و محقق باید در یادگیری و انجام گامهای مختلف در این استراتژی مانند آشنایی با داده ها، کد گذاری، تحلیل و طبقه بندی، مقایسه و ایجاد مضامین و نظریه پردازی توانا باشد. (Khokhar, Pathon, Raheem, & Abbasi, 2020: 423) در این تحقیق ابتدا کدگذاری به صورت دستی و سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA(2020) انجام شد. به منظور پاسخ به سوالهای پژوهش؛ دادههای جمع آوری شده از مصاحبههای نیمه ساختار یافته واسناد مرتبط به صورت مکتوب پیاده سازی و با تجزیه و تحلیل خط به خط و پاراگراف به پاراگراف، کدهای اولیه شناسایی شدند. کدگذاری و فرآیند تحلیل مضمون با استفاده از شبکه مضامین آتراید و استرلینگ21 (2001) صورت گرفته است که این شبکه شبیه یک نقشه تارنما، سه دسته مضامین پایه (نکات کلیدی متن مستخرج از مصاحبهها و اسناد مرتبط)، مضامین سازمان دهنده (مضامینی حاصل از ترکیب و خلاصه سازی مضامین پایه ) و مضامین فراگیر (مضامین عالی در برگیرنده اصول حاکم بر متن به مثابه کل) را به گونهای نظامند با ارائه مضامین برجسته هر سطح به همراه ترسیم گرافیکی روابط بین آنها، درون مجموعهای از دادهها نشان میدهد. دراین فرآیند 313 کد، شامل 173 کد از مصاحبههای نیمه ساختار یافته و 140 کد از اسناد مرتبط استخراج و سپس با حذف، تغییر، ادغام و اصلاح کدهای اولیه و در حین مطابقت با مبانی نظری، در نهایت مضامین پایه شناسایی شدند. در مجموع 31 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر به دست آمد. متداول ترین روش برای ارائه گزارش یافتههای تحلیل مضمون، توصیف و بحث در ارتباط با هر یک از مضامین فراگیر و اشاره به نمونهای از دادهها و استفاده از نقل قولهای مستقیم به منظور فهم بهتر مضامین برای خوانندگان است(King& Horrocks,2010) در این پژوهش از این روش برای تحلیل و بیان یافتهها استفاده شده که نمونهای از روند صورت گرفته در این فرآیند در جداول 5 و6 ارائه و سپس تحلیل و تفسیر دادهها ارائه میشود. در نهایت الگوی مدیریت سبز برای سازمانهای دولتی ایران در شکل 2 ارائه شده است.
جدول 5. نمونهای از کدهای مرتبط با تحلیل مضمون الگوی مدیریت سبز
نشانگر متن استخراج شده کدهای استخراج شده
14M2
(چهاردمین کد از دومین مصاحبه) مشکل کمبود آب در کشور ایران دغدغه بزرگی است و اقداماتی که در سازمانهای دولتی در جهت کاهش مصرف آب بخصوص در آشپزخانه، سرویسهای بهداشتی و فضاهای سبز در نظر گرفته شده است. مثلاً به منظور جلوگیری از اتلاف و پایش مصرف آب، آبیاری فضای سبز ساختمانهای اداری در صبح زود انجام میشود و یا گیاهانی که با اقلیم سازگاراند در باغچهها کاشته میشوند.... برنامه ریزی صرفه جویی در مصرف آب در سازمانهای دولتی
5M10
ما برنامههای مدّونی برای استفاده از انرژی تجدید پذیر و فناوریهای پاک به منظور کاهش اثرات منفی زیست محیطی تدوین نموده ایم. همچنین جهت کاهش مصرف انرژی به پرسنل آموزش میدهیم که پس از خارج شدن از اتاقشان باید لامپها، کولرگازی، لپتاپ و سایر وسایل الکترونیکی را خاموش کنند. با این روش میتوانیم تا حد قابل توجهی در مصرف انرژی صرفهجویی کنیم...... برنامه ریزی در جهت مدیریت مصرف بهینه انرژی
7M3
هرچند عمده ترین ضایعات ما در سازمان کاغذ است ولی بزرگترین دغدغهای که در مدیریت پسماند با آن رو به رو هستیم برنامه ریزی در جهت تفکیک، تعیین هزینه و هدفگذاری کمّی به منظورکاهش زباله با به کارگیری روشهای نوین است.برنامه ریزی در جهت کاهش پسماند
9M11 مدیریت سبز بخشی نگر نیست و اقدامهای هدفمند آن در سطوح مختلف دستگاههای دولتی و غیردولتی چون زنجیرهای پیوسته عمل میکند بنابراین نیاز است مدیران دولتی این راهبرد را به رفتار عملی تبدیل و به طور جدی در فرهنگ سازمانی نهادینه سازی کنند. هماهنگی و ارتباطات بین بخشی
10M1 بحث مدیریت سبز نیاز به فرهنگ سازی دارد و همگرایی در سازمانهای دولتی باید برای شاخصهای آن انجام شود. پرداختن به مقوله مدیریت سبز در دستگاههای اجرایی نیازمند آموزش و فرهنگ سازی گسترده است و هنوز طیفهای زیادی از دستگاههای اجرایی اطلاعات زیادی از مفاد آن ندارند. آموزش و فرهنگ سازی مدیریت سبز در سازمانهای دولتی
8M6 با تعمیر و طراحی ساختمانهای اداری دولتی براساس شرایط اقلیمی منطقه و با توجه به طراحی نوع پنجرهها و طراحی مجددشان با رویکرد حداکثر استفاده از نور طبیعی؛ به میزان زیادی میتوان از اتلاف انرژی در سازمان کاست.
طراحی ساختمانهای اداری سبز جهت کاهش اتلاف انرژی
جدول6. مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر در الگوی مدیریت سبز
مضامین پایه مضامین سازمان دهنده مضامین فراگیر
بیانیه مأموریت، چشم انداز و اهداف سبز
1. سیاستگذاری و برنامه ریزی مبتنی بر حفظ منابع ملّی
ساختار مدیریت سبز
(بعد مدیریتی)
برنامه ریزی مصرف بهینه آب
برنامه ریزی مصرف بهینه انرژی
مدیریت پسماند
برنامه ریزی تجهیزات و ساختمان سبز
برنامه ریزی وسایل نقلیه دولتی و سوخت سبز
تحول در فرآیندهای سازمانی2. سازماندهی ساختار و فرآیندهای سبز
ساختارهای سازمانی پویا و یادگیرنده
مدیریت هزینه ها3. تخصیص بهینه منابع در جهت کاهش هزینههای دولت
بهره وری سبز
ایجاد انگیزش شغلی4. رهبری متعهد به مدیریت سبز
نفوذ در جهت مشارکت و ارتباطات بین بخشی
پایش و نظارت بر حسن اجرای دستورالعملهای سبز5. ارزیابی عملکرد سبز سازمان
حسابرسی سبز
جذب و استخدام سبز
6. مدیریت منابع انسانی سبز
آموزش سبز
پاداش سبز
ارزیابی عملکرد سبز کارکنان
فرهنگ خلاقیت ونوآوری سبز1. فرهنگ سازمانی سبز
محتوای مدیریت سبز
(بعد رفتاری)
فرهنگ پایبندی به مسئولیت اجتماعی سازمان
تطهیر سبز( عدم سبزنمایی)2. الگوی روابط و رفتارهای سبز
رفتارهای شهروندی سازمانی سبز
سبک رهبری تحول گرا و اخلاق مدار3. سبک و نگرش مدیران سبز
نگرش مثبت مدیران نسبت به مدیریت سبز
بهره گیری از آموزههای اعتقادی، ارزشی و بومی حاکم بر جامعه 1. بستر فرهنگی - اجتماعی
بستر و زمینه مدیریت سبز
(بعد محیطی)
کسب مشروعیت اجتماعی سبز
ابر خط مشیهای ملّی و اسناد بالادستی مدیریت سبز2. بستر حقوقی - قانونی
سیاست ملّی سبز
3. بستر سیاسی
دیپلماسی سیاسی سبز و مشارکت در کنوانسیونهای بین المللی
رشد اقتصادی و تحقق اقتصاد سبز 4. بستر اقتصادی
مدیریت سبز در شرایط جهانی مسائل زیست محیطی 5. بستر زیست محیطی
دریک جمع بندی کلی میتوان گفت مدیریت سبز، که از تعامل و کارکرد مجموعه عوامل ساختاری، رفتاری و محیطی شکل میگیرد؛ آثار و پیامدهای مثبت زیادی برای سازمانهای دولتی در پی دارد. مدیران دولتی باید بتوانند با استفاده از ابزارهایی که در اختیار دارند از این نتایج بهره کافی ببرند. پیش شرط تحقق چنین اقدامی، شناخت دقیق تر ابعاد، مؤلفهها و روابط ما بین آن هاست. در این بخش ابعاد اصلی و فرعی پژوهش براساس متن اسناد و مصاحبههای صورت گرفته مورد بررسی قرار گرفته و ارتباط آنها در قالب الگوی مدیریت سبز ترسیم و تبین خواهد شد.
تحلیل یافته
1- عوامل ساختاری الگوی مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران
عوامل ساختاری یا مدیریتی مجموعه عواملی هستند که علّت و موجود برقراری نظام مدیریت سبز در سازمانهای دولتی میشوند. هدف ما از بررسی عوامل ساختاری در این الگو این است که با برنامه ریزی دقیق، سازماندهی مجدد ساختاری و تحوّل فرآیندی با رویکرد سبز بتوانیم سازمانهای دولتی پویا و منعطف تری داشته باشیم. همچنین با هدایت وتخصیص بهینه منابع انسانی، هماهنگی و ارتباطات دو جانبه را در سازمان تقویت و تسهیل نموده و با نظارت بر اجرایی شدن دستورالعملهای مدیریت سبز وحسابرسی عملکرد سازمانهای دولتی بتوانیم آرمان مدیریت سبز را در دستگاههای اجرایی کشورمان محقق نماییم. بر طبق کدهای مستخرج از مصاحبههای نیمه ساختار یافته با خبرگان و بررسی اسناد مرتبط، بعد ساختاری(مدیریتی) مدیریت سبز، به عنوان اولین مضمون فراگیر، مشتمل بر شش مضمون سازمان دهنده «سیاستگذاری و برنامه ریزی مبتنی بر حفظ منابع ملّی »، « سازماندهی ساختار و فرآیندهای سبز»، «تخصیص بهینه منابع در جهت کاهش هزینههای دولت»، «رهبری متعهد به مدیریت سبز»، « ارزیابی عملکرد سبز سازمان» و « مدیریت منابع انسانی سبز» است که در ادامه به بررسی هر یک از این مضامین خواهیم پرداخت.
1-1- مضمون سازمان دهنده سیاستگذاری و برنامه ریزی مبتنی بر حفظ منابع ملّی
مهمترین و حساس ترین نقش مدیریت دولتی در سازمان نقش تصمیم گیری و سیاستگذاری است و از اصلی ترین اجزای سیاستگذاری دولتها در توسعه پایدار، یکپارچه سازی الزامات زیست محیطی در تمام بخشهای توسعه است. در واقع استفاده پایدار از منابع طبیعی مهمترین سیاست توسعه سبز است (Furtudo,2000) زیرا از یک سو حفظ محیط زیست و مصرف بهینه منابع از مهمترین عوامل دستیابی به مدیریت توسعه پایدار بوده (Hur, Ik & Yamamoto,2004)و از سوی دیگر هدف اصلی مدیریت سبز در سازمان؛ صیانت از منابع طبیعی، بهبود کیفیت محیط کاری، سازماندهی مجدد و بهبود فرآیند است.(Moini. Et al, 2001) بنابراین مدیران بخش دولتی که همواره به دنبال یافتن ترکیبی از تعقّل گرایی و تحقق منفعت عمومی در جامعه هستند باید توازن ظریفی ما بین اهداف، برنامه ها، وکنترل فرآیندهای عمومی داشته باشند. (Denhart,1990:125) مضمون سازمان دهنده سیاستگذاری و برنامه ریزی مبتنی بر حفظ منابع ملّی از شش مضمون پایه «بیانیه مأموریت، چشم انداز و اهداف سبز»، «برنامه ریزی مصرف بهینه آب»، «برنامه ریزی مصرف بهینه انرژی»، «مدیریت پسماند»، «برنامه ریزی تجهیزات و ساختمان سبز» و «برنامه ریزی وسایل نقلیه دولتی و سوخت سبز» تشکیل شده است که در ادامه به توضیح هریک از این مضامین خواهیم پرداخت.
بیانیه مأموریت، چشم انداز و اهداف سبز: نوع آرمان، استراتژی و اهداف سازمانها تعیین کننده خط مشی و برنامههای مدیریت است. ترویج اندیشه سبز در سازمان و ارائه خدمات دولتی به شهروندان با محوریت مدیریت سبز و حفظ منابع ملّی باید در بیانیه مأموریت، چشم انداز و اهداف سازمان نهادینه شده باشد، به طوری که کارکنان سازمانهای دولتی آن را به وضوح درک کنند. این امر منجر به افزایش تعهد و انگیزش کارکنان نسبت به برنامههای مدیریت سبز شده و هم بر دستاوردهای سازمانی مؤثر است؛ ضمن اینکه بستر و نقطه مرجعی برای همسوسازی اهداف، سیاستگذاریها و برنامههای سازمانهای دولتی با جهت گیریهای سبز را فراهم میآورد. یکی از خبرگان در این زمینه بیان داشت:
".... ما سالانه برنامه هایی در جهت تحقق چشم انداز مدیریت سبز طراحی میکنیم و مقرر خواهیم نمود که توسط آن برنامه، اهداف زیست محیطی سازمان و تاریخهای هدفگذاری شده توسط بهبود مستمر تحقق پیدا کنند (3M2).…اگرچه تأمین منفعت عمومی مأموریت اصلی و هدف غایی اداره سازمانهای دولتی است ولی متاسفانه فرآیندهای حاکم بر سیاست اجرایی سازی مدیریت سبز شاهد عدم پیوستگی در برنامههای پنجساله کشور بوده است…(4M2)
یکی دیگر از مضامین پایه برنامه ریزی مصرف بهینه آب است. مهمترین و بحرانی ترین معضل فعلی در بحث مدیریت و برنامهریزی منابع طبیعی در سازمانهای دولتی ایران، مدیریت مصرف بهینه آب بوده که برنامه ریزی دقیقی را در این زمینه میطلبد. با توجه به اینکه کشورمان در منطقهای قرار گرفته که با مشکل کمبود آب مواجه است، عدم توجه به مصرف بهینه آب در بخش سازمانی میتواند در آیندهای نه چندان دور نگرانیهای زیادی را بهمراه داشته باشد. نگرانی در مورد بحران آب صرفاً ارتباطی به دسترسی فیزیکی آن در بین جوامع نداشته بلکه در مقیاس جهانی ریشه در قدرت، نابرابری و فقر مطلق دارد.(Jimenez, et al,2020) نظر یکی از کارشناسان در زمینه مدیریت مصرف بهینه آب چنین بوده است: "....هرچند در زمینه مدیریت مصرف بهینه آب مطابق با ضوابط اجرایی قانون بودجه سال 1393 کل کشور ذیل مصادیق مصرف اعتبارات موضوع ماده(11)، راهکارهای مشخصی وجود دارد ولی اکثراً این قوانین و ضوابط به صورت کامل اجرا نمی شود. مهمترین دلیل آن این است که مسئولیت مدیریت آب در بین چند سازمان دولتی ایران پراکنده شده و هرکدام بصورت ناهمسو و جزیرهای این قوانین را اجرا میکنند"....(9M10
مضمون پایه بعدی «مدیریت مصرف انرژی» و دستیابی به شاخصهای کلان آن جهت تحقق مدیریت سبز است. چند نمونه از مهمترین اقدامات لازم در زمینه مصرف بهینه انرژی سازمانهای دولتی بر طبق ضوابط اجرایی قانون بودجه کل کشور عبارتند از: تهیه و تعویض لامپهای معمولی به لامپهای کممصرف، نصب کنترلکنندههای نوری- حرارتی در موقعیتهای ویژه، نصب ترموستات کنترلکننده دمای محیط، نصب کنتور برق در واحدهای مجزا جهت پایش میزان مصرف انرژی، عایقبندی لولههای آب گرم، تهیه و نصب خازن برق جهت کاهش مصرف، تعمیر و یا تعویض تجهیزات و وسایل برقی معیوب و پرمصرف انرژی با وسایل برقی دارای برچسب انرژی، تعویض مرتب فیلترهای تصفیه هوا، تهیه و نصب درهای اتوماتیک جهت جلوگیری از اتلاف انرژی، دو جداره نمودن پنجرهها، اجرای سامانه کنترل هوشمند موتورخانه همچنین خرید دستگاههای چندکاره (اسکنر، چاپگر، فکس، کپی و ...) به جای استفاده از دستگاههای تکمنظوره، نصب تنظیمکنندههایزمانی بر روی دستگاههای الکترونیکی نظیر چاپگرها و رایانهها به منظور جلوگیری از روشن ماندن آنها در زمانهای غیر کاری و در نهایت استفاده از انرژیهای پاک و تجدیدپذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی. نظر یکی از خبرگان در این مورد چنین است:
"..... در بحثهای زیست محیطی همیشه به اشتباه انگشت اتهام را به سمت صنایع میگیریم در حالی که مصرف انرژی در ساختمان چند طبقه یک وزارت خانه دولتی بسیار بیشتر از یک صنعت است زیرا صنایع انرژی را با هدف تولید محصول مصرف میکنند اما جامعه از اتلاف انرژی در یک ساختمان سودی نمیبرد.. (5M9) ....خاموش کردن وسایل برقی در زمانی که از آنها استفاده نمی شود تا میزان بسیار زیادی مصرف برق دستگاههای دولتی را کاهش میدهد اقداماتی همچون قرار ندادن چاپگرها و دستگاههای کپی در حالت آماده به کار و یا استفاده از نور طبیعی به جای چراغهای مصنوعی در روز از هدر رفت انرژی به میزان زیادی میکاهد(7M2) ..."
یکی دیگر از مضامین پایه مهم در سیاستگذاری و برنامه ریزی سبز «مدیریت پسماند» است. هدف از بررسی این مضمون شناسایی، ایجاد ساختار و ممیزی سازمانهای دولتی به منظور کاهش، تفکیک و بازیافت پسماندها در بخشهای مختلف سازمان به منظور اشاعه فرهنگ مصرف بهینه است. برطبق ضوابط اجرایی قانون بودجه کل کشور هدف از بررسی مدیریت پسماند در بخش دولتی تهیه طرح جامع مدیریت پسماند و اجرای آن در سازمان است. از دیگر اهداف آن میتوان به استفاده از محصولات قابل تعویض و غیرقابل دورریز و سازگار با محیط زیست، خرید محصولات با کیفیت و با حداقل بستهبندی و ایجاد مکانهای مخصوص زباله به منظور تفکیک پسماند، فروش زبالههای تفکیک شده به مراکز بازیافتی، جایگزینی ظروف یکبار مصرف گیاهی به جای پلاستیکی، بهینهسازی مصرف اقلام مربوط به مکاتبات اداری همچون اجرای سیستم اتوماسیون اداری و انجام مکاتبات بصورت الکترونیکی، استفاده از پرینترهایی که تونر آن قابلیت شارژ مجدد دارد و در نهایت مدیریت استفاده از کاغذهای قابل بازیافت اشاره کرد. نظر یکی از خبرگان در این مورد چنین است:
" ... در بحث مدیریت پسماند راهکار اصلی سازمان کاهش دور ریز کاغذ و سفارش اقلام مصرفی متناسب با نیاز پرسنل است؛ علی ایحال جهت رعایت استانداردهای زیست محیطی و ساماندهی فضای کسب و کار، تفکیک انواع پسماند (کاغذ، پلاستیک، خوراکی و ...) و مدیریت آن باید با الگو برداری از نمونههای موفق جهانی انجام شود... 10M12))"
هدف از بررسی مضمون پایه « برنامهریزی تجهیزات و ساختمان سبز» بازسازی و تعمیر ساختمانهای اداری دولتی و طراحی مجدد آنها با رویکرد حداکثر استفاده از نور طبیعی، اجرایی نمودن مبحث 19 مقررات ملّی ساختمان (صرفهجویی در مصرف انرژی) و در نهایت دستیابی به بهرهوری بالاتر همراستا با استانداردهای بین المللی است. عایقکاریحرارتی پوستۀخارجی ساختمانها وکانالهای هوا اعم از سرمایشی و گرمایشی؛ ایجاد بام سبز در طراحی ساختمانهای ادارات دولتی به ویژه طراحی نوع پنجرهها براساس شرایط اقلیمی منطقه؛ استفاده از آبگرمکنهاو صفحات خورشیدی به منظور کاهش سطح استفاده از انرژیهای تجدید ناپذیراز دیگر راهکارهای مدیریت سبز در این زمینه است. یکی از خبرگان بیان داشت:
" .. سازمانهای دولتی پایدار ملزم به اخذ گواهینامه مدیریت انرژی مطابق استاندارد ایزو50001 هستند که از طریق مشاورین و یا شرکتهای تخصصی ذیصلاح مورد تایید سازمان ملی استاندارد و سازمان برنامه بودجه کارسازی میشوند. استاندارد ملی شماره 16000که مرتبط با معاینه فنی موتورخانه ساختمانهای دولتی است از طریق شرکتهای بازرسی مورد تایید سازمان ملی استاندارد اخذ میشود....(12M11)..."
مضمون « برنامهریزی وسائل نقلیهدولتی و سوخت آنها» به معنای استفاده کمتر از خودروهای شخصی توسط کارمندان دولت و بهره گیری از خودروهای عمومی و وسائل حمل و نقل عمومی در جهت کاهش مصرف سوخت، کاهش آلودگی هوا و صدا به خصوص در کلان شهرهای ایران است. بدین منظور اقدامات لازم در این زمینه عبارتند از بررسی خودروهای مالکیتی سازمانهای دولتی و بررسی معاینه فنی سبز آنها، استفاده از وسائل نقلیه عمومی برای ایاب ذهاب پرسنل و حتی المقدور استفاده از خودروهای کم مصرف با سوختهای پاک (گاز سوز، سوخت سبز زیستی و...) استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (جلسات کاری مجازی به جای جلسات حضوری) به منظور حذف سفرهای حضوری و یا حتی المقدور تجمع سفرهای کاری، فرهنگ استفاده از دوچرخه که تا حدود زیادی میتواند ما را به سازمان دولتی پایدار نزدیکتر نماید. یکی از خبرگان در این زمینه میگوید: "...بدلیل نبود زیرساختهای مالی مساعد متأسفانه هنوز از همان وسایل نقیله قدیمی که اکثراً آلاینده هوا هستند استفاده میشود هرچند امروزه فرهنگ استفاده از دوچرخه در مسافتهای درون و برون سازمانی برای پرسنل سازمانهای دولتی رواج پیدا کرده است....(9M9)
1-2- مضمون سازمان دهنده سازماندهی ساختار و فرآیندهای سبز
این مضمون مشتمل بر دو مضمون پایه «تحول در فرآیندهای سازمانی» و «سازمانهای پویا و یادگیرنده» است. هدف از بررسی این مضمون اصلاح و بهبود فرآیندهای اداری با رویکردی نوین است. سازمانهای دولتی با ساختارهای سنتّی سلسله مراتبی دیگرتوان مقابله و همراستایی با تغییرات پویای محیطی در دنیای جهانی شده را نداشته و برای بقای خود نیازمند «تحوّل اساسی در ساختار و فرآیندها»ی اداری خشک و منسوخ شده اند. بنابراین اصلاح ساختارهای سازمانی در انطباق با اصول مدیریت سبز و با تعیین وظایف و نقشهای جدید هر یک از کارکنان سازمان در این زمینه امری حیاتی است. در این زمینه یکی از صاحبنظران بیان داشت:
" نخستین قدم در متحول سازی فرآیندهای سازمانی با رویکرد سبز؛ تیم سازی و تشکیل کارگروههای مرتبط در سازمان دولتی بوده که با دستور مستقیم رئیس سازمان و در طی صدور حکمی اعضای تیم و نقش آنها به یکدیگر معرفی شده و گردش اطلاعات و تدوین خط مشیهای مرتبط در این حوزه با سرعت بالاتری صورت میگیرد...(9M2)".
یکی دیگر از تحولات عصر جدید دولت ها، نهادینه سازی «سازمانهای یادگیرنده» به عنوان یک منبع مهم مزیت رقابتی در متحول سازی فرآیندهای سازمانی است. مدیران دولتی باید توجه داشته باشند بهبود مداوم سازمان در جهت اجرا و تطبیق موثر با نظام مدیریت سبز نیازمند تعهد سازمان به یادگیری مداوم است. یکی از خبرگان در این باره گفت:
" ... هرچند با ظهور فناوری اطلاعات و تحول در پلتفرمهای نرم افزاری عملاً ساختارهای تمرکزگرای رسمی معنای خود را از دست داده اند ولی هنوز هم مهمترین منابع یادگیری سازمانی؛ علاوه بر بیانیه مأموریت و برنامههای استراتژیک که برای پرسنل سازمان مانند یک مشعل راه است، الگوبرداری از نمونههای موفق جهانی، کارگاههای عملی در سطح ملی و استانی، ارزیابیهای عملکرد سازمان و تیمهای تحقیق و توسعه اند که همواره میتوانند منابع خوبی برای یادگیری سازمانی باشند"...(2M2)
3-1- مضمون سازمان دهنده تخصیص بهینه منابع در جهت کاهش هزینههای دولت
سومین مضمون اصلی در دسته عوامل ساختاری «تخصیص بهینه منابع در جهت کاهش هزینههای دولت» است: هدف از بررسی این مضمون اصلاح الگوی مصرف و صرفه جویی در مصرف منابع ملّی است. استقرار نظام مدیریت سبز با هدف «کاهش هزینههای جاری» از برنامههای تاکید شده دولت بوده و اجرای صحیح آن راهکاری اساسی در جهت «بهره وری سبز» است. در بهرهوری سبز علاوه بر کاهش هزینهها به مسئله کیفیت زندگی، صیانت از منابع طبیعی و محیط زیست (تعادل اکولوژیک) توجه میشود؛ این در حالی است که در کارایی سبز تمرکز صرفاً بر کاهش هزینه است. هدف از بهره وری سبز در بخش دولتی افزایش سودمندی، ارائه خدمات با کمترین هزینه اضافه، کاهش هزینه بازیافت از پسماند، بهبود کیفیت خدمات، بهبود کیفیت محیط زیست و در نتیجه کیفیت بهتر زندگی، سلامتی و ایمنی پرسنل سازمان است. نظر یکی از خبرگان در مورد توجه هدفمند به رویکرد «کاهش هزینههای جاری» سازمانهای دولتی که همواره در برنامههای توسعه کشور از دوره چهارم تا ششم مورد تأکید دولت قرار گرفته، چنین بود:
"...پیرو مصوبه هیئت وزیران به تاریخ 20/1/99 مبنی بر اینکه کلیه سازمانهای دولتی مجازند یک درصد از اعتبارات مندرج در قانون را به منظور جاری سازی بند (ز) ماده (38) برنامه ششم هزینه کنند؛ تخصیص بهینه منابع در این دوره با دقت بیشتر انجام شده و سازمانهای دولتی مقید به ارائه گزارش عملکرد خود در دورههای شش ماهه بوده اند(21M9) یکی دیگر از خبرگان اظهار داشت: " با رویکرد اقتصاد مقاومتی و تکالیف قانونی بر طبق ماده 190 قانون برنامه توسعه و مصوبات هیئت وزیران که از ضروریات پیادهسازی نظام مدیریت سبز است؛ طراحی و استقرار نظام صرفهجویی صرفاً در راستای کاهش هزینههای جاری دولت سبز بوده، دولتی است که در ارکان و عناصر آن در خصوص مصارف انرژی نگاه هوشمندانه دارد... (20M9)"
یکی از کارشناسان بی کفایتی نظارتی در بهره وری سبز را اینگونه توصیف میکند: " ... علی رغم تمامی تمهیدات در تخصیص بهینه منابع، بخش اعظمی از مصرف منابع در سازمانها اعم از انرژی، آب، مواد اولیه و تجهیزات و پسماندایجاد شده در واحدهای ستادی و دفاتر مرکزی اتفاق میافتد که عمدتاً از دید مدیریت، کنترل و پایش بهره وری سازمان پنهان میماند و پیامدهای زیست محیطی و اقتصادی آن محاسبه نمی گردد..."(5M9)
1-4- مضمون سازمان دهنده رهبری متعهد به مدیریت سبز
«رهبران متعهد به مدیریت سبز» به عنوان چهارمین مضمون اصلی در دسته عوامل ساختاری؛ با قدرت «نفوذ و الهام بخشی» خود در کارکنان و با ترغیب «هماهنگی و ارتباطات بین بخشی» مؤثر، سازمانها را به سوی پایداری سوق میدهند. در سازمان هایی که بر مدیریت سبز تاکید میشود نقش رهبران سازمانی بدلیل مشارکت شان در خط مشیگذاری سازمان، توسعه فرهنگ سازمانی و الهام بخشی در پیروان بسیار حیاتی است. (Saleem et al,2020) یکی از روش هایی که فرهنگ سازمانی بر رفتار کارکنان تأثیر میگذارد، ارتباطات و تعاملات است. برای مثال کارکنان یک سازمان ممکن است در مورد برنامهها و سیاستهای سبز یک سازمان ایده و باورهای درستی نداشته باشند و حتی ممکن است انگیزه-های رهبری در خصوص پایداری سبز سازمانی را نادیده بگیرند بنابراین ارتباطات سبز میتواند فرهنگ سازمانی را تغییر دهد. (Onkila,2013) نظر یکی از کارشناسان در مورد قدرت نفوذ و اثرگذاری رهبران سبز اندیش چنین است:
" رهبران با رویکردی استراتژیکی که نسبت به مدیریت سبز و توسعه پایدار دارند و با الهام بخشی نسبت به غلبه بر مشکلات در مسیر سبز سازی سازمانهای دولتی خواهند توانست با ارائه راه حلهای خلاقانه و ترغیب نوآوری، فرآیند اجرای آن را در سازمان سهل و مهیّج نمایند(10M10)... یکی دیگر از خبرگان با اشاره به نقش رهبران در تعهدآوری به مدیریت سبز چنین میگوید:
".. رهبران سازمانهای دولتی علاوه بر انگیزش کارکنان در جهت توجه بیشتر به مسائل محیط زیست در کنار وظایف روزانه خود باید بیش از پیش در راستای تقویت نظام مشارکت و پیشنهادات کارکنان و در جهت بهبود فعالیتهای زیست محیطی دستگاههای دولتی تلاش کنند، مثلاً با ارائه نمونههای موفق جهانی در این زمینه در تطبیق با فرهنگ ملّی و معرفی کارکنان و واحدهای برتر در زمینه رعایت دستورالعملهای مدیریت سبز و حتی ارائه جوایز در جهت تشویق و ایجاد انگیزش در طرحهای خلاقانه گامهای محکمی بر دارند.....(11M10)"
1-5 - مضمون سازمان دهنده ارزیابی عملکرد سبز سازمان
منظور اصلی از«پایش و نظارت بر حسن اجرای دستورالعملهای مدیریت سبز» و « حسابرسی سبز» به عنوان دو مضمون پایه در ارزیابی عملکرد زیست محیطی سازمان22 یا کنترل سازمانی سبز مقایسه عملکرد یک سازمان با شاخصهای مدیریت سبز در گذشته و حال به منظور تحقق خط مشیهای کلان مدیریت سبز است. برای مثال ایزو 14031 یک فرآیند مدیریت داخلی و ابزار طراحی شده برای فراهم نمودن اطلاعات جاری برای مدیریت است تا عملکرد سبز سازمان را در رعایت معیارها و دستور العملهای زیست محیطی سازمان مشخص نماید. (Seman et al, 2019) حسابرسی سبز تلاشی در جهت بررسی درآمدهای محیطی (همچون درآمد حاصل از بازیافت و..)و هزینههای زیست محیطی(همچون هزینه آلوده سازی آب و هوا، تجهیزات تصفیه آب و ...) بعنوان نوعی هزینه عمومی است. مؤسسات عالی حسابرسی به عنوان یکی از مهمترین عناصر نظارتی در کشورها میتوانند در شناسایی مسائل، مشکلات و آسیب شناسی سیستم ها، رویهها و قوانین و مقررات سازمانهای دولتی و انعکاس مناسب به دولت، آنها را در رسیدن به اهداف زیست محیطی کشور، یاری نمایند. هیأت حسابرسی زیست محیطی و توسعه پایدار در اجرای حسابرسی سبز خود، ضمن انجام عملیات حسابرسی با آسیب شناسی ساز وکارهای حاکم بر موضوع، به بررسی رویهها و خط مشیهای اتخاذ شده در روند مدیریت سبز کشور پرداخته و در انتها ضمن احصاء تخلفات بر اساس یافتهها و نتایج حاصل از حسابرسی، توصیه هایی برای بهبود روند ارائه میدهند. هدف از ارزیابی و نظارت بر حسن اجرای دستورالعملهای مدیریت سبز در سازمانهای دولتی : اولاً حصول اطمینان از وجود ابزارهای قانونی و ضمانت اجراهای کافی جهت اعمال مدیریت سبز؛ دوم: حصول اطمینان از تهیه به موقع آیین نامهها و شاخصهای سبز تعیین شده در قوانین و مقررات مصوب توسط دستگاههای اجرایی ذیربط؛ سوم: بررسی حصول اطمینان از صحت اقدامات صورت گرفته توسط دستگاههای متولی چهارم: حصول اطمینان از هزینه کرد اعتبارات اختصاص داده شده در اجرای قوانین و آئین نامههای اجرایی مربوطه و در آخر، بررسی اثربخشی اقدامات صورت گرفته توسط سازمانهای دولتی در اجرا و بهبود سیستم مدیریت سبز میباشد. نظر یکی از خبرگان در این ارتباط چنین است:
" ....علاوه بر نظارت مدیران عالی هر سازمان مبنی بر اجرایی شدن آیین نامههای اجرایی و دستورالعملهای مدیریت سبز ابلاغی سازمان محیط زیست، کارگروههای تخصصی سبز در سازمان، فرآیند اجرای مدیریت سبز را رصد میکنند تا برنامهها و اهداف مصوب در زمان تعیین شده اجرا شود و هر زمان برنامهها و پروژههای سبز موفقیت آمیز نبودند نسبت به تغییر یا حذف آنها اقدام میشود....20M10))"
1-6- مضمون سازمان دهنده مدیریت منابع انسانی سبز
مدیریت منابع انسانی سبز به عنوان آخرین مضمون اصلی در دسته عوامل ساختاری به معنای کاربرد استراتژی منابع انسانی در راستای حفظ منابع طبیعی و انسانی سازمان از طریق توجه به پایداری محیط زیست است. (Deshwal ,2015) بر طبق تعریف جبور23(2013) چنانچه ابعاد کارکردی مدیریت منابع انسانی نظیر شرح شغل، تجزیه و تحلیل شغل، جذب، گزینش، آموزش، ارزیابی عملکرد و پاداشها را سبز نمائیم به مدیریت منابع انسانی سبز دست یافته ایم. جذب و استخدام سبز شامل مجموعهای از اقدامات با هدف جذب، پرورش و نگهداری منابع انسانی با هدف تقویت نگرش سبز در سازمان اعمال میشود و آموزش سبز به معنای فعالیت هایی است که با هدف ایجاد شایستگیهای سبز در کارمندان سازمان انجام میشود. (Zhan. et al, 2016) نظر خبرگان در مورد مضامین فرعی « جذب و استخدام سبز» و « آموزش سبز»، چنین بوده است: ".....علاوه بر گنجاندن الزامات زیست محیطی در شرح شغلها باید سیاستهای استخدامی مان انعکاسی از استراتژیهای مدیریت سبز و ارزشهای زیست محیطی باشد"(24M14) "... ما برای آشنایی بیشتر پرسنل با مدیریت سبز در بدو ورود به سازمان در مصاحبههای استخدامی طرح سؤالات زیست محیطی را مد نظر قرار میدهیم تا متقاضیان آگاه به مدیریت سبز جذب سازمان شوند (6M14)" . "....همزمان با الزام به رعایت استانداردهای مدیریت سبز برنامههای آموزشی مدونی جهت تأمین مهارتهای زیست محیطی کارکنان ایجاد نموده ایم این برنامههای آموزشی با استفاده از مراکز و مؤسسات آموزشی، رسانههای جمعی اعم از دیداری و شنیداری و حتی مکتوب؛ گاهی به صورت گردش شغلی صورت میگیرد(2M14).
«جبران خدمات و پاداش سبز» به عنوان سومین مضمون پایه در این گروه به معنای به کارگیری صحیح مشوّقهای یکپارچه کلیدی که از طریق آن تلاشهای واحدهای فرعی سازمان و کارکنان به سمت تحقق اهداف استراتژیک سازمان در راستای سبز سازی ساختار جهت داده میشود. (Bangwall&Tiwari,2015). در مورد « پاداش سبز» نظر مصاحبه شونده چنین بود:
"...در ارائه پاداشهای مادی و معنوی به عملکرد سبز کارکنان توجهی نمی شود این در حالی است که ما در سازمان تعاریفی از پاداش برای کسب مهارتهای مدیریت سبز را از قبل تعریف نموده ایم این پاداش میتواند به صورت درصدی از سود ناشی از صرفه جویی در مصرف انرژی و یا کاهش ضایعات باشد؛8M3)) "
چهارمین مضمون پایه با عنوان «ارزیابی عملکرد سبز»کارکنان به معنای تعیین، سنجش و نمره دادن به استانداردهای عملکرد کارکنانی است که صلاحیت، خصوصیات، کیفیت، مهارت و پتانسلهای بالقوه ی سبز برای اجرای برنامههای کلان مدیریت سبز را داشته باشند. (Bangwal & Tiwari, 2015) هدف اصلی از بررسی ارزیابی عملکرد سبز کارکنان؛ نظارت بر حسن اجرای دستورالعملهای مدیریت سبز بر طبق شاخصهای مصوب در جهت اشاعه فرهنگ مصرف بهینه است. یکی از خبرگان بیان داشت:
".... معیارها و شاخص هایی که در ارزیابی عملکرد کارکنان دولت لحاظ میکنیم عبارتند از شاخصهای مصرف آب انرژی پسماند و.... در عمل به ما ثابت شده این ارزیابیها وقتی جنبه عملی در رفتار و عملکرد کارکنان به خود میگیرد که بازخوردهای دورهای به آنها داشته باشیم.....(11M3).
2- عوامل محتوایی الگوی مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران
عوامل محتوایی به جهت گیری رفتاری اعضاء سازمانی، فرهنگ سازمانی، الگوی روابط و رفتارهای سبز، سبک و نگرش مدیران عالی سازمان نسبت به مدیریت سبز اشاره دارد. در واقع سازمانها از طریق فرهنگ سازمانی بر رفتارهای کارکنان مبنی بر اینکه حامی محیط زیست باشند یا خیر تأثیر میگذارند، همچنین کیفیت ارتباطات سازمانی و خطمشیهای سازمان تعیین کننده میزان خلاقیتهای سبز و مبدّع بودن کارکنان سازمان است. (Tahir. et al,2020) بعد محتوایی(رفتاری) مدیریت سبز، به عنوان دومین مضمون فراگیر، مشتمل برسه مضمون«فرهنگ سازمانی سبز»،« الگوی روابط و رفتارهای سبز» و « سبک و نگرش مدیران سبز» است که در ادامه به بررسی هر یک از این مضامین خواهیم پرداخت.
2-1- مضمون سازمان دهنده فرهنگ سازمانی سبز
«فرهنگ سازمانی سبز» به عنوان اولین مضمون اصلی دردسته عوامل محتوایی؛ به معنای دقیق فرهنگ خدمت به محیط زیست است؛ بدین معنا که کارکنان سازمان انگیزه کافی داشته تا ارزشهای زیست محیطی را فرا بگیرند و رفتار حرفهای در قبال محیط زیست از خود ارائه نمایند. هنگامی که کارکنان پاداش هایی در قبال رفتارهای سبز از سازمان دریافت میکنند انگیزهی خدمت به پایداری سازمانی و مدیریت سبز در آنها تقویت میشود. از نظر اوگیمونی24و همکارانش(2020) فرهنگ سبز یک نوع رفتار جمعی در جهت نشان دادن کمک به طبیعت و حل مسائل جهانی زیست محیطی و اقلیمی به شیوهای کاملاً محتاطانه و عمومی است که توسط یک گروه یا جامعه انجام میشود. همانطور که لیو 25 (2018) بیان داشت: هنگامی که ارزشهای فرهنگی یک سازمان در راستای حمایت از مدیریت سبز و توسعه پایدار باشد، کارکنانیکه دارای تعهدات زیست محیطی هستند احساس یکپارچگی بیشتری با سازمان و مأموریت سازمانی پیدا کرده که این به نوبه خود منجر به افزایش رضایت و مشارکت بیشتر آنها در فعالیتهای سبز سازمان خواهد شد. دو مضمون پایه در این گروه عبارتند از « فرهنگ خلاقیت و نوآوری سبز» و« فرهنگ پایبندی به مسئولیت اجتماعی سازمان» . مضمون فرعی فرهنگ خلاقیت و نوآوری سبز به معنای ترویج و تشویق به کارگیری روشهای نو و خلاقانه در ارائه کالا و خدمات با کمترین آسیب به محیط زیست است؛ هرچند برای سازمانهای دولتی اهمیّتی ندارد که اثرات زیست محیطی مشخص باشد یا نباشد در هر صورت سازمان ملزم به رعایت آن هاست. از نظر چن و لی26 (2020)، تحولات ساختاری سبز منجر به تحولات فناوری و استفاده از نوآوریهای تکنولوژیک سبز در سازمانها شده که این خود منجر به بهبود کیفیت محیط زیست، ارتقاء سلامتی و رشد اقتصادی میشود. از نظر آمبک27 (2013) نوآوری سبز فراتر از مرزهای متعارف نوآوری سازمانی است زیرا منجر به توجّهات اجتماعی مثبت به سازمان میشود. نظر یکی از خبرگان دراین مورد چنین است:
" برای ایجاد فرهنگ خلاقیت و نوآوری سبز در سازمانهای دولتی ایران، از همان بدو ورود افراد به سازمان باید تلاش شود داوطلبانی که ایدههای بکر و خلاقانه در مورد فرآیندهای کاری دارند جذب سازمان شوند هرچند مدیران عالی سازمان همواره پذیرای ایدههای خلاقانه در تمام امور سازمان هستند اما ایدههای ناب در مورد استفاده بهینه از آب و انرژی این روزها بسیار مورد تشویق قرار میگیرد زیرا همه میدانند که رعایت مسائل زیست محیطی در سازمانها چقدر حیاتی شده است.(10M4)..."
همانطور که قبلاً گفته شد دستیابی به اهداف توسعه پایدار از طریق عمل به مسئولیت اجتماعی سازمان محقق میشود. رعایت مسئولیت اجتماعی سازمان یکی از شاخههای اخلاقیات به معنای پاسخگویی سازمان در برابر انسانها، جامعه و محیطی است که سازمان در آن فعالیت میکند. (Olgierd,2021) تحقیقات نشان میدهد مسئولیت اجتماعی سازمان به دلیل محرکهای محیطی و اجتماعی در ارائه راهکارها و فرآیندهای جدید ارائه کالاها و خدمات، به نوآوری سازمانی منتهی میشود. در واقع رعایت مسئولیت اجتماعی سازمانها میتواند منبع نوآوری و مزیت رقابتی در سازمانهای ارزش آفرین باشد. (Gallego-Álvarez et al, 2011) نظر یکی از خبرگان در مورد « فرهنگ پایبندی به مسئولیت اجتماعی سازمان» چنین است:
" پذیرش مسئولیت مدیریت سبز در کنار مسئولیتهای روتین هر شغل ناشی از تصمیمات و حمایت مدیران عالی بوده و یکی از مصادیق مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان در حوزه وظایف سازمانی است(25M2)...در واقع رعایت مسئولیت اجتماعی سازمان با اخلاق حرفهای پرسنل پیوند عمیقی دارد که این خود در باورهای دینی و ارزشهای بومی - اسلامی ما هم ریشه دارد(31M2)...."
2-2- مضمون سازمان دهنده الگوی روابط و رفتارهای سبز
دومین مضمون اصلی عوامل محتوایی « الگوی روابط و رفتارهای سبز» در سازمان است. دو مضمون پایه این گروه عبارتند از «تطهیر سبز یا سبزنمایی» و «رفتارهای شهروندی سازمانی سبز». بر طبق پژوهشهای صورت گرفته، رفتارهای ناشی از نقشها، مسئولیتها و وظایف رسمی سازمانی( وظایف درون نقشی) یک کارمند است که منجر به صیانت از منابع طبیعی و حفاظت از محیط زیست میشود. دستهای دیگر از رفتارها، رفتارهای اختیاری و فراتر از حوزه وظایف درون نقشی بوده : همانند خاموش کردن لامپها هنگام خروج از دفتر کار و یا مدیریت پسماند و استفاده مجدد از منابع مصرفی در محل کار (Zhang,et al, 2021) این گونه رفتارهای فرانقش، خودجوش و داوطلبانه «رفتارهای شهروندی سازمانی سبز» گفته میشود. (Stritch & Christensen ,2016) هر دو نوع رفتارهای درون نقشی و فرانقشی سبز برای همراستایی با مأموریت و استراتژیهای سازمانهای امروز لازم و حیاتی هستند. (Norton,2014)عوامل فردی و زمینهای مختلفی منجر به بروز رفتارهای سبز در سازمان میشوند: (Kim et al., 2017)عوامل فردی همچون ارزش ها، هنجارها، نگرش و اشتیاق به مدیریت سبز و عوامل شغلی مانند عواطف مثبت به شغل، انگیزهها و رضایت شغلی، تیم ها، جوّ سازمان، تعهدات و حمایت سازمان از کارکنان است و عوامل زمینهای همچون قوانین، مقرارت و استانداردهاست.(Shahbaz,et al.2020) یکی از خبرگان در مورد خود جوش بودن رفتارهای شهروندی سازمانی سبز میگوید:
"..... اگر ما بخواهیم هر رفتار مبتنی بر رعایت الزامات سبز را در پرسنل مان مورد تشویق قرار دهیم این تشویقها هیج اثر انگیزشی دیگری نخواهند داشت.. بنابراین رفتارها و ابداعاتی مورد تقدیر قرار میگیرند که خارج از شرح شغل باشند...(8M9)"
گروهی دیگر از رفتارهای سبز در سازمان حالت نمادین، مخرب، گمراه کننده و تظاهری دارند که در اصطلاح به آنها تطهیر سبز یا سبز نمایی گفته میشود، رایجترین و کاربردی ترین تعریف حاضر از تطهیر سبز مربوط به فرهنگ لغت آکسفورد است: « اطلاعات اشتباه نشر یافته از یک سازمان که خود را به دروغ حامی محیط زیست میداند» (Torelli. et all, 2019) نظر یکی از خبرگان در مورد سبزنمایی چنین است:
".....اصولاً مدیران ارشد سازمان در ایجاد تفکر سبزنمایی در کارکنان پیش قدم هستند وقتی سازمان هزینههای زیادی بابت نصب پوسترهای آموزشی، جلسات و سمینارهای مدیریت سبز صرف میکند ولی در جذب و استخدام کارکنان اعتقادی به آزمونهای الکترونیک ندارد و یا فرآیندهای اداری بر مبنای کاغذ بازی و دور ریز کاغذ هست عملاً سبز گرایی در سازمان جای خود را به سبزنمایی میدهد.) (19M7"
2-3- مضمون سازمان دهنده سبک و نگرش مدیران سبز
سومین مضمون اصلی در دسته عوامل محتوایی الگوی مدیریت سبز« سبک و نگرش مدیران سبز» بوده و نشانگر نقش رهبران و مدیران عالی سازمان در تدوین و ترسیم اصول و ارزشهای سازمان و منبع الهام بخشی کارکنان است. همواره سبک، نگرش و ویژگیهای شخصیتی رهبران و مدیران عالی یک سازمان منعکس کننده هویت سازمانی است. مطالعات نشان میدهند دیدگاه مثبت و مؤثر رهبران یا مدیران عالی سازمان نسبت به مدیریت سبز، قطعاٌ در بکارگیری موفق فنون مدیریت سبز در سازمان و صیانت از آن موثر است.(Roy& Khastaghir,2016) اولین مضمون فرعی این گروه « سبک رهبری تحول گرا و اخلاق مدار» است. برای اولین بار بس و آولیو28 (1994) سبک رهبری تحول آفرین (رهبری متعهد بر اهداف سازمان، مبتنی بر اعتماد و روابط متقابل با زیر دستان) را در تطبیق با سبک رهبران تبادلی (رهبری متعهد برمبادله، نتایج و منافع) معرفی نمود. رهبران تحول آفرین متعهد به تغییرات، مدیریت دانش، بهبود فرهنگ سازمانی( Alessa,2021) هستند و طراحی راهبردهای نوین در جهت استفاده بهینه از انرژی، منابع طبیعی و منابع سازمانی را توسعه میدهند. (Cossin& Caballero,2013), سبک رهبری اخلاق مدار بر رفتارهای سبز درون نقشی و فرانقشی کارکنان تاثیر میگذارد، در واقع سازمان هایی در آن آرمان و ارزشهای سبز تحقق مییابد که هدایت و راهبری آنها مبتنی بر اخلاقیات باشد.(Islam, et al, 2020) رهبرانی که نسبت به مدیریت سبز حس مسئولیت دارند منبع اصلی الهام بخشی برای کارکنان سازمان محسوب میشوند. (Abdulghaffar ,2017) یکی از خبرگان در مورد سبک رهبری تحول گرا و مبتنی براخلاقیات در سازمان چنین بیان نمود:
" مدیران سازمان ما همواره در رعایت اخلاقیات پیشگام هستند، آنها با تحول آفرینی در زیر دستان منجر به عملکرد زیست محیطی کارکنان فراتر از انتظارات در محیط کاری میشوند. مثلا ما به کرات میبینیم کارکنان خودشان را مسئول عواقب عملکرد زیست محیطی سازمان میدانند و همواره از اتلاف وقت، تعویق کارها برحذر بوده و پشتکار و پیگیری بیشتری در محیط کار از خود بروز میدهند. ..(5M25) .."
دومین مضمون فرعی در این گروه «نگرش مثبت مدیران سازمان به مدیریت سبز» است. تحقیقات نشان میدهد نگرشهای زیست محیطی رهبران و مدیران به صورت مثبتی بر رفتارهای سبز کارکنان مؤثر است. (Meinhold & Malkus,2005) مدیران سبز همواره نگرشهای مثبت، سازنده، مشتاقانه و مسئولانه نسبت به محیط زیست دارند. (Barr & Gilg,2009) نظر یکی از خبرگان چنین است:
"....در بیشتر مواقع خط مشیهای داخلی سازمان در مورد مدیریت سبز برگرفته از تفکرات مدیران ارشد سازمان است. با تحول در برنامههای پنجساله توسعه کشور، اکثر مدیران سازمانهای دولتی همواره نگرش مثبتی نسبت به موضوع مدیریت سبز داشته اند و در القای این نگرش مثبت به کارکنان دورههای آموزشی و حرفهای برگذار میکنند. در واقع ما باید هرچه بیشتر در نیروی انسانی سبز اندیش سازمان سرمایه گذاری کنیم تا بتوانیم نتایج آن را در سازمان ببینیم. (20 M7)….."
3- عوامل زمینهای (محیطی) مدیریت سبز در سازمانهای دولتی ایران
استقرار مدیریت سبز در سازمانهای دولتی کشورمان نیاز به بستر و زمینه مناسب دارد. شرایط محیطی مدیریت سبز شامل ابعاد زمینهای بوده و به زیرساختها و حتی ارتباطات سازمانهای دولتی با جامعه پیرامونی و محیط بین الملل اشاره دارد. در این گروه پنج مضمون اصلی « بستر فرهنگی - اجتماعی »، «بستر حقوقی– قانونی»،« بسترسیاسی»، « بستر اقتصادی» و « بسترزیست محیطی» قرار دارند.
3-1- مضمون سازمان دهنده بستر فرهنگی - اجتماعی
«بستر فرهنگی – اجتماعی» در بردارنده مضامین فرعی«بهره گیری از آموزههای اعتقادی، ارزشی و بومی حاکم بر جامعه» و «کسب مشروعیت اجتماعی سازمان» است. در فرهنگ ملّی ما احترام به طبیعت و اهمیّت آن در رشد و تعالی انسانها بارها مورد تاکید قرار گرفته و به ویژه در آموزههای دین زرتشت، ضرورت توجه به محیط زیست و حفاظت از آن را به کرّات میتوان یافت. در ادبیات ما توصیههای مؤکّدی در زمینه احترام به طبیعت و ضرورت ارج گذاری به تک تک موجودات هستی وجود دارد. (زاهدی، 1395: 47) در آیات و روایات اسلامی نیز مدیریت سبز بیشتر در معنای« رعایت تعادل وجلوگیری از اسراف و تبذیر و ظلم به طبیعت» به کار رفته است. چنانچه در بیشتر آیات قرآن کریم؛ این کلمه در معنای استفاده بهینه از منابع مادی و معنوی29 بکار رفته است. یکی از خبرگان در این باره گفت:
" به نظر من مدیریت سبز در فرهنگ پارسی ما عجین است چنانچه در فرهنگ اصیل و بومی ما ایرانیها و همچنین در شعر و ادبیات فارسی مان همواره پایبندی به قوانین طبیعت و تکریم منابع خدادای همچون آب، خورشید، نان و غیره هویداست ..آب را گل نکنیم(سهراب سپهری)...... همچنین در تعالیم اسلامی انبیاء الهی همواره حرکت در مسیر تعادل و جلوگیری از مصرف گرایی و دعوت بدان بوده است، مثال این حدیث خیرالامور اوسطها(امام کاظم (ع) است...(12M6) . با اجرای نظام مدیریت سبز مشروعیت اجتماعی سازمانهای دولتی بیش از پیش ارتقا مییابد. مشروعیت اجتماعی به معنای میزان تناسب فعالیتهای سازمان با ارزش ها، باورها، هنجارها و قوانین اجتماعی است. (Carmelo. et al,2016) مدیران ارشد سازمانهای سبز مسئول ایجاد هماهنگی، آگاهی بخشی و تعامل میان کارکنان در ارتباط با عوامل زیست محیطی بوده و با سیاستگذاری سبز در سازمان به ایجاد مسئولیت اجتماعی سبز و متعهد سازی آنها به اجرای وظایف مطابق با الزامات زیست محیطی کمک میکنند. این اقدامات علاوه بر ایجاد کارایی و اثربخشی سازمانی منجر به همکاری و مشارکت بیشتر بین کارکنان، پایداری سازمانی، ایجاد تصویر سازمانی مثبت در بین آحاد جامعه و در نهایت امرکسب مشروعیت اجتماعی سازمان میشود. (Stefano& Fiorentino,2014) یکی از خبرگان در این زمینه بیان داشت :
" .....با ورود مدیریت سبز به سازمانهای دولتی ایران، ما شاهد حساسیت و انتظارات بیشتر این موضوع در آحاد جامعه نسبت به دولت هستیم، در صورت رعایت قوانین مدیریت سبز توسط مجریان دولتی علاوه بر افزایش راندمان، مشروعیت اجتماعی سازمان نیز ارتقا مییابد....(2M3)
3-2- مضمون سازمان دهنده بستر حقوقی - قانونی
در «بسترحقوق و قانون اساسی» جمهوری اسلامی ایران به صورت واضح به ضرورت اجرای منظم و مداوم نظام مدیریت سبز در سازمانهای دولتی تاکید شده است. امروزه سازمانهای دولتی ایران نیازمند برنامه ریزی سیستماتیک و دقیقی هستند تا مفاد این اسناد، جنبه اجرایی به خود گیرد. «اسناد بالادستی و ابر خط مشیهای ملّی» مدیریت سبز در کشورمان به ترتیب عبارتند از الف - اصل 50 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
ب - چشم انداز 20ساله جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی
ج - قانون اصلاح الگوی مصرف (مصوب اسفند1389)
چ- ماده 66 برنامه چهارم توسعه (1384-1388)
ح- ماده 190قانون برنامه پنجم توسعه(مصوب 1389)
و خ- ماده 38 قانون برنامه ششم توسعه (مصوب 28/12/1395).
تحقق رسالت این قوانین و ابرخطمشیها یکی از مهمترین اهداف توسعه پایدار است. نظر یکی از خبرگان چنین بوده است: "....تخصیص یک اصل جداگانه به مبحث مدیریت سبز (اصل پنجاهم قانون اساسی ایران) حکایت از اهمیت موضوع دارد مثلاً در بند 4 سند چشم انداز کشور در افق 1404 به برخورداری آحاد جامعه از محیط زیست مطلوب تاکید شده است و حتی براساس سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری برای نخستین بار در حوزه مدیریت سبز یک سند فرابخشی ارائه شده که بعنوان یک پیوست درسند ششم توسعه دیده شده و در 15بند به قوای سهگانه ابلاغ شده است. همچنین بیشتر برنامههای توسعه کشور بر اساس ملاحظات زیست محیطی و تکامل تدریجی آن نگاشته شده اند که همه این اسناد حقوقی- قانونی اهمیت موضوع مدیریت سبز را نشانگر میسازند..... (20M9)."
3-3- مضمون سازمان دهنده بستر سیاسی
در این پژوهش، «بستر سیاسی» مدیریت سبز از هر دو بعد سیاست داخلی و خارجی در امعان نظر قرار گرفته اند. دولتها از یک سو در سطوح کلان «سیاست ملّی سبز» با تدوین برنامههای توسعه، قوانین و رویههای سیاسی اثربخش در اجرایی شدن آیین نامههای مدیریت سبز و از سوی دیگر در تقویت رفتارهای سبز کارکنان دولت نقش مهمی ایفا کرده اند. پژوهش یانگ و همکارانش30 (2015) نشان داد سیاست دولت، یکی از مهمترین عوامل محیطی تاثیر گذار بر عملکردکارکنان است. برای مثال اگر سیاستهای مالیاتی بر وسائل نقلیه دولتی به درستی تعریف نشوند احتمال آنکه کارکنان سازمانهای دولتی از خودروهای شخصی بیشتر استفاده کنند و منجر به ترافیک و آلودگی هوا شوند بیشتر است. هرچند مسیر و هدف کلی این سیاستها اجرای مفاد قانون مدیریت سبز است ولی بدلایل ناشناخته، در برهههای زمانی مختلف توسعه و تحول مدیریت سبز در برنامههای توسعه و در نظام اداری ایران مورد قبض و بسط قرار گرفته است . نظر یکی از خبرگان در این مورد چنین بود:
"... مطابق سیاستهای ملّی اصلاح الگوی مصرف و برنامههای پنج ساله توسعه، سازمانهای دولتی مکلف به پیاده سازی اقدامات اجرایی در زمینه بهرهوری انرژی، افزایش سهم تجدیدپذیرها در سبد نیروگاهی کشور میباشند؛ هر چند چالشها و عدم قطعیت هایی در اجرای این برنامهها وجود دارد، محدودیتهای بین المللی، عدم تامین منابع مالی مطابق با برنامههای تدوین شده به این بی نظمی دامن میزند...(7M7) ".
هدف از «دیپلماسی سیاسی سبز» به عنوان دومین مضمون فرعی در بستر سیاسی، علاوه بر پیوستن سازمانهای دولتی به جامعه جهانی سبز، توسعه پایدار و حفاظت از محیط زیست، مشارکت درکنوانسیونهای بین المللی در جهت استفاده از تجارب و نوآوریهای کاربردی در بخش دولتی است. در بند پانزدهم سند سیاستهای کلی زیست محیطی کشور، توسعه مناسبات و جلب مشارکت و همکاریهای هدفمند منطقهای و بینالمللی و همچنین بهره گیری مؤثر از فرصتها و مشوّقهای بین المللی در جهت تسهیل انتقال و توسعه فناوریهای سبز به قوای سه گانه ابلاغ شده است. برای مثال اجرای پروژههای ملّی از طریق تسهیلات مالی بین المللی علاوه بر توسعه علمی کشور در زمینه ک بهرهمندی از فناوریهای نوآورانهی زیستمحیطی، استفاده از تجارب سازنده، بومی سازی ابداعات و تحقیقات علمی در زمینهی حفظ تعادل زیستبومها، پیشگیری از آلودگی و تخریب محیط زیست؛ پیشبرد برنامههای توسعه کشور و در نهایت اجرایی شدن مدیریت سبز در جامعه ملی و جهانی خواهد شد. نظر یکی از خبرگان در این زمینه چنین بود:
"..... ما در یک سال گذشته بالغ بر ۱۵ تفاهم نامه با کشورهای مختلف در حوزه محیط زیست امضاء نموده ایم ولی میزان تاثیر کنوانسیونهای بین المللی براجرای برنامههای مدیریت سبز بستگی به چگونگی مدیریت و اقتدار محیط زیست داخلی کشور (یعنی رییس سازمان حفاظت محیط زیست- رییس جمهور و وزارت نیرو ) و چگونگی بهره گیری از تجربیات فراملّی دارد (30M9)
3-4- مضمون سازمان دهنده بستر اقتصادی
مضمون « بستر اقتصادی» اشاره به این موضوع دارد که با اجرای مدیریت سبز در بخش دولتی با کمک به «رشد اقتصادی سبز» در نهایت به « اقتصاد سبز» دست خواهیم یافت. سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه31 رشد سبز را به معنای " رشد اقتصادی یک جامعه در کنار تضمین و صیانت از منافع ملّی و منابع زیست محیطی یک کشور و خدماتی که رفاه انسانها بدان وابسته است به کار میبرد. (Capozza& Samson,2019) هدف و مأموریت اصلی رشد سبز اقتصادی دولتها از نظر مؤسسه جهانی رشد سبز موسوم به «تری جی آی32»؛ کاهش فقر، مشارکت اجتماعی، پایداری محیط زیست و در نهایت دستیابی به رشد اقتصادی است. (gggi.org,2021) برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحد با نام اختصاری یونپ33 اقتصاد سبز را اقتصادی بر پایه مشارکت اجتماعی، انتشار کربن کمتر و کارایی منابعی تعریف میکند که هدفش بهبود رفاه و برابری اجتماعی و ارتقای محیط زیست است. (UNEP,2012) در واقع اقتصاد سبز، مفهومی جامع تر از رشد اقتصادی سبز داشته و به معنای تلفیقی از رشد اقتصادی ( که معمولاً با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی34 برآورد میشود) به همراه تحقق اهداف توسعه پایدار(Fedrigo-Fazio& Brink,2012) ، همچنین عدالت بشری و کاستن تأثیرات منفی فعالیتهای اقتصادی بر محیط زیست (اعم از آب و هوا، تنوع زیستی و اقلیم) است. (Mulgan&Salem,2008) نظر یکی از کارشناسان در این ارتباط چنین بوده است: " ... اقتصاد سبز ایران با تسهیل سازی تولید انرژیهای تجدیدپذیر از منابع باد و خورشید همچنین با همکاری در مدیریت پسماند، مقابله با تغییر اقلیم و کاهش گازهای گلخانهای، کاهش سن ناوگان حملونقل و تجهیز سازمانها و شرکتهای تابعه وزارت راهوشهرسازی محقق میشود. میزان آلودگی ناشی از بالابودن سن ناوگان حملونقل به وضعیت نگرانکنندهای رسیده و کاهش مصرف سوخت و جلوگیری بیشتر از آلودگی هوا از مزیتهای نوسازی ناوگان حملونقل جادهای است. دولت از سال گذشته با طرحی موسوم به کلید به کلید، اولین مرحله نوسازی ناوگان فرسوده سنگین را آغاز کرده ولی با وجود اقدامات صورتگرفته در زمینه نوسازی ناوگان حملونقل عمومی و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هنوز سهم اقتصاد سبز از کل اقتصاد ایران سهمی ناچیزی است....(10M6)
3-5- مضمون سازمان دهنده بستر زیست محیطی
«بستر زیست محیطی» دارای مضمون فرعی «مدیریت سبز در شرایط جهانی مسائل زیست محیطی» است. تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی دهههاست که به یکی از مهمترین دغدغههای زیست محیطی در جهان تبدیل شده و توافق نامههای بینالمللی، کشورهای جهان از جمله ایران را موظف به کاهش استفاده از سوختهای فسیلی و انتشار گازهای گلخانهای کرده است. براساس تخمینهای جدید، ایران رتبه ششم انتشار گازهای گلخانهای از بخش انرژی را در جهان داراست. لازم به ذکر است؛ توجه کشورهای جهان به تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی از سال ۱۳۷۱ در پی پیماننامه سازمان ملل با موضوع تغییرات اقلیمی معطوف شد. به دنبال آن توافقنامه پاریس در چارچوب کنوانسیون تغییر اقلیم سازمان ملل متحد35با هدف کنترل تغییرات آب و هوایی و کاهش تولید گازهای گلخانهای در سال ۱۳۹۴ شمسی با شرکت ۱۷۴ کشور جهان صورت گرفت و منجر به تغییر دیدگاه بهره گیری از دیپلماسی سیاسی سبز از طریق اجرای الزامات زیست محیطی و عمل به تعهدات جوامع بین الملل به منظور همکاری نزدیکتر دولتها و بهبود روابط سیاسی شد. یکی از خبرگان اظهار داشت: " درسالهای اخیر مواجه با تحریمهای اقتصادی علیه ایران با محدودیت دسترسی به نوآوریهای جدید زیست محیطی و فناوریهای سبز در کشورمان مواجه بوده ایم که این خود منجر به تخریب بیشتر محیط زیست شده است. از یک سو شیوع پاندمی ویروس کوید -19 در جهان و کم رنگ تر شدن فعالیت فیزیکی سازمانهای دولتی، روند شکل گیری دولتهای مجازی به مدد رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات به سرعت توسعه پیدا کرد و پایههای دولت مجازی را در دستگاههای دولتی کشورمان بیش از پیش گسترد. سهم جهانی ICT از انتشار گازهای گلخانهای بین 2.1 تا 3.9 درصد تخمین زده میشود. در واقع، فناوری اطلاعات و ارتباطات کربن بیشتری نسبت به صنعتی مانند هواپیمایی که مسئول ۲ درصد از انتشار گازهای گلخانهای است، را تولید میکند . از سوی دیگر افزایش بهره وری در سازمانها، تقاضا برای بسیاری از محصولات ICT را افزایش داده و بنابراین سیاست گذاران باید با بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات همکاری کنند تا برنامههای محکمی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای تعیین کنند...(20M12).
به طور کلی و بر طبق مدل مفهومی پژوهش و در ارتباط با تحقیقات مورد بررسی در این پژوهش باید گفت، هرگونه الگوی کلان نظری و برنامه جامع در زمینه مدیریت سبز، چنانچه در قالب اهداف، استراتژی ها، برنامههای کوتاه مدت و میان مدت، نقشها و وظایف مشخص تقسیم بندی نشود و ساختارهای سازمانی و منابع انسانی سازمان در راستای سبز سازی فرآیندهای ساختاری دستگاههای دولتی سازماندهی مجدد نشوند، چنانچه رهبران سازمان با قدرت الهام بخشی خود و مدیران منابع انسانی سبز با قدرت اجراگری خود، بسیج منابع و امکاناتی درستی در جهت حفظ منابع ملی صورت ندهند؛ ارزیابی دقیق و همه جانبهای از مدیریت سبز با توجه به شرایط محیط خارجی سازمان و بررسی عوامل رفتاری سبز و در نتیجه از عملکرد سبز سازمانهای دولتی و الگو سازی آن در بخش عمومی با شکست مواجه خواهد شد. بر این اساس الگوی مدیریت سبز برای سازمانهای دولتی ایران به شرح زیر ارائه میشود.
بحث و نتیجه گیری
دولتها نقش بسیار مهمی در مسائل زیست محیطی و مدیریت منابع ملّی دارند زیرا با تنظیم قوانین و خط مشیهای مرتبط میتوانند فعالیت سازمانهای دولتی را سازماندهی کنند. (Xu. et al, 2020) هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی مدیریت سبز و شناسایی عناصر ومؤلفههای آن برای سازمانهای دولتی ایران بود، که درطراحی این الگو از یک سو صیانت از منابع ملّی و رعایت منفعت عامه و از سوی دیگر بررسی و تحلیل عوامل ساختاری(مدیریتی)، عوامل محتوایی(رفتاری) و عوامل محیطی(زمینه ای) مدیریت سبز بسیار حائز اهمیت است. هر کدام از عوامل یاده شده به عنوان مضامین فراگیر در بردارنده مضامین فرعی میباشندکه با رصد و پایش نمودن هر یک از آنها امکان سیاستگذاری و توسعه مدیریت سبز برای خط مشی گذاران و مدیران ارشد سازمانهای دولتی فراهم خواهد شد.
مرور پیشنه پژوهش حاکی از آن است که علی رغم مطالعات غنی صورت گرفته در حوزه مدیریت سبز ، در هیچ مطالعه این مفهوم به صورت اصولی و جامع محور که بتواند تمام ابعاد سه شاخگی سبز ساختاری، رفتاری و محیطی سازمانهای دولتی را تحت پوشش قرار دهد، مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. بعد ساختاری الگو در بردارنده مؤلفههای برنامه ریزی و سیاستگذاری سبز مبتنی بر حفظ منابع ملّی، سازماندهی ساختار و فرآیندهای سبز، تخصیص بهینه منابع در جهت کاهش هزینههای دولت، رهبری متعهد به مدیریت سبز، ارزیابی عملکرد سبز سازمانهای دولتی و مدیریت منابع انسانی سبز است. المانهای ساختاری سبز همگی قابل مدیریت هستند و رهبران و مدیران دستگاههای دولتی ایران با قدرت نفوذ و اجراگری خود میتوانند بر کل فرآیندهای سازمانی نظارت داشته باشند اما همراستا با پژوهشهای Chang& hung(2021)،Lee(2009) این امر مستلزم پایبندی به اصول سازمان و مدیریت با رویکرد سبز در بیانیه مأموریت، چشم انداز و اهداف سازمانی است. نتایج این پژوهش در بحث برنامه ریزی مبتنی بر حفظ منابع ملی با پژوهشLoknath&Bepar(2017) ، در برنامه ریزی مدیریت مصرف آب، انرژی و پسماند با پژوهش Nancy et al(2022) و Roy&Khastagir(2016) ، برنامه ریزی ساختمانهای سبز اداری با پژوهش های,Byrd&Rasheed(2016) Pardia et al(2022) و برنامه ریزی حمل و نقل سبز با پژوهشهای Hass(2020), Laari etal(2018) , Islam&Gaypal(2021) همراستایی دارد. پیامدهای حاصل از سازماندهی سبز به عنوان دومین مولفه ساختاری در این پژوهش کاهش لایههای سازمانی، باز طراحی فرآیندها، تحولات فرآیندی سبز، حذف دوباره کاریها درجهت پویایی سازمانی است که این نتایج با تحقیقات Rawashdeh(2018), Couckuyt&Looy(2019) مطابقت نظری دارد. در تخصیص بهینه منابع ملّی بعنوان سومین مولفه ساختاری انتظار ارائه خدمات با کمترین هزینه، صرفه جویی اقتصادی و تحقق بهرهوری سبز را خواهیم داشت که با نتایج تحقیقات ,Roy&Khastagir(2016), Hang; Zhao&Zeng (2017) Niameshchuck(2021) همراستایی دارد. در ارتباط با مولفهی رهبری متعهد به مدیریت سبز باید گفت رهبران سبزاندیش به عنوان یک الگو برای کارکنان سازمان، نقش بسیار مهمی درانگیزش شغلی، بهبود ارتباطات و مشارکت کارکنان در جهت تحقق اهداف سبز سازمان دارند که این نتایج هم جهت با پژوهش Bhatia& Jakhar(2021) , christensen&Stritch(2014) و Al-Swidi et al(2021) است. ارزیابی عملکرد سبز سازمانهای دولتی به عنوان یکی از مؤلفههای مهم و حساس ساختاری منجر به نظارت و کنترل دقیق بر اجرای صحیح دستورالعملهای مدیریت سبز و حسابرسی سبز شد که این نتایج همسو با پژوهشهای Corg&Rizvi(2020) Clavert et al(2007), , Zhang et al(2008), Asiaie et al(2021), Mustaph(2017) است. نقش مؤلفه مدیریت منابع انسانی سبز به عنوان شاخهای از مدیریت منابع انسانی پایدار، علاوه بر نهادینه سازی مفاهیم جذب، استخدام و جبران خدمات سبز در سازمانهای دولتی دنبال نمودن اهداف متعالی تری بنام آموزش و آگاه سازی پرسنل سازمان نسبت به مسائل زیست محیطی و پرورش نیروی انسانی سبز اندیش است که پژوهشهای نصیرزاده و همکاران(1400)، Shah et al(2021) و Amrutha & Geetha(2021)وErcantan&Eyupoglu(2022)نیز این نتایج را تأیید میکنند.
بعد محتوایی یا رفتاری الگوی مدیریت سبز شامل سه دسته مولفههای فرهنگ سازمانی سبز، الگوی روابط و رفتارهای سبز، سبک و نگرش سبز مدیران است. باید توجه داشت پیامد نهایی اقدامات صورت گرفته در بعد ساختاری در نهایت بر مؤلفههای رفتاری پدیدار میگردد. نتایج این پژوهش همچون پژوهش Fok,Zee&Morgan(2022) نشان داد با اجرای شیوههای مدیریت سبز و نهادینه سازی آن در ساختارهای پایدار سازمانی، شاهد ترویج فرهنگسازمانی سبز، رفتارهای سبز و بهبود عملکرد سازمان را خواهیم بود. فرهنگ سازمانی سبز به عنوان اولین مؤلفه محتوایی این تحقیق منجر به ترویج فرهنگ خلاقیت و نوآوری سبز در سازمان خواهد شدکه همراستا با پژوهشهای Sharma et al(2021) Gurlek&Tuna(2017),Li et al(2021), Rawashdeh(2018) و تحقق فرهنگ پایبندی به مسئولیت اجتماعی سازمان مطابق با مطالعات Ji,etal(2020) , Wu etal(2018) خواهد شد. رفتارهای سبز به هرگونه رفتار سازمانی اطلاق شد که منجر به پایداری محیط زیست شده و یا مانع از تحقق اهداف زیست محیطی توسعه پایدار شود. (Ones & Dilchert,2012) در این راستا الگوی روابط و رفتارهای سبز به عنوان دومین مولفه محتوایی دارای دو جنبه رفتارهای مثبت و کاربردی سبز (رفتار شهروندی سبز) و جنبه مخرّب یا منفی رفتارسبز (تطهیر سبز یا سبزنمایی) است. مطابق بامطالعاتTahir et al (2020), Zhang et al(2021),yang et al(2020) ,Christensen&Strich(2014), رهبران سازمان با ترغیب ارزشهای سبز و تقویت باورهای زیست محیطی در کارکنان بهترین الگو برای ترویج رفتارهای فرانقشی سبز یا رفتار شهروندی زیست محیطی و سد کننده رفتارهای تظاهری به مدیریت سبز یا سبزنمایی هستند. حمایت مدیران عالی سازمان از مدیریت سبز و همچنین زمانی که مدیران عالی سطح بالاتری از سبک رهبری تحول آفرین و اخلاق مدارانه از خود نشان دهند، سطح انگیزش کارکنان و به کارگیری الزامات مدیریت سبز در سازمان و فرآیندهای آن ارتقا خواهد یافت. انعکاس این ویژگی به عنوان آخرین مولفه محتوایی در مطالعات Sun, et al(2022), Azhar&yang(2021),Carg&Rizvi(2020) ، Roy&Khastagir(2016), Graves(2013)دیده میشود.
بر طبق الگوی مفهومی پژوهش، بعد محیطی (زمینه ای)، شامل بستر یا شرایط اجتماعی – فرهنگی، اقتصادی، حقوقی – قانونی، سیاسی و زیست محیطی و به عنوان مؤلفههای خارجی تاثیرگذار بر مدیریت سبز سازمانی شناخته میشوند. توجه به عوامل محیطی و بستر ساز لازمه تحقق توسعه پایدارهمه جانبه کشور است. اگر چه عوامل محیطی قابل کنترل نیستند اما رهبران و مدیران بخش دولتی با تدوین مأموریت و راهبردهای مشخص توانایی ضربه پذیری و آمادگی در برابر تغییرات محیطی را در سازمان نهادینه میسازند. براین اساس دولت در سطوح کلان فرهنگی – اجتماعی خود با نهادینه سازی باورها، بازتعریف ارزشهای بومی سبز و فرهنگ سازی از طریق آموزشهای متناسب؛ در سطح حقوقی با تدوین قوانین و ابرخط مشیهای ملّی مدیریت سبز، در سطح اقتصادی با ترغیب رشد اقتصادی و بسترسازی برای تحقق اقتصاد سبز، در سیاست داخلی، دیپلماسی سیاسی خود و مشارکت در معاهدات بین المللی مدیریت سبز با توجه به شرایط جهانی مسائل زیست محیطی نقش مهمی در اجرای موفقیت آمیز الگوی مدیریت سبز در سازمانهای دولتی و توسعه پایدار کشور را دارد. این نتایج با مطالعات سیدعلوی و همکاران(1396)، Sharma et al(2021), Mensah(2019),Antoniades etal(2021) Sulich(2020) همخوانی دارد. این تحقیق علی رغم بینشهای جامعی که ارائه نمود دارای محدودیتهای نظری و کاربردی است. محدودیت نظری همچون محدودیت مطالعات و بالطبع متغیرهای مورد بررسی که خارج از توان تحلیلی هر محقق است؛ بنابراین ممکن است مولفه هایی دیگری نیز باشندکه در این پژوهش مورد بررسی قرار نگرفته باشد؛ محدودیت کاربردی همچون گرد آوری دادهها در مطالعات جامع تطبیقی و در مشارکت دولت با جوامع مردم نهاد که منجر به شناسایی وجوه کارکردی متفاوت مدیریت سبز در سازمانها میشود. بر این اساس به پژوهشگران آتی انجام تحقیقاتی در جهت بسط موضوعی با بررسی متغیرهای متفاوت دیگر و همچنین مطالعات تطبیقی – توسعهای با کشورهای توسعه یافته از نظر توانمندی و قانونمندی مدیریت سبز با رویکردی جامع محور پیشنهاد میگردد.
پی نوشت ها
1. Green washing
2. 3C Model: co-stractual,contentual&contextual dimensions
3. Our common future
4. (WCED: World Commission on Environment and Development)
5. Brundtland Commission. 6. 6. Federal Sustainable Development Act
7. New Public Management (NPM)
8. بر اساس این بند سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان دبیرخانه دولت سبز موظف است مفاد این برنامه مترقی را با قوت پیگیری نماید.
9. Thematic Analysis 10. trustworthiness
11. Guba & Lincoln 12. Credibility
13.Transferability 14. Dependability
15. Confirmability 16. Credibility (plausibility) instead of validity
17.Transferability instead of generalizability
18. Reliability (repeatability) instead of stability
19. Ability to approve (comparability) instead of neutrality
20. test - retest reliability 21. Attride-Sterling
22. Enviromental Protect Evaluation(EPE) 23. Jabbour
24. Ogiemwonyi 25. Lu
26. Chen & Lee 27. Ambec
28. Bass and Avolio
29. برای مثال در آیات 141 سوره انعام، 31 سوره اعراف، 26 سوره اسراء، آیه 67 سوره فرقان و آیه 43 سوره غافر به وضوح در مورد منع اسراف در منابع خدادای تذکر داده شده است.
30. Young etal 31. OECD
32. Global Green Growth Institute ) gggi.org(
33. United Nations Environment Programme (UNEP)
34. Gross Domestic production(GDP)
35. هم اکنون ۱۹۷ کشور دنیا از جمله ایران عضو این معاهدههای بینالمللی هستند